eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.5هزار دنبال‌کننده
590 عکس
160 ویدیو
29 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌یادداشتی که به مذاق برخی از دست‌اندرکاران فرهنگی و تبلیغی خوش نیامد. بسمه تعالی وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺴﺰﺩ ﻛﻪ ﻫﻤﮕﻲ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺟﻬﺎﺩ] ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭﻧﺪ ; ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﻤﻴﻌﺘﻲ ﮔﺮﻭﻫﻲ [ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ] ﻛﻮﭺ ﻧﻤﻰ‌ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺩﻳﻦ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﻗﻮم ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪ، ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ [ ﺍﺯ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﻭ ] ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻧﺪ .(التوبة ١٢٢) 📌فقر مطلق فرهنگی در شهر ... چند ساعتی است که در شهر ... وارد شدم و به خیابان‌های مختلف آن سرکی کشیدم و وضعیت فرهنگی را با دقت جامعه‌شناختی و براساس مطالعات مفصل تاریخی و فرهنگی همان دیار ارزیابی اولیه کردم حقیقتا باید گفت که
محرومیت اقتصادی سابق به فقر مطلق فرهنگی و مذهبی تبدیل شده است.
و مقصر اصلی این وضعیت تأسف برانگیز بدون تردید همه‌ی دانشمندان، طلاب، روحانیت و‌ هنرمندان و همه نهادهای مذهبی و فرهنگی این شهر هستند که از مردم واقعی و نسل نوجوان و جوانان کف خیابان و مردم حاشیه شهر غافل هستند و هر کدام در جای دیگری مشغولند و کمتر نقشی در شهر ... و حومه دارند. دلخوشی به یک جمعیت محدود فعال مذهبی در اطراف خودمان و آنها را معیار سنجش فرهنگ و دین‌داری قرار دادن، ناشی از محاسبات غیردقیق و نشناختن مدیریت فرهنگی و تبلیغی است. غفلت از مضمون متعالی آیه نفر و فلسفه تحصیل در حوزه و دانشگاه و عدم زمینه‌سازی ‌های لازم جهت رشد فکری و فرهنگی مردم محروم و فقیر شهر ... ، گناهی است که در پرونده امثال بنده ثبت و ضبط است و روز قیامت در محضر خداوند متعال و شهدای اسلام باید پاسخ‌گو باشیم. سه شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۴ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2454
📌 فقر فرهنگی، شهر فقیر ❇️ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ (رعد ١١) 🔸هر شهری که به لحاظ اجتماعی و اقتصادی فقیر است بدون تردید از و رنج می‌برد. خیلی خلاصه باید گفت همه مشکلات اجتماعی و اقتصادی ریشه‌های فرهنگی و تربیتی دارد. لذا مسئولان و دلسوزان بیش از آنکه باید کار اقتصادی کنند باید فکری به حال فقر فکری و فرهنگی آن جامعه کنند و مردم آن جامعه را رشد فکری و ارتقای فرهنگی دهند تا مقدمات تحولات اقتصادی و سرمایه‌گذاری مالی و بهروری در کار و تلاش فراهم شود. 🔹این مهم بدون مشارکت دادن همه دانشمندان، روحانیت، چهره‌های مطرح آن شهر در سطح کشوری و منطقه‌ای در امور فکری، فرهنگی و مدیریتی ممکن نیست. به همین جهت مسئولان مهمترین کاری که در راستای پیشرفت و توسعه شهری دارند، زمینه‌سازی برای حضور فعال و کرامتمندانه و تخصصی اندیشمندان و فرزانگان صاحب فکر و اندیشه در عرصه فرهنگ‌سازی و میدان مهم و سرنوشت‌ساز رشد فکری و فرهنگی عموم مردم و همه‌ی مسئولان و مدیران اجرایی شهری و روستایی است. پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2455
