سفرنامه ازبکستان شب اول :
ما صبح امروز از مرز پنجکنت رد شدیم و در شهر سمرقند یک هتل گرفتیم ...
اینجا هوا کم کم داره سرد میشه، من که عین خیالم نیست اما آقای خسرو فین فین میکنه ، سعی میکنم پیاز پیدا کنم که گاز بزنه و بیمه بشه ولی سرمایی تر از این حرفاست ، خلاصه که خدا رحم کنه که اگر یکی از ما مریض شه ، تو این شهر غریب میمونیم یه گوشه و حتی نمیدونیم دکتر و بیمارستانش کجاست؟!
اینم از ترس های مسافرته که باید تحملش کرد، امشب رو موندیم هتل چون خستگی هم میتونه به بیمار شدن کمک کنه، هرچند که دیشب نخود آب خوردیم و مثلا تقویت کردیم خودمون رو اما گلوم هی میخاره ....
هوای اینجا هم کوهستانیه و من بهش عادت ندارم ....
اگر تونستم استوری ها رو ادامه میدم
@hariradeli