🖌امر به معروف شاید شنیده باشید که روزی آیت الله قوچانی از کنار حرم علی بن موسی الرضا رد می‌شدند و می‌بینند عده‌ای تنبک می‌زنند و می‌رقصند. وقتی می‌خواستند امر به معروف کنند، چون تنها بودند، به ده نفر از کارگرهای سرگذر پول می‌دهند تا ایشان را در امر به معروف همراهی کنند؟!؟ با خودم گفتم چه کار بکری! درسته که من آیت‌الله نیستم، اماخب قوچانی که هستم! چرا من اینکار را نکنم؟!؟ حالا از کجا کسی پیدا کنم؟ رفتم فضای مجازی و دو نفر مطمئن پیدا کردم و سه نفری راه افتادیم سمت پارک درب منزل. به‌به خود جنسه!! جوان‌های سیگار به لب و موتور به دست، غرق وقت گذرانی. گفتم: عزیزانم اینجا چه می‌کنید؟ گفتند مگر کجا باید می‌بودیم؟! گفتم کمک شیردره پنجشیر و زلنسکی که نرفتید، حاضر به اعزام به مرز افغانستان هم که نشدید، به واگنر هم که نپیوستید، لااقل برید آلبانی. دست راستیم گفت: پلیس آلبانی که مثل ما جهادگر نیست که بتونه شب و روز گونی آماده کنه. دست چییم گفت: اگر هرکدمتون بتونید یک میم از سر کوه مشکلات منافقین باز کنید، تمام شهر آلبانی پر میشه از شکلات‌های داغ داغی که شما میم اول اون باز کردید!! پرسیدند چطوری؟! گفتم: اردوهای جهادی به فرانسه، آلبانی، ...؟! اونجا به جای ثبت نام، محو نام می‌کنند و برای همیشه رستگار می‌شوید. راستی یادم رفت بگم آن دو جوانمردی که از فضای مجازی به ودیعه گرفته بودم، چیزی نبود جز *ایمان* و *امید* از کانال، خامنه‌ای، دات. آی. آر. پایان