📌 بایسته های رشد فکری و فرهنگی شهر ❇️قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﺑﮕﻮ: ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﻣﻰﺩﻫﻢ [ﻭ ﺁﻥ] ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﻭ ﺩﻭ ﻭ ﻳﻚ ﻳﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﻗﻴﺎم ﻛﻨﻴﺪ، ﺳﭙﺲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﻴﻘﺘﺎﻥ [حضرت ﻣﺤﻤّﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﺮﻱ ﺑﺎ ﭘﺎﻛﻲ، ﺍﻣﺎﻧﺖ، ﺻﺪﻕ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ] ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻﮔﻮﻧﻪ ﺟﻨﻮﻧﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺳﺨﺘﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﺳﺖ، ﺟﺰ ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪﻩﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖ.(سبأ ٤٦) رشد فکری و ارتقای فرهنگی هر شهری متوقف بر قیام لله و یک سلسله اقدامات مهم علمی، پژوهشی، تبلیغی و مدیریتی است. مهمترین آنها به ترتیب عبارتند از: ۱. احیای هویت تاریخی و فرهنگی مردم قوام هر شهری به اتصال و استمرار هویت تاریخی و فرهنگی اهالی آن شهر وابسته است. به این معنا که هر نسلی خود را ادامه نسل قبل بداند تا هر فردی از اهالی شهر از این طریق کسب شخصیت کنند و به شخصیت فردی و هویت تاریخی و اجتماعی خود افتخار کنند. برای این مهم باید چند اقدام اساسی کرد: ۱ - ۱. معرفی صحیح و عالمانه‌ی عالمان و دانشمندان و عارفان و هنرمندان و مجاهدان راستین به نسل جوان در قالب کتاب، شعر و فیلم؛ ۲ - ۱. معرفی و تصحیح و انتشار کتاب‌ها، پژوهش‌ها و آثار علمی و فرهنگی عالمان و دانشمندان و هنرمندان و مجاهدان عرصه‌های مختلف؛ ۳ - ۱. معرفی جغرافیای تاریخی و سیاسی شهر و بیان تحولات و تطورات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن شهر؛ ۴ - ۱. احیای مرقد و مزار عالمان و دانشمندان و هنرمندان؛ ۵ - ۱. تجلیل از زحمات و خدمات ایشان در قالب همایش‌ها، نشست‌ها و جشنواره‌ها؛ ۶ - ۱. نام‌گذاری اماکن عمومی براساس نام علما و دانشمندان و ... ۲. معرفی و شناسایی علما، دانشمندان و نخبگان در قید حیات و تجلیل از آنها در سطح شهرستان در جهت الگو سازی از ایشان برای نسل جوان و همچنین زمینه سازی برای حضور فعال و سازنده آنها در سطح شهر و ارتباط گیری با مردم و مسئولان. ۳. برگزاری جلسات علمی و مذهبی مستقر و پایدار در طول هفته و تبدیل آن به پاتوق اهل فضل و علم به طور مثال برگزاری یک درس تفسیر قرآن یا تفسیر نهج‌البلاغه با کیفیت بالا در یک موعد مقرر هفتگی. با زمینه‌سازی صحیح جهت حضور مستمر طلاب و فرهنگیان و اهالی هنر و دانش. ۴. گسترش و تعمیق فرهنگ مطالعه انس با کتاب و مطالعه به معنای واقعی کلمه باید جزئی از برنامه روزانه همه مردم باشد و‌ لازم است که سرانه مطالعه روزانه مردم به بیش از ۲ ساعت برسد. برای رسیدن به این مهم باید برنامه ریزی دقیقی صورت گیرد و از همه ظرفیت‌های فرهنگی شهری در جهت بالابردن عمق و سطح مطالعه استفاده کرد. ۵. لزوم تجدیدنظر اساسی در روند مراسمات و‌ هیأت‌های مذهبی هیآت مذهبی، یکی از سرمایه های بزرگ فکری و معنوی تاریخ تشیع است و در انقلاب اسلامی بسیار خوب درخشید. اما متاسفانه اخیرا برخی از هیاتهای بزرگ و جدید از ریل اصلی خود خارج شده است و با برجسته سازی احساسات و هیجانات خارج از عرف و شرع، به تضعیف عقلانیت و معرفت دینی منتهی شده است و عموم شرکت کنندگان درکی از معارف ناب اهلبیت علیهم السلام ندارند بلکه در عوض، تفسیرهای سطحی و غلطی از آموزه‌های دینی و سیاسی دارند که موجب گسست اجتماعی و موصع‌گیریهای سطحی و کارهای افراطی و تفریطی شده است. علما و روحانیت شهر باید با عقلانیت و تدبیر، راهبری فکری و فرهنگی هیآت و مراسمات مذهبی را به دست گیرند و با تعامل سازنده با جوانان هیأتی و مدیران مراسمات مذهبی، خط مشئ کلان و صحیح آن مراسمات و تشکل‌های مذهبی را تعیین کنند و در عین حال پدرانه نقش معلم اخلاق را برای مخاطبان ایفا کنند. ۶. لزوم ارتباط مستقیم و مستمر بخشی از طلاب و فضلای شهرستان با همه قشرهای مردم و بخصوص با اقشار آسیب‌پذیر و حاشیه‌نشین در شهر متاسفانه بسیاری از طلاب و فضلای شهری به مردم مذهبی و فعالین در مساجد و هیآت توجه دارند و از سایر اقشار جامعه غفلت دارند در حالیکه سایرین بیشتر نیازمند به محبت و ارتباط فکری و عاطفی هستند و آنها را باید دریافت. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2457
📌 بایسته های رشد فکری و فرهنگی شهر بخش دوم: ۷. خدمات اجتماعی یکی از مهمترین عوامل در زمینه رشد فکری و فرهنگی اهالی شهر، انجام خدمات اجتماعی ملموس توسط عالمان و طلاب و اهل فکر و فرهنگ است. چرا که مردم به طور ملموس می‌توانند حضور فعال و با نشاط عالمان و دانشمندان خود را در متن زندگی مشاهده کنند و نسبت به آنها محبت و دوستی پیدا کنند و این محبت و دوستی مقدمه هم‌افقی و هم فکری با آنها می‌شود. در گذشته، چون عالمان و دانشمندان به خدمت‌رسانی اجتماعی و ارتباط صمیمی با مردم توجه داشتند و با کمک خود مردم و خیرین به ساخت مساجد، مدارس، آب‌انبارها، بیمارستانها و سایر مراکز عمومی و خدماتی می‌پرداختند، حضور آنها برای مردم آشکار بود و به همین جهت احساس قرابت و محبت دوسویه میان مردم و عالمان و روحانیت برقرار بود. نکته مهم در خدمات اجتماعی عالمان و دانشمندان این بود که خدمت‌رسانی اجتماعی همراه با رشد فکری و فرهنگی بود و به ارتقا سطح دین‌داری و اخلاق و ارزشهای والای انسانی می‌انجامید. اما امروزه نه تنها حضور ملموس و آشکار روحانیت و علما در خدمات اجتماعی کم‌رنگ شده است بلکه در برخی از موارد، جریان‌ها و افرادی به این مهم اشتغال دارند که چندان جنبه‌های فکری و فرهنگی را لحاظ نمی‌کنند و صرفا به جنبه‌های مادی و خدماتی توجه دارند و حتی رشد فکری و فرهنگی اهالی شهر مردم را متوقف می‌کنند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2458
📌 بایسته های رشد فکری و فرهنگی شهر بخش سوم: ۸. کشف عاملیت‌های مردمی و فعال‌سازی حلقه‌های میانی براساس حکمت متعالیه «فلسفه بودن آدمی حرکت و تلاش برای تغییر و تحول مداوم و مستمر فردی و اجتماعی است» و حرکت اجتماعی و تحولات فرهنگی همواره بر دوش انسان‌های دغدغه‌مند، بی‌ادعا و عاملی است که وسط میدان هستند و با قصد قربت و اخلاص زیر بار مسئولیت‌های اجتماعی می‌روند و مردم را به حرکت در می‌آورند. این افراد را باید شناسایی کرد و با پشتیبانی فکری و معنوی، از آنها حمایت کرد تا عقل آنها شکوفا و اراده آنها فعال بشود و براساس عاملیت، خلاقیت و توانایی‌های شخصی بتوانند بهتر از گذشته به مسئوایت‌های خود واقف شوند و بخشی از مردم را هدایت و با ارزشهای اخلاقی و معارف دینی همراه سازند. متاسفانه در بسیاری از اوقات، حمایت‌ها و پشتیبانی‌های نهادها و سازمانها، رنگ دیوان‌سالاری افراطی (بروکراسی) و بخشنامه‌ای به خود می‌گیرد و به سرپرستی عاملیت‌ها و محدود کردن اراده‌ی جوانان و فعالان فکری و فرهنگی می‌انجامد. در این صورت افراد فعّالِ خلّاقِ عامل دیروز، یا به مزدبگردان مدعی و تابع ساختارهای امروز تبدیل می‌شوند و آن کارایی و خلاقیت گذشته را از دست می‌دهند و نه تنها کمک‌کار نخواهند بود بلکه خودشان به بخشی از مشکل تبدیل می‌شوند. یا اینکه سرخورده و دلزده می‌شوند و از آرمانها و ارزشهای انقلابی و دینی فاصله می‌گیرند و به جریان‌های مخالف می‌پیوندند و مانع تراشی می‌کنند. متاسفانه برخی از نهادهای انقلابی که با هدف کشف عاملیت‌های مردمی و حمایت فکری و معنوی از آنها در جهت شکوفاسازی عاملیت‌ها در قالب حلقه‌های میانی شکل گرفته بود به تدریج به سازمان‌های دیوان‌سالاری تبدیل شدند که با ابلاغ بخش‌نامه‌های پی‌درپی خلاقیت و توانایی‌های افراد را محدود و آنها را به افراد تابع و طلبکار تبدیل کردند. لازم است که در وضعیت رو به افول این نهادهای انقلابی بازنگری شود و دوباره عاملیت‌های انسانی و خلاقیت‌ها و ابتکارهای نسل نوجوان و بخصوص جوان به رسمیت شناخته شود تا هر کدام بتوانند در نقش راهبر «حلقه‌های میانی» واسطه حقیقی میان مردم و مسئولان باشند. نقش طلاب و روحانیون و علمای بلاد در فعال‌سازی عاملیت‌های افراد و شکوفاسازی عقل‌ها نقش بی‌بدیلی است و لازم است تلاش کنند تا افراد مستعد شناخته شود و در تقویت و فعال‌سازی آنها بکوشند به نحوی که هر کدام بتوانند در سطح شهر و در میان بخشی از مردم هدایتگر و راهبر شوند. 🛑 پایان •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2459
📌 شهید آوینی جست‌جوگری در مسیر شدن (۲۰ فروردین روز شهادت شهید آوینی) ❇️ آوینی و هنر انقلابی https://eitaa.com/hekmat121/124 ❇️حقیقت در پرتو واقعیت (شهید آوینی هنرمندی جستجوگر در عقلانیت انقلاب اسلامی) https://eitaa.com/hekmat121/1652 ❇️ تحریم کنندگان مطالعه غربیان از قائلین به قبض و بسط تئوریک شریعت https://eitaa.com/hekmat121/1272 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2461
هدایت شده از تأملات اجتماعی
📌نظام اداری 🔹امروز ششمین بار است که برای تهیه ی دارویی خاص به داروخانه ی هلال احمر در مرکز شهر می آیم و هنوز موفق به دریافت دارو نشده ام، دارو هست و مشکلی نیست از این جهت اما قصه ی تایید نسخ خاص داستان دنباله داری است که بعد دهه ها هنوز هم روی دوش مردم فشار می آورد. اصل کار جهت جلوگیری از قاچاق و هدر رفت ارز و تجویزهای بی رویه کار درستی است، اما طی فرایند اداری آن که بر دوش بیمار یا همراهان اوست گاهی طولانی و دشوار است. الان در داروخانه هلال احمر که یکی از مراکز عمده ی این داروهای خاص است، سالنی عریض با کارمندان متعدد برای این کار قرار داده شده، اما علی رغم آنکه داروخانه شبانه روزی است، اما ساعات کاری بخش تایید نسخ محدود است و از همین جهت گاهی بیمار برای دریافت دارو مجبور به رفت و برگشت های متعدد بین داروخانه و قسمت تایید نسخ و احیانا اداره ی بیمه است‌‌. گاهی این روند آنقدر طولانی می شود که روز به پایان می رسد و بیمار و همراهش باید به خانه برگردند و دوباره فردا..... و این روند برای دریافت دارو، هر ماه تکرار می شود. گاهی یک بازنگری ساده کار را حل می کند. @taamollat
