. کودکی ما در اردوها و تبلیغ ها گذشت. پدرم مبلغ فعال دانش آموزی بود و مادرم هم مبلغه. چهارم ابتدایی که رسیدم پدرم من رو گذاشت کانون مسجد محل. مسجد النبی ص محل ما حسابی فعال بود. از پنجم ابتدایی عضو می گرفت و به خاطر پدرم من شدم کوچکترین عضو کانون. . کانون میثم تمار مسجد محل ما، گروه گروه بود و هر گروه یک مربی داشت. مربی ما حاج آقا مجتبی بود. حاج آقا مجتبی از اون مربی هایی نبود که فقط گروه داری کند، حاج آقا حواسش به همه ویژگی ها و حس و حال ما بود. با اخم حاج آقا درس می گرفتیم و با تاییدش حرکت می کردیم. در شیطنت ها خودش از ما جلوتر بود و در خلاقیت و طراحی برنامه ها، ویژگی های مخاطب و سن سال شون رو در نظر می گرفت. همیشه برنامه ها برای ما جدید و جذاب بود. . سالهای نوجوانی ما گذشت و طلبه شدیم و سطح مقدمات و سطح عالی و دروس خارج حوزه را سپری کردیم و در این همه سال حاج آقا مجتبی مربی ما بوده و هست. شاید این روزها کمتر توفیق میشه به حاج آقا سر بزنیم اما هر وقت که خسته میشیم این حاج آقاست که ما ها رو زنده می کنه و حرکت می ده. . اینها رو نوشتم که بگم برای زندگی خودتون و بچه هاتون مربی پیدا کنید. برای پیدا کردنش خیلی باید زحمت بکشید اما اگر پیدا کردید محکم بهش بچسبید و رهاش نکنید. چون مربی های واقعی مرید باز نیستند، رشد دهنده اند. چند برابر لباس و خوراک خودمان و بچه هایمان باید خرج کنیم تا به مربی مطلوب برسیم. حتی اگر رئیس سازمانی ، مدیر مجموعه ای روحیات مربی گری داشته باشد، می بینیم که آدم های مجموعه احساس روزمرگی نمی کنند بلکه احساس رشد و تعالی می کنند. افراد مجموعه کارمند و کارگر نمی شوند، خانواده می شوند. و آن موقع است که مجموعه ها اثر گذار و رشد دهنده می شوند. . شب های قدر نزدیک است. در تقدیرات تون یک مربی از خدا بخواهید که مهمترین تقدیرات است. @hamedtaghdiri