🌹دختر باران🌹 *چی کارش کردی که عین خرگوش که گرگ دنبالش کرده از اتاق پریدی بیرون؟ با خنده گفتم: هیچی محمدجوادِ دیگه. *عجب رویی داری. روژین با تعجب طرفم اومد. موهای بافته شدم رو توی دستش گرفت. *مریم چقدر موهات بلنده. _ممنون محمدجواد از اتاق بیرون اومد. نگاهش به موهای من که توی دست های روژین بود افتاد. -تو با چه حقی به موهای زن من دست زدی؟ روژین با خنده دست هاش رو به حالت تسلیم بالا آورد. *جناب سرهنگ والا این زنت همچین فرد خاصی هم نیست بخوای مواظبش باشی همه اش در حال گریه کردن هست. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