می آیند، یا می آورندشان؟!
امروز شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳
بعد از نمازصبح که خوابیدم، کلافه شدم. داغون شدم.
تا ساعت ۹ هی از این پهلو به اون پهلو می شدم، باز ادامه خواب قبل را می دیدم.
رفته بودم ستاد معراج شهدای تهران، باقیمانده پیکر ۴ شهید را آورده بودند.
عزیز بزرگی هم آمده بود برای زیارتشان.
بله خودم خوب می دانم، خواب بعد از نماز صبح معتبر و قابل اعتنا نیست.
ولی وقتی تا اذان صبح بنشینی پای کامپیوتر، مجبوری بههم ریختگی اجباری سیستم خواب و خواببینی را بپذیری!
در ضمن، بنده از کسی نخواستم خوابم را تعبیر کند، فقط چون حسّ خوش و امیدوار کنندهای برایم داشت، خواستم شما را هم در این حال و هوا سهیم کرده باشم.
خدا را چه دیدید، شاید آنچه چند سالی است منتظرش هستیم، تحقق پیدا کن!
انشاءالله
خیالم راحت شد سرانجام پس از ۴۲ سال، رضایت دادند تا پیکرهای دوستان و فرمانده شان که استخوانهایی بیش نیستند، در گوشه ای از خاک وطن، آرام بگیرند!
الان یادم آمد:
این روزها، چهل و دومین سالگرد اعزام سپاه محمد رسول الله (ص) به فرماندهی حاج
#احمد_متوسلیان به سوریه و لبنان است.
آخرین سفر بیبازگشت حاج احمد متوسلیان،
#کاظم_اخوان ،
#تقی_رستگار و
#سیدمحسن_موسوی که در روز ۱۳ تیر ۱۳۶۱ از
#دمشق ، نه
#بیروت ، که به سمت آسمان پر گشودند و جاودانه شدند!
همه آنچه در کتابهای
#کمین_جولای_۸۲ ،
#راز_احمد ، ۳۷_سال و ... نوشته ام، مقابل دیدگان خسته و منتطرم ردیف شدند و همچون سریالی ۱۵۳۳۰ قسمتی، درحال پخش بودند!
من که امیدوار شدم امسال ...
۱۳ تیر ماه، شانه هامان، تابوتهای سبُکشان را تا خانه ابدی، بدرقه کنند.
حمید داودآبادی
@hdavodabadi