eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
460 عکس
131 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌رسالت اجتماعی تفکر بخش اول: 🔹 ۱. جامعه مجموعه‌ای از اجزا و عناصری است که یک حلقه وصل دارند و به موجب آن ترکیب حقیقی میان آن عناصر متفرق ایجاد می‌شود و هویتی جدید به آنها اعطا می‌شود. 🔸 ۲. حلقه اتصال دهنده این عناصر، فکر و اندیشه است. به این معنا که انسان از طریق فکر و اندیشه افق‌های دور دست را می‌یابد و آرمان‌های بلند را انتخاب می‌کند و در نسبت با آن افق‌ها و آرمان‌ها، همه‌ی واقعیت‌های پیرامونی خود را معنا و نظم می‌دهد و به کنش‌های خود جهت و سامان می‌ببخشد. تفکر عبور از ظواهر پدیده‌ها و امور روزمره و نگریستن از یک افق بلند معنایی و آرمانی به واقعیات و پدیده‌ها است. نگرشی که از سطحی‌نگری، تقلیل گرایی و کوته‌بینی عاری باشد و با پویایی مستمر به عمق روابط و نسبت میان پدیده‌ها نفوذ کند و با ملاحظه گذشته و آینده از غایت و سرانجام خود و پدیده‌ها پرسش کند. خلاصه تفکر، تعالی و پویایی نگاه‌ها و از يک افق متعالی و فرازمانی_مکانی به پدیده‌ها و روابط میان آنها نگریستن است به نحوی که منتهی به جنبش و حرکت در مسیر آن آرمان‌ها و افق‌های متعالی بشود. 🔹 ۳. تفکر و اندیشه را نباید با علم و دانش خلط کرد و آنها را یکی دانست. علم و دانش برون‌داد و ظهورات نظام‌یافته مستقر در فرهنگ عمومی و مجامع علمی است. اما فکر و اندیشه، نوع خاصی از فعالیت ذهنی و عقلي آدمی است که در پی کشف حقایق و افق‌های معنایی متعالی و انتخاب آرمان‌هایی است که بینش‌ها و نگرش‌های کلان آدمی را به هستی، جهان و انسان تعین ببخشد. انسان فکور برخلاف انسان عالم بیش از آنکه به دنبال حرکت در ساختارهای تعین یافته علمی و دانشگاهی باشد به دنبال کشف حقایق و افق‌های دور دستی است که حتی ممکن است در علم ‌ و دانش جایابی نشده باشد. هر چند یافته‌های فکر و اندیشه در متن فرهنگ به‌صورت تدریجی استقرار می‌یابد و در ساختارهای علمی و دانشی راه پیدا می‌کند. 🔸 ۴. قوام جامعه به فکر و اندیشه ای است که در فرهنگ عمومی استقرار یافته باشد و به زندگی آدمیان معنا و به حرکت و کنش آنها جهت و نظام بدهد و راهی برای خروج از فروبست‌ها بگشاید. یافته‌های فکری به تدریج در متن فرهنگ استقرار یافته و در قالب ساختارهایی همچون علم، زبان، اخلاق، هنر و صنعت آشکار و تعین می‌بابد. اما بعد از استقرار این تعینات ‌و ساختارها، همچنان باب فکر و اندیشه بسته نمی‌شود بلکه می‌بایست باب بحث‌ها و گفتگوها در جهت افق‌گشایی برای تفکر و اندیشه گشوده باشد تا موجبات ارتقا یا اصلاح ساختارهای تعین یافته و خروج از فروبست‌های آینده فراهم شود. 🔹 ۵. اگر فکر و اندیشه عنصر اتصال دهنده‌ی اجزا و قوام بخش جامعه است پس متفکران و اندیشه‌ورزان می‌بایست محور و نماد جامعه باشند نه حاکمان و دولتمردان و یا تاجران و مهندسان و پزشکان مگر از حیث متفکر بودن آنها. در حقیقت هر جامعه و تمدنی بواسطه متفکران افق‌نما و افق‌گشا و آرمان‌ساز شناخته می‌شود. هر چند تاریخ را پادشاهان و حاکمان نوشته اند اما این متفکران هستند که جاودانه شده اند. امروز یونان باستان با متفکران آن همچون سقراط و افلاطون و ارسطو شناخته می‌شود نه صدها حاکم و دولتشهرهای آن. آنچه از قرون وسطای مسیحی به