به نام خدای قلب ها عاشقان پر گشودند و از اقصی نقاط این خاکِ مرد پرور، راهی دیارِ یار شدند.نه بیم جان داشتند و نه هراس سختی راه! فقط شوق دیدار مزارِ سردار بود که در دلهایشان موج میزد. روز 13 دی فرا میرسد و آرام آرام انگار انتظار به پایان...! نه انتظار قرار بود جور دیگری به پایان برسد ! ناگهان صدایی مهیب به گوش میرسد. گویا برای مدت کوتاهی همه چیز متوقف می‌شود؛ عده ای را بال پرواز می‌دهند و عده ای را ماموریتی خطیر. به صدا در می آید و شهیدانی می‌روند تا چراغ راه و معلم مکتب سردار باشند. حال، من و تو می مانیم تا درس بگیریم و درس بدهیم؛ ساخته شویم و بسازیم. با صدای یکبار دیگر از خواب بیدار می شوم و با ستاره ها تجدید پیمان میکنم. به راستی ای شهید! ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی؟ اینک است و درس، درسِ مقاومت و جهاد. وقتی معلم مدرسهٔ عشقیم و در سنگرِ کلاس، برای جنگ تعلیم و تربیت قلم میزنیم و قدم برمیداریم، باید بر دشمن فائز آییم و فائزه شویم و فائزه ها بسازیم. این است ماموریت من و تو در راهی که ادامه دارد و رسیدن به قله ای که نزدیک است... و مِنَ اللهِ التوفیق🌱 طاهره سادات حسینی 📍کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media