شعري که آيت الله بهجت در اواخر عمرشان زمزمه مي کردند: با کدام آبرويي روز شمارش باشيم؟ عصرها منتظر صبح بهارش باشيم؟ سال ها منتظر سيصد و اندي مرد است آنقدر مرد نبوديم که يارش باشيم... گيرم امروز به ما اذن ملاقاتي داد مرکبي نيست که راهي ديارش باشيم سال ها در پي کار دل ما افتاده يادمان رفت کمي در پي کارش باشيم ما چرا؟ خوبترين ها به فداي قدمش حيف او نيست که ما ميثم دارش باشيم؟ اگر آمد خبر رفتن ما را بدهيد به گمانم که بنا نيست کنارش باشيم اللهم عجل لوليک الفرج🤲 (علیه السلام) (عج الله تعالی فرجه) 🖤 https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5