حمید حق شناس، حمید حق نشناس! آن روزها که آدم بودم آن روزها که نانم حلال بود آن روزها که خیلی از گناه دور بودم آن روزها که خیلی به خدا نزدیک بودم آن روزها که خدا را فراموش نکرده بودم آن روزها که خودم را فراموش کرده بودم آن روزها که این قدر دنیاپرست نشده بودم آن روزها که حق الناس را رعایت می کردم آن روزها که خودم را در برابر دنیا نباخته بودم آن روزها که ... آن روزها که جبهه می رفتم آن روزها که با خوبان همرزم بودم آن روزها که با شهیدان همسنگر بودم آن روزها که خدایی تر و پاکتر از امروز بودم شاید که اندکی مثل حمید بودم! نه! خودم نه! جانباز صبور و مقاوم، دلیرمرد بزرگ "حمید حق شناس" که با من "حمید حق نشناس" زمین تا آسمان فاصله دارد! جانباز بزرگمرد آقا حمید حق شناس، بیش از ۳۵ سال قطع نخاع از گردن شده و همین جوری زندگی می کند و پابه رکاب نماز جماعت و‌ مراسم مسجد لیله القدر تهران نو است. تا امروز یک بار هم ندیدم‌ و نشنیدم حتی یکهزارم من، غر و نق بزند و از انقلاب و نظام و مسئولین ‌و مردم توقع داشته باشد! حمید داودآبادی ۱ آبان ۱۴۰۱ @hdavodabadi