گلویم مشتاق هق هق زیرگنبد چشمم شوق بلعیدن همه تصاویر خوب عراق بویژه ضریحها گوشم مشتاق فروکشیدن همه صداهای خوب پایم مشتاق خستگی سفر کمرم مشتاق درد و بدنم مشتاق له شدن در انبوه زائران دور ضریح. و دلم: نگران نرسیدن و رسیدن و عوض نشدن