📌موقعیت و شخصیت
(درنگی در تنوع و فاصلههای عمیق در الگوهای سبک زندگی)
🔸 انسان موجود ارتباطی است و بواسطه ارتباطات مختلف، #موقعیت خود را میسازد و در موقعیتی که در آن قرار گرفته کسب هویت میکند و نوع شخصیت خود را انتخاب میکند و براساس آن، بخشی از استعدادهای خود را نیز فعال میسازد و البته به صورت طبیعی بخش زیادی هم از ظرفیتها و استعدادهای او مستور میشود. در فرآیند این اکتشاف و مستوری است که شخصیت او ساخته میشود.
🔹 به زبان فلسفه مشا، موقعیت برآیند عوارض اضافی (این، متی، وضع، جده، اضافه، ان یفعل و ان ینفعل) انسان در متن ارتباطات مختلف با همنوعان و محیط است که به جوهر انسان تشخص میدهد.
🔸 انتخابهای عموم افراد جامعه عموما تحت تاثیر موقعیتی است که در آن قرار گرفتهاند؛ به این معنا که تحت تاثیر جوّ فرهنگی و فضای روانی و در نسبت با دیگران سبک زندگی و رفتار خود را به گونهای بر میگزینند که در عین همرنگی با جماعت، نوعی تمایز هم داشته باشند تمایزی که در موقعیت و در نسبت با دیگران، تمایز محسوب شود و نزد دیگران به چشم آیند.
🔹 در هر جامعهاي ممکن است چند موقعیت هم عرض وجود داشته باشد که هر کدام از این موقعیتها سبک زندگی متفاوتی را اقتضا دارد، و هر بخش از جامعه نیز با یکی از آن موقعیتها خود را تطبیق میدهند، کسب هویت میکنند و در شعاع آن شخصیت خود را میسازند. در این صورت در کف جامعه، تنوع و تکثر در سبک زندگی و شیوههای رفتاریِ متفاوت شکل میگیرد که هم میتواند امکانهای بیشتری را برای زندگی مشترک اجتماعی فراهم کند به نحوی که افراد بیشتری با گرایشها و بینش های متنوع و متکثر در کنار هم قرار گیرند. البته تهدیداتی را هم ممکن است در پی داشته باشد. مهمترین این تهدیدها، ایجاد فاصلههای عمیق هنجاری و رفتاری است که افراد جامعه را از هم دور میکند و موجب بیگانگی آنها و گسترش تضادهای اجتماعی میشود؛ این تهدیدات در جوامع سکولار چندان برجسته نیست اما در جوامع دینی بسیار مهم و سرنوشت ساز است.
🔸 چرا که محور ساخت واقعیت اجتماعی در جوامع دینی، بینشها و گرایشها و رفتارهای دینی است که به صورت فرهنگ، سنت و مناسک دینی امکان اتّصال و همبستگی جمعی افراد را در یک جامعه مستقل فراهم می کند تا با همدلی و هم زبانی در مسیر رسیدن به سعادت حرکت کنند. بنابراین اگر الگوهای رفتاری و سبک زندگی در چنین جامعهای بسیار متنوع و متفرق شود و فاصلههای عمیق فکری و فرهنگی میان آنها ایجاد شود، اتصالها و همبستگی ها به انقطاع و گسستگی مبدل میشود همدلي و همزبانی افراد جامعه از بین می روند چون وجه مشترک ساختاری و جهت مشترک زبانی میان آنها وجود نخواهد داشت و اگر وجه مشترک همکاری و همزبانی (گفتگو) وجود نداشته باشد لاجرم تعلق خاطر و انس هم از بین میرود و به جای آن تضادهای اجتماعی رخ مینمایاند که نتیجه ای جز تضعیف #هویت_جمعی و تخریب قدرت جامعه نخواهد داشت.
🔹 بنابراین #موقعیتها و فضای تنفسی و فرهنگی جامعه بسیار مهم است و رهاسازي آن بدون هرگونه رشد عقلانی، گفتمان سازی، ذائقه سازی یعنی زمینه سازی برای فاصلههای عمیق در الگوهای رفتاری و سبک زندگی و پذیرش گسترش تضادهای اجتماعی است.
🔸 امروزه با گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعي، انسانها از فضای ارتباطات فیزیکی و انسانی به فضای مجازی و ارتباطات بی روح الکترونيکي نقل مکان کردهاند و لاجرم اقتضای زمان و مکان دنیای مجازی را پذیرفتهاند که در حقیقت نوع جدیدی از "موقعیت بودن" را برای افراد به وجود آورده است. از جمله ویژگیهای موقعیت جدید، شخصیسازی و تکثرگرایی بیضابطه برپایه الگوگیری از سلبریتی های داخلی و خارجی است. انسانها نه در موقعیت واقعی و در متن ارتباطات فیزیکی بلکه در موقعیتهای مجازی و در جهان ذهنی ساخته شده توسط شبکههای اجتماعی و آن هم در خلوت شخصی بدون درک حضور دیگری زندگی میکنند و آن این منظر به عالم و آدم مینگرند.
🔹 الگوی رفتاری و سبک زندگی ساخته شده در موقعیت مجازی و دنیای شخصی شده قطعا با الگوی رفتاری و سبک زندگی برآمده از روابط واقعی انسانی متفاوت است. دیگر نوع ادب و احترام، انصاف و عدالت، پوشش و حیا، تعلیم و تربیت و حتی حکمرانی و حاکمیت تغییر خواهد کرد.
#واقعیت_اجتماعی
#هویت
#شخصیت
#سبک_زندگی
#موقعیت
#موقعیت_واقعی
#موقعیت_مجازی
#فضای_مجازی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/756
📌راهکنش پس از فتنه ۱۴۰۱
🔹فتنهی اخیر درسها و عبرتهای زیادی داشت. یکی از درسهای مهم این فتنه، مشاهدهی نتایج و پیامدهای #بیتوجهی به نسل نوجوان و رهاشدگی فرهنگ عمومی و جذب آنها به سمت استفاده نامحدود و بی ضابطه از محتواهای بیدر و پیکر شبکههای مجازی و اشتغال فکری و قلبی به بازیهای خشن رایانهای است که در مجموع سازندهی یک #جهان_معنایی و انتقال دهندهی شبکهای از پیامهای آرمانساز، هویتدهنده و تمایز دهنده است.
🔸 خطرناکترین بحران برای هر جامعهای، #گسست_نسلی و قطع ارتباط نسل جدید با ارزشها و هنجارهای ملی و دینی #سازندهی_جامعه است البته نه هر ارزش و هنجاری. طبیعتا این گسست و قطع ارتباط به تقابل و تضاد اجتماعی میانجامد؛ چرا که نسل جدید گمشدهی هویتی خود را نه در تاریخ و فرهنگ خود بلکه در فرهنگ و آیین دیگری جستجو میکند که در ابتدا ظاهری متفاوت و اما به تدریج آرمانی متقابل را بازآفرینی میکند و بدین واسطه هویتی متعارض را برمیگزیند و کنشهای خود را بر آن اساس تنظیم میکند.
🔹 طبیعت نوجوان، احساسی بودن، پر شور و نشاط بودن و داشتن قدرت تخیل بالا و آرزوی قهرمان بودن است، اما صرف این ویژگیها موجب کنشهای متعارض نیست بلکه این سنخ از کنشها در نوجوانان نتیجهی بحران در شخصیت و ایجاد تعارض در هویت کنشگر و غلبهی هیجانات شدید برآمده از آن بحران شخصیتی و سرگردانی هویتی بر کنشگری اواست. تعارضی که بخش عمدهی آن، محصول تلقی تخیلی از "خود"، "دیگری" و "ضد خود" است. تلقیای که نه در متن ارتباطات انسانی واقعی و مشارکت اجتماعی برای برآمده از جهان ذهنی و برساختهی رسانههای ارتباطی و سرگرمیهای تخیل ساز است.
🔸 به تعبیر دیگر، وقتی مشارکت معنادار، سازنده و پرنشاط از نسل نوجوان گرفته شود و تمام مسئولیت او به نمره آوردن در ازمونهای پایان سال و قبولی در کنکور محدود شود و باقی اوقات به سرگرمیهای رایانهای و فعالیت مجازی مشغول داشته میشود تا مزاحم کار پدر و مادر نشود(تربیت گلخانهای)، این نوجوان نمیتواند درکی هرچند اولیه از همهی واقعیتهای زندگی داشته باشد و با لایههای متنوع هویت فرهنگی خود ارتباط برقرار کند، لذا نمیتواند همه ابعاد وجودی خودش را به اندازه رشد و بلوغ جسمی بالفعل کند لذا رشد او رشد کاریکاتوری است.
🔹 حال اگر این رشد کاریکاتوری با یک فرهنگ مسئولیت گریز و توجیهگر تنبلیها و عقبماندگیهای خود با مقصر دانستن دیگران و بخصوص حاکمیت و دولت همراه شود، نوجوان کنشگر ما نیز به تبع فرهنگ عمومی، ریشهی همهی عقبماندگی شخصی و اجتماعی خود (در مقایسه با جهان تخیلی) را دیگران و مقصر را دولتمردان و مسئولان میدانند. لذا همواره نسبت به وضع موجود اعتراض دارد و در مخیله خود به خروج از این جهان (مسئولیت گریزی) و ورود به جهان بدیل رؤیایی (بیمسئولیت) میاندیشد.
🔸 اگر این احساسات پرشور و نشاط با آن جهان معنایی ذهنی، تخیلی و مجازی در هم آمیزد و در اختیار جریانهای سیاسی و چهرههای اجتماعی (سلبریتیها) قرار گیرد با ابزار قدرتمند رسانه به تحریک و بهرهبرداری از آن نیروی متراکم پرقدرت در جهت منافع و مقاصد خود میپردازند.
🔹مهمترین راهکنش و راهبرد جبهه انقلاب و دلسوزان ایران اسلامي مشارکت فعال در بسیج عمومی #رفاقت و دوستی با نوجوانان به عنوان سرمایههای بزرگ انقلاب و پیشران پیشرفت وتعالی کشور است. امروز همهی ما مسئولیت داریم که این نسل را همانگونه که هستند درست بشناسیم و از در دوستی و رفاقت با آنها وارد گفتگو بشویم و آنها را در برنامههای متنوع فکری، مذهبی، تفریحی، اجتماعی و مانند آن مشارکت بدهیم.
🔸 مشارکت دادن نسل نوجوان در فعالیتهای سازنده و بانشاط اجتماعی موجب احساس شخصیت و ارتباط عملی با هویت ملی و تاریخ فرهنگی خود میشود و همین موجب دلبستگی او به ارزشها و احساس مسئولیت نسبت به سرمایهها و آیندهی جامعه خودش میشود.
🔹 در این رفاقتها و مشارکتها به طور طبیعی (نه دستوری و تجویزی) جهان معنایی متفاوتی برای نوجوان ساخته میشود و نوع نگاه او به اطراف و گرایش او به پدیدهها و کنش او در اجتماع تغییر میکند.
#نوجوان
#رفاقت
#مشارکت
#مسئولیت_پذیری
#هویت
#مجازی
#جهان_معنایی
#حکمت_عملی
#حکمرانی_مردمی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌فضای مجازی، جهان شبکهای و فتنه ۱۴۰۱
(سازو کار نوین قدرت و آیندهپژوهی ایران)
🔹هر فتنه و واقعهای در این کرهی خاکی، خطرات و فرصتهایی را به همراه دارد.
🔸فتنه ۱۴۰۱ هم از این قاعدهی کلی مستثنی نیست و از خطرات و فرصتهای برخوردار بوده و خواهد بود.
🔹یکی از آثار مثبت این فتنه آشکار شدن قدرت فوق العادهی #فضای_مجازی (سایبری) و شبکههای اجتماعی است. ظهور این قدرت نوپدید موجب تغییر الگوهای تربیت و اجتماعی_شدن و تحول اساسی تمام معادلات اجتماعی، تضعیف دولتهای ملی و تخریب زیرساختهای اخلاقی، فرهنگی و هنجاری جامعه میشود که نتیجه آن تغییر #هویتهای ملی و حاکمیت شرکتهای چندملیتی غربی بر سرنوشت بشر است.
🔸 امروزه بشریت وارد یک مرحلهی جدیدی میشود و در حال شکل گیری دنیای دیگری است با قواعد نوینی از مشارکت اجتماعی و حضور جهانی با تلقیهای متفاوتی از هستی، انسان، فکر، معرفت، زمان و مکان، سرعت، هویت، استقلال و حکمرانی.
🔸کارویژهی فضای مجازی در خلق جهان جدید در ادامهی جهان تجدد و تکنیک است جهانی که بر اصول لیبرالیسم و سرمایهداری بنا شده است. این جهان با فردانیت و منفعت، سرعت و عجله، قدرت و اراده، تضاد و دیالکتیک، قهر و غلبه، رقابت و مصرف سرشته شده است. در ابن جهان، انسانیت انسان نه به ذات و فطرت، عقل و معرفت، بلکه به اعراض و نسبتها گره خورده است، حتی جوهر #عقل هم نفی شده است و به عقلانیت و سنجش نسبتها فروکاسته شده است در هر نسبت و موقعیتی انسانیت تغییر مییابد و به تبع ارزشهای اخلاقی و هنجارهای فرهنگی بیاعتبار میشوند. در واقع این معنای انسانیت است که گم میشود و این انسان است که ریشههای خود را از دست میدهد و همواره در میدان تضاد و دیالکتیک، قهر و غلبهی و موفعیت سرعت و مصرفزدگی برآمده از تجدد وتکنیک "خود" را بازسازی میکند. این بازسازی نه براساس خلقت طبیعی (زن و مرد) و نه براساس فطرت ثابت انسانی وارزشهای پایدار اخلاقی یا عقل ومابعدالطبیعه ونه حتی براساس پیشینهی تاریخی وهویتی، بلکه فقط براساس مد ومصرفگرایی، جلوهگری وخودنمایی، دیده شدن ومتفاوت بودن است البته نه آنگونه که خود میاندیشد، انتخاب میکند و میخواهد بلکه آن گونه که رسانههای سازندهی ذهنیت وذائقه او میطلبند و میسازند وضروری والزامی میکنند. دراین جهان معنایی، زنبودن یا مردبودن، لختبودن یا عفیفبودن، مادربودن یا پرستار حیوان خانگیبودن، ایرانیبودن یا وطنفروش بودن، همگی امورحاشیهای وعارضی وکم اهمیت هستند آنچه اصیل است هرآنچیزی است که رسانهها القا میکند و موقعیتی است که خلق میکنند تامجال کنشگری واحساس "بودن" پیدا کند. "بودن" برپایه نمایش نمودهای قدرت، همچون نمایش "بدن".
