شاعرانه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
صبح بی تو
صبح بی تو رنگ بعدازظهر یک آدینه دارد
بی تو حتّی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو میگویند تعطیل است کار عشقبازی
عشق امّا کی خبر از شنبه و آدینه دارد؟
جغد بر ویرانه میخواند به انکار تو امّا
خاک این ویرانهها بویی از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد
عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد
روی آنم نیست تا در آرزو دستی برآرم
ای خوش آن دستی که رنگ آبرو از پینه دارد
در هوای عاشقان پر میکشد با بیقراری
آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را میگشاید
آن که در دستش کلید شهر پرآیینه دارد
قیصر امین پور
@shahrzade_dastan