#پارت729 🌹دختر باران🌹
*چی کارش کردی که عین خرگوش که گرگ دنبالش کرده از اتاق پریدی بیرون؟
با خنده گفتم:
هیچی محمدجوادِ دیگه.
*عجب رویی داری.
روژین با تعجب طرفم اومد.
موهای بافته شدم رو توی دستش گرفت.
*مریم چقدر موهات بلنده.
_ممنون
محمدجواد از اتاق بیرون اومد.
نگاهش به موهای من که توی دست های روژین بود افتاد.
-تو با چه حقی به موهای زن من دست زدی؟
روژین با خنده دست هاش رو به حالت تسلیم بالا آورد.
*جناب سرهنگ والا این زنت همچین فرد خاصی هم نیست بخوای مواظبش باشی
همه اش در حال گریه کردن هست.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