🏴 چگونگی شهادت حضرت عبدالله بن الحسن { علیه‌السلام } 🏴 از حضرت علی اصغر و حضرت عبدالله بن الحسن { علیهم السلام } بگوییم که هر دو در طفولیت فدای حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شدند. شهادتشان هم خاص است. علی اصغر { علیه السلام } روی دست های حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شهید شدند و عبدالله بن الحسن {علیه السلام } هم روی سینه آن حضرت. ▪️این ها را ما اسرار می گیریم و بر خلاف عده ای ، با آن ساده برخورد نمی کنیم. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } ، فرزند امام حسن مجتبی { علیه السلام } ، بچه بود، البته نه در سن و سال حضرت علی اصغر { علیه السلام } ، یازده سال سن داشت، هر چند زیاد مشخص نیست ؛ ولی بچه ای بوده که خودش راه می رفته. شهادتی دارد که بسیار دقیق است. ▪️ از آنهایی که قرار بوده روز عاشورا فدا بشوند، آن هم روی سینه حضرت ابا عبدالله { علیه السلام } و در لحظات خاص آخر ، لحظاتی که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } حالت خاصی داشتند. روز عاشورا در آن لحظات آخر که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } در آن جایگاه افتاده بودند و آن شیاطین و پست فطرت ها دور حضرت هجوم آورده بودند تا به بدن شریف حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } ضربه وارد کنند ، حضرت نگران اهل خیام و آل الله بودند. اینجور گفته اند که گه گاه نگاهی می کردند به سوی خیمه ها. ▪️در یکی از نگاه هایشان عبدالله {علیه السلام } را دیدند که از داخل خیمه ها به سوی حضرت می آمد. نقل کرده اند ، حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وقتی دیدند عبدالله بن الحسن { ع } که یادگار برادرشان بود، به سوی این جمعیت پست و خبیث و قاسی می آید _ و جریان حضرت علی اصغر { علیه السلام } گذشته بود _ حضرت زینب {سلام الله علیها } را صدا زدند که نگذارند عبدالله بیاید. زینب کبری {سلام الله علیها } خواستند ممانعت کنند ، ولی بچه دست بردار نبود و قسم یاد کرد که ▪️ وَالله لا اُفارِقُ عَمّی ▪️، قسم به خدا از عمویم دست بردار نیستم. آمد. در این لحظه یکی از پست فطرت ها شمشیرش را بلند کرده بود تا ضربه ای بر بدن حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وارد کند. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } که دیگر بیش از این نمی توانست از مولای خود دفاع کند ، فریاد زد ؛ (( یَابن الخَبیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمّی )) ، ای ناپاک زاده، ای فرزند خبیث، آیا می خواهی عموی مرا به قتل برسانی؟ ▪️اما گفتارکه موثر نبود. از این رو خودش را با عجله به اباعبدالله {علیه السلام } رساند. دستش را گرفت جلوی آن شمشیر تا شمشیر به حضرت وارد نشود. شمشیر به دست کوچک آن طفل اصابت کرد و دستش را برید. کاملا هم برید. گفته اند که از پوستش آویزان شد. بچه فریادی زد و (( وا عَمّاه )) گفت. بعضی ها گفته اند و (( یا ٱُمّاه )) گفت. یعنی مادرش را صدا زد و خودش را روی سینه اباعبدالله {علیه السلام } انداخت. حضرت هم دست هایش را آورد و آن بچه را به سینه اش چسباند. آن شیاطین در اینجا همان رفتاری را کردند که با علی اصغر { علیه السلام } کرده بودند ، با همین بچه هم کردند. تیری آمد و روی سینه حضرت سیدالشهداء { علیه السلام }، حضرت عبدالله بن الحسن { علیه السلام } را به شهادت رساند. برگرفته از کتاب ، صفحه ۷۹ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal