📝 شیخ ابی سعید ابی الخیر را گفتند: ✷ فلان کس بر روی آب می رود. ↫ شیخ گفت: «سهل است، وزغی بر روی آب می برود.» ✷ شیخ را گفتند: فلان کس در هوا می پرد. ↫ شیخ گفت: «مگسی نیز در هوا بپرد.» ✷ او را گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می برود. ↫ شیخ گفت: «شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می شود. ✷ این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. ↫ مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بجنبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدا غافل نباشد».