#دلنوشته
#زنگ_شهادت
#شهیدان_معلمند
✍🏻رفیق بی نهایتی من
هر دو مسافران سفر بی نهایت بودیم، اما شما این سفر را چه زیبا به پایان رساندید و بالاترین امتیاز را در درس زندگی کسب کردید و شدید دانشجویی که اکنون استاد ماست.
ما در حالی که در نوشتن دیکتهی شهادت لنگ میزنیم و سرشار از غلط املایی هستیم و فاصله ی ادعایمان تا عمل قابل اندازه نیست و جملهی《با ولایت تا شهادت 》ورد زبانمان هست اما کو آن عملی که ما را به شهادت برساند ، شما نهایت عشق و ایمان را به نحو احسن نشان دادید و نماد گفتهی عزیزی شدید که فرمودهاند: لازمه ی شهید شدن ، شهیدانه زندگی کردن است.
چقدر به زندگی ام در این چند سال افسوس میخورم که همه هیچ است و هیچ.
و اکنون میخواهم از محضرتان، رخصت بطلبم.
معلم اجازه؟!
آیا میشود زندگی تان را سرمشقمان قرار بدهیم و از روی تک به تک واژگانش تقلب کنیم؟!
ما هم همانگونه باشیم که شما بودید؟
تقلب جایز است؟
تا شاید ما هم با این بار گناه بر دوش و روسیاهی بتوانیم راه تان را ادامه دهیم. راهی که به شهادت ختم شده است و چه زیبا فرموده اند استاد مطهری : اطراف کلمه شهادت را هالهای از قدس و تعالی احاطه کرده است.
و اکنون نام زیبایتان مقدس و متعالی هست و مزین شده به کلمهی زیبای 《شهیده》 و سرشار از نور و روشناییست و به زندگی سیاه ما نور میبخشد.
نامتان تا ابد جاودانه خواهد ماند و در کلاس های درسمان برای دانش آموزانمان داستانتان را تعریف خواهیم کرد که: دختری در اوج جوانی ، به شوق دیدار مزار حاج قاسم راهی کرمان شد و در نیمه راه به همنشینی با آن بزگوار نائل گردید. و در روز مادر لقب《 مادر شهید》 را به مادرش هدیه داد و چه هدیه ای ارزنده تر از این که مادر شهیدی باشی که دانش آموخته ی مکتب حاج قاسم و معلم درسِ خوب زیستن هست.
دختری که خود نویسندهی داستان 《در حسرت شهادت》 بود و اکنون نقش اول داستان ماست.
شهیده فائزه رحیمی، که به برکت نامش به رستگاری رسید.
✍🏻 به قلم معصومه ذبیحی
دانشجو معلم پردیس بنت الهدی صدر اردبیل
📌 تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان
#اردبیل
🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم
🆔
@halif_media