پسرک چشم درشت میکند سمت پدرش: "شما واقعا چهجوری برای همه مشکلا یه راه حل داری؟"
- آدم هر کار درستی رو که بخواد و اراده کنه انجام بده، اگر کاری نباشه که خدا رو ناراحت کنه، خدا هم کمکش میکنه که بتونه."
دخترک، با دهان پر و چربوچیلی میگوید: "خدا که نیست."
همسر، گردنش را میخاراند و سر کج میکند سمت من.
اشاره میکنم که بپرس خدا کجا نیست.
دخترک میگوید: "خدا تو خونه ما نیست که."
-چرا بابا جان. خدا همه جا هست. تو خونه ما هم هست.
دخترک سر حرفش ایستاده: "نه. خدا فقط تو مشهده."
کمی فکر میکند. با انگشت اشاره سینهاش را نشان میدهد: "این جا هم هست." فکر میکنم قلبش را میگوید. دلم برق میزند.
میگوید: "نه. این جا رو میگم. تو این." کیف چرمی حرز را از توی یقهاش بیرون میکشد و خدا را نشانم میدهد.
#کچولّا
#حُسن_کوچک
#حُسن_خونهی_ما
#حسنا