🔹فتنه ۱۴۰۱ نشان داد که مفهوم حکمرانی و شیوههای جامعهپذیری(اجتماعی شدن) در جهان امروز درحال تغییر است. شرکتهای بزرگ بینالمللی درتلاشند با تطمیع واجیر کردن چهرهها (سلبریتیها) وسیاسیون یک جهان شبکهای وزیستبوم نوینی رادر جهت توسعهی "من سفلی" خلق کنند که درآن بازیگران مختلف ومتنوع وحتی متضاد درکنار همدیگر به گونهای فعالیت کنند که ادارهی کشورها _ در بیرون مرزهای جغرافیایی _ بدست آنها قرار گیرد.
🔹 فتنه ۱۴۰۱ کمک بزرگی به جامعه ایرانی کرد وقبل ازآنکه خیلی دیر بشود #تلنگرهای جدی وضربههای اولیه رابه هویت دینی وملی بخش هایی از کنشگران اجتماعی واردکرد تامتولیان خواب آلوده را متنبه کند که ورود به این جهان جدید وحکمرانی درآن متوقف برصیانت وباغبانی پیچیده، چندلایه وچندوجهی از اخلاق، فرهنگ و هویت است واین نیازمند سیاستگذاری وطراحی قواعد و الگوی جدیدی از حکمرانی و سیاست و بازتعریف "خود" درفضاهای مجازی ودرک عمیق قدرت سایبری وجهان آینده است.
🔹در این نقش آفرینی میبایست قدرتمندانه، عالمانه، مبتکرانه و تاثیرگذار بود و از همهی ظرفیتهای دینی، بومی و بشری استفاده کرد و الا از این حرکت و تغییر پرشتاب عقب خواهیم ماند.
🔸اگر برای عرصههای نوین پیشرو فکر نکنیم و نسبت خود را با فضای مجازي و قدرت سایبری و زیستبوم آن مشخص نکنیم و نقش موثر و سازندهی خود را در جهان پیشرو ترسیم نکنیم و به روند فعلی #رهاشدگی اجتماعی شدن در فضای مجازی و تحت تربیت چهرهها و رسانهها ادامه دهیم در آیندهی نزدیک با خطرات و فتنههای عمیقتر و پرشتابتری مواجه خواهیم بود. فتنههایی که در گام اول تعارضهای شخصیتی و هویتی را در جامعه ایجاد میکند و در گام دوم، هویتهای دینی، انقلابی و ملی کنشگران اجتماعی را نقض میکند و به تضاد با آن وا میدارد. به طور قطع اگر هویت از جامعهای رخت بربست، هرج ومرج داخلی، طمع بیگانه و ویرانی و تخریب سرنوشت محتوم آن است.
#فضای_مجازی
#قدرت_سایبری
#قدرت_نوین
#جهان_شبکهای
#هویت
#تجدد
#اجتماعی_شدن
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://ble.ir/hekmat121
https://eitaa.com/hekmat121
📌رسالت اجتماعی تفکر
بخش دوم
🔹۷. اگر متفکران در جای خود قرار گیرند و نقش اصلی در هدایت و برانگیختن عقول و اصلاح جامعه و ساختارهای آن را بر عهده داشته باشند و در فرهنگ عمومی و رسانهها این مهم به رسمیت شناخته شود به نحوی که از مرجعیت فرهنگی و اجتماعی برخوردار باشند و دیگر کنشگران در ادامه آنها نقش خود را تعریف کنند چنین جامعهای رو به صلاح و پیشرفت خواهد داشت. چرا که افقها و آرمانها را متفکران و اندیشهورزان تعیین میکنند و مسیر فکری و نظری جنبش و حرکت را هموار میسازند و به علم و زبان، هنر و سیاست، صنعت و قانون خلاصه به همه مطالبات و ساختارها معنا و جهت میدهند. از این مهمتر اینکه اهل فکر و اندیشهاند که میتوانند در راه طی شده به درستی تأمل کنند و مسیر آینده را پیشبینی و تدبیر کنند.
🔸 ۸. در چنین جامعهای، اتحاد و همبستگی، اتصال و هماهنگی، انسجام و همکاری، حکمفرما میشود. همگان در جایگاه خود ایستاده و به نقش خود واقفند و بر پایه درک عمیق از منافع عمومی، مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی در جهت آرمانها و افقهای متعالی حرکت میکنند.
تعالی هر جامعهای به رشد تفکر و اندیشهورزی کنشگران آن جامعه وابسته است هر چقدر تفکر و اندیشهورزی در جامعهای عمیقتر و در فرهنگ عمومی گستردهتر باشد تقاضاها و مطالبات از افق بالاتری برخوردار است و ارزش سرمایههای مادی و معنوی، اخلاقی و اجتماعی بیشتر شناخته میشود، منافع عمومی بر منافع شخصی،حزبی و قومی ترجیح مییابد، تصیمگیریها و برنامهریزیها در جهت حفاظت بهتر و بهرهبرداری مسئولانه از همهی سرمایهها در جهت منافع عمومی و تعالی و پیشرفت همه جانبه جامعه خواهد بود.
🔹 ۹. در جامعهای که تفکر کردن و اندیشهورزی در آن ارزش معيار و فرهنگ عمومی و گفتمان رایج باشد امکان گفت و گو و تحمل یکدیگر و شنیدن حرف مخالف وجود دارد و همچنین امکان رشد علمی، هنری، فناوری فراهم است. و الا در جامعهای که تفکر کردن ارزش عمومی و همگانی نباشد، داد و بیداد، جنجال و هیاهو، تقلید و تحجر، قبیلهگرایی سیاسی و فساد اجتماعی حکمران است.
🔸۱۰. لاجرم هر جامعهای آرمانی، تمایزی و مرزی با سایر جوامع دارد و هر آرمان و مرزی دوستی دارد و دشمنی. نمیتوان جامعهی انسانی در این کره خاکی را تصور کرد بدون آنکه مخالفان و دشمنانی داشته باشد که باید با دشمنان مرزبندی کرد و با احتیاط با آنها تعامل داشت، لکن گاه این مرزها و تمایزها، دوستیها و دشمنیها خلط میشود و جای دوست و دشمن عوض میشود و به تبع منافع عمومی و مسیر پیشرفت و تعالی جامعه مختل میشود. اما بواسطه تفکر و اندیشهورزی است که مرزها و تمایزهای حقیقی از تمایزهای وهمی شناخته میشود، دوست از دشمن، رفیق از نارفیق، خیرخواه از بدخواه مشخص میشوند.
🔹۱۱. بازخوانی دوباره هویت در جهان پيچيدهی پساحقیقت و طرحوارهی دهکدهی جهانی و جهانیشدن از دیگر رسالتهای تفکر و اتخاذ تفکر پیچیده در مواجهه با موقعیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. چرا که جهان پیچیدهی امروز را نمیتوان همانند جهان ساده گذشته دانست و هویت را مقولهای ارتکازی و طبیعی قلمداد کرد. بلکه در جهان معنایی امروز، حجم کثیری از معانی و طرحها در فرهنگ عمومی تکثیر شده است وهویتهای سنتی و مرزبندی های هویتی به چالش کشیده شده و هویت مدرن وپسامدرن جایگزین آنها شده است ویا اینکه همهی هویتهای پیشین را درنظم معنایی جدیدی به کار گرفته است. فهم این تمایز هویتی پیچیده هجمههای هویت مدرن غرب عليه نظام هویتی و ارزشی سایر جهانهای اجتماعی و جانمایی هویت درروایت ما ازواقعیت اجتماعی نیازمند بهرهگیری ازتفکر واندیشهورزی بنیادین دربنیادهای هویت وفرهنگ است.
🔸 ۱۲. اگرمتفکران اصیل جامعه به هربهانهای گوشه نشین شوند واز حوزهی عمومی کنار گذاشته شوند ویا مورد اقبال مردم و رسانهها واقع نشوند، #شبهمتفکران بر اریکه منبر ورسانهها واجتماعات تکیه میزنند وباحرفهای شبهفکری وشبهاندیشهای افراد راجذب، ذهن آنها رادرگیر وجان آنان رابیمار میکنند. به تعبیر دیگر وقتی تفکر وخرد ازجامعهای رخت میبندد داعیه تفکر و خردمندی باقی هست.
شبهمتفکران، چهرههای مشهوری هستند که نه به جهت عمق فکر ویا اندیشهورزی حکیمانه بلکه به جهت جذابیتهای شخصیتی همچون زیبایی سخن، جذابی چهره، بازیگری تردستانه مورد توجه برنامهسازان سیاسی، اجتماعی وفرهنگی قرار میگیرند وبه استخدام آنها در میآیند تا درجهت تأمین منافع آنها نقش بازی کنند. لذا دریک فرابند پرهزینهی رسانهای وبا شگردهای جذاب تبلیغاتی نامدار و نشانه میشوند وبا اعتماد به نفس درنقش متفکر واندیشهورز ظاهر میشوند وجذب طرفدار مرید میپردازند.
🔴 ادامه دارد
#حکمت_عملی
#تفکر
#اندیشه
#عقلانیت
#سیاست
#هویت
#جامعه
#مسئولیت_اجتماعی
#شبهمتفکران
#جامعه_احساسی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 فلسفه فوتبال ایرانی و هویت ملی
🔹هر پدیده اجتماعی نسبتی با نحوهی هستی افراد جامعه دارد و تبع آن دارای یک سلسله امکانها، مصلحتها و منفعتهایی است که به اقتضای روابط و نسبتهای موجود در یک جامعه، برخی از آنها فعال و برخی به حاشیه رانده میشود.
🔸فوتبال هم از جمله پدیدههای اجتماعی است که علاوه بر دارا بودن "ذات ورزش" مجموعهای از امکانهای مختلفی در نسبت با نحوهی هستی افراد دارد و به این اعتبار میتواند فعال و آشکار شود و یا در غیاب بماند. هر جامعه به اقتضای روابط و نسبتهای خود با حقیقت و زندگی، به بخشی از امکانهای فوتبال اقبال نشان میدهد و زمینه فعال و آشکار شدن آن را فراهم میکند. مثلا در جامعهای ممکن است امکان سرگرمی فوتبال فعال شود و فوتبال به چشم یک مقوله سرگرم کننده و #تفریحی نگریسته شود و در جامعه دیگر امکان #سیاسی آن آشکار شود و به یکی از مولفه های سیاست و قدرت مبدل شود. ممکن است در فرهنگ دیگری امر #دینی شود و مناسک ویژه پیدا کند. طبیعتا با آشکار شدن هر امکانی برخی از امکانها و ظرفیتها به حاشیه رانده میشود و مورد غفلت واقع میشود.
🔹مهمترین امکان #فوتبال در جامعه ایرانی #هویت_ملی و #امید آفرینی است و پیوندی ویژه میان فوتبال و هویت برقرار شده است که به هستی انسان ایرانی وابسته است. هرچند رقابت میان باشگاه های داخلی نوعی سرگرمی را برای هواداران که بخشی از جامعه هستند به همراه دارد اما آنچه برای همه ایرانیان مهم است #تیم_ملی و بازیهای خارجی آن است که برای فوتبال ایران اعتبار و ارزش اجتماعی مضاعفی ایجاد کرده است.
🔸انسان ایرانی به جهت هستی ویژهاش، در بازیهای تیم ملی، هویت ملی، امید به آینده و بزرگی خود را جستجو میکند و آن را نمایندهی ایران یکپارچه مینگرد و هر کس خود را در تیم ملی سهیم و مشارک میداند. به همین دلیل است که بازیهای خارجی برای تک تک ایرانیان مهم است. حتی افراد معدودی هم که مدعی هستند از باخت ایران در بازی های خارجی خوشحال میشوند بیشتر یک ادعا و محصول لجاجت سیاسی است اگر به باطن خود مراجعه کنند آنها هم از بُرد تیم ملی خوشحال هستند و از باخت آنها ناراحت هستند.
🔹انسان ایرانی در بازیهای تیم ملی در تمنای هویت جمعی زیر پرچم ایران یکپارچه است و نقش آفرینی فعال و مؤثر در عرصه های جهانی خود را می جوید. از این رو، تیم ملی را نباید به بازیکنان و برخی از کنشهای آنها تقلیل دارد بلکه باید آن را یکی از نمادهای هویت و ملت ایران دانست.
🔸 بنابراین فوتبال در ایران نه یک مقوله سرگرمی و یا امر سیاسی بلکه یک حقیقت هویت بخش و غیرت آور است. پس می بایست از این سرمایهی اجتماعی برای امید و همبستگی اجتماعی ایرانیان و همچنین به عنوان سوخت لازم برای حرکت به سوی ایران قوی بهره گرفت.
#فوتبال
#هویت
#امید
#پیروزی
#ایران_قوی
#غیرت_ایرانی
#حضور_جهانی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 هویت ملی از منظر حکمت عملی
🔸 در عصر جدید، عصر تجدد و کثرت، عصر تکنولوژی و رسانه، عصر فردگرایی و منفعت جویی، آنچه جوامع را در برابر تغییرات نابهنجار اجتماعی و هرج و مرجهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بیمه میکند #هویت است. هویت زیرساخت قدرت و عزت فرد و جامعه و عنصر مهم اتصال_تمدنی است.
🔹 در جوامع گذشته چون این میزان از تفاوت و تمایز فکری و فرهنگی و مرزکشیهای جغرافیایی و سیاسی وجود نداشت و انسانها به وحدت نزدیکتر بودند مقوله هویت چندان برجسته نمیشد و به راحتی یک فرد از شرق به غرب مهاجرت میکرد و با کمترین دغدغهای در جامعه جدید سکنا میگزید و با اهل جامعه ارتباط برقرار میکرد. اما در زمانهی تجدد و صنعت، انسانها تمایز جوهری یافتهاند و در کثرت و تفاوت زیست میکنند و از وحدت حقیقی فرسنگها فاصله گرفتهاند.
🔸 #هویت شاکله وجودی و شخصیتی افراد در مناسبات اجتماعی است. براساس حکمت متعالیه چون انسان نوع متوسط است و براساس بینشها، تعلقات، روابط و کنشهای ناخوداگاه و یا خودآگاه به صورت جوهری ساخته میشود هویت هم به تدریج و در متن بینشها، تعلقات، روابط و کنشها ساخته میشود و در ادامه مسیر حیات تقویت و یا تضعیف میشود.
🔹یکی از اقسام هویت، هویتی است که در نسبت و رابطهی با زادگاه، وطن و جامعه و کشور شکل میگیرد که به آن #هویت_ملی گفته میشود.
🔸هویت ملی صرفا مقولهی عارضی، تبلیغی و رسانهای نیست بلکه امر وجودی و هستیشناسانه است که به ساخت شاکله و ذات انسان وابسته است. ریشه هویت ملی را در فهم انسان از جامعه و وطن و تعلقات و ارتباطات او با جامعه و ملت میبایست جستجو کرد. اگر کسی خود را جزء حقیقی یک کل (جامعه، ملت، کشور) دانست به نحوی که تاریخ گذشته را شناسنامه خود بداند و آینده خود را متعلق به کل تاریخ و جامعه و ملت خود تلقی تعریف کند، فرآیندهای موجود را امکانساز خود و محصولات خود را خروجی آن فرایندها و امکانها تلقی نماید او دارای هویت ملی است.
🔹هویت ملی محصول فرایندیِ مجموعهای از سازوکارهای درونی جامعه به عنوان یک "کلِ فرهنگی" است. محصولی که نه حاصل جمع جبری اجزا جامعه، بلکه رویش نیروی علّی جدید در آن کل است که به صورت ساختاری نرم به سلوک و کنش آحاد جامعه معنا، جهت و نظم میدهد.
🔸بنابراین هویت ملی، لایهی زیرین و واقعی همهی کنشهای بالفعل انسانی است. هر چقدر این لایه زیرین مستحکمتر و عمیقتر و عمومیتر باشد، سایر ساختارهای جامعه و کنشهای افراد فعالتر، پویاتر و سازندهتر خواهد بود.
🔹 براساس حکمت عملی و با توجه به توضیحات فوق روشن میشود که وطن، صرفا خاک و همچنین ملت فقط جمع جبری افراد در یک محیط جغرافیایی نیست، بلکه آنچه خاک را وطن و جمع افراد را ملت و جامعه میکند عنصر عقیده و ایمانِ تعلق آفرین، تعهدزا و مسئولیت آور است که ساخت حقیقی جامعه و روح وطن و ملت است و همهی ساختارهای حقوقی و صنعتی بر آن استوار است. بنابراین هویت ملی برآمده از توجه و تعلق به معانی و ساخت حقیقی جامعه و روح وحدتبخش و سازندهی ملت است.
🔸 هر آب و خاکی به اعتبار ساکنان آن و هر جامعه و ملتی به اعتبار ساخت حقیقی و فرهنگی مستقر در بیناذهنیت افراد آن از معنا و حقیقت ممتازی برخوردار است که آن را از سایر سرزمینها و جوامع مستقل و متمایز میکند و همین عنصر حقیقی است که سازنده هویت ملی برای آن جامعه است. بر این اساس در تحلیل هویت ملی میبایست به معانی مستقر در گذشته فرهنگی و عناصر وحدتبخش و تمایزبخش آن جامعه و ملت توجه کرد، البته معانی و عناصری که از دوام و پایایی و پویایی برخوردار بوده باشند و در لایههای زیرین فرهنگ و تطورات مختلف تاریخ حضور فعال بوده باشد.
🔹 به طور مثال هویت ملی جامعهی ایرانی را باید در معانی مستقر در میراث فرهنگی و تمدنی ایران جستجو کرد که سازندهی ساخت حقیقی ملت ایرانی و محور وحدت و همبستگی اجتماعیاند. سلمان فارسی و نوبختی، فارابی و ابن سینا، بیرونی و شیخ اشراق، خیام و عطار، سعدی و حافظ، سناعی و مولوی، کلینی و صدوق، مفید و طوسی، ملاصدرا و بروجردی، شیخ بهایی و میرعماد، لرزاده و فرشچیان، امیرکبیر و مدرس، مطهری و بهشتی، بهجت و طباطبایی، همت و باکری، کاظمی آشتیانی و فخریزاده، سلیمانی و همدانی و هزاران چهره دیگر هر کدام میراثداران عناصر وحدت بخش درونی و تمایز دهندهی بیرونی در فرهنگ و تمدن ایرانی هستند.
#حکمت_عملی
#وحدت
#کثرت
#حرکت_جوهری
#هویت_ملی
#منافع_عمومی
#اتصال_تمدنی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/985
📌 نکته
🔹جامعه امروز ایرانی بیش از هر زمانی به تفکر فلسفی پیرامون هستی و وجود خود دارد و این رسالت ایدهی #امتداد_حکمت_و_فلسفه_الهی است.
🔸در قرون متمادی حکمت و فلسفه الهی هویت بخش جامعه ایرانی و سازنده نحوهی هستی انسان ایرانی بوده است و در فراز و نشیبهای فکری و فرهنگی مددکار سیاست و صناعت ایران بوده است.
🔹امروز نیز افراد و احزاب گرفتار به فروبستهای فکری و بنبستهای نظری میتوانند از این میراث جاودانه برای پایایی و پویایی خود و جامعه بهره ببرند.
#فلسفه
#هویت
#ایران
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/988
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 فلسفه فوتبال ایرانی و هویت ملی 🔹هر پدیده اجتماعی نسبتی با نحوهی هستی افراد جامعه دارد و تبع آن د
📌سطوح هویت
(تأملی دوباره در نسبت میان هویت و پدیدههای اجتماعی)
🔹حضور تیم فوتبال جمهوری اسلامي ايران در مسابقات فوتبال جام جهانی قطر، ثمرات زیادی برای آینده ایران داشت که یکی از آنها گفتگو درباب #هویت_ایرانی و نقش فوتبال در هویت یابی انسان ایرانی بود. بخصوص پس از واگذاری نتیجه در مسابقه آخر برخی در این نسبت تردید کردند و به نقد دیدگاههای مدعی نسبت میان هویت و فوتبال پرداختند.
🔸اما نکته مهم در این نقد عدم توجه به سطوح فرهنگ و هویت است و چنین تلقی شده است که هویت فقط یک لایه و سطح دارد و فقط از همان سطح به تحلیل نسبت میان هویت با پدیدههای اجتماعی پرداخته میشود.
🔹در حالی که در یک تحلیل فلسفی - جامعهشناختی برای هویت حداقل سه لایه و سطح متصور است:
۱. لایهی ساخت هویت؛
۲. لایهس ظهورات ارزشی و مولفههای هنجاری هویت؛
۳. لایهی هویتیابی و فهم تمایز هویتی از پدیدههای اجتماعی؛
♦️ ۱. لایه ساخت هویت
هویت مانند هر امر انسانی و پدیده اجتماعی، مقولهای ساختنی و اکتسابی است و به مرور زمان توسط نسلهای به هم پیوسته ایجاد میشود و تعین پیدا میکند. آنچه زیر ساخت هویت را تشکیل میدهد و موجب تمایزبخشی به افراد یا جوامع میشد معانی مستقر در جان آدمی و باورهای پذیرفته (ایمان) شده است که شاکلهی شخصیتی افراد و قلمرو وجودی او را میسازد که ثبات شخصیتی و پویایی رفتاری را اقتضا دارد. حکمت و فلسفه، الهیات و جهانبینی تعین بخش به این لایه از هویت افراد و فرهنگ جامعه است.
♦️ ۲. لایهی ظهورات ارزشی و مولفههای هنجاری هویت
پس از شکل گیری شاکله هویت فرد و فرهنگی جامعه، یک سلسله آرمانهای فکری و ارزشهای رفتاری ظاهر میشود که میتواند تعین بخش کنشهای انسان و ساختارهای اجتماعی باشد. اگر این ارزشها به ملکات نفسانی و رویههای جاری و ساری تبدیل شود و بدین طریق هنجارهای اخلاقی و قانونی ساخته میشود. بنابراین هر هویتی نوعی از ارزشها و هنجارهای اخلاقی و رفتاری را اقتضا میکند.
♦️ ۳. لایهی هویتیابی و فهم تمایز هویتی از پدیدههای اجتماعی
پس از آنکه شاکلهی شخصیتی شکل گرفت و ارزشها و هنجارهای هویتی آشکار شد انسان جوینده هویت هر پدیده اجتماعی را از این منظر مینگرد و نسبت آن را با هویتها و تمایزهای خود جستجو میکند. انسان هویت یاب، پدیدهها را به دو دسته تقسیم میکند. پدیدههای هویتی و پدیدههای خنثی و غیر هویتی. پدیدههای هویتی، پدیدههایی هستند که از امکانهای مختلف برای هویتیابی و تمایزگذاری برخوردار است و کنشگر از طریق آن میتواند ارزشها و هنجارهای خود را به فعلیت برساند و توانمندیها و تمایزات و برتریهای خود را به رخ دیگران بکشاند.
🔹نکته پایانی
نسبت هویت با پدیدههای اجتماعی همچون فوتبال برای انسان ایرانی در سطح و لایه سوم مطرح میشوند و فوتبال به عنوان یک ظرف دارای امکانهای متنوع برای هویتیابی و تمایزگذاری از اهمیت و اعتبار برخوردار میشود تا انسان ایرانی بتواند بخشی از استعداد و ظرفیت جهانی خود را به رخ جهانیان بکشاند.
✍سیدمهدی موسوی
#هویت
#هویت_ایرانی
#هویت_ملی
#فوتبال
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/990