#روایتنویسی_اربعین
🏴میزبانی فرشتگان
🖌زهرا مهرجویی
از اربعین و نوع میزبانی عراقیها زياد شنیده و دیدهایم؛ از کرامت بی حد و حساب، از میهماننوازی و بذل تمامی داشتههایشان برای زائرین حسینی؛ اما اینبار میخواهم از گونهای متفاوت از میزبانی بنویسم، میزبانی فرشتگان! امسال با کاروانی کوچکی عازم سفر زیارتی شدیم؛ برای پیادهروی مسیری متفاوت از سالهای قبل انتخاب کردهایم، از مرقد بی بی شریفه خاتون و از مسیر حله راهی کربلا شدیم.
نمیخواهم از صفای جادهی خلوتش و یا از میزبانیهای موکبهایی که با فاصلهی زیاد از هم قرار گرفتهاند بنویسم که مثنوی هفتاد من خواهد شد. فقط این را بدانید که با توجه به وضعیت این مسیر و کمی موکب، کمی دغدغه داشتم براى محل اقامت شبانه که در دلم گفتم: یا امام حسین، در این چند روز گذشته برای ما سنگ تمام گذاشتی، الانم جای خواب رو خودت فراهم کن!
زمان زیادی نگذشت که خانه یا بهتر است بگویم یک زائرسرای لاکچری سر راهمان سبز شد، بسیار اتفاقی و در حالیکه بسیار خستهی راه بودیم و به دنبال مکانی برای شب ماندن میگشتیم! در مسیر، ساختمانی دیدیم که چراغهایش روشن بود. ابتدا برای تجدید وضو وارد حیات خانه شدیم اما کم کم متوجه شدیم که این مکان برای پذیرایی از زوار آماده شده. از آبسردکن گرفته تا کولر گازی و دستگاه وای فای که همه تمام و کمال روشن بود اما نکته اینجاست که هیچ میزبانی ندیدیم ؛ نه مرد و نه زن!
نمیدانم صاحب این خانه که بود و چرا با وجود این همه تدارک و امکانات حضور نداشت اما همینقدر میدانم که خداوند برای زائرین حسین علیهالسلام _هرچند که لایق این لطف و محبت نباشند_ این بار فرشتگان را به میزبانی فرستاده است!
پایان