🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹دختر باران🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 -تو یعنی نمی دونی من چند سالمه؟ _تو بگو حالا -بیست و چهار سال. _اونقدر بزرگتر از سنت رفتار کردی خودت باورت شده بزرگ شدی؟تا حالا چند بار من رو گاز گرفتی ؟حسابش رو داری؟ بالای سرش می ایستم و به صورتش نگاه می کنم. -دو بار _نه چهار بار،یک بار دستم،دو بار صورتم،امروز هم بازوم گاز گرفتی،چهارتا گاز بهم بدهکاری پس جای تو بودم توی این موقعیت کسی رو تهدید نمی کردم. با شیطنت لبخندی میزنه. -در بازه نمی تونی. _منم قرار نیست گازت بگیرم اخطار دادم حواست به کار خودت باشه در ضمن من خودم می دونم چی بخورم و چی نخورم نگران خورد و خوراک من نباش. دست به ریش های پر و مرتبش میکشم لبخند زیبایی روی صورتش میشینه. _هر چی فکر کردم نفهمیدم چی اینقدر با ارزش هست که سیامک و پسر داییش توی خونه ی ما دنبالش میگردن؟ -منم همین طور. _دستت بهتره؟اذیت نشدی؟ میخنده و با خنده میگه:سروش رفاقتی باهام حساب کرد کلی سر کننده زده باور کن تا دو روز چیزی احساس نکنم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 هرگونه کپی برداری حرام شرعی است.🔥 با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه