📌راهکنش پس از فتنه ۱۴۰۱
🔹فتنهی اخیر درسها و عبرتهای زیادی داشت. یکی از درسهای مهم این فتنه، مشاهدهی نتایج و پیامدهای #بیتوجهی به نسل نوجوان و رهاشدگی فرهنگ عمومی و جذب آنها به سمت استفاده نامحدود و بی ضابطه از محتواهای بیدر و پیکر شبکههای مجازی و اشتغال فکری و قلبی به بازیهای خشن رایانهای است که در مجموع سازندهی یک #جهان_معنایی و انتقال دهندهی شبکهای از پیامهای آرمانساز، هویتدهنده و تمایز دهنده است.
🔸 خطرناکترین بحران برای هر جامعهای، #گسست_نسلی و قطع ارتباط نسل جدید با ارزشها و هنجارهای ملی و دینی #سازندهی_جامعه است البته نه هر ارزش و هنجاری. طبیعتا این گسست و قطع ارتباط به تقابل و تضاد اجتماعی میانجامد؛ چرا که نسل جدید گمشدهی هویتی خود را نه در تاریخ و فرهنگ خود بلکه در فرهنگ و آیین دیگری جستجو میکند که در ابتدا ظاهری متفاوت و اما به تدریج آرمانی متقابل را بازآفرینی میکند و بدین واسطه هویتی متعارض را برمیگزیند و کنشهای خود را بر آن اساس تنظیم میکند.
🔹 طبیعت نوجوان، احساسی بودن، پر شور و نشاط بودن و داشتن قدرت تخیل بالا و آرزوی قهرمان بودن است، اما صرف این ویژگیها موجب کنشهای متعارض نیست بلکه این سنخ از کنشها در نوجوانان نتیجهی بحران در شخصیت و ایجاد تعارض در هویت کنشگر و غلبهی هیجانات شدید برآمده از آن بحران شخصیتی و سرگردانی هویتی بر کنشگری اواست. تعارضی که بخش عمدهی آن، محصول تلقی تخیلی از "خود"، "دیگری" و "ضد خود" است. تلقیای که نه در متن ارتباطات انسانی واقعی و مشارکت اجتماعی برای برآمده از جهان ذهنی و برساختهی رسانههای ارتباطی و سرگرمیهای تخیل ساز است.
🔸 به تعبیر دیگر، وقتی مشارکت معنادار، سازنده و پرنشاط از نسل نوجوان گرفته شود و تمام مسئولیت او به نمره آوردن در ازمونهای پایان سال و قبولی در کنکور محدود شود و باقی اوقات به سرگرمیهای رایانهای و فعالیت مجازی مشغول داشته میشود تا مزاحم کار پدر و مادر نشود(تربیت گلخانهای)، این نوجوان نمیتواند درکی هرچند اولیه از همهی واقعیتهای زندگی داشته باشد و با لایههای متنوع هویت فرهنگی خود ارتباط برقرار کند، لذا نمیتواند همه ابعاد وجودی خودش را به اندازه رشد و بلوغ جسمی بالفعل کند لذا رشد او رشد کاریکاتوری است.
🔹 حال اگر این رشد کاریکاتوری با یک فرهنگ مسئولیت گریز و توجیهگر تنبلیها و عقبماندگیهای خود با مقصر دانستن دیگران و بخصوص حاکمیت و دولت همراه شود، نوجوان کنشگر ما نیز به تبع فرهنگ عمومی، ریشهی همهی عقبماندگی شخصی و اجتماعی خود (در مقایسه با جهان تخیلی) را دیگران و مقصر را دولتمردان و مسئولان میدانند. لذا همواره نسبت به وضع موجود اعتراض دارد و در مخیله خود به خروج از این جهان (مسئولیت گریزی) و ورود به جهان بدیل رؤیایی (بیمسئولیت) میاندیشد.