📌 جامعه‌ی عقلانی و ثبات در حرکت تکاملی جامعه احساسی با نوسانات نامنظم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در یک تقسیم‌بندی اولیه جوامع سه دسته‌اند: جامعه عقلانی، جامعه ماشینی و جامعه احساسی(بنگرید در اینجا) ❇️ جامعه‌ی عقلانی 🔹در حکمت اسلامی، اساس حیات انسان و جامعه را تدبیر، خردورزی و عقلانیت شکل می‌دهد. اگر تدبیر و عقلانیت در جان افراد و در لایه بنیادین فرهنگ عمومی مستقر شد و به دستگاه محاسباتی و هدایت‌گر مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی تبدیل شد، آرمان‌های متعالی و خواسته‌های فطری و حقیقی انسان کشف می‌شود و مسیر مستقیم حرکت را تعیین خواهد کرد لذا جامعه در یک مسیر مشخص به نحو پیوسته و پایدار حرکت تکاملی خواهد داشت و منازل پیش‌رو را یکی بعد از دیگری طی خواهد کرد و قله‌های پیشرفت را فتح خواهد کرد تا به قله‌ی اصلی برسد. اگر تدبیر و عقلانیت بر جامعه حاکم شود نوسانات و افت و خیز‌ها (که عموما ناشی از غلبه احساسات و تخیلات و آرزوهای کوتاه مدت است) به حداقل می‌رسد و عموم مردم همراهی صحیح و همبستگی اجتماعی خواهند داشت و هر کس، نفع شخصی و سود واقعی را در تحقق مصالح عمومی و اعتماد و همبستگی جمعی می‌بیند بدین جهت زیر بار مسئولیت‌های اجتماعی می‌روند و برای رسیدن به مصلحت عمومی و منافع مشترک انسانی، به همه‌ی مسئولیت خود به نحو احسن عمل می‌کنند و به بهانه نفع شخصی و سودجویی، مصالح عمومی و اعتماد ملی و اعتبار ملی را خود را تخریب نمی‌کنند. افراد در جامعه عقلانی باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نمی‌کنند و همواره سرمایه‌ها و دارایی‌های خود را به طور جامع و کامل می‌بینند و به آنها افتخار می‌کنند و از آنها کسب هویت می‌کنند. هویتی که بزرگترین پشتوانه‌ی آنها برای حرکت و تلاش و مسئولیت‌پذیری و سازندگی است. در جامعه عقلانی، افراد براساس قدرت فکر و تعقل، واقعیت و حقیقت را کشف می‌کند و به خواسته‌ها و نیازهای واقعی علم حاصل می‌کند و آن را معیار انتخاب‌ها و اقدام‌های خود قرار می‌دهد و خواسته‌ها و نیازهای احساساتی، تخیلی و خرافی را اساس قرار نمی‌دهد و آنها را با واقع‌بینی ارزیابی می‌کند و در حاشیه‌ی نیازهای حقیقی به آنها پاسخ متعادل و متوازن می‌دهد. علامه طباطبایی در یک بیان جامع و کامل مینویسد: «مسير زندگى واقعى انسان كه سعادت و خوش‌بختى حقيقى او را دربردارد، راهى است كه طبيعت و فطرت به سوى آن هدايت مى‌كند و براساس مصالح و منافع واقعى كه مطابق اقتضاى آفرينش انسان و جهان مى‌باشد پايه‌گذارى شده، خواه با خواست‌هاى عواطف و احساسات تطبيق پذيرد و خواه نپذيرد، زيرا عواطف و احساسات درخواست‌هاى خود بايد از راهنمايى طبيعت و فطرت پيروى كند و محكوم آن باشد، نه طبيعت و فطرت از خواست‌هاى بى‌بند و بارانه عواطف و احساسات؛ و جامعه بشرى زندگى خود را براساس واقع‌بينى بنا كند نه بر پايه لرزان خرافه‌پرستى و ايده‌آل‌هاى فريبنده عواطف و احساسات.» (بررسی‌های اسلامی، ج۲ ص۶۱) بنابراین جامعه پیشرفته، جامعه‌ی عقلانی و مدینه فاصله‌ی با ساختار‌های عقلایی و تقدم مصالح عمومی بر هرگونه منافع شخصی و سودجویی منافقانه است. ❇️ جامعه احساسی 🔸 در مقابل جامعه عقلانی، جامعه احساسی، احساساتی و تخیّلی قرار دارد که براساس آرزوها و خواسته‌های خیالی و احساسی شکل گرفته است و عقل و خردورزی صحیح در آن کم‌رنگ شده است و منافع شخصی کوتاه مدت، ملاک و معیار انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌هاست. جامعه‌ای احساسی، جامعه‌ی کوتاه مدت با آرزوهای کوچک و روزمره است و افراد آن صرفا به سود شخصی و ظواهر زندگی توجه دارند و همواره وضعیت زندگی خود را با سایر جوامع مقایسه می‌کنند و بر نداشتن ظاهر حال آنها، افسوس می‌خورد و دارایی‌های خود را نمی‌بیند و فراموش می‌کند. در جامعه‌ی احساسی، عقل معزول است و احساسات مفتوح(بنگرید به اینجا) جامعه‌ای احساسی، جامعه‌ای افراط و تفریط‌ها، تندروی‌ها و کندروی‌هاست. جامعه قبیله‌گرایی سیاسی و حزبی است. جامعه‌ی بی تاریخ و بی‌حافظه است جامعه‌ی تکرار مکررات است. 📌 جامعه احساسی محل ترکتازی‌ سوفسطائیان است. (بنگرید به اینجا) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2463
📌 پرسش‌های بنیادین دانی که بنای زندگی چیست؟ دیواره‌ی کاخ بندگی چیست؟ گر نیست جواب این دو پرسش برگو تو مرا که تیرگی چیست؟ شب جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2464
📌 سه مرحله رویارویی با پدیده‌ها و بحران‌های اجتماعی
دانش اجتماعی، محصول توجه و رویارویی جدی با بحران‌ها، کمبودها و مشکلات اجتماعی است
و اندیشمند اجتماعی کسی است که بحران‌ها و کمبودها را لمس می‌کند و واکنشی نشان می‌دهد. در مجموع سه گونه مواجهه و رویارویی با بحران‌ها و کمبودهای اجتماعی ممکن است که لزوما قسیم هم نیستند بلکه می‌تواند در سه مرحله رتبه بندی شوند. آن سه عبارتند از: ۱. مشاهده مشکل اجتماعی انسان کنجکاو صاحب صحیح زمانه که به درستی به وقایع روزمره و اتفاقات پیرامونی می‌نگرد با برخی از اشکالات، ناهنجاری‌ها و ناهماهنگی های فکری و رفتاری در جامعه می‌شود که وجود آنها را ناهماهنگ با وضع مطلوب می‌پندارد. نتیجه این مشاهده، احساس گله و نقد از وضع موجود است. عموم منبریان، منتقدان اجتماعی و روزنامه‌نگاران از این دسته‌اند. ۲. درک مسأله اجتماعی انسان هوشمند صاحب فراست و عقل، هنگامی که با مشکلی مواجه می‌شود به سرعت لب گلایه و نقد نمی‌گشاید و این و آن را متهم نمی‌کند و نسخه درمان نمی‌دهد، بلکه همچون طبیب حاذق به فحص و تحقیق در مشکل می‌پردازد و با تحلیل جوانب و حیثیات مختلف آن، به کشف ریشه‌ی اصلی بحران و علت حقیقی ناهنجاری می‌پردازد و برای حل آن، طرح علمی و راهکار فراهم می‌کند. عالمان علوم اجتماعی از این دسته‌اند. ۳. احساس درد اجتماعی انسان عاقل در طول زندگی خود با مسائل مختلفی روبرو می‌شود اما از میان همه‌ی مسائل، با یک و یا چند مسئله‌ی محدود به هم مرتبط، ارتباط وجودی و برقرار می‌کند و نسبت به وجود آن احساس نگرانی و ناراحتی دارد؛ شب و روز به آن فکر می‌کند تا راهی به رهایی از آن بیابد و برای حل آن خود را به آب و آتش