سلام لطفا راهنماییم کنید من از بهمن ماه 98 با اقایی که تهرانی بود و از طریق خواهرش اشنا شدم و خودم برای کار اومده بودم تهران و 6 جلسه باهم بیرون رفتیم و خونواده ام در جریان بودن و چون پدرم فوت شده بود از بیرون رفتنم به برادرام نگفتم و فقط مامانم میدونست و تا اینکه تیرماه 99 اومدن خواستگاری و دومادشون برگشت به برادرام گفتن که پسره بداخلاقه ولی ادم باتقوایی و حتی برگشت گفت دوجلسه بیرون رفتن و 14 سکه هم توافق کردن و توی خونوادشون هم مادر و باباش هم دوبار ازدواج کردن و یکی از برادراش هم طلاق گرفته و همین باعث شد برادرام بگن سکه اندازه سال تولد و پسره هم گفت پشیمون شدم و رفتن و بعد که من بهش زنگ زدم گفت مادرم سکته کرده و شما مارو که راه دور بودیم نگه نداشتین و دیگه یبار دیگه ام که حال مامانشو پرسیدم گفت خودتو به یه روانشناس نشون بده منم گوشی رو قطع کردم ازتون خواهش میکنم بهم جواب بدین چون واقعا هنوز تو فکرشم نمیدونم چکار کنم ممنون 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob