سلام استاد من 27سالمه دارای دوتا فرزند من 6سال ازدواج کردم من و همسرم شهرهامون خیلی دور .یک واسطه معرفی کرد مارا بهم دیگه عروسی کردیم حالا من خیلی زندگیه عالی دارم وهردوتامون یه ادم مذهبی . ولی مشکلی که هست من در خانواده ای بزرگ شدم که اصلا مقید نیستن حتی نماز هم نمیخونن وقتی اشنا می‌شدیم با شوهرم .اکثر چیزا را گفتم ولی ایشون نیومدن که تحقیق کنن با یک استخاره گرفتن که خوب بود اومدو حالا چون خانواده من. منو میشناختن اصلا اعتراض نکردن میدونستن من جز یک ادم مذهبی با کس دیگه ای ازدواج نمیکنم ولی حالا مشکل این که رفته رفته شوهرم ازخانوادم ازداداشام ازخواهرام چیزای فهمیدن که بصورت کلی .کارهای گناهشون فهمیده .شوهرم بهم میگه که چرا اینارا نگفتی .یا میگه من دوست داشتم پدرزنم یه ادم روحانی باشه .با این حرفها خیلی اذیت میشم مدتها گریه میکنم ولی اصلا گله نمیکنم چن بخدا گفته بودم که یه ادم باخدا باایمان باشه هرشهری باشه میرم .ولی الان نگران تربیت بچه ها هستم بعضی وقتا می‌خوام با خانوادم قطع رابطه کنم که خودمم گناهشون میبینم اذیت میشم ولی همسرم میگه باید صله رحم کنی .حالا من هم در تربیت بچه هم در مقابل حرفهای شوهرم نسبت به خانوادم چه برخوردی کنم 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob