حکم اعدام در خط مقدم! بعد از این که فیلم اخراجی ها توسط "مسعود ده نمکی" ساخت، یکی از مسئولین بالای مملکتی (که برای عدم سوءاستفاده خودم! نمی تونم اسمش را بیارم)، جایی تعریف کرد: "اولین روزهای جنگ، ما در خرمشهر مستقر بودیم. شهر در محاصره دشمن بود و عراقی ها هر روز و ساعت فشار بیشتری می آوردند تا شهر را اشغال کنند. همه مردم، کوچک و بزرگ، پیر و جوان، نظامی و غیرنظامی، با هر سلاح و وسیله ای سعی داشتند با اشغال گران بعثی مقابله کنند. مهمات هم خیلی کم بود. چند روزی بود نیروهای ما، گلایه می گردند که ظاهرا همسایه های بغلی که نیروهای آیت الله شیخ "صادق خلخالی" بودند، به انبار مهمات ما دست درازی می کنند. دیگر نمی شد تحمل کرد. آن شب رفتم پهلوی آیت الله خلخالی و گفتم: - حاج آقا، بعضی از این نیروهایی که شما آوردین جبهه که از کشور دفاع کنند، متاسفانه دست شون کجه! با تعجب پرسید: نیروهای من دست شون کجه؟ یعنی چی؟ - منظورم اینه که خودتون بهتر می دونید این جا مهمات کمه و هر گروهی هم واسه خودش مهمات و سلاح داره. متاسفانه چند تایی از بچه های شما، شب ها یواشکی می رن سر وقت انبار مهمات ما و نارنجک و گلوله و هرچی که می تونند، کش می رن. یعنی راستش می دزدند! خلخالی خیلی عصبانی شد. صبح روز بعد، نیروهای تحت فرمان خودش را جمع کرد، رفت روی یک جای بلند ایستاد و با عصبانیت، خطاب به آنها گفت: - شنیدم بعضی از شما، شب ها می رن به انبار مهمات همسایه ها ناخنک می زنن و فشنگ و نارنجک می دزدن. همه با تعجب و بعضی هم سر به زیرافکنده، منتظر ادامه تهدیدهای حاج آقا بودند. آیت الله خلخالی که آن زمان حاکم شرع دادگاه انقلاب و مبارزه با موادمخدر بود و احکام اعدامش بسیار سروصدا بپا کرده بود، در ادامه گفت: - اگر فقط یک بار دیگه، فهمیدید؟ فقط یک بار دیگه بفهمم یکی از شما رفته و از انبار مهمات اونا دزدی کرده، حکم اعدام همه تون رو می ذارم اجرا! هان؟! چی؟! حکم اعدام؟! یعنی چی؟! تازه فهمیدم که آیت الله خلخالی از میان متهمان و خلاف کارها و حتی قاچاقچی هایی که بعضی های شان حکم اعدام داشتند، آنهایی را که داوطلب بودند، برای دفاع از کشور به جبهه آورده است! آن وقت من گلایه داشتم که چرا نیروهای شما دست شان کج است و نارنجک و فشنگ از ما می دزدند تا با آن علیه عراقی های متجاوز بجنگند! حمید داودآبادی