#بریده_ای_از_کتابمردی نزدیکتر آمد 🚶🏻♂️همه سید صدایش میکردند.
-شما چرا با اینها ترکی حرف میزنی🤔؟
—خب آقا سید اینا همشهریام هستن فارسی رو خوب بلد نیستن باید ترکی صحبت کنم تا بدونم مشکلشون چیه؟😊
-مگـــہ شما اهل کجایی خانوم؟
_ اهل تبریز
-خیلیم خوب،می توانم با شما مصاحبه کنم؟؟؟🎤
_نه آقا سید،من کاره ای نیستم بهتر است با آنهایی که توی خط جان فشانی میکنن صحبت کنید.😊
به نشان تایید سرش را تکان داد و براهش ادامه داد 🚶🏻♂️چند متر جلورفت ودوباره برگشت..لبخندی زد وگفت☺️بخدا موندگار میشه هااااا...
_نه برادر،نمیتوانم✋🏻
چن روز بعد از همکارانم شنیدم که آن سید،همان سید مرتضی آوینی است 😟 و من چقدر پشیمان شدم از مصاحبه ای که نکرده بودم.....!😞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ@hasebabu