به یاد پدر ... چهار سال پیش در چنین روزهایی ... ۵ تیر ماه ۱۳۹۹ پشتم خالی شد کمرم شکست سینه ام سوخت و ... پدرم که رفت داغ دیدم و تنها شد پدرم که رفت تنها شدم بی پشت‌ و ‌پناه شدم هرناکس دوست نمایی، توانست دهانش را باز کند و بهم بتازد هر نامردی آشنانمایی، جرات کرد بهم جسارت کند پشت سر و حتی رو در رویم، غیبت و اهانت کند فقط چون او رفته است فقط او بود و خدایش که دلگرمی ام بود و هست شادی روح پدر عزیزم و همه پدران و مادران سفر کرده فاتحه مع الصلوات حمید داودآبادی