🔸 اگر این احساسات پرشور و نشاط با آن جهان معنایی ذهنی، تخیلی و مجازی در هم آمیزد و در اختیار جریانهای سیاسی و چهرههای اجتماعی (سلبریتیها) قرار گیرد با ابزار قدرتمند رسانه به تحریک و بهرهبرداری از آن نیروی متراکم پرقدرت در جهت منافع و مقاصد خود میپردازند.
🔹مهمترین راهکنش و راهبرد جبهه انقلاب و دلسوزان ایران اسلامي مشارکت فعال در بسیج عمومی #رفاقت و دوستی با نوجوانان به عنوان سرمایههای بزرگ انقلاب و پیشران پیشرفت وتعالی کشور است. امروز همهی ما مسئولیت داریم که این نسل را همانگونه که هستند درست بشناسیم و از در دوستی و رفاقت با آنها وارد گفتگو بشویم و آنها را در برنامههای متنوع فکری، مذهبی، تفریحی، اجتماعی و مانند آن مشارکت بدهیم.
🔸 مشارکت دادن نسل نوجوان در فعالیتهای سازنده و بانشاط اجتماعی موجب احساس شخصیت و ارتباط عملی با هویت ملی و تاریخ فرهنگی خود میشود و همین موجب دلبستگی او به ارزشها و احساس مسئولیت نسبت به سرمایهها و آیندهی جامعه خودش میشود.
🔹 در این رفاقتها و مشارکتها به طور طبیعی (نه دستوری و تجویزی) جهان معنایی متفاوتی برای نوجوان ساخته میشود و نوع نگاه او به اطراف و گرایش او به پدیدهها و کنش او در اجتماع تغییر میکند.
#نوجوان
#رفاقت
#مشارکت
#مسئولیت_پذیری
#هویت
#مجازی
#جهان_معنایی
#حکمت_عملی
#حکمرانی_مردمی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 سه گونهی تربیت
(درآمدی بر تربیت اسلامی)
بخش دوم:
۸. در محیط خانواده سه گونه تربیت ممکن است همانگونه که سه گونه پروش گیاه و برداشت محصول وجود دارد:
گونهی اول: دیمکاری
در این رویکرد، کشاورز بذر خود را در زمین میکارد و سپس آن را به اقتضائات آب و هوا واگذار میکند اگر سال پرآبی باشد محصول خوبی به دست آورد اما اگر کم آبی و خشکسالی باشد تمام بذر از بین میرود و محصول نارس و بیفایده و بلکه مضری به وجود میآید که نه تنها سودی ندارد بلکه مانعی برای کشت سال بعد هم میتواند باشد.
تربیت دیمکاری هم همین گونه است. پدر و مادر فرزندی را به سختی و زحمت به دنیا میآورند و شکم او را سیر میکنند اما تربیت و شکوفایی او را رها میکنند و به فضا و جو محیطی، مدرسه و یا رسانهها و شبکههای اجتماعی واگذار میکنند. در این صورت همهی تربیت و پرورش فرزند به دیگران واگذار شده است و هیچ برنامهای در خانواده برای انوع مختلف رشد و تربیت فرزند وجود ندارد. اگر جو و فضای جامعه و مدرسه خوب و سالم باشد فرزند هم به تبع محیط خوب خواهد شد اما اگر جو ناسالم و فضا غیر اخلاقی باشد و فرزند هم سرگردان در محیطهای غیر اخلاقی و غیر سازنده باشد طبیعتا فرزند هم ناسالم و نامتعادل رشد میکند و به انحراف کشانده میشود.
گونهی دوم: گلخانهای
رویکرد گلخانهای رویکرد مصنوعی و کنترل شده است. کشاورز با ساخت محیط بسته و محدود به کنترل همه شرایط و عناصر دخیل در پرورش بذر میپردازد و با مداخله در همهی فرایند کشت و داشت و برداشت، سعی میکند با سرعت و کم هزینه به محصول خود برسد و سریع آن را به بازار فروش برساند. روشن است که این روش برای گیاهان کم عمر و کم ریشه و غیر تنومند میتواند موثر باشد اما نمیتواند درخت تنومند و مستحکم با ریشه را به وجود آورد.