یادگار مانده متفکران و الهیدانان متفکر آن است. شرق جهان را به کنفوسیوس و بودا و امثال آنها معرفی می‌کنند. غرب جدید را هم با ماکیاولی، بیکن، دکارت، روسو، کانت و هگل می‌شناسیم. در فرهنگ و تمدن اسلامی هم این متفکران و انذیشه‌ورزان هستند که از قرون نخستین تا به امروز، راهنما و افق‌گشا بوده‌اند. همه‌ی اینها نشان می‌دهد که این متفکران و اندیشه‌ورزان هستند که معلمان جامعه و راهنمایان به سمت آرمان‌ها و افق‌ها هستند و باقی کنشگران اجتماعی همچون عالمان و ادیبان و هنرمندان و دولتمردان و کاسبان و صنعتگران را جهت داده اند و با تفکر و اندیشه‌ورزی افق‌هایی جدیدی را گشوده‌اند و در آن افق همه‌ی ساختارها همچون علم، هنر، زبان، صنعت و مانند آن را به جنبش و حرکت در آورده‌اند. 🔸 ۶. از این‌رو در فرهنگ اسلامی، حاکمان و مسئولان جامعه می‌بایست اهل تفکر و اندیشه‌ورزی باشند که مدیریت آنها مدیریت تفکر بنیان و تدبّرمحور باشد تا پیش و بیش از هر کاری به اگاهی‌بخشی و مردمان جامعه اهتمام بورزند. چرا که جامعه‌ی متفکر و رشد یافته می‌تواند افق‌های دوردست را به درستی بنگرد و به جنبش و حرکت درآید و در آن مسیر به چپ و راست منحرف نشود. از این منظر، امر حکومت در درجه‌ی اول از جنس و تدبیر است نه از جنس پلی‌تیک و ساختارهای تعین یافته‌ی حاکمیتی. در سیاست تدبیر و خردمندی و خروج از سفاهت و حماقت نهفته است. 🔴 ادامه دارد ... https://eitaa.com/hekmat121/925
📌رسالت اجتماعی تفکر بخش دوم 🔹۷. اگر متفکران در جای خود قرار گیرند و نقش اصلی در هدایت و برانگیختن عقول و اصلاح جامعه و ساختارهای آن را بر عهده داشته باشند و در فرهنگ عمومی و رسانه‌ها این مهم به رسمیت شناخته شود به نحوی که از مرجعیت فرهنگی و اجتماعی برخوردار باشند و دیگر کنشگران در ادامه آنها نقش خود را تعریف کنند چنین جامعه‌ای رو به صلاح و پیشرفت خواهد داشت. چرا که افق‌ها و آرمان‌ها را متفکران و اندیشه‌ورزان تعیین می‌کنند و مسیر فکری و نظری جنبش و حرکت را هموار می‌سازند و به علم و زبان، هنر و سیاست، صنعت و قانون خلاصه به همه مطالبات و ساختارها معنا و جهت می‌دهند. از این مهمتر اینکه اهل فکر و اندیشه‌اند که می‌توانند در راه طی شده به درستی تأمل کنند و مسیر آینده را پیش‌بینی و تدبیر کنند. 🔸 ۸. در چنین جامعه‌ای، اتحاد و همبستگی، اتصال و هماهنگی، انسجام و همکاری، حکم‌فرما می‌شود. همگان در جایگاه خود ایستاده و به نقش خود واقفند و بر پایه درک عمیق از منافع عمومی، مسئولیت‌های اخلاقی و اجتماعی در جهت آرمان‌ها و افق‌های ‌متعالی حرکت می‌کنند. تعالی هر جامعه‌ای به رشد تفکر و اندیشه‌ورزی کنشگران آن جامعه وابسته است هر چقدر تفکر و اندیشه‌ورزی در جامعه‌ای عمیق‌تر و در فرهنگ عمومی گسترده‌تر باشد تقاضاها و مطالبات از افق بالاتری برخوردار است و ارزش سرمایه‌های مادی و معنوی، اخلاقی و اجتماعی بیشتر شناخته‌ می‌شود، منافع عمومی بر منافع شخصی،حزبی و قومی ترجیح می‌یابد، تصیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها در جهت حفاظت بهتر و بهره‌برداری مسئولانه از همه‌ی سرمایه‌ها در جهت منافع عمومی و تعالی و پیشرفت همه جانبه جامعه خواهد بود. 🔹 ۹. در جامعه‌ای که تفکر کردن و اندیشه‌ورزی در آن ارزش معيار و فرهنگ عمومی و گفتمان رایج باشد امکان گفت و گو و تحمل یکدیگر و شنیدن حرف مخالف وجود دارد و همچنین امکان رشد علمی، هنری، فناوری فراهم است. و الا در جامعه‌ای که تفکر کردن ارزش عمومی و همگانی نباشد، داد و بی‌داد، جنجال و هیاهو، تقلید و تحجر، قبیله‌گرایی سیاسی و فساد اجتماعی حکمران است. 🔸۱۰. لاجرم هر جامعه‌ای آرمانی، تمایزی و مرزی با سایر جوامع دارد و هر آرمان و مرزی دوستی دارد و دشمنی. نمی‌توان جامعه‌ی انسانی در این کره خاکی را تصور کرد بدون آنکه مخالفان و دشمنانی داشته باشد که باید با دشمنان مرزبندی کرد و با احتیاط با آنها تعامل داشت، لکن گاه این مرزها و تمایزها، دوستی‌ها و دشمنی‌ها خلط می‌‌شود و جای دوست و دشمن عوض می‌شود و به تبع منافع عمومی و مسیر پیشرفت و تعالی جامعه مختل می‌شود. اما بواسطه تفکر و اندیشه‌ورزی است که مرزها و تمایزهای حقیقی از تمایزهای وهمی شناخته می‌شود، دوست از دشمن، رفیق از نارفیق، خیرخواه از بدخواه مشخص می‌شوند. 🔹۱۱. بازخوانی دوباره هویت در جهان پيچيده‌ی پساحقیقت و طرحواره‌ی دهکده‌ی جهانی و جهانی‌شدن از دیگر رسالت‌های تفکر و اتخاذ تفکر پیچیده در مواجهه با موقعیت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. چرا که جهان پیچیده‌ی امروز را نمی‌توان همانند جهان ساده گذشته دانست و هویت را مقوله‌ای ارتکازی و طبیعی قلمداد کرد. بلکه در جهان معنایی امروز، حجم کثیری از معانی و طرح‌ها در فرهنگ عمومی تکثیر شده است وهویت‌های سنتی و مرزبندی های هویتی به چالش کشیده شده و هویت مدرن وپسامدرن جایگزین آنها شده است ویا اینکه همه‌ی هویت‌های پیشین را درنظم معنایی جدیدی به کار گرفته است. فهم این تمایز هویتی پیچیده هجمه‌های هویت مدرن غرب عليه نظام هویتی و ارزشی سایر جهان‌های اجتماعی و جانمایی هویت درروایت ما ازواقعیت اجتماعی نیازمند بهره‌گیری ازتفکر واندیشه‌ورزی بنیادین دربنیادهای هویت وفرهنگ است. 🔸 ۱۲. اگرمتفکران اصیل جامعه به هربهانه‌ای گوشه نشین شوند واز حوزه‌ی عمومی کنار گذاشته شوند ویا مورد اقبال مردم و رسانه‌ها واقع نشوند، بر اریکه منبر ورسانه‌ها واجتماعات تکیه می‌زنند وباحرفهای شبه‌فکری وشبه‌اندیشه‌ای افراد راجذب، ذهن آنها رادرگیر وجان آنان رابیمار می‌کنند. به تعبیر دیگر وقتی تفکر وخرد ازجامعه‌‌ای رخت می‌بندد داعیه تفکر و خردمندی باقی هست. شبه‌متفکران، چهره‌های مشهوری هستند که نه به جهت عمق فکر ویا اندیشه‌ورزی حکیمانه بلکه به جهت جذابیت‌های شخصیتی همچون زیبایی سخن، جذابی چهره، بازیگری تردستانه مورد توجه برنامه‌سازان سیاسی، اجتماعی وفرهنگی قرار می‌گیرند وبه استخدام آنها در می‌آیند تا درجهت تأمین منافع آنها نقش بازی کنند. لذا دریک فرابند پرهزینه‌ی رسانه‌ای وبا شگردهای جذاب تبلیغاتی نامدار و نشانه می‌شوند وبا اعتماد به نفس درنقش متفکر واندیشه‌ورز ظاهر می‌شوند وجذب طرفدار مرید می‌پردازند. 🔴 ادامه دارد https://eitaa.com/hekmat121
📌رسالت اجتماعی تفکر بخش سوم 🔸 ۱۳. عموم شبه‌متفکران نه اهل تخصص‌اند و نه اهل تعمق؛ نه ریشه در سنت عمیق معارف و علوم اسلامی دارند و نه تلمذ و بهره‌گیری واقعی از استادان و متفکران و متخصصان. بلکه بیشتر بر مهارت خطابه و بازی‌گری تکیه دارند و از ترجمه مقالات مجلات خارجی توسط مریدان و گروه‌های پیرامونی بهره می‌گیرند و همان‌ها را با آب و تاب به خورد جامعه می‌دهند. شبه‌متفکران با القابی پر لعاب و اصطلاحاتی دهن‌پر کن در اجتماعات عمومی ظاهر می‌شوند و در هر خطابه‌ای کل زمین و آسمان را به هم پیوند می‌زنند و هر امر بی‌ربطی را به هم ربط می‌دهند و روایتی ماجراجویانه از وقایع تاریخی می‌سازند و وضع امروز را ساخته و پرداخته‌ی شیاطین و انجمن‌های سری و نیروهای نظامی و امثالهم معرفی می‌کنند و نهایتا به تجویز نسخه‌های درمانی می‌پردازند. 🔹۱۴. رمز موفقیت شبه‌متفکران در پرگویی، کلی‌گویی، دمیدن در اتش تضادهای اجتماعی و دوقطبی سازی جامعه است یک طرف را سفید و طرف دیگر را سیاه مطلق و شر غالب جلوه می‌دهد. آنها با بهره‌گیری از احساسات افراد در جامعه‌ی احساسی، اساس جامعه را تضاد و تقابل معرفی می‌کنند و همواره به دنبال مقصر جلوه‌دادن دیگران و ویژه نشان دادن خود هستند. 🔸 ۱۵. این افراد با پرگویی، کلی‌گویی، بی‌ربط گویی، تضادپروری نه تنها مخاطبان خود را به تفکر و اندیشه‌ورزی دعوت نمی‌کنند و بر کتاب‌خوانی و مطالعه‌ی آنان اصراری ندارند بلکه بر تعطیلی عقل و اندیشه اصرار می‌ورزند و مخاطبان و جامعه را در وضعیت جنگی، تضاد و احساسی نگه می‌دارند و به سطحی‌نگری و ظاهر‌بینی و باورمندی مقلدانه و احساسی افراد جامعه دل خوش دارند و از آنها در جهت منافع حزبی و سیاسی، اقتصادی و شخصی بهره‌برداری می‌کنند. هر چند با شگردهای جذّاب تبلیغاتی و ابزار متنوع رسانه‌ای چنین جلوه می‌دهند که این خیر و صلاح آنهاست و آنها هم تنها خیرخواهان و اصلاح‌گران جامعه هستند. 🔹 ۱۶. بنابراین جامعه‌ی احساسی محصول غلبه شبه‌متفکران درجامعه وفرهنگ عمومی و کنار زدن متفکران واندیشه‌ورزان حقیقی ازعرصه‌های عمومی ورسانه‌ای است که به تضعیف یا تعطیلی اندیشه‌ورزی، عاقبت بینی و تدبیر امور و مسئولیت‌پذیری و همچنین گسترش احساسات، هیجانات و سطحی‌نگری و ظاهر بینی ومسئولیت‌گریزی منجر می‌شود. با غلبه‌ی احساسات، پشتوانه‌ی فرهنگ، اقتصاد و سیاست هم کنار می‌رود 🔸 ۱۷. مهم‌ترین ابزار شبه‌متفکران بهره‌گیری حداکثری ازرسانه‌ها و شگردهای تبلیغاتی وارتباطی است. درحقیقت بزرگترین رقیب تفکر و اندیشه‌ورزی درجهان پساحقیقت وعصرارتباطات، رسانه‌ها وفن‌اوری‌های پیچیده‌ی نوین هستند که به تعطیلی عقل عمومی وتضعیف حافظه‌ی انسانی وواگذاری همه محفوظات انسانی ومحاسبات زندگی به رایانه‌ها وفناوری‌های برآمده ازهوش مصنوعی تمرکز دارند. 🔹 ۱۸. براین اساس نیاز به تفکر ورسالت اندیشه‌ورزی بیش ازهر دورانی مهم و پیچیده است تابدین واسطه انسان‌ها بتواند ازاسارت‌های شناختی واحساسی رهایی یابند وبر حاکمیت مطلق العنان رسانه‌ها وفناوری‌های شناختی غلبه کنند و آنها را تحت اراده‌ی عاقلانه واندیشه‌ی حکیمانه درجهت گفتمان‌سازی، اقناع‌گری، و حرکت درمسیر افق‌های متعالی وزندگی بهتر رام وتسخیر سازند. 🔸 ۱۹. برای پیروزی دراین میدان پیچیده و معرکه‌ی پر آسیب جنگ شناختی، بیش از هر زمانی به تفکر عمیق افق‌گشا واندیشه‌ورزی اصیل وراه‌نما نیازمندیم. فقط یا تفکر و اندیشه‌ورزی و خردمندی است شرایط ولوازم سفر فراهم می‌شود وموانع شناخته و می‌توان مهیای برای رفع موانع وهمواره ساخت راه حرکت شد. بدون تفکر نمی‌توان شرایط ماتقدم تعالی و موانع پیشرفت را وامکانات وسرمایه‌ها واقتضائات فعلیت آنها دربستر زمان ومکان راشناخت. 🔹 ۲۰. بدون تردید راه تفکر واندیشه‌ورزی نیزمراجعه به اندیشه‌ورزان اصیل واستادان ومعلمان تفکری است که ریشه درتراث فکری و فرهنگی خود دارند وبا غور در تاریخ فکر و اصول اندیشه و نظرگاه‌های مختلف فکری و نظری راهنمای آینده هستند. تفکر و اندیشه‌ورزی قوام بخش جامعه و پشتوانه‌ی فرهنگ، سیاست و اقتصاد است. 🔸 ۲۱. ۱. شناخت این متفکران، ۲. انس با آثار و میراث فکری و معرفتی آنان، ۳. فهم نسبت آنها با عقل، علم و جامعه و همچنین ۴. کشف روش‌های اندیشه‌ورزی، مسئله یابی و پاسخ گویی آنها مقدمه‌ی متفکر شدن امروز ماست. 🔹 ۲۲. و ۱. آزاد سازی فرهنگ عمومی و رسانه‌ها از سلطه‌ی فکری وفرهنگی شبه‌متفکران ونشاندن آنها درجایگاه خود، ۲. بازگشت جامعه به متفکران اصیل واستقبال از معلمان اندیشه و تفکر، ۳. بازیابی هویت اجتماعی برپایه تفکرات عمیق افق‌گشا واندیشه‌های اصیل راه‌نما، ازجمله مقدمات گفتمان‌سازی تفکر واندیشه‌ورزی درجامعه است. 🔴 ادامه دارد... https://eitaa.com/hekmat121
📌رسالت اجتماعی تفکر بخش چهارم 🔸 ۲۳. تفکر و اندیشه‌ورزی محصول قوه عقل است که می‌بایست به عقلانیت منتهی شود. میان عقل و عقلانیت باید تفاوت گذاشت. عقل جوهره نفس آدمي و قوه ادراکی انسان است که اگر به کار گرفته شود موجب تفکر و اندیشه‌ورزی می‌شود، ولی عقلانیت، نگرشی نظام‌مند به هستی و انسان در بستر زمان و مکان است که در درون یک نظام فکری و دستگاه محاسباتی، همه‌ی کنش‌های علمی، گرایشی و بدنی انسان سامان می‌یابند و حرکتی منسجم و به هم پیوسته را در عرصه‌های متنوع زندگی به بار می‌آورد. بنابراین تفکر و اندیشه پشتوانه‌ی عقلانیت و نظام عقلانی زندگی و دستگاه محاسباتی انسان در مواجهه با پدبده‌های زمان‌مند و مکانمند اجتماعی است. تفکر و اندیشه‌ورزی می‌بایست شرایط عقلانیت و نظم عقلانی زندگی را در زمانه‌ای که در آن به سر می‌بریم مهیا کند. لذا متفکران و اندیشه‌ورزان جامعه با هر گرایش و تخصصی می‌توانند معلم تفکر و مربی خرد مردم باشند و عقل آنها را مستحکم کنند و از فروریختن عقل و غلبه‌ی فروبست‌ها بر جامعه جلوگیری کنند و راه آینده را هموار سازند. 🔹 ۲۴. شرایط و ویژگی‌های تفکر و اندیشه ورزی هرگونه فعالیت ذهنی را نمی‌توان تفکر و اندیشه دانست بلکه تفکر نوع خاصی از فعالیت ذهنی است که دارای ویژگی‌ها و شرایطی است. ۱. پرسش‌گری، واقعیت‌یابی و حقیقت‌جویی و سنجش منطقی یافته‌ها و پرهیز از مغالطات و غلبه‌ی احساسات و تمایلات و آرزوها؛ ۲. جامع نگری و توجه به همه‌ی لایه‌ها و سطوح و ارتباطات واقعیت و پرهیز از تقلیل گرایی و کوته بینی؛ ۳. تعمق در حقیقت اشیا و روابط وجودی میان اشیا (از طریق تجرید، ترکیب و تعمیم) و پرهیز از سطحی‌گرایی و ظاهرگرایی؛ ۴. انعطاف، پویایی، خلاقیت و نوآوری و پرهیز از مطلق گرایی عام، کهنه‌گرایی، تعصب محوري؛ ۵. شکیبایی، حلم و تأنی در فهم مسائل، حرکت گام به گام و فرایندی ذهن برای حل مسئله و پرهیز از شتاب و عجله و ارائه پاسخ‌های تخیلی و توهمی؛ ۶. موقعیت سنجی و توجه به هدفهای بلند و شرایط و اقتضائات زمان و مکان حال و آینده(آینده‌‌نگری) و پرهیز از ثابت‌پنداری متغیرها و اعتباریات، ۷. انسجام، نظام‌مندی و شبکه سازی و پرهیز از نگرش جزیره‌ای و کشکولی، تشتت و پریشان‌گویی(از هر دری و در هر موضوعی سخن گفتن)؛ ۸. زندگی‌گرایی، مسئله‌یابی، حل مسئله و توجه به‌ کارآمدی در عرصه‌های مختلف زندگی و عمل و پرهیز از انتزاعی‌اندیشی محض و رویایی نگریستن به زندگی، کلی‌گوی در گفتار و نوشتار؛ ۹. انتقادی و راهبردی به معنای توجه همزمان به قوت‌ها و ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها؛ ۱۰. شنیدن کامل نظرات مختلف، تأمل دقیق در سخن مخالفان و نقد ناقدان، بررسی منطقی و انتقادی اندیشه‌ها و پرهیز از جمود روانی، خود مطلق‌پنداری، نقدناپذیری. 🔴 پایان. https://eitaa.com/hekmat121