می‌زند و اقدام مؤثر شبانه روزی انجام می‌دهد تا جامعه را اصلاح کند و آن را ارتقا دهد. به تعبیر عراقی: عشق شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوتهٔ سودا نهاد و به تعبیر مولانا: آتش است این بانگِ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد آتش عشق است کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندر میْ فتاد مصلحان اجتماعی از این دسته‌اند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2465
📌 اکثریت جامعه 🎙فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری: آن چیزی که ما می‌بینیم همان‏ «زبدا رابیا» و کفهای روی آب است که به چشم می‌آید، ولی وقتی انسان وارد متن جامعه می‌شود و کسانی را که اساساً به چشم نمی‌آیند و در واقع جامعه را آنها می‏‌چرخانند می‌بیند، آنها را منطبق بر حق و همراه با راستی و صداقت می‌یابد. آن راننده‏‌ای که با زحمت دائماً از این شهر به آن شهر می‌رود و جان خودش را می‌گذارد در این راه تا روزی 150 یا 200 تومان بگیرد، یا آن کشاورزی که دائماً تلاش می‌کند و زحمت می‌کشد، آیا در وجود اینها شر بر خیر غلبه دارد؟ هرگز! اغلب اینها بر آن فطرت پاک اسلامی و انسانی خودشان باقی هستند. این همه کارگرانی که در کارخانه‌ها کار می‌کنند وقتی آدم می‌رود سراغ اینها اصلاً تعجّب می‌کند که با آن وضع چطور اینها به جامعه و دین خوشبین هستند و دغدغه دین و ایمانشان را دارند. اکثریت جامعه را انسان‌هایی تشکیل می‌دهند که صلاح آنها بر فسادشان غلبه دارد؛ اگر هم احیاناً فسادی در آنها هست، فساد ناشی از جهل است، از قصور است، نمی‌داند، تقصیر هم ندارد، نادان است، این را نمی‌شود آدم مقصّر حساب کرد و جزء مفسدین و خرابکاران و منحرفین دانست. به این ترتیب، حق و نظام حق، اصیل است و مثل آب در زیر جریان دارد و جامعه را به جلو می‌برد، امّا باطل‌ها بر روی آن قرار می‌گیرند و نمود پیدا می‌کنند. ✍ استاد مطهری، نبرد حق و باطل، ص46 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2466
📌 اضطرار اندیشان به بن‌بست می‌رسند و نهایتا رادیکال می‌شوند. 🔸یکی از مشترکات و نکات عبرت‌آمیز در تاریخ صدر اسلام (بخصوص دوران حکومت امام علی علیه السلام) و همچنین تجربه تاریخی انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی این است که عموم و پس از مدتی که با انقلاب اسلامی، شعاری و خیلی جانبدارانه همراهی می‌کنند و تحقق آرزوهای تقابلی و تضادگرای خود رااز انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی انتظار دارند، با ناکامی روبرو می‌شوند و نهایتا آرزوهای اتیوپیایی، تقابلی و رادیکالی خودرا بر بادرفته می‌بینند و به بن‌بست فکری، فرهنگی و سیاسی می‌رسند. به تدریج با بهانه‌گیری‌های مختلف، از حرکت تکاملی انقلاب اسلامی ونظام جمهوری اسلامی فاصله می‌گیرند ومسیرهای تقابل وتضاد را می‌پیمایند وبا استفاده از ادبیات صوفیانه و عرفانی و همچنین فلسفه‌های تاریخ چپ‌گرا به توجیه دگردیسی و گم‌گشتگی فکری وعملی خود می‌پردازند. 