🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°|
#قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان :
#قدیس
قسمت 2⃣7⃣
علـــے فرمود:
این ڪــارها و این رســم ها هیــچ سودے براے مـن و شمـا ندارد، زیرا مـن مانند امیــران نیستم ڪـه از
#تشریفــات و تڪریـــم ها خشنــود شوم و شایسته
#نیسـت ڪـه شما خود را به زحمـت بیندازید.
در مــورد آذوقــــه هم حاضــــــر نیستم چیزے از روزے شما را بخـــورم، مگر آن ڪه
#بهــــــاے آن را بگیرید.
آن ها گفتند:
یا امیـــر المؤمنیــن قبــول است؛ به شرط آن ڪه
#بهــــاے آن را خود ما تعییـــن ڪنیم.
امام فرمودند:
خیـــر!
در این صــورت شما قیمـــت درستـــے بر آن نخواهید گذاشت.
آن ها پرسیدند:
چه عیبـــــــے دارد؟!
ما مےخواهیــــم آن را به شمـا هدیــه بدهیــم.
🎈🎈🎈
@Heiyat_Majazi🎈🎈
مگر هدیـــه دادن
#ممنـــــوع است ڪه ما را از آن بــــاز مےدارے؟
امام پاســخ دادند:
هدیــــــه دادن
#حــــــــــرام نیست، اما هدیــه گرفتن من عنوان امیــــر از شما مردم نیازمند ڪـار شایسته اے نیست.
آنـــان گفتند:
ما قصــد داریــم با ایــن ڪـار، ڪرامت و توانگـــرے خــود را نیــز امــام گفت:
چـه مے گوییـــد ڪه ما از شما توانگرتریــم!
در روایتـــے خوانــدم ڪـه مـردے به نام علاء بن زیاد حارثــے به امیــر مومنــان عرض ڪرد:
یا علــــــــے!
از دست بـرادرم عــــاص گلایـــه دارم.
حضــرت فرمـــود:
چه ڪـار ڪـرده است؟
گفت:
عبایــے پوشیده و از دنیا ڪناره گیرے نموده است.
حضرت فرمـــود:
از او بخواهیـــد به نــزد مــن آیـد.
وقتــے عـــــــاص به خدمـــــت امــام رسید، امــام خطــــاب به او فرمــود:
شیطـــــان تو را فریــــب داده است!
چــرا به زن و فرزنــدت رحـــم نمےڪنــــے؟
گمان مےڪنـــے خداونـــد دوست ندارد از نعمت هایـــش برخوردار شوے؟!
در حالــــے ڪه خداونــد نعمت هایش در روے زمیـــن را براے مؤمنانـــش قرار داده است.
عاص گفت:
یا اميــر المؤمنیـــن!
اگر چنیــن است، چرا خــود از لبــاس هاے
#ڪهنـــه و زبــــر و غذاهاے
#ســـــاده استفاده مےڪنید؟
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍:
#ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـبع👇
❣
@chaharrah_majazi
رمـان فوق العاده☝️
هرشب ساعت21:00 از این ڪانال👇
📚|
@Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