📌رسالت تفکر در انقلاب اسلامی ♦️بخش اول 🔸 وقوع هر انقلابی معلول یک سلسله تحولات در تقاضاها و مطالباتی مردم و همچنین تغییرات اجتماعی است که وضع موجود را ناکارآمد و غیر قابل تحمل احساس می‌کند و تمنای وضع جدیدی می‌یابد. 🔹اما نکته مهم در همه‌ی انقلاب‌ها، نقش محوری تفکر و اندیشه‌ورزی در بنیان‌های وضع موجود و ترسیم طرح مطلوب است. به تعبیر دیگر، اگر بخشی از مردمان جامعه اهل فکر و اندیشه نباشند و طرحی نو برای زندگی متفاوت در نیندازند هیچ‌گاه مسیولیتی احساس نمی‌شو تا انقلابی و تغییری صورت پذیرد، انقلاب‌ها محصول تفکرات پویا و اندیشه‌ورزی‌های بدیع و درانداختن طرح‌های نوین و ایجاد تعهد انقلابی و مسئولیت اجتماعی است. لذا در هر انقلابی نقش متفکران و اندیشه‌ورزان در افق‌گشایی و خودسازی انقلابی جامعه بسیار پررنگ و جدی است هرچند ممکن است متفکری عمرش کفاف ندهد و پیروزی انقلاب را نبیند اما همواره تفکر و اندیشه او زنده است و درس آموز آیندگان می‌تواند باشد. 🔸 برخی از انقلاب‌ها ریشه سیاسی دارد و مردمان آن جامعه دغدغه آزادی و نحوه حکمرانی دارند و با همین شاخصه به سنجش وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب می‌پردازند. برخی از جوامع مشکلات اقتصادی دارند و از این منظر در پی تغییر معادلات حاکم و درانداختن طرحی نو برای زندگی بهتر هستند. اما برخی از جوامع دغدغه فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی و هویتی دارند و مشکلات سیاسی و اقتصادی موجود را نیز در دوری از فرهنگ و هویت اصیل می‌دانند. این مردمان در جستجوی فرهنگ و هویت اصیل و رهایی از هویت‌های بیگانه هستند و بدین منظور به تغییر مناسبات اجتماعی روی می‌آورند تا در پرتو احیای هویت اصیل خود، مسیر جدید زندگی را بپیمایند. 🔹 انقلاب اسلامی از جمله انقلابهایی است که در درجه اول معلول تحولات فرهنگی و تغییرات هویتی پس از مشروطه و دوران پهلوی است. تغییراتی که با عنوان ترقی و مدرنیته بر جامعه‌ی ایرانی تحمیل شد و موجب شکل‌گیری تضادهای فرهنگی میان خواص و عوام شد. منورالفکران با تقلید از روند توسعه‌ در جهان غرب، تنها مسیر ترقی ایران را غربی شدن پنداشتند و به حذف فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی و مذهبی و یا بازسازی آنها به مثابه جاده صاف کن تجدد روی آوردند و با زور و دستور جامعه را بدان سمت کشاندند. نتیجه این مدرنیزاسیون دستوری ایجاد شکاف‌های عمیق هویتی در جامعه ایرانی شد. جامعه‌ای که بسیار به فرهنگ و مذهب خود تعلق خاطر داشت و تمام "بود" خود را در فرهنگ خود و متمایز بودن از ساير فرهنگها تعریف می‌کرد. 🔸 گسست هویتی بزرگترین معضله جامعه‌ی ایرانی شد: گسست نسلی میان نسل جوان با نسل سنتی، گسست علمی میان حوزه و دانشگاه، گسست سیاسی میان دولت و ملت، گسست فرهنگی میان طبقه روشنفکر و طبقه‌ی مذهبی. 🔹در دوره رضا خان پهلوی بر دامنه و عمق این گسست ها و تعارض‌ها افزوده می‌شد و پس از وی نیز محمدرضا و دولتمردان و روشنفکران وابسته همان مسیر را با قدرت ادامه دادند. در این دوران، بسیاری از تحصیل‌کردگان جدید به سمت مدرنیزاسیون میل داشتند و با تغییر در معانی مستقر در فرهنگ، افراد جامعه را بدان سو دعوت می‌کردند و برخی از جریانات سنتی به تقابل با مدرنیته روی آوردند و مردم را به نفی آن و بازگشت به سنت‌های گذشته می‌خواندند، اما بخشی از دغدغه‌مندان و دلسوزان در پی جمع سالم میان دو طرف دعوا بودند. بدین جهت از دهه ۲۰ به بعد جمعی از دغدغه‌مندان و متفکران جامعه برای خروج از این وضعیت دست به کار شدند و به تفکر و اندیشه‌ورزی روی آوردند تا بتوانند این گسست‌ها و تضادها را درمان کنند. 🔸 این متفکران به تدریج با معانی متکثر حاکم بر روابط انسانی و پیچیدگی‌های معادلات اجتماعی عصر جدید و تنوع طرح‌واره‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و رقابت‌های جنگ افروزانه‌ی ابرقدرت‌ها آشنا شدند و دانستند که به راحتی نمی‌توان از طرد و یا جمع سخن گفت، بلکه به تفکر عمیق افق‌گشا و اندیشه‌ی دقیق را‌ه‌نما نیاز است و ضرورت دارد که دوباره خود و متعلقات فرهنگی و هویتی خود را بازخوانی کرد و از موقعیت خود در جهان معاصر و آینده‌‌ی این جهان پرسش کرد. پرسش‌هایی که افق زندگی، عناصر سازنده‌ی هویت و مسیر حرکت را در این جهان پیچیده و متفاوت نشان می‌دهد. 🔹 انقلاب اسلامی محصول تفکر و اندیشه‌ورزی متفکران مسلمان در سه دهه قبل پیروزی است که در قالب کتاب، مقاله، اعلامیه، سخنرانی و خطابه به سمع و نظر مردم می‌رسید و آرام آرام به خلق یک جهان معنایی جدید تبدیل شد و موجب تحول باطنی مردم و انقلاب درونی آنها شد. در حقیقت این انقلاب قبل از آنکه یک کنش سیاسی و یا مطالبه اقتصادی و اجتماعی باشد یک انقلاب درونی در فکرها و ذهن‌ها بود. 🔴 ادامه دارد ... https://eitaa.com/hekmat121
📌رمز پایداری 🔹رمز پایداری هر انقلابی، تعمیق و گسترش کیفی آرمان‌های آن انقلاب در قالب یک شبکه‌ی مفهومی جذاب و به هم پیوسته در حوزه عمومی است به نحوی که در فرهنگ استقرار یابد و مبدأ همه‌ی کنش‌ها، سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها قرار گیرد. 🔸 شبکه‌ی مفهومی مجموعه‌ای بهم‌پیوسته از مفاهیم کلیدی و بنیادین است که ذهن جامعه را به سمت آرمان‌ها و اهداف راهنمایی می‌کند و از تفرقه و تشتت فکری جلوگیری می‌کند. 🔹 این شبکه‌ی مفهومی هنگامی که از کلیت و عمومیت ویژه‌ای برخوردار باشد می‌تواند طیف‌های مختلف از کنشگران اجتماعی را در بر بگیرد و عموم اهل جامعه بدان معتقد و وفادار باشند. اما اگر رنگ حزبی و جناحی به خود بگیرد به نحوی که موجب طرد بخشی از جامعه بشود نمی‌تواند عامل وحدت و همبستگی اجتماعی باشد. 