📌پاسخ به پرسش وارده (تقابل رویکردهای باطنی گرایی و اخباری گری با رویکرد عقلانیت وحیانی و اجتهاد عقلانی) بخش اول: ❇️ پرسش: سلام از مطالب کانالتون خیلی استفاده می‌کنم. اما یه سوالی هم دارم که ذهنمو مشغول کرده. لطفا جواب بدید چرا شما اینقدر از خطر اخباری‌گری و ظاهرگرایی و یا از صوفی‌گری و باطنی‌گرایی می‌گویید و می‌نویسید مگه اینها در گذشته چه کرده‌اند و چه ضرری داشته اند؟ اینها فقط حرفای شماست یا از اندیشمندان معاصر هم کسی این طوری تحلیل می‌کند. اگه کسی هست معرفی کنید؟ ممنون🌷 ❇️ پاسخ سلام و تشکر از پرسش بسیار خوب شما اساس اسلام بر عقلانیت و آگاهی عمیق به هستی و اعتقاد راسخ به خداوند متعال و حقایق وحیانی و عقلانی است که ریشه در کشف واقعیت دارد و از تعصبات و جهالت ها ، تقلیدها و تصنع ها به دور است. از این رو، ایمان در اسلام بر سه پایه ی 1. باور یقینی، 2. گرایش متعالی و 3. تعهد عملی ممکن است. بخصوص اگر حیثیت اجتماعی ایمان لحاظ شود بر ضریب اهمیت عقلانیت و نظم ذهنی افزوده میشود. به همین جهت هرگونه خروج از عقلانیت و خرد ورزی به بهانه های مختلف معرفت دینی را دچار اختلال می کند و زمینه ی التقاطهای فکری و انحرافات اجتماعی را فراهم می سازد. که یا به تحجر و جمود می انجامد و یا به تقلید و پیروی از دیگری منجر می شود. عقلانیت مبتنی بر وحی و عقل موجب خلق جهان معنایی الهی (عالم نور) و پیشرفت و تعالی اجتماع و حرکت آحاد جامعه به سوی قله های نور خواهد شد و همین عامل اصلی در گسترش تمدنی دین اسلام و رشد معقول مسلمین در عرصه های مختلف علمی و فناوری می شود. همچنین این عقلانیت وحیانی و عقلانی سبب می شود تا اعتدال بر بینش ها ، گرایش ها و رفتارها حاکم شود و دوست و از دشمن بازشناسی شود. در پرتو این بازشناسی عقلانی و مرزگذاری عادلانه است که مواجهه با دوست و دشمن سامان می یابد و از عدالت و انصاف خارج نمی شود. از این رو، هر کس در جایگاه خود قرار می گیرد و به زنده باد و مرده باد احساسی نمی انجامد. بلکه دوستی ها و دشمنی هم بر پایه واقعیت و حقیقت و برای تبرّی از باطل و خروج از تیرگیها و ظلمتها به سوی نور حقیقت خواهد بود. بنابراین طبق روایات صریح حضرات معصومین «ستون انسان عقل است» و بواسطه عقل که حجت الهی است صواب و عقاب ممکن می شود و وصول به حضرت حق و خشوع در برابر حقیقت تسهیل می شود. نقد و ارزیابی، سنجش و گزینش نظام مند می شود. لذا یافته های عقل از حجیت و طریقیت برخوردار است و بر همین اساس دانش های اسلامی همچون فقه و اصول، فلسفه و کلام، اخلاق و سیاست در تمدن اسلامی تکون یافته و پیشرفت رفته است و امروز به درختهای تناور فکری و زیرساختی جوامع اسلامی تبدیل شده است که ثمرات آن مسلمین را برای رویارویی با تمدن مهاجم غرب تقویت و توانمند میکند. خلاصه، با عقلانیت و اجتهاد است که امکان ساخت و مدیریت الهی جامعه انسانی و برقراری معنویت، عدالت، آزادی و پیشرفت ممکن می شود. در مقابل این رویکرد عقلانی و اجتهادی به منابع دینی و یافته های بشری، دو رویکرد دیگر وجود دارد که حجیت عقل را نفی میکنند و به جای عقل، امر دیگری را جایگزین می کنند. تصوف با برجسته کردن شهودات معنوی به کنار گذاشتن عقل رأی میدهد و تمام کتاب و سنت را به نحو باطنی تأویل و تفسیر می کنند به نحوی که الهام بخش سلوک فردی باشد. رویکرد اخباری گری و ظاهری گرایی نیز به بهانه دفاع از دین در برابر عقل، مبتنی بر فتوای تقابل عقل و دین، به تقلیل دین در حد نقل تن می دهد و با نفی حجیت عقل، بنا عقلا و ظواهر قرآن کریم، بر مراجعه به اخبار تأکید می ورزد و دینداران را به «ایمان گروی احساسی" ملزم می کند. جریان باطنی گرایی و اخباری گری علی رغم ظاهر متفاوت و گاه متضاد، هر دو بر «ایمان گروی احساسی» تأکید دارند و بر ارادت و پیروی مطلق انسان تأکید دارند که نتیجه آن گسترش تقابل ها و تضادهای فکری، فرهنگی و اجتماعی است. در پاسخ به بخش دوم پرسش باید گفت که متفکران بزرگ تشیع پس از وحید بهبهانی و شاگردان ایشان تا امام خمینی، علامه طباطبایی و شهید مطهری و مراجع معظم تقلید معاصر همواره بر عقلانیت وحیانی و اجتهاد عقلانی تأکید داشته اند و به نقد باطنی‌گرایی و اخباری‌گری پرداخته‌اند. ان شاءالله در مطلبی دیگر به این بخش از پاسخ پرداخته می‌شود. 🔴 ادامه دارد ...