سلام. من ۲۳ساله هستم وهمسرم ۲۴. هردو تک فرزند هستیم وهمسرم پدر نداره ومادرشون بازنشسته هستن و حقوق پدرشوهرمو دراختیار شوهرم میزاره و شوهرم بخاطر همین خیلی وابستگی مالی به ایشون داره.وخودش سرکار نمیره.حالا مشکل من اینه که محرم منو مادرم چنددقیقه تاجایی رفتیم وگوشی مادرم خونه بوده وشوهرم برداشته وپیامای منو مادرمو خونده ومتاسفانه مادرم بهم داده بود که شوهرت ماشین داره هیج جا نمیاد مارو ببره چون پدرم ماشین نداره ویکم ناراحتی کرده بود ازشوهرم.ویه حرفای دیگه. منم باخوندن پیامای مادرم تحت تاثیرقرارگرفتم و همون شب به شوهرم این حرفا رو زدم ویکم ناراحت بودم شوهرمم که پیامارو خونده بود فهمید حرف مادرمه الان هرچی میشه میگه حرف مادرمنه ومادرت رو مخت راه میره وتو روجون من میندازه.بعد ما بحثمون شد شدید طوریکه شوهرم منو زد البته چندمین بارشه😔من ازخونه قهر کردم هرچی به من زنگ زد من جواب ندادم داشتم با مشاور حرف میزدم مادرشوهرمم بهم زنگ زد من ندیدم.فکرکردن دارم برا مادرم دعوارو تعریف میکنم و...بعد اون زنگ زده به مادرم وکلی بدوبیراه گفته به منو مادرم توهین کرده ومادرمم جوابشو داده وحرمت شکنی شد😔مادرمم زنگ زده به شوهرم که بگه چی شده شوهرم باهاش تندی کرده البته توهین نکرد اما مادرم عصبی شده به شوهرم گفته آشغال.من رفتم خونه مادرشوهرم گوشمو نشون دادم اونجام بینمون بی حرمتی شد وشوهرم بهم توهین کرد من گفتم جد وادبادته.حالا باوجود حرف بدی که مادرشوهرم منو به زن خیابونی نسبت داده وبه مادرم گفته(البته انکار کرده که به من گفته میگه به مادرت گفتم اونو نه تو) الان اونا فقط توهین مارو میبینن ومادرشوهرم بهم پیام داد وقتی پسرم خونه مادرت نمیاد توهم نیا خونم چون دوست ندارم بیای و گفت همینطور که تو تنها بابچه میری خونه مادرت اینجام پسرمو نوه م تنها بیان.الان هرکدوممون باپسرم که دوسال ونیمشه تنهامیریم خونه مادرامون.مادرم میگه به شوهرت بگو دوست داره بیاد خونمون براش زیرپیراهن خریده اما شوهرم دوست نداره خونه ی مادرم بیاد.خاله شوهرم بهم گفت که شوهرم دوست داره بین منو مادرش اشتی بشه اما خب یکم زمان میبره.اما میدونم مادرشوهرم هرگز بهم نمیگه بیا خونم کلا خیلی خشکه حتی خونه مادرشم چندماه به چندماه میره.چه برسه دعوا شده بینمون.منم دیگه خسته شدم از قهرو دعوا دوست دارم حل بشه وباهم بریم وبیایم اما نمیخوام کوچیک بشم مثله دفعات قبل نمیدونم چی کنم. 🌸🍃 پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب،سرکار خانم سلام خدمت خواهر عزیزم تبریک میگم به شما به خاطر روحیه ی تعاملی که دارید چندتا مسئله توی متن شما،مورد توجه قرار گرفت ۱-نداشتن حد و مرز در توضیح مسائل زندگی به خانواده ۲-عدم مدیریت رفتار ۳-قهر کردن و شکستن اقتدار همسر متاسفانه 🌹در مورد مسئله اول اینکه مادرتون از جزئیات مشکلات شما خبر دارن و همین زمینه ساز دخالت والدین میشه.وقتی همسرتون میبینن شما تمام مسائل رو به مادر و خانواده بیان میکنید،ایشون هم همین عکس العمل رو نشون میدن و نتیجه اش خوشایند دو طرف نیست. مسئله دوم هم این میشه که به فرض مادر شما هم گلایه ای کردن که اصلا به حق نیست،چون جایگاه داماد،با جایگاه پسر فرق داره و مادرتون باید در این مورد رعایت کنند و روابط رو در همین حد حفظ کنند،شما باید مواظب باشید که با هر نکته منفی و یا حتی مثبتی،رفتار هیجانی نداشته باشید.چون رفتارهای هیجانی ماندگاری ندارن و لحظه ای هستن.به نظرم با یک مشاور امین صحبت کنید. مسئله سوم که فوق العاده مهم هست اقتدار مرد هستش که متاسفانه رعایت نشده.توصیه میکنم دوره های هنر زن بودن رو از ادمین محترم کانال درخواست بدید که خیلی مهم هست.با قهر کردن نه تنها مشکل حل نمیشه،بلکه باعث میشه اطرافیان هم در مورد زندگی شما نظر بدن.خب خیلی طبیعی هست که مادر شما حق رو به شما بدن و مادر همسرتون هم حق رو به پسرشون.اما میشه مدیریت کرد و اجازه نداد تا دلسوزی های عزیزانمون،باعث سردی روابط بین شما و همسرتون بشه. خوشبخت و سعادتمند باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob @hamsaranekhoob