تربیت گلخانهای هم با بستن فضاهای مختلف و کنترل صددرصدی به دنبال مراقبت حداکثری از متربی است تا با شرایط و موقعیتهای ناسالم و افت خیز به طور مطلق مواجه نشود و آن گونه که مربی تشخیص میدهد، میپسندد و دوست دارد پرورش یابد. از این رو فرزند در محیط خانواده از هرگونه فعالیت اجتماعی، مشارکت مستقل در خرید مایحتاج منزل و مدارس عمومی و دولتی معاف است و همه چیز در محیط منزل برای او فراهم میشود تا در رفاه مطلق فقط به درس و مشق بپردازد و اگر ممکن باشد با کمترین سختی بتواند با ماشین شخصی و یا سرویس به مدرسه غیرانتفاعی کوچک و کنترل شده برود و فقط درس بخواند و برای کنکور و شغل باکلاس پردرآمد آمده شود.
گونهی سوم: باغبانی
رویکرد سوم، رویکرد باغبانی است که حد واسط میان دو رویکرد پیشین است. باغبان، در مزرعه و باغ وسیع و سرباز اما مراقبت شده و حصار کشیده شده به پرورش درختان تنومند و پر محصول اشتغال دارد. او نه فضای باغ را میبندد و همهی فرایند پرورش را در اختیار میگیرد نه چون دیمکار همه فرایند را به طبیعت و جو واگذار میکند. بلکه با تهیه مقدمات لازم و حرس شاخ و برگهای اضافی و کندن علفهای هرز، اجازه میدهد تا بذر به صورت طبیعی رشد کند و با مقاومت در برابر شرایط متنوع گرما و سرما، خود به درختی تنومند و پر محصولی تبدیل شود.
تربیت باغبانگونه هم با فراهم کردن شرایط و محیط مناسب اجازه میدهد تا در یک شیب نرم و مناسب، متربی آزادانه طعم سرد و گرم روزگار را بچشد و با آزمون و خطا تحربهی زندگی را در شرایط خوشی و موقعیتهای بحرانی و سخت به دست آورد. چون هر کدام از این بوتهها و کودکان قرار است به درختان تنومند و پر ثمری تبدیل شوند و در موقعیتهای مختلف قرار گیرند، با انتخاب درست و فعالیت سالم، آیندهای را بسازند. او باید تحت تربیت باغبان، شرایط سخت و موقعیتهای بحرانی و مرزی را تجربه کند و از قبل شاکلهی مناسب و قدرت مواجهه منطقی و سنجیده با آن شرایط و اراده و عزم قوی برای رویارویی با موقعبتهای پیشبینی ناپذیر را فراهم کند در این صورت است که آمادگی لازم برای پذیرش نقش و مسبولیتهای مهم آینده را پیدا میکند.
۹. براساس رویکرد باغبانی، متربی باید در فضای باز باغ، زندگی را تجربه کند، علاوه بر کسب دانش و اطلاعات لازم، با سرد و گرم روزگار مواجه شود، با همنوعان و سایر پدیدها ارتباط برقرار کند، تشخیص وتدبیر صحیح، اراده وعزم قوی، مقاومت وتحمل بالا، تابآوری، انعطاف وپویایی راتمرین کند تا استعدادهای او پرورش یابد وبه کرامت و رشدجامع برسد و آماده پذیرش مسئولیتهای بزرگ اجتماعی راداشته باشد. درعین آزادی وتجربهاموزی، باغبان از متربی خود در برابر خطرات خشکی و آتش مراقبت و پاسبانی میکند. "قو انفسکم واهلیکم نارا" لذا علاوه برآزادی و تجربهآموزی، هدایت ومراقبت شرط دیگر تربیت باغبانگونه است.
🔴ادامه دارد ...
✍سید مهدی موسوی
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#آزادی
#مراقبت
#تقوا
#مسئولیت_پذیری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 سه گونهی تربیت
(درآمدی بر تربیت اسلامی)
بخش سوم:
۱۰. مراقبت دو گونه است:
الف: مراقبت بیرونی
این نوع از مراقبت و کنترل بر روی متربی توسط عامل دیگری انجام میگیرد و همواره با رصد و کنترل، به نصیحت و تشویق و تنبیه میپردازد.
ب: مراقبت درونی
این گونه از مراقبت توسط خود متربی انجام میپذیرد بدین گونه که قبل از هر کاری به سنجش انتخابها و تدبیر فعالیتها میپردازد و از میان بهترها بهترین و در شرایط اضطرار از میان بدها کمتربد را میشناسد و انتخاب میکند.
مراقبت و کنترل درونی (تقوا) اساس تربیت باغبانگونه است هرچند در ابتدای مسیر به مراقبت و کنترل بیرونی باغبان نیاز است تا با هدایت، نصیحت و تذکار و تشویق و تنبیه و الزام، استعداد خود مراقبتی(تقوا) را متربی فعال سازد.
۱۱. بنیاد مهم در تربیت باغبانی و خودمراقبتی، تقویت کرامت نفس و پرورش بزرگواری روح و عزت نفس واعتماد به داشتهها است که موجب ساخت شاکلهی مستحکم و شخصیت قدرتمند و متعالی میشود. هرچقدر کرامت و بزرگی در انسان تقویت شود تمابل او به سمت پلیدیها و پستیها و امور ذلتآور کمتر میشود و میل او به پذیرش مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی و قبول کارهای بزرگ جهت کمک به همنوعان و اقامه توحید و عدالت در جامعهی بشری بیشتر میشود.
۱۲. خلاصه خانواده مسئول اصلی تربیت فرزندان خود ونسل آینده و جامعه هستند و برای انواع و اقسام متنوع رشد وتربیت فرزندان (معنوی، علمی، فنی، هنری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، بدنی) و ساخت شخصیت کرامتند وشاکلهی بزرگمنشانهی آنها میبایست برنامه داشته باشد تا ازافتادن خود واهل خانواده در آتش پستی و خواری و ذلت مراقبت کند و زمینه را برای پذیرش مسئولیتهای بزرگ اجتماعی و ساخت آیندهی متعالی فراهم کند.
۱۳. ایجاد محیطی سرشار از معنویت و عقلانیت، محبت و اعتماد، سادگی و بیآلایشی، نشاط و پویایی در خانواده اصول برنامه تربیتی است و در هر فعالیت و اقدامی میبایست این اصول پایه و بنیادین رعایت شود و برای تحقق حداکثری آنها در خانواده تلاش کرد.
به طور نمونه: تلقی عامیانه این است که خوشبختی و موفقیت اهل خانواده در گرو تجملات بیشتر و گسترش فناوریها و دستگاههای ابزاری به روز است و هر روز سعی میکنند بر تجملات و رفاه مادی منزل اضافه کنند، اما باید دانست که اساس منزل و پایداری خانواده بر محبت و سادگی است. هرچقدر سادگی و بی آلایشی (نه خساست و پلشتی) بر منزل حاکم شود و فناوریها و تجملات نقش ثانوی و عارضی پیدا کند، آن منزل به خوشبختی و اهل منزل به موفقیت و رسد جامع نزدیکترند. اصالت تجملات و تکنولوژی (فناوری و ابزارها) موجب خودفراموشی و پوچگرایی میشود و انسان خود را نه در ارتباط با دیگران بلکه در نسبت با ابزارها، تکنیکها و فناوریها تعریف و بازجویی میکند.
✍سید مهدی موسوی
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#کرامت
#بزرگواری_روح
#مسئولیت_پذیری
#ساخت_آینده
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پرسش و پاسخ
پس از نشر مطلب #سه_گونه_تربیت یکی از مخاطبین محترم پرسشی را مطرح کرد و پاسخی عرض شد.
متن آن پرسش و پاسخ از این قرار است:
🔴 پرسش:
... اگه درخت آفت زده باشه چی؟!
با اون باید در قدم اول چه برخوردی رو تدبیر کنیم؟!
🔴 پاسخ:
🔹باغبان نسبت به درخت آفت زده باغ خود هم حساس است و نسبت به آن هم نقش باغبانی و سازندگی دارد. از این رو چند کار مهم میکند:
مرحله اول: شناخت
۱. نوع آفت را شناسایی میکند؛
۲. موضع آفتزدی را مشخص میکند مثلا تلاش میکند تا بفهمد آفت متعلق به میوه است یا برگ، شاخه است یا ساقه، تنه است یا ریشه. چون هر کدام از اینها باشد نوع درمان آن متفاوت است.
۳. ریشه و سبب آفت را جستجو میکند و تلاش میکند بفهمد علت و سبب آفت زدگی نوع آب است یا خاک، بذر است یا کود، گرما است یا سرما، شته است یا کرم و امثال اینها؟
مرحله دوم: مشورت با متخصص
پس از آنکه شناخت کافی و لازم را به دست آورد سریعا به تجویز و درمان نمیپردازد بلکه با متخصصین و صاحبان دانش و تجربه مشورت میکند و از نظرات آنها استفاده میکند.
مرحله سوم: درمان و مراقبت دلسوزانه
پس از رسیدن به یک نظر واحد در تجویز و درمان، با دلسوزی و محبت به درمان تدریجی میپردازد و با مراقبت در یک بازه زمانی متناسب روند درمانی را پیگیری و ارزیابی میکند.
مرحله چهارم: اگر تلاشها ثمر داد خداوند متعال را شکر میکند و بر روند درمان تا بهبودی کامل آن را ادامه میدهد. اما اگر درمانها و مراقبتها جواب نداد، درخت را از موضع آفت و آسیب قطع میکند تا فساد آن به دیگر درختان باغ سرایت نکند.
🔸در تربیت انسان آفت زده هم ابن مراحل به درستی میبایست رعایت شود. انسانها نیز یک نوع واحد و آفتزدگی آنها هم واحد نیست. بلکه افراد به جهات مختلفی دچار آفتزدگی میشوند و عمق و درجه آفت نیز در هرکس میتواند متفاوت و متمایز باشد.
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#مسئولیت_پذیری
#آفتزدگی
#درمان
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 ما در کدام سمت تاریخ ایستادهایم؟
پس از پیام حضرت آقا به همایش رسانه ملی، موج تحلیلهای ضد و نقیض از عملکرد صدا و سیما آغاز شده است.
در پاسخ به این دوستان عزیز عرض میشود:
سلام علیکم
به جای این بحثهای بیفایده، این پرسش را جواب بدهیم که ما طلاب و دانشجویان، ما انقلابیها، چگونه میتوانیم به صدا و سیما و سایر رسانهها که در میدان جنگ هستند کمک کنیم و پشتبانی صحیحی از آنها داشته باشیم که در این جنگ شناختی بزرگ، موفق بشوند؟
چگونه آنها باید تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنند؟
چگونه صحنه جنگ را روایت کنند که پیروزی را تداعی کند؟
و چگونه سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را بیشتر کنند؟
و چگونه ... ؟
و چگونه ... ؟
❇️ای کاش به جای آقای جبلی یا در کنار آن بخوانیم:
✍ بسمهتعالی
جناب آقای جبلی
[ و آقای موسوی، آقای احمدی، آقای انقلابی، آقای ... آقایان و خانمهای طلبه، آقایان علما، آقایان و خانمهای دانشجو و ... ]
شما و این حضرات نقش بیبدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان-که بیش از همیشه است- میدانید.
امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصهی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است.
📝 سید علی خامنهای
۱۴۰۳/۱۰/۱۰
#مسئولیت_پذیری
#وظیفه_شناسی
#جنگ_شناختی
#جنگ_ترکیبی
#سرمایه_اجتماعی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2289
📌 جامعهی عقلانی و ثبات در حرکت تکاملی
جامعه احساسی با نوسانات نامنظم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی
در یک تقسیمبندی اولیه جوامع سه دستهاند:
جامعه عقلانی، جامعه ماشینی و جامعه احساسی(بنگرید در اینجا)
❇️ جامعهی عقلانی
🔹در حکمت اسلامی، اساس حیات انسان و جامعه را تدبیر، خردورزی و عقلانیت شکل میدهد.
🔹عقلانیتی که به سازمان دادن زندگى، به وسیله تقسیم و همسازى فعّالیتهاى گوناگون، بر پایه شناخت دقیق ساحتهای مختلف حیات انسانی و مناسبات میان انسانها با ابزارها و محیطشان، به منظور تحصیل کارآیى و بازدهى بیشتر در مسیر تعالی و پیشرفت معطوف است.
🔸اگر تدبیر و عقلانیت در جان افراد و در لایه بنیادین فرهنگ عمومی مستقر شد و به دستگاه محاسباتی و هدایتگر مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی تبدیل شد، آرمانهای متعالی و خواستههای فطری و حقیقی انسان کشف میشود و مسیر مستقیم حرکت را تعیین خواهد کرد لذا جامعه در یک مسیر مشخص به نحو پیوسته و پایدار حرکت تکاملی خواهد داشت و منازل پیشرو را یکی بعد از دیگری طی خواهد کرد و قلههای پیشرفت را فتح خواهد کرد تا به قلهی اصلی برسد.
اگر تدبیر و عقلانیت بر جامعه حاکم شود نوسانات و افت و خیزها (که عموما ناشی از غلبه احساسات و تخیلات و آرزوهای کوتاه مدت است) به حداقل میرسد و عموم مردم همراهی صحیح و همبستگی اجتماعی خواهند داشت و هر کس، نفع شخصی و سود واقعی را در تحقق مصالح عمومی و اعتماد و همبستگی جمعی میبیند بدین جهت زیر بار مسئولیتهای اجتماعی میروند و برای رسیدن به مصلحت عمومی و منافع مشترک انسانی، به همهی مسئولیت خود به نحو احسن عمل میکنند و به بهانه نفع شخصی و سودجویی، مصالح عمومی و اعتماد ملی و اعتبار ملی را خود را تخریب نمیکنند.
افراد در جامعه عقلانی باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نمیکنند و همواره سرمایهها و داراییهای خود را به طور جامع و کامل میبینند و به آنها افتخار میکنند و از آنها کسب هویت میکنند. هویتی که بزرگترین پشتوانهی آنها برای حرکت و تلاش و مسئولیتپذیری و سازندگی است.
در جامعه عقلانی، افراد براساس قدرت فکر و تعقل، واقعیت و حقیقت را کشف میکند و به خواستهها و نیازهای واقعی علم حاصل میکند و آن را معیار انتخابها و اقدامهای خود قرار میدهد و خواستهها و نیازهای احساساتی، تخیلی و خرافی را اساس قرار نمیدهد و آنها را با واقعبینی ارزیابی میکند و در حاشیهی نیازهای حقیقی به آنها پاسخ متعادل و متوازن میدهد.
علامه طباطبایی در یک بیان جامع و کامل مینویسد:
«مسير زندگى واقعى انسان كه سعادت و خوشبختى حقيقى او را دربردارد، راهى است كه طبيعت و فطرت به سوى آن هدايت مىكند و براساس مصالح و منافع واقعى كه مطابق اقتضاى آفرينش انسان و جهان مىباشد پايهگذارى شده، خواه با خواستهاى عواطف و احساسات تطبيق پذيرد و خواه نپذيرد، زيرا عواطف و احساسات درخواستهاى خود بايد از راهنمايى طبيعت و فطرت پيروى كند و محكوم آن باشد، نه طبيعت و فطرت از خواستهاى بىبند و بارانه عواطف و احساسات؛ و جامعه بشرى زندگى خود را براساس واقعبينى بنا كند نه بر پايه لرزان خرافهپرستى و ايدهآلهاى فريبنده عواطف و احساسات.» (بررسیهای اسلامی، ج۲ ص۶۱)
بنابراین جامعه پیشرفته، جامعهی عقلانی و مدینه فاصلهی با ساختارهای عقلایی و تقدم مصالح عمومی بر هرگونه منافع شخصی و سودجویی منافقانه است.
