⚘ وقتی این مرد بزرگ از جبهه به خانه می آمد آن قدر کار کرده بود که شده بود یک پوست و استخوان و حتی روزها گرسنگی کشیده بود، جاده ها و بیابانها را برای شناسایی پشت سر گذاشته بود، اما در خانه اثری از این خستگی بروز نمی داد. می نشست و به من میگفت: در این چند روزی که نبودم چه کار کرده ای، چه کتابی خوانده ای و همان حرفهایی که یک زن در نهایت به دنبالش هست. من واقعاً احساس خوشبختی می کردم 《راوی: همسر شهید حسن باقری》 🌷شادی روح شهدا صلوات🌷 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6