پسرک‌فلافل‌فروش این‌قسمت _._._._._ بعضی از دوستان حتی برخی از بچه‌های مذهبی را ميشناسيم كه اخلاق خاصی دارند! كارهايی كه بايد انجام دهند با كندی پيش ميبرند. جان آدم را به لب ميرسانند تا يك حركت مثبت انجام دهند. اگر كاری را به آنها واگذار كنيم، به انجام و يا اتمام آن مطمئن نيستيم. دائم بايد بالای سرشان باشيم تا كار به خوبی تمام شود. اين معضل در برخی از نهادها و حتی برخی مسئولان ديده ميشود. برخی افراد هم هستند كه وقتی بخواهند كاری انجام دهند، از همه‌ی عالم و آدم طلبكار ميشوند. همه‌ی امكانات و شرايط بايد برای آنها مهيا شود تا بلكه يك تحرك كوچكی پيدا كنند. اميرالمؤمنين علی در بيان احولات يكی از دوستانشان كه او را برادر خود خطاب ميكردند فرمودند: او پرفايده و كم‌هزينه بود. اين عبارت مصداق كاملی از روحيات هادی ذوالفقاری به حساب مي‌آمد. هادی به هرجا كه وارد ميشد پرفايده بود. اهل كار بود. به كسي دستور نميداد. تا متوجه ميشد كاری بر زمين مانده، سريع وارد گود ميشد. بارها ديده بودم كه توی هيئت يا مسجد، كارهايی را انجام ميداد كه كسی سراغ آن كارها نميرفت؛ كارهايی مثل نظافت و شستن ظرف‌ها و... من شاهد بودم كه برخی دوستان مسجدی ما به دنبال استخدام دولتی و پشت ميز نشيني بودند و ميگفتند تا كار دولتی برای ما فراهم نشود سراغ كار ديگری نميرويم. آنها شخصيت‌های كاذب برای خودشان درست كرده بودند و ميگفتند خيلی از كارها در شأن ما نيست! اما هادی اينگونه نبود. شخصيت كاذب براي خودش نمی‌ساخت. او برای رهايی از بيكاری كارهای زيادی انجام داد. مدت‌ها با موتور، كار پيك انجام ميداد. در بازار آهن مشغول بود و... ميگفت: در روايات اسلامی بيكاری بدترين حالت يك جوان به حساب می اید بیکاری هزاران مشکل و گناه و... را در پی خود دارد.. ادامه دارد... ┏━🕊⃟📚━┓ @hasebabu ┗━🌿━