برخی از افراد با لباس و شخصیتهای گوناگون از دین کامل اسلام بخشی از آنرا اخذ کرده و قرائت من درآوردی از آن ارائه میدهند که زوایای دیگر در آن مغفول میماند و گاه کار به انحراف کشیده میشود.
سید حسن آقامیری که به نام «اسلام رحمانی» با اخذ یک وجهه
یعنی رحمانیت دین اسلام،
مباحثی را مطرح میکرد که در درجه اول میان روحانیون مورد انتقاد قرار میگرفت؛
چراکه مطرح میشد این وجهه از اسلامی که وی به آن پر و بال داده است
نقض کننده سایر زوایای دین اسلام است.
رهبر معظم انقلاب در نقد چنین مبحث من درآوردی به خوبی نکات تاریخ و انحرافی آن را روشن میسازند و بیان میفرمایند:
«گاهی یک شعارهایی داده میشود، شعارهای به ظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست؛
از جملهی چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده و انسان میشنود در نوشتهها و در گفتهها،
«اسلام رحمانی» [است]؛
خب، کلمه قشنگی است،
هم اسلامش قشنگ است،
هم رحمانیاش قشنگ است؛
امّا یعنی چه؟
تعریف اسلام رحمانی چیست؟
خب، خدای متعال،
هم رحمان و رحیم است،
هم «اشدّالمعاقبین» است؛
هم دارای بهشت است،
هم دارای جهنّم است.
خدای متعال، مؤمنین و غیر مؤمنین را یکجور به حساب نیاورده؛
اَفَمَن کانَ مُؤمِنًا کَمَن کانَ فاسِقًا لا یَستَوون.
اسلام رحمانی که گفته میشود، قضاوتش در مورد مؤمن،
در مورد غیر مؤمن،
در مورد کافر،
در مورد دشمن،
در مورد کافرِ غیر دشمن چیست؟
همینطور پرتاب کردن یک کلمه بدون عمقیابی،
کاری است غلط و احیاناً گمراه کننده.»
ایشان میفرمایند:
«بعضیها که در حرفها و نوشتجات و اظهارات این تعبیر «اسلام رحمانی» را به کار میبرند،
انسان مشاهده میکند
و خوب احساس میکند
که این اسلام رحمانی
یک کلیدواژهای است
برای معارف نشئتگرفتهی از لیبرالیسم،
یعنی آن چیزی که در غرب به آن لیبرالیسم گفته میشود.
البتّه تعبیر لیبرالیسم و عنوان لیبرالیسم برای تمدّن غربی و فرهنگ غربی و ایدئولوژی غربی هم تعبیر غلطی است؛
چون واقعاً آنها نه لیبرالند،
نه اعتقاد به لیبرالیسم به معنای واقعی کلمه دارند؛
ولی خب حالا یک اصطلاحی است لیبرالیسم.
اگر اسلام رحمانی اشارهی به این است،
این، نه اسلام است، نه رحمانی است؛ مطلقا.
تفکّر لیبرالیستی از تفکّر اروپای قرن هجدهم و نوزدهم -یعنی زیربنای فکری اومانیستی که نفی معنویّت و خدا و مانند اینها است- سرچشمه میگیرد.».