eitaa logo
هوای وصال(حضرت آیت الله محمد شجاعی "قدس سره")
1.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
235 ویدیو
19 فایل
نشرگزیده آثارعالم فرزانه حضرت آیت الله محمد شجاعی "ره" آرشیوصوتی⬇️ @sedaye_sokhaneeshgh حُسن عفاف⬇️⁩ @hosne_efaf هوای وصال⬇️ http://sapp.ir/havayee_vesal https://ble.im/havayee_vesal https://iGap.net/havayee_vesal ادمین⬇ @ghalbee_salim "تبادل نداريم"
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 گفته شده که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } می خواستند آب بخورند. (این جریان قبل از بسته شدن راه آب بوده ، یعنی قبل از روز عاشورا ؛ چون در روز عاشورا آبی نبوده که به خیام برسد ) ولی یکی از آن دشمنان خبیث نگذاشته و از دور به حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } تیری زده است ، یعنی زمانی که حضرت ظرف آب را به دهانشان نزدیک کرده بودند ، از راه دور تیری به سمت دهان حضرت نشانه گرفته که به چانه سیدالشهداء { علیه السلام } اصابت کرده است. ▪️حضرت هم دانستند که قصد او این است ، ناراحت شدند و نتوانستند آب بخورند. دعایی برای آن شخص کردند و فرمودند؛▪️ لَا ٱَرْوَاکَ اللّهُ مِنَ الْماء ▪️ <بحارالأنوار، ج۴۵، ص۳۰۰> یعنی ؛ { خدا تو را سیراب نکند و همیشه عطشان باشی.} ▪️همین اتفاق هم افتاد و آن شخص بعدها آنقدر تشنگی کشید و آنقدر آب خورد تا اینکه مرد. ▪️حضرت جمله ای فرمود که اثرش باید به اذن الله پیاده می شد. ........ ▪️دل سیدالشهداء { علیه السلام } به درد آمد و شد آنچه که شده و هنوز هم می شود ؛ اما اگر به درد آمد ، دیگر رسوا می کند. کما اینکه الان هم، همین کار را می کند. قصد جنگ انبیا می داشتند جسم دیدند آدمی پنداشتند ظاهر را دیدند و آدمی آن را فرض کردند. بعد مولوی در اینجا نصیحت ها می کند. به بعضی ها می گوید ؛ در تو هست اخلاق آن پیشینیان چون نمی ترسی که تو باشی همان می گوید از این هم بترس که مانند آنها باشی. می بینیم که اخلاق آنها را داری...... 📓 منبع ؛ کتاب چراغ هدایت ، صفحه ۸۶ ، حضرت استاد آیت اللّه محمد شجاعی "رضوان اللّه علیه " @havayee_vesal
🏴 چگونگی شهادت حضرت عبدالله بن الحسن { علیه‌السلام } 🏴 از حضرت علی اصغر و حضرت عبدالله بن الحسن { علیهم السلام } بگوییم که هر دو در طفولیت فدای حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شدند. شهادتشان هم خاص است. علی اصغر { علیه السلام } روی دست های حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شهید شدند و عبدالله بن الحسن {علیه السلام } هم روی سینه آن حضرت. ▪️این ها را ما اسرار می گیریم و بر خلاف عده ای ، با آن ساده برخورد نمی کنیم. عبدالله بن الحسن { ع } ، فرزند امام حسن مجتبی { علیه السلام } ، بچه بود، البته نه در سن و سال حضرت علی اصغر { ع } ، یازده سال سن داشت، هر چند زیاد مشخص نیست ؛ ولی بچه ای بوده که خودش راه می رفته. شهادتی دارد که بسیار دقیق است. ▪️ از آنهایی که قرار بوده روز عاشورا فدا بشوند، آن هم روی سینه حضرت ابا عبدالله { علیه السلام } و در لحظات خاص آخر ، لحظاتی که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } حالت خاصی داشتند. روز عاشورا در آن لحظات آخر که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } در آن جایگاه افتاده بودند و آن شیاطین و پست فطرت ها دور حضرت هجوم آورده بودند تا به بدن شریف حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } ضربه وارد کنند ، حضرت نگران اهل خیام و آل الله بودند. اینجور گفته اند که گه گاه نگاهی می کردند به سوی خیمه ها. ▪️در یکی از نگاه هایشان عبدالله {علیه السلام } را دیدند که از داخل خیمه ها به سوی حضرت می آمد. نقل کرده اند ، حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وقتی دیدند عبدالله بن الحسن { ع } که یادگار برادرشان بود، به سوی این جمعیت پست و خبیث و قاسی می آید _ و جریان حضرت علی اصغر { علیه السلام } گذشته بود _ حضرت زینب {علیها السلام } را صدا زدند که نگذارند عبدالله بیاید. زینب کبری {سلام الله علیها } خواستند ممانعت کنند ، ولی بچه دست بردار نبود و قسم یاد کرد که ▪️ وَالله لا اُفارِقُ عَمّی ▪️، قسم به خدا از عمویم دست بردار نیستم. آمد. در این لحظه یکی از پست فطرت ها شمشیرش را بلند کرده بود تا ضربه ای بر بدن حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وارد کند. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } که دیگر بیش از این نمی توانست از مولای خود دفاع کند ، فریاد زد ؛ (( یَابن الخَبیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمّی )) ، ای ناپاک زاده، ای فرزند خبیث، آیا می خواهی عموی مرا به قتل برسانی؟ ▪️اما گفتارکه موثر نبود. از این رو خودش را با عجله به اباعبدالله {علیه السلام } رساند. دستش را گرفت جلوی آن شمشیر تا شمشیر به حضرت وارد نشود. شمشیر به دست کوچک آن طفل اصابت کرد و دستش را برید. کاملا هم برید. گفته اند که از پوستش آویزان شد. بچه فریادی زد و (( وا عَمّاه )) گفت. بعضی ها گفته اند و (( یا ٱُمّاه )) گفت. یعنی مادرش را صدا زد و خودش را روی سینه اباعبدالله {علیه السلام } انداخت. حضرت هم دست هایش را آورد و آن بچه را به سینه اش چسباند. آن شیاطین در اینجا همان رفتاری را کردند که با علی اصغر { علیه السلام } کرده بودند ، با همین بچه هم کردند. تیری آمد و روی سینه حضرت سیدالشهداء { علیه السلام }، حضرت عبدالله بن الحسن { علیه السلام } را به شهادت رساند. برگرفته از کتاب ، صفحه ۷۹ ، حضرت استاد آیت اللّه محمد شجاعی " رضوان اللّه علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ◼ ذكر مصيبت حضرت على اصغر " علیه السلام " ◼ ▪️ التماس دعا ▪️ @havayee_vesal
هدایت شده از حُسنِ عفاف
🔳 خدایا می خواهم شکایت کنم ، شکایت از جماعتی که دین را به بازی گرفته اند ، می خواهم شکوه کنم از جماعتی که به توجیه و تفسیر به رأی و متاسفانه جسارت به مقدسات کرده و می کنند. از کسانیکه تحریف دین می کنند ، از غرض ورزی بسیاری که حتی برخی واجبات را انجام نمی دهند و گناه را انجام می دهند و برخی خانمها که حجاب که از واجبات است انجام نمی دهند ، در مقابل نامحرم مو بیرون گذاشته و آرایش غلیظ و یا ته آرایش کرده و لباسهای تنگ و نامتعارف پوشیده که همه حرام است ، و آنوقت که به رنگ مشکی چادر خانمها که می رسند و یا به لباس عزای اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام که می رسند ، می گویند مشکی کراهت دارد !!!!! ▫اولاً به آنها می گویم ، اول انجام واجبات است و ترک محرمات و سپس انجام مستحبات و ترک مکروهات ، درثانی در کراهت رنگ مشکی استثنائاتی وجود دارد ، مانند کفش و عبا و.. (بنا برخی روایات) و همچنین اکنون لباس عزای اهل بیت «علیهم السلام» جزء زنده نگه داشتن شعائر شده است . و چادر مشکی نیز جز استثنائات است. اما همین رنگ مشکی را بازیگران و افراد لاابالی در جاهایی که استثناء نیست و کراهت دارد و حتی حرام است و لباس شهرت است ، می پوشند ، برای آنها که می رسد دیگر ، بسیار شیک است و افسردگی نمی آورد و دیگر کراهت برایشان معنایی ندارد !!! می گویند گریه برای اهل بیت افسردگی می آورد ؟!!! اما برخی برای شکستن ناخن بی ارزش خود یا قبول نشدن در امتحان و کم شدن شهرت و.. روزها خود را در گوشه ای محبوس کرده و گریه کرده و افسرده می شوند و خودکشی ... اما آنها نمی دانند بکاء (گریه) در مصائب اهل بیت " عیلهم السلام " حیات می آورد . کسی که خدا و اهل بیت عصمت و طهارت را به معنای واقعی دارد ، هرگز افسرده نمی شود. برخی میگویند مومنین افسرده هستند !!مومن درد دارد،درد دین، درد هدایت ،و دلی پرخون (از جهالت جاهلان ، از ظلم به مظلومین و.. ) دارد ، اما هرگز افسرده نیست ، او نشاط و آرامش الهی دارد ، چون خدا و اهل بیت عصمت و طهارت "علیهم السلام "را دارد. و می داند دنیا سرای گذراست و ابد در پیش دارد . اما کسی که خدا را در زندگی نداشته باشد هرروز به سراغ چیزی می رود که خلاء را پر کند ، گاهی در جشن و محیط وفضاهای به ظاهرشاد،گاهی باشهرت طلبی ، و برخی به مواد و روان گردان و گاهی خانمها به آرایش و بی حجابی و حراج و.، اما هرگز آن آرامش را نخواهند یافت ، تا خدا را در زندگی خود بیابند . برخی می گویند هزینه مراسم عزاداری و پیاده روی اربعین و احسان ها را خرج فقرا نمایید!! اما به آنها باید گفت مومن حق فقرا و محرومین را هرگز فراموش نمی کند ، بلکه با عزاداری و..،شعائر را زنده نگه می دارد، اوبه خوشگذرانی های بیجا و خرجهای دیگر و سفرهای خارجه و عیاشی و سگ بازی نمی پردازد ،بلکه حق محروم را می پردازد. درصورتی که برخی افراد یاوه گو وافراد لاابالی، فقرا را فراموش کرده، آنها با هزینه یک روز سگ بازیشان(سگی که عین نجاست است و با شستن هم پاک نمیشود و در خانه ای که سگ باشد ملائکه نمی آیند)میتوانند یک روز صدها فقیررا سیر کنند ،با هزینه یک دست لباس میلیونیشان میتوانند هزار نفر را در یک روز سیر کنند. هزینه یک وعده غذا و اصلاح و لباس سگهای نجسشان ،هزینه رفت و آمد صدها نفر به همایش اربعین است ، هزینه سیر کردن هزاران نفر است، آنجا زبانشان لال میشود. بسیاری از آنها دلشان به فقرا نمی سوزد از جایی دیگر درس میگیرند،که شعائر و دین را کمرنگ کنند. همایش بزرگ اربعین و عزاداری برای اهل بیت ،خصوصا محرم و صفر آتششان زده و می زند و به هر دری میزنند تا محرم و صفر از بین برود. چه کسانی از فقرا میگویند؟! برخی از آنها به جای هزینه یک روز خوشگذرانی هایشان ،میتوانند یک ماه، یک فقیر را سیر کنند ، اما نمی کنند. برخی زنان، به جای هزینه یک روز آرایش و جلوه گری و گدایی کردن نگاه مردها میتوانند ده ها فقیررا سیر کنند ،اما نمی کنند!!! آنجا دلشان به فقیر نمی سوزد؟ خدایا چه بر سر ما آمده است؟! تاکجا می خواهیم برویم ؟!. مولانا امیرالمؤمنین"علیه السلام" می فرمایند ؛ راه و روشهای مختلف و نادرست شما را به کجا می کشد ؟!. خدایا برخی که اسم شیعه برخود گذاشته اند آنقدر جسور و طاغی شده اند ، که به اهل بیت عصمت و طهارت «علیهم السلام» جسارت می کنند . خدایا به تو شکایت می کنم . خدایا به اسماء جمالت سوگند ، اگر قابل هدایت هستند به حرمت سید و سالار شهیدان هدایت فرما ، و خدایا به اسماء جلالت ، اگر قابل هدایت نیستند آنها را به تو ، ای خدای قهار واگذار می کنم. اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک ، اللهم العنهم جمیعا . ▫اللهم ٱجعل عواقب امورنا خیرا ▪ اللهم لا تجعلنا من المعارین . خدایا از شرور و فتن زمان و آخر الزمان جمیع مومنین و مومنات و مظلومان را حفظ فرما. @hosne_efaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ◼ ذكر مصيبت حضرت على اصغر " علیه السلام " ◼ ▪️ التماس دعا ▪️ @havayee_vesal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ◼ ذكر مصيبت حضرت على اصغر " علیه السلام " ◼ 🏴 ....... حضرت فرمودند ؛ بچه ام را بیاورید ، « می خواهم وداع کنم » . ◾️خواستند وداع کنند ◾️ که دشمنان آن رفتار را کرده اند. اهل ذوق می گویند ، وقتی تیر به گلوی علی اصغر { علیه السلام } خورد ، چشم هایش را باز کرد و لبخندی به روی پدر زد. بعضی ها گفته اند که این تبسم معنی داشته ؛ چون هرکدام از شهدا روی خاک جان خود را از دست داده اند ؛ ولی او روی دست های سیدالشهداء { علیه السلام } ، ولی خدا ، جان خود را فدا کرده ، از این رو تبسم کرده است. .....🏴 ▪️ التماس دعا ▪️ @havayee_vesal
🏴 گفته شده که حضرت سیدالشهداء " علیه السلام " می خواستند آب بخورند. ( این جریان قبل از بسته شدن راه آب بوده ، یعنی قبل از روز عاشورا ؛ چون در روز عاشورا آبی نبوده که به خیام برسد ) ولی یکی از آن دشمنان خبیث نگذاشته و از دور به حضرت سید الشهداء "علیه السلام " تیری زده است ، یعنی زمانی که حضرت ظرف آب را به دهانشان نزدیک کرده بودند ، از راه دور تیری به سمت دهان حضرت نشانه گرفته که به چانه سیدالشهداء "علیه السلام " اصابت کرده است. ▪️حضرت هم دانستند که قصد او این است ، ناراحت شدند و نتوانستند آب بخورند. دعایی برای آن شخص کردند و فرمودند ؛▪️ لَا ٱَرْوَاکَ اللّهُ مِنَ الْماء ▪️ <بحارالأنوار، ج۴۵، ص۳۰۰> یعنی ؛ { خدا تو را سیراب نکند و همیشه عطشان باشی. } ▪️همین اتفاق هم افتاد و آن شخص بعد ها آنقدر تشنگی کشید و آنقدر آب خورد تا اینکه مرد. ▪️حضرت جمله ای فرمود که اثرش باید به اذن الله پیاده می شد. ........ ▪️ سیدالشهداء " علیه السلام " به درد آمد و شد آنچه که شده و هنوز هم می شود ؛ اما اگر به درد آمد ، دیگر رسوا می کند. کما اینکه الان هم ، همین کار را می کند. قصد جنگ انبیاء می داشتند جسم دیدند آدمی ، پنداشتند ظاهر را دیدند و آدمی آن را فرض کردند. بعد مولوی در اینجا نصیحت ها می کند. به بعضی ها می گوید ؛ در تو هست اخلاق آن پیشینیان چون نمی ترسی که تو باشی همان می گوید از این هم بترس که مانند آنها باشی. می بینیم که اخلاق آنها را داری...... 📓 منبع ؛ کتاب چراغ هدایت ، صفحه ۸۶ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal
🏴 چگونگی شهادت حضرت عبدالله بن الحسن { علیه‌السلام } 🏴 از حضرت علی اصغر و حضرت عبدالله بن الحسن { علیهم السلام } بگوییم که هر دو در طفولیت فدای حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شدند. شهادتشان هم خاص است. علی اصغر { علیه السلام } روی دست های حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شهید شدند و عبدالله بن الحسن {علیه السلام } هم روی سینه آن حضرت. ▪️این ها را ما اسرار می گیریم و بر خلاف عده ای ، با آن ساده برخورد نمی کنیم. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } ، فرزند امام حسن مجتبی { علیه السلام } ، بچه بود، البته نه در سن و سال حضرت علی اصغر { علیه السلام } ، یازده سال سن داشت، هر چند زیاد مشخص نیست ؛ ولی بچه ای بوده که خودش راه می رفته. شهادتی دارد که بسیار دقیق است. ▪️ از آنهایی که قرار بوده روز عاشورا فدا بشوند، آن هم روی سینه حضرت ابا عبدالله { علیه السلام } و در لحظات خاص آخر ، لحظاتی که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } حالت خاصی داشتند. روز عاشورا در آن لحظات آخر که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } در آن جایگاه افتاده بودند و آن شیاطین و پست فطرت ها دور حضرت هجوم آورده بودند تا به بدن شریف حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } ضربه وارد کنند ، حضرت نگران اهل خیام و آل الله بودند. اینجور گفته اند که گه گاه نگاهی می کردند به سوی خیمه ها. ▪️در یکی از نگاه هایشان عبدالله {علیه السلام } را دیدند که از داخل خیمه ها به سوی حضرت می آمد. نقل کرده اند ، حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وقتی دیدند عبدالله بن الحسن { ع } که یادگار برادرشان بود، به سوی این جمعیت پست و خبیث و قاسی می آید _ و جریان حضرت علی اصغر { علیه السلام } گذشته بود _ حضرت زینب {سلام الله علیها } را صدا زدند که نگذارند عبدالله بیاید. زینب کبری {سلام الله علیها } خواستند ممانعت کنند ، ولی بچه دست بردار نبود و قسم یاد کرد که ▪️ وَالله لا اُفارِقُ عَمّی ▪️، قسم به خدا از عمویم دست بردار نیستم. آمد. در این لحظه یکی از پست فطرت ها شمشیرش را بلند کرده بود تا ضربه ای بر بدن حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وارد کند. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } که دیگر بیش از این نمی توانست از مولای خود دفاع کند ، فریاد زد ؛ (( یَابن الخَبیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمّی )) ، ای ناپاک زاده، ای فرزند خبیث، آیا می خواهی عموی مرا به قتل برسانی؟ ▪️اما گفتارکه موثر نبود. از این رو خودش را با عجله به اباعبدالله {علیه السلام } رساند. دستش را گرفت جلوی آن شمشیر تا شمشیر به حضرت وارد نشود. شمشیر به دست کوچک آن طفل اصابت کرد و دستش را برید. کاملا هم برید. گفته اند که از پوستش آویزان شد. بچه فریادی زد و (( وا عَمّاه )) گفت. بعضی ها گفته اند و (( یا ٱُمّاه )) گفت. یعنی مادرش را صدا زد و خودش را روی سینه اباعبدالله {علیه السلام } انداخت. حضرت هم دست هایش را آورد و آن بچه را به سینه اش چسباند. آن شیاطین در اینجا همان رفتاری را کردند که با علی اصغر { علیه السلام } کرده بودند ، با همین بچه هم کردند. تیری آمد و روی سینه حضرت سیدالشهداء { علیه السلام }، حضرت عبدالله بن الحسن { علیه السلام } را به شهادت رساند. برگرفته از کتاب ، صفحه ۷۹ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal
🏴 چگونگی شهادت حضرت علی اصغر { علیه السلام } 🏴 ذکر مصیبتی می کنیم. ▪️حضرت حاضر است و زوّار و گریه کنندگانش را هم می بیند. در روایت است که برای آن ها طلب مغفرت هم می کند. باز در روایت آمده که سیدالشهداء { علیه السلام } در یک منظر اعلی ، به گریه کنندگانش احاطه و اشراف دارد. ▪️ امیدوارم که قلب ما از آنهایی نباشد که وقتی حضرت متوجه آن می شوند، ردّش بکنند ؛ البته چنین قلبهایی هم وجود دارد که باید از آنها ترسید. همیشه در روضه ها به علی بن الحسین حضرت علی اصغر { علیه السلام } و فرزند امام حسن مجتبی { علیه السلام } که عبدالله بن الحسن { علیه السلام } است و هر دو بچه بودند ، متوسل می شدم. در شهادت این دو رمزی است برای اهل رمز. از مقاتل شنیده اید که می گویند ( جای ردّ نیست ، ولی جای تأمل و فکر است ) وقتی لحظات آخر رسید و آن ندای حضرت که فرمود ؛ ▪️هل من ناصرٍ ینصُرُنا، هل من مُعین یُعینُنا، هل من ذابٍ یَذُبُّ عن حَرَمِ رسول الله▪️، { واین جمله برای اتمام حجت بود }. حضرت علی اصغر { علیه السلام } که طفلی شش ماهه بود ، با طنین انداز شدن این ندا ، تکانی به خود داد. در این جمله نکات بسیاری وجود دارد برای کسانی که می فهمند یا فهمیده اند. از این رو اهل حرم و حضرت زینب کبری (سلام الله علیها ) متوجه موضوع شدند. اهل ذوق گفته اند ، دقایقی پشت پرده است که عقل ما به آن نمی رسد ؛ ولی او چون علی بن الحسین { علیه السلام } بود ، فهمید و این بود که هر کس صدای سیدالشهداء { علیه السلام } را می شنید ، باید فدای او می شد. او هم شنید ؛ گرچه به ظاهر بچه بود. شنید و با آن تکانش (به زبان اهل اشاره ) لبیک به ندای امام گفت و اظهار آمادگی کرد. گفته اند که همین حرکت علی اصغر { علیه السلام } موجب شد که زنان اهل بیت گریه شان بلند شود ، برخلاف توصیه حسین بن علی { علیه السلام }؛ ▪چون امام حسین { علیه السلام } تٱکید کرده بودند که آرام گریه کنند ، بلند گریه نکنند.▪ با این همه ، صدای گریه از خیمه های اهل بیت بلند شد. چند بیت شعر هم از کسی که دیوانی دارد و اهل عرفان است ، می خوانم. او خوب گفته که آن طفل ، یعنی حضرت علی اصغر { علیه السلام } با شنیدن ندای حضرت سیدالشهداء { علیه السلام }، باطناً بانگ زده و حضرت هم باطناً شنیده است. در باطن ، حضرت علی اصغر { علیه السلام } به پدرش می گوید که ارمغانی به درگاه خدا ببر. اظهار فداکاری کرده و این ندای باطنی را هم حضرت اباعبدالله { علیه السلام } شنیده است. بانگ زد کِای ساقی بزم الست شیر خوار از کودکی شد می پرست عزم کوی یار داری چون ، بیا ارمغانی بر به درگاه خدا قابل شاه، ارمغان کوچک است کو به قیمت بیش و در وزن اندک است گر ندارم گردن شمشیر جو تیر عشقت را سپر سازم گلو آشنا بر گوش شه خورد آن صدا کِآشنا داند صدای آشنا در مقاتل آمده ، وقتی علی اصغر { علیه السلام } این تکان را به خود داد ، حضرت در میدان بودند. از وسط میدان برگشتند و حضرت زینب {علیه السلام } را مورد خطاب قرار دادند که چرا گریه می کنید؟ حضرت زینب { علیها السلام } هم مسئله را توضیح دادند و آن وجود که حامل ولایت مطلقه است ، بچه را خواستند تا با او▪️وداع کنند ▪️و پس از آن بود که دشمنان پست فطرت ، آن گونه رفتار کردند. آیا نظیر این مصیبت درباره اولیاء و انبیای دیگر دیده شده است؟ ▪️این ها همه می تواند ( وتر الله الموتور ) و ( ثارالله ) را با آن منزلتش برای شما معنی کند. ▪️شاید افراد دیگری هم باشند که بچه هایشان روی دستشان کشته شده اند؛ اما از کسانی که دارای مطلقه باشند ، در این مقام و با این خصوصیات ، چه کسی بوده؟ حضرت فرمودند ؛ بچه ام را بیاورید ، « می خواهم وداع کنم » . ▪️خواستند وداع کنند◼ که دشمنان آن رفتار را کرده اند. اهل ذوق می گویند ، وقتی تیر به گلوی علی اصغر { علیه السلام } خورد ، چشم هایش را باز کرد و لبخندی به روی پدر زد. بعضی ها گفته اند که این تبسّم معنی داشته ؛ چون هرکدام از شهدا روی خاک جان خود را از دست داده اند ؛ ولی او روی دست های سیدالشهداء { علیه السلام } ، ولیّ خدا ، جان خود را فدا کرده ، از این رو تبسم کرده است. 📓منبع ؛ کتاب ، صفحه ۵۹ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی ٰ رضوان الله علیه ٰ ▪ التماس دعا▪ https://eitaa.com/havayee_vesal/3425