🔹عموم اضطراراندیشان به بن‌بست رسیده چندمرحله راطی کرده‌اند: ۱. تفسیر تقابلی و تضادگرا از انقلاب اسلامی، امام و رهبری را مصادره می‌کنند و ستیز با برخی از دولت‌مردان و کارگزاران نظام و متهم کردن آنها به غیر انقلابی بودن و لیبرال شدن؛ ۲. بعد از مدتی، مشکل را در ساختار جمهوری اسلامی می‌بینند و به تفکیک انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی می‌پردازند و در بوق و کرنا جار می‌زنند که جمهوری اسلامی غیر از انقلاب اسلامی است که آرمانهای انقلاب را ذبح کرده است لذا به ستیز با ساختارها و قوانین و نهادهای نظام می‌پردازند. ۳. بعد از مدتی، رهبری را هم متهم به مصلحت اندیشی و کوتاه آمدن از مواضع اصولی انقلاب می‌کنند و یا توجهاتی به مخاطب القا می‌کنند: «چون رهبری تنهاست و کارگزاران و مسئولان همراه نیستند مجبور شده است که کوتاه بیاید و یا سیاست‌های لیبرالیستی را ابلاغ کند و ...» لذا بر آتش دوگانه رهبری و مسئولان قوا و فرماندهان نظامی می‌دمند. ۴. بعد از آنکه رهبری، صریحا مواضع خود را در امور کشور مطرح می‌کنند و از وحدت ملی، همبستگی عمومی، کنار گذاشتن اختلافات، اهمیت خصوصی‌سازی و ضرورت کار فرهنگی سخن می‌گویند و در برابر تخریب‌های غیر منصفانه اضطرار اندیشان، با صراحت از سران قوا و عموم دولتمردان و مسئولان اجرایی و نظامی حمایت می‌کنند، اضطراراندیشان به اصل نظام حمله می‌کنند و آن را متهم به غیر اسلامی بودن می‌کنند و با استمداد از برخی اظهارات بی‌اساس برخی صوفی مسلک و یا نویسندگان و اضطراراندیشان اگزیستانسیال ، مدعی می‌شوند که «این نظام حقیقت اسلام نیست و فقط اسمی از اسلام است و موفّق نخواهند شد حقیقت اسلام را عملى نمایند. فقط نمود است، اسم است، تابع است، سایه است.» اضطرار اندیشان، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را صرفا ، ، و معرفی می‌کنند که فقط ظاهری از حقیقت را یدک می‌کشد و فقط باید منتظر فردایی نشست که پس‌فردای آن اسلام، عدالت، صلح و ... آشکار خواهد شد، بنابراین نباید الان انتظار تحقق احکام و آرمانهای اسلامی را داشت. حتی گفته‌اند و خواهند گفت که «اگر کسی معتقد باشد که نظام جمهوری اسلامی، باید عدالت را محقق کند این ظلم به امام زمان است. چون ما نمی‌دانیم که عدالت چیست.»! ۵. مرحله پنجم، خروج از تفسیر انتقالی، سایه‌ای و تابعی از انقلاب و نظام و رسیدن به مرحله‌ی و تحیّر در برابر اسلام و انقلاب و حقیقت است. در این مرحله به جایی می‌رسند که معتقد می‌شوند که حتی در انقلاب و نظام، واقعیتی از اسلام، عدالت، ... وجود ندارد، اصلا حقیقتی در کار نیست، صرفا بازی قدرت نوکیسگان برای جمع ثروت و استثمار مردم است. در این صورت از و ضرورت دم می‌زنند و نهایتا با جریان غرب‌زده -که روزگاری دشمنی با آنها چشمشان را کور کرده بود و تفسیر تقابلی و‌اتوپیایی از انقلاب و نظام می‌دادند- هم افق می‌شوند از ضرورت توسعه‌یافتگی غربی و کنار گذاشتن آرمانهای انقلاب اسلامی و ارزشهای دینی سخن خواهند گفت و آن را اختصاصی دوران ظهور و حضور امام زمان (عجل الله) معرفی می‌کنند و همسو با انجمن حجتیه، نهضت آزادی، سکولاریسم پنهان را به بهانه دفاع از اسلام و دیانت و عدالت و آزادی تجویز می‌کنند. ۶. اگر نتوانند به مقاصد خود برسند به تدریج از مرحله تقابل سیاسی و فرهنگی و اجتماعی عبور می‌کنند، رویکرد خروج، رادیکال و ستیز به خود می‌گیرند و عَلَم مبارزه و تضاد را به بهانه‌های مختلف به ظاهر دینی واخلاقی برمی‌دارند وجامعه را به آشوب می‌کشانند. ✍ سید مهدی موسوی چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2467