👌نکته ی امروز 👌🌷 مردی از خانه اش راضی نبود، ازدوستش که بنگاه املاک داشت خواست تا خانه اش را بفروشد. دوستش یک آگهی نوشت و آنرا برایش خواند: خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع. صاحبخانه تا متن آگهی را شنید، گفت: این خانه فروشی نیست، در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی. خیلی وقت ها نعمت هایی که در اختیار داریم را نمی بینیم چون به بودنشان عادت کرده ایم، مثل سلامتی، پدر ، مادر، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم. قدر داشته هامون رو بدونیم🙏 ➖➖➖➖➖ این مطلب منو یاد یه خاطره یه بنده خدایی انداخت☺️ میگفت پسر خاله ما رفته بود ماشینشو بفروشه چون خیییلی پول لازم بوده بعد صاحب بنگاه هم حسابی برا ایشون سنگ تموم میذاره و حسابی از ماشین این اقا تعریف میکنه طوری که صدای این صاحب بنگاه به گوش این بنده خدا میرسیده این یهو از جا کنده میشه میدوئه به سمت اون صاحب بنگاهیه میگه آقااااااا من میخرمش من همیشه دنبال همچی ماشینی بودم اما همیشه بهم انداختن😡 صاحب بنگاهیه که میبینه این طرف سوتی داده میکشش کنار میگه ماشین خودتو میخوای بخری؟ دارم از ماشین خودت تعریف میکنم🤦‍♂🤦‍♂😁 بنده خدا هم میگه ای بمیری تو که جوررررری حرف میزنی و بازار گرمی میکنی و جو میدی بیخودی که ادم عاشق ماشین آشغال خودش میشه😂😂 کمتر دروغ بگیم والا یه جای دیگه همون دروغا رو به خودمون میگن بخدا😊 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃 @hedye110