▪️چند جمله درباره وحدت و تفرقه ۱.اختلاف و تفرقه خاص صاحبان نفوس ضعیف است که به جای عقل، وهم برآنها حاکم است. صاحبان نفوس جزئیه اهل حسد و تنگ نظری‌اند و مقامش مقام کین‌توزی است. ولی مقام عقل، مقام کلی است که به وحدت فرامیخواند. از این ‌جهت وحدت و یگانگی خاص مؤمنین است و نشانه‌ای از عقل. که فرمود: التودد نصف العقل(دوستی نیمی از عقل است) و امام خمینی(ره) در شرح جنود عقل و جهل، الفت را از جنود عقل و تفرقه را از جنود جهل دانسته: "الألفة و ضدها الفرقة" و خداوند در سوره حشر، پراکندگی قلوب کفار را نشانه بی‌عقلی دانسته: "تحسبهم جميعاً و قلوبهم شتى ذالك بانهم قوم لايعقلون" ۲. خودسازی در جبهه و جامعه معنا دارد و برای بیرون آمدن از جزئیت عالم ماده و رفتن به وحدت است و این مجاهده و تزکیه را نفوس جزئی برنمی‌تابند. خودسازی فردی در تعریف دین بی‌معناست چون اساس خودسازی در بیرون رفتن از خود و توسعه نفس در مقیاس جامعه ایمانی و جانشین شدن خود جمعی به جای فردیت است. ۳. رشد جامعه در تقرب به حق است که مقدمه جلب رحمت الهی است و لازمه قرب، سنخیت است و لازم سنخیت وحدت نفوس است. بنابراین هر رفتاری که مقتضی تفرقه و کدورت میان مؤمنین باشد به محاق بردن عقل قدسی و دور شدن از رحمت الهی است. ۴. جمع شدن برای امری چون کسب قدرت، اگر دنیوی و طاغوت باشد حقیقتش را در کین‌توزی و تفرقه و خودبرتر بینی آشکار می‌کند و اگر رحمانی و از عقل قدسی باشد، در مهرورزی و ایثار و دوری از بخل و شحّ نفس آشکار می‌شود و این خصلت انصار رسول الله است که رستگارانند؛ "و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون" 🖋وحید یامین‌پور ➕️ @yaminpour