❇️ جامعه احساسی
🔸 در مقابل جامعه عقلانی، جامعه احساسی، احساساتی و تخیّلی قرار دارد که براساس آرزوها و خواستههای خیالی و احساسی شکل گرفته است و عقل و خردورزی صحیح در آن کمرنگ شده است و منافع شخصی کوتاه مدت، ملاک و معیار انتخابها و تصمیمگیریهاست.
جامعهای احساسی، جامعهی کوتاه مدت با آرزوهای کوچک و روزمره است و افراد آن صرفا به سود شخصی و ظواهر زندگی توجه دارند و همواره وضعیت زندگی خود را با سایر جوامع مقایسه میکنند و بر نداشتن ظاهر حال آنها، افسوس میخورد و داراییهای خود را نمیبیند و فراموش میکند.
در جامعهی احساسی، عقل معزول است و احساسات مفتوح(بنگرید به اینجا)
جامعهای احساسی، جامعهای افراط و تفریطها، تندرویها و کندرویهاست.
جامعه قبیلهگرایی سیاسی و حزبی است.
جامعهی بی تاریخ و بیحافظه است
جامعهی تکرار مکررات است.
📌 جامعه احساسی محل ترکتازی سوفسطائیان است. (بنگرید به اینجا)
#جامعه_عقلانی
#اتصال_تاربخی
#پیوپستگی_فرهتگی
#اصالت_هویتی
#هویت_ملی
#مسئولیت_پذیری
#جامعه_احساسی
#جامعه_احساساتی
#جامعه_تخیلی
#رؤیا_پردازی
#خود_باختگی
#سوفسطائیان
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2463
📌 مسئولیت در قبال وطن و هویت
(ضرورت طرح الهیات وطن دوستی)
🔸 امروز نیاز به #الهیات_وطن_دوستی داریم تا مسئولیت ما را در زمانه جنگ و یا در زیر سایهی جنگ تبیین کند. از اینرو آنچه در این محرم و صفر باید بر آن تاکید شود و در منبرها و مداحیها و فعالیتهای رسانهای برجستهسازی شود مفاهیمی همچون #مسئولیت در قبال #وطن و #هویت ایرانی اسلامی و #وحدت_ملی است.
🔹 گمشده ادبیات فلسفی و الهیاتی امروز جامعهی ما مفهوم #مسئولیت و #مسئولیت_پذیری است و به بهانههای مختلف به تدریج این مفهوم و مضامین مرتبط با آن همچون حرکت، تلاش، کار، زحمت کشیدن، تحمل و صبر در فرهنگ عمومی به حاشیه رانده شده است و بدیلهایی برای آن تراشیده شده است.
🔸دشمن هم در طول چند دهه گذشته تلاش کرده تا جوانان را نسبت به وطن و هویت بیتفاوت و بیغیرت کند تا بتواند از میان آنها جاسوسان خود را تربیت کند که در مواردی موفق شده است.
🔹امروز برای جوان ایرانی باید خوب تبیین شود که #ایران_وطنم_جان_تنم است، ایران عزیز همه چیز ماست.
برای ایرانی مسلمان باید تفسیر شود که چرا #ایران_حرم_است و #علاج_در_وطن_است.
خاکت آغشته شد با بوی کربلا
در روح و جان من میمانی ای وطن
#الهیات_اجتماعی
#الهیات_وطن_دوستی
#ایران_حرم_است
#ایران_وطنم_جان_تنم
#علاج_در_وطن_است
┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2565