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ◼ ذكر مصيبت حضرت على اصغر " علیه السلام " ◼ 🏴 ....... حضرت فرمودند ؛ بچه ام را بیاورید ، « می خواهم وداع کنم » . ▪️خواستند وداع کنند◼ که دشمنان آن رفتار را کرده اند. اهل ذوق می گویند ، وقتی تیر به گلوی علی اصغر { علیه السلام } خورد ، چشم هایش را باز کرد و لبخندی به روی پدر زد. بعضی ها گفته اند که این تبسم معنی داشته ؛ چون هرکدام از شهدا روی خاک جان خود را از دست داده اند ؛ ولی او روی دست های سیدالشهداء { علیه السلام } ، ولی خدا ، جان خود را فدا کرده ، از این رو تبسم کرده است. .....🏴 ▪️ التماس دعا ▪️ @havayee_vesal
🏴 چگونگی شهادت حضرت عبدالله بن الحسن { علیه‌السلام } 🏴 از حضرت علی اصغر و حضرت عبدالله بن الحسن { علیهم السلام } بگوییم که هر دو در طفولیت فدای حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شدند. شهادتشان هم خاص است. علی اصغر { علیه السلام } روی دست های حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شهید شدند و عبدالله بن الحسن {علیه السلام } هم روی سینه آن حضرت. ▪️این ها را ما اسرار می گیریم و بر خلاف عده ای ، با آن ساده برخورد نمی کنیم. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } ، فرزند امام حسن مجتبی { علیه السلام } ، بچه بود، البته نه در سن و سال حضرت علی اصغر { علیه السلام } ، یازده سال سن داشت، هر چند زیاد مشخص نیست ؛ ولی بچه ای بوده که خودش راه می رفته. شهادتی دارد که بسیار دقیق است. ▪️ از آنهایی که قرار بوده روز عاشورا فدا بشوند، آن هم روی سینه حضرت ابا عبدالله { علیه السلام } و در لحظات خاص آخر ، لحظاتی که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } حالت خاصی داشتند. روز عاشورا در آن لحظات آخر که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } در آن جایگاه افتاده بودند و آن شیاطین و پست فطرت ها دور حضرت هجوم آورده بودند تا به بدن شریف حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } ضربه وارد کنند ، حضرت نگران اهل خیام و آل الله بودند. اینجور گفته اند که گه گاه نگاهی می کردند به سوی خیمه ها. ▪️در یکی از نگاه هایشان عبدالله {علیه السلام } را دیدند که از داخل خیمه ها به سوی حضرت می آمد. نقل کرده اند ، حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وقتی دیدند عبدالله بن الحسن { ع } که یادگار برادرشان بود، به سوی این جمعیت پست و خبیث و قاسی می آید _ و جریان حضرت علی اصغر { علیه السلام } گذشته بود _ حضرت زینب {سلام الله علیها } را صدا زدند که نگذارند عبدالله بیاید. زینب کبری {سلام الله علیها } خواستند ممانعت کنند ، ولی بچه دست بردار نبود و قسم یاد کرد که ▪️ وَالله لا اُفارِقُ عَمّی ▪️، قسم به خدا از عمویم دست بردار نیستم. آمد. در این لحظه یکی از پست فطرت ها شمشیرش را بلند کرده بود تا ضربه ای بر بدن حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وارد کند. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } که دیگر بیش از این نمی توانست از مولای خود دفاع کند ، فریاد زد ؛ (( یَابن الخَبیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمّی )) ، ای ناپاک زاده، ای فرزند خبیث، آیا می خواهی عموی مرا به قتل برسانی؟ ▪️اما گفتارکه موثر نبود. از این رو خودش را با عجله به اباعبدالله {علیه السلام } رساند. دستش را گرفت جلوی آن شمشیر تا شمشیر به حضرت وارد نشود. شمشیر به دست کوچک آن طفل اصابت کرد و دستش را برید. کاملا هم برید. گفته اند که از پوستش آویزان شد. بچه فریادی زد و (( وا عَمّاه )) گفت. بعضی ها گفته اند و (( یا ٱُمّاه )) گفت. یعنی مادرش را صدا زد و خودش را روی سینه اباعبدالله {علیه السلام } انداخت. حضرت هم دست هایش را آورد و آن بچه را به سینه اش چسباند. آن شیاطین در اینجا همان رفتاری را کردند که با علی اصغر { علیه السلام } کرده بودند ، با همین بچه هم کردند. تیری آمد و روی سینه حضرت سیدالشهداء { علیه السلام }، حضرت عبدالله بن الحسن { علیه السلام } را به شهادت رساند. برگرفته از کتاب ، صفحه ۷۹ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal
🏴 گفته شده که حضرت سیدالشهداء " علیه السلام " می خواستند آب بخورند. ( این جریان قبل از بسته شدن راه آب بوده ، یعنی قبل از روز عاشورا ؛ چون در روز عاشورا آبی نبوده که به خیام برسد ) ولی یکی از آن دشمنان خبیث نگذاشته و از دور به حضرت سید الشهداء "علیه السلام " تیری زده است ، یعنی زمانی که حضرت ظرف آب را به دهانشان نزدیک کرده بودند ، از راه دور تیری به سمت دهان حضرت نشانه گرفته که به چانه سیدالشهداء "علیه السلام " اصابت کرده است. ▪️حضرت هم دانستند که قصد او این است ، ناراحت شدند و نتوانستند آب بخورند. دعایی برای آن شخص کردند و فرمودند ؛▪️ لَا ٱَرْوَاکَ اللّهُ مِنَ الْماء ▪️ <بحارالأنوار، ج۴۵، ص۳۰۰> یعنی ؛ { خدا تو را سیراب نکند و همیشه عطشان باشی. } ▪️همین اتفاق هم افتاد و آن شخص بعد ها آنقدر تشنگی کشید و آنقدر آب خورد تا اینکه مرد. ▪️حضرت جمله ای فرمود که اثرش باید به اذن الله پیاده می شد. ........ ▪️ سیدالشهداء " علیه السلام " به درد آمد و شد آنچه که شده و هنوز هم می شود ؛ اما اگر به درد آمد ، دیگر رسوا می کند. کما اینکه الان هم ، همین کار را می کند. قصد جنگ انبیاء می داشتند جسم دیدند آدمی ، پنداشتند ظاهر را دیدند و آدمی آن را فرض کردند. بعد مولوی در اینجا نصیحت ها می کند. به بعضی ها می گوید ؛ در تو هست اخلاق آن پیشینیان چون نمی ترسی که تو باشی همان می گوید از این هم بترس که مانند آنها باشی. می بینیم که اخلاق آنها را داری...... 📓 منبع ؛ کتاب چراغ هدایت ، صفحه ۸۶ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ◼ ذكر مصيبت حضرت " علیه السلام " ◼ 🏴 ....... حضرت فرمودند ؛ بچه ام را بیاورید ، « می خواهم وداع کنم » . ▪️خواستند وداع کنند◼ که دشمنان آن رفتار را کرده اند. اهل ذوق می گویند ، وقتی تیر به گلوی علی اصغر { علیه السلام } خورد ، چشم هایش را باز کرد و لبخندی به روی پدر زد. بعضی ها گفته اند که این تبسم معنی داشته ؛ چون هرکدام از شهدا روی خاک جان خود را از دست داده اند ؛ ولی او روی دست های سیدالشهداء { علیه السلام } ، ولی خدا ، جان خود را فدا کرده ، از این رو تبسم کرده است. .....🏴 ▪️ التماس دعا ▪️ @havayee_vesal
🏴 گفته شده که حضرت سیدالشهداء " علیه السلام " می خواستند آب بخورند. ( این جریان قبل از بسته شدن راه آب بوده ، یعنی قبل از روز عاشورا ؛ چون در روز عاشورا آبی نبوده که به خیام برسد ) ولی یکی از آن دشمنان خبیث نگذاشته و از دور به حضرت سید الشهداء "علیه السلام " تیری زده است ، یعنی زمانی که حضرت ظرف آب را به دهانشان نزدیک کرده بودند ، از راه دور تیری به سمت دهان حضرت نشانه گرفته که به چانه سیدالشهداء "علیه السلام " اصابت کرده است. ▪️حضرت هم دانستند که قصد او این است ، ناراحت شدند و نتوانستند آب بخورند. دعایی برای آن شخص کردند و فرمودند ؛▪️ لَا ٱَرْوَاکَ اللّهُ مِنَ الْماء ▪️ <بحارالأنوار، ج۴۵، ص۳۰۰> یعنی ؛ { خدا تو را سیراب نکند و همیشه عطشان باشی. } ▪️همین اتفاق هم افتاد و آن شخص بعد ها آنقدر تشنگی کشید و آنقدر آب خورد تا اینکه مرد. ▪️حضرت جمله ای فرمود که اثرش باید به اذن الله پیاده می شد. ........ ▪️ سیدالشهداء " علیه السلام " به درد آمد و شد آنچه که شده و هنوز هم می شود ؛ اما اگر به درد آمد ، دیگر رسوا می کند. کما اینکه الان هم ، همین کار را می کند. قصد جنگ انبیاء می داشتند جسم دیدند آدمی ، پنداشتند ظاهر را دیدند و آدمی آن را فرض کردند. بعد مولوی در اینجا نصیحت ها می کند. به بعضی ها می گوید ؛ در تو هست اخلاق آن پیشینیان چون نمی ترسی که تو باشی همان می گوید از این هم بترس که مانند آنها باشی. می بینیم که اخلاق آنها را داری...... 📓 منبع ؛ کتاب ، صفحه ۸۶ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal
🏴 چگونگی شهادت حضرت عبدالله بن الحسن { علیه‌السلام } 🏴 از حضرت علی اصغر و حضرت عبدالله بن الحسن { علیهم السلام } بگوییم که هر دو در طفولیت فدای حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شدند. شهادتشان هم خاص است. علی اصغر { علیه السلام } روی دست های حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شهید شدند و عبدالله بن الحسن {علیه السلام } هم روی سینه آن حضرت. ▪️این ها را ما اسرار می گیریم و بر خلاف عده ای ، با آن ساده برخورد نمی کنیم. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } ، فرزند امام حسن مجتبی { علیه السلام } ، بچه بود، البته نه در سن و سال حضرت علی اصغر { علیه السلام } ، یازده سال سن داشت، هر چند زیاد مشخص نیست ؛ ولی بچه ای بوده که خودش راه می رفته. شهادتی دارد که بسیار دقیق است. ▪️ از آنهایی که قرار بوده روز عاشورا فدا بشوند، آن هم روی سینه حضرت ابا عبدالله { علیه السلام } و در لحظات خاص آخر ، لحظاتی که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } حالت خاصی داشتند. روز عاشورا در آن لحظات آخر که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } در آن جایگاه افتاده بودند و آن شیاطین و پست فطرت ها دور حضرت هجوم آورده بودند تا به بدن شریف حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } ضربه وارد کنند ، حضرت نگران اهل خیام و آل الله بودند. اینجور گفته اند که گه گاه نگاهی می کردند به سوی خیمه ها. ▪️در یکی از نگاه هایشان عبدالله {علیه السلام } را دیدند که از داخل خیمه ها به سوی حضرت می آمد. نقل کرده اند ، حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وقتی دیدند عبدالله بن الحسن { ع } که یادگار برادرشان بود، به سوی این جمعیت پست و خبیث و قاسی می آید _ و جریان حضرت علی اصغر { علیه السلام } گذشته بود _ حضرت زینب {سلام الله علیها } را صدا زدند که نگذارند عبدالله بیاید. زینب کبری {سلام الله علیها } خواستند ممانعت کنند ، ولی بچه دست بردار نبود و قسم یاد کرد که ▪️ وَالله لا اُفارِقُ عَمّی ▪️، قسم به خدا از عمویم دست بردار نیستم. آمد. در این لحظه یکی از پست فطرت ها شمشیرش را بلند کرده بود تا ضربه ای بر بدن حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وارد کند. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } که دیگر بیش از این نمی توانست از مولای خود دفاع کند ، فریاد زد ؛ (( یَابن الخَبیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمّی )) ، ای ناپاک زاده، ای فرزند خبیث، آیا می خواهی عموی مرا به قتل برسانی؟ ▪️اما گفتارکه موثر نبود. از این رو خودش را با عجله به اباعبدالله {علیه السلام } رساند. دستش را گرفت جلوی آن شمشیر تا شمشیر به حضرت وارد نشود. شمشیر به دست کوچک آن طفل اصابت کرد و دستش را برید. کاملا هم برید. گفته اند که از پوستش آویزان شد. بچه فریادی زد و (( وا عَمّاه )) گفت. بعضی ها گفته اند و (( یا ٱُمّاه )) گفت. یعنی مادرش را صدا زد و خودش را روی سینه اباعبدالله {علیه السلام } انداخت. حضرت هم دست هایش را آورد و آن بچه را به سینه اش چسباند. آن شیاطین در اینجا همان رفتاری را کردند که با علی اصغر { علیه السلام } کرده بودند ، با همین بچه هم کردند. تیری آمد و روی سینه حضرت سیدالشهداء { علیه السلام }، حضرت عبدالله بن الحسن { علیه السلام } را به شهادت رساند. برگرفته از کتاب ، صفحه ۷۹ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ◼ ذكر مصيبت حضرت " علیه السلام " ◼ 🏴 ....... حضرت فرمودند ؛ بچه ام را بیاورید ، « می خواهم وداع کنم » . ▪️خواستند وداع کنند◼ که دشمنان آن رفتار را کرده اند. اهل ذوق می گویند ، وقتی تیر به گلوی علی اصغر { علیه السلام } خورد ، چشم هایش را باز کرد و لبخندی به روی پدر زد. بعضی ها گفته اند که این تبسم معنی داشته ؛ چون هرکدام از شهدا روی خاک جان خود را از دست داده اند ؛ ولی او روی دست های سیدالشهداء { علیه السلام } ، ولی خدا ، جان خود را فدا کرده ، از این رو تبسم کرده است. .....🏴 ▪️ التماس دعا ▪️ @havayee_vesal
🏴 گفته شده که حضرت سیدالشهداء " علیه السلام " می خواستند آب بخورند. ( این جریان قبل از بسته شدن راه آب بوده ، یعنی قبل از روز عاشورا ؛ چون در روز عاشورا آبی نبوده که به خیام برسد ) ولی یکی از آن دشمنان خبیث نگذاشته و از دور به حضرت سید الشهداء "علیه السلام " تیری زده است ، یعنی زمانی که حضرت ظرف آب را به دهانشان نزدیک کرده بودند ، از راه دور تیری به سمت دهان حضرت نشانه گرفته که به چانه سیدالشهداء "علیه السلام " اصابت کرده است. ▪️حضرت هم دانستند که قصد او این است ، ناراحت شدند و نتوانستند آب بخورند. دعایی برای آن شخص کردند و فرمودند ؛▪️ لَا ٱَرْوَاکَ اللّهُ مِنَ الْماء ▪️ <بحارالأنوار، ج۴۵، ص۳۰۰> یعنی ؛ { خدا تو را سیراب نکند و همیشه عطشان باشی. } ▪️همین اتفاق هم افتاد و آن شخص بعد ها آنقدر تشنگی کشید و آنقدر آب خورد تا اینکه مرد. ▪️حضرت جمله ای فرمود که اثرش باید به اذن الله پیاده می شد. ........ ▪️ سیدالشهداء " علیه السلام " به درد آمد و شد آنچه که شده و هنوز هم می شود ؛ اما اگر به درد آمد ، دیگر رسوا می کند. کما اینکه الان هم ، همین کار را می کند. قصد جنگ انبیاء می داشتند جسم دیدند آدمی ، پنداشتند ظاهر را دیدند و آدمی آن را فرض کردند. بعد مولوی در اینجا نصیحت ها می کند. به بعضی ها می گوید ؛ در تو هست اخلاق آن پیشینیان چون نمی ترسی که تو باشی همان می گوید از این هم بترس که مانند آنها باشی. می بینیم که اخلاق آنها را داری...... 📓 منبع ؛ کتاب ، صفحه ۸۶ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal
🏴 چگونگی شهادت حضرت عبدالله بن الحسن { علیه‌السلام } 🏴 از حضرت علی اصغر و حضرت عبدالله بن الحسن { علیهم السلام } بگوییم که هر دو در طفولیت فدای حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شدند. شهادتشان هم خاص است. علی اصغر { علیه السلام } روی دست های حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } شهید شدند و عبدالله بن الحسن {علیه السلام } هم روی سینه آن حضرت. ▪️این ها را ما اسرار می گیریم و بر خلاف عده ای ، با آن ساده برخورد نمی کنیم. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } ، فرزند امام حسن مجتبی { علیه السلام } ، بچه بود، البته نه در سن و سال حضرت علی اصغر { علیه السلام } ، یازده سال سن داشت، هر چند زیاد مشخص نیست ؛ ولی بچه ای بوده که خودش راه می رفته. شهادتی دارد که بسیار دقیق است. ▪️ از آنهایی که قرار بوده روز عاشورا فدا بشوند، آن هم روی سینه حضرت ابا عبدالله { علیه السلام } و در لحظات خاص آخر ، لحظاتی که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } حالت خاصی داشتند. روز عاشورا در آن لحظات آخر که حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } در آن جایگاه افتاده بودند و آن شیاطین و پست فطرت ها دور حضرت هجوم آورده بودند تا به بدن شریف حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } ضربه وارد کنند ، حضرت نگران اهل خیام و آل الله بودند. اینجور گفته اند که گه گاه نگاهی می کردند به سوی خیمه ها. ▪️در یکی از نگاه هایشان عبدالله {علیه السلام } را دیدند که از داخل خیمه ها به سوی حضرت می آمد. نقل کرده اند ، حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وقتی دیدند عبدالله بن الحسن { ع } که یادگار برادرشان بود، به سوی این جمعیت پست و خبیث و قاسی می آید _ و جریان حضرت علی اصغر { علیه السلام } گذشته بود _ حضرت زینب {سلام الله علیها } را صدا زدند که نگذارند عبدالله بیاید. زینب کبری {سلام الله علیها } خواستند ممانعت کنند ، ولی بچه دست بردار نبود و قسم یاد کرد که ▪️ وَالله لا اُفارِقُ عَمّی ▪️، قسم به خدا از عمویم دست بردار نیستم. آمد. در این لحظه یکی از پست فطرت ها شمشیرش را بلند کرده بود تا ضربه ای بر بدن حضرت سیدالشهداء { علیه السلام } وارد کند. عبدالله بن الحسن { علیه السلام } که دیگر بیش از این نمی توانست از مولای خود دفاع کند ، فریاد زد ؛ (( یَابن الخَبیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمّی )) ، ای ناپاک زاده، ای فرزند خبیث، آیا می خواهی عموی مرا به قتل برسانی؟ ▪️اما گفتارکه موثر نبود. از این رو خودش را با عجله به اباعبدالله {علیه السلام } رساند. دستش را گرفت جلوی آن شمشیر تا شمشیر به حضرت وارد نشود. شمشیر به دست کوچک آن طفل اصابت کرد و دستش را برید. کاملا هم برید. گفته اند که از پوستش آویزان شد. بچه فریادی زد و (( وا عَمّاه )) گفت. بعضی ها گفته اند و (( یا ٱُمّاه )) گفت. یعنی مادرش را صدا زد و خودش را روی سینه اباعبدالله {علیه السلام } انداخت. حضرت هم دست هایش را آورد و آن بچه را به سینه اش چسباند. آن شیاطین در اینجا همان رفتاری را کردند که با علی اصغر { علیه السلام } کرده بودند ، با همین بچه هم کردند. تیری آمد و روی سینه حضرت سیدالشهداء { علیه السلام }، حضرت عبدالله بن الحسن { علیه السلام } را به شهادت رساند. برگرفته از کتاب ، صفحه ۷۹ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ◼ ذكر مصيبت حضرت " علیه السلام " ◼ 🏴 ....... حضرت فرمودند ؛ بچه ام را بیاورید ، « می خواهم وداع کنم » . ▪️خواستند وداع کنند◼ که دشمنان آن رفتار را کرده اند. اهل ذوق می گویند ، وقتی تیر به گلوی علی اصغر { علیه السلام } خورد ، چشم هایش را باز کرد و لبخندی به روی پدر زد. بعضی ها گفته اند که این تبسم معنی داشته ؛ چون هرکدام از شهدا روی خاک جان خود را از دست داده اند ؛ ولی او روی دست های سیدالشهداء { علیه السلام } ، ولی خدا ، جان خود را فدا کرده ، از این رو تبسم کرده است. .....🏴 ▪️ التماس دعا ▪️ @havayee_vesal
🏴 گفته شده که حضرت سیدالشهداء " علیه السلام " می خواستند آب بخورند. ( این جریان قبل از بسته شدن راه آب بوده ، یعنی قبل از روز عاشورا ؛ چون در روز عاشورا آبی نبوده که به خیام برسد ) ولی یکی از آن دشمنان خبیث نگذاشته و از دور به حضرت سید الشهداء "علیه السلام " تیری زده است ، یعنی زمانی که حضرت ظرف آب را به دهانشان نزدیک کرده بودند ، از راه دور تیری به سمت دهان حضرت نشانه گرفته که به چانه سیدالشهداء "علیه السلام " اصابت کرده است. ▪️حضرت هم دانستند که قصد او این است ، ناراحت شدند و نتوانستند آب بخورند. دعایی برای آن شخص کردند و فرمودند ؛▪️ لَا ٱَرْوَاکَ اللّهُ مِنَ الْماء ▪️ <بحارالأنوار، ج۴۵، ص۳۰۰> یعنی ؛ { خدا تو را سیراب نکند و همیشه عطشان باشی. } ▪️همین اتفاق هم افتاد و آن شخص بعد ها آنقدر تشنگی کشید و آنقدر آب خورد تا اینکه مرد. ▪️حضرت جمله ای فرمود که اثرش باید به اذن الله پیاده می شد. ........ ▪️ سیدالشهداء " علیه السلام " به درد آمد و شد آنچه که شده و هنوز هم می شود ؛ اگر به درد آمد ، دیگر رسوا می کند. کما اینکه الان هم ، همین کار را می کند. قصد جنگ انبیاء می داشتند جسم دیدند آدمی ، پنداشتند ظاهر را دیدند و آدمی آن را فرض کردند. بعد مولوی در اینجا نصیحت ها می کند. به بعضی ها می گوید ؛ در تو هست اخلاق آن پیشینیان چون نمی ترسی که تو باشی همان می گوید از این هم بترس که مانند آنها باشی. می بینیم که اخلاق آنها را داری...... 📓 منبع ؛ کتاب چراغ هدایت ، صفحه ۸۶ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه " ▪️التماس دعا▪️ @havayee_vesal