🔸 استقرار یک شبکه‌ی مفهومی در جامعه مرهون دو امر است: ۱. تبیین علمی و نظری به این معنا که هریک از مفاهیم آن شبکه در جامعه‌ی علمی به درستی تعریف و معنا شده باشد و سپس در یک ساختار علمی و منطقی تنظیم و به صورت یک نظریه‌ی علمی و معرفتی عرضه شود به نحوی که اندیشمندان و متفکران آن جامعه را اقناع کند. از این رو، یکی از ضرورت‌های پایداری انقلاب‌ها تولید علم و نظریه‌پردازی مداوم در اطراف آرمان‌ها ، ارزش‌ها و مفاهیم انقلابی ‌و تأثیر آن در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی است. ۲. گفتمان سازی در مرحله‌ی دوم آن شبکه‌ی مفهومی تبیین شده وارد عرصه فرهنگ شود و به یک گفتمان و مطالبه محوري تبدیل شود این مرحله نیازمند فعالیت‌های گسترده‌ی رسانه‌ای و تبلیغی است تا این پیام را در جامعه بگستراند و به فرهنگ عمومی تبدیل کند. فعالیت گفتمان سازی و رسانه‌ای از طریق مجموعه‌ای از فعالیت‌های فکری، تربیتی، هنری، نمایشی، تفریحی، ورزشی، خبری ممکن است چرا که هر کدام از اینها انتقال دهنده‌ی مجموعه‌ای از پیام‌ها به افراد و بسط آن در فرهنگ عمومی است. انقلاب اگر رسانه نداشته باشند و اگر نتواند مفاهیم پیام‌های خود را به صورت هنرمندانه، لطیف و غیرمستقیم در حوزه عمومی مستقر کنند و عموم افراد جامعه را اقناع کند و ذائقه و مطالبات آنها را جهت دهد، به تدریج از ذهن‌ها و فرهنگ عمومی کنار گذاشته می‌شوند و آرمان‌ها و مفاهیم دیگری جایگزین آنها خواهد شد که متضاد با آرمان‌ها و مفاهیم انقلاب است. بخصوص اگر انقلاب دشمنان زخم‌خورده‌ی خارجی و داخلی داشته باشد زیرا هر کدام سعی می‌کنند با تحریف، تخریب و دروغ‌پردازی انقلاب را نزد مردم، ضعیف و خائن به اهداف و آرمان‌های خود معرفی کنند و آنها را قانع کنند که آرمان‌ها و اهداف دیگری می‌تواند آنها را به زندگی بهتر رهنمون باشد بدین جهت، با طرح آرمان‌های رؤیایی و شبکه مفاهیم دیگر، ذهن و ذائقه‌ی آنها را دستکاری می‌کنند. 🔹 نکته مهم تبیین علمی و نظری و گفتمان‌سازی و اقناع‌گری دو روی یک سکه‌اند و مکمل یکدیگرند هر یک بدون دیگری ناقصند و در پایداری انقلاب ناتوان هستند. 🔸تبیین علمی و نظری و تولید دانش و نظریه متناسب هرچقدر هم قوی و مستدل و کارآمد باشد اگر پیوست رسانه‌ای و گفتمان‌سازی نداشته باشد مفید و اثربخش نخواهد بود چرا که به وارد فرهنگ عمومی و عرصه‌های سیاستگذاری و خط‌مشی گذاری وارد نشده است. این مهم نیازمند فعالیت گسترده‌ی رسانه‌ای و تبلیغی است. 🔹 فعالیت رسانه‌ای و گفتمان سازی نیز بدون تبیین معرفتی و بدون ارائه نظریات قوی و مستدل مفید نخواهد بود بلکه ممکن است به جهت افراط و تفریط‌ها، نشناختن موقعیت‌ها و برنامه‌های مناسب، خروج از دایره حکمت و اخلاق نتیجه معکوس داشته باشد و به ضد تبلیغ تبدیل بشود. بنابراین حتما و حتما، گفتمان‌سازی معقول و کارامد مسبوق به تبیین معرفتی و نظریه‌پردازی علمی و فلسفی صحیح، مستدل و منسجم باشد. https://eitaa.com/hekmat121
📌دين مسؤول فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری: (مسيحيت قرنها عليه اسلام تبليغ کرد که اسلام دين امر به معروف است پس ضد آزادي است و همچنين دين جهاد است پس ضد آزادي است. جواب اين است که اسلام است، و مسئوليت بدون درگيري با غاصبان حقوق اجتماع و با آنان که به تعبير قرآن «صادّ» عن سبيل اللَّه مي‌‌‌‌‌باشند معني ندارد.) منبع: یادداشت‌های استاد ج۷ ص۸۷. https://eitaa.com/hekmat121
📌مواظب باشيد گول نخورید! ... حضرت امام رضا (علیه السلام از حضرت امام زین العابدین علیه السلام روایت می‌کند که فرمود: 🔸وقتی مردی را دیدید که قیافه و ظاهرش مثل اهل خیر و نیکی نیست و در گفتارش ریاکاری می‌نماید در حرکاتش فروتن است، زود پیروی از او ننموده، تأمل کن و فریب نخور؛ زیرا چه بسیارند کسانی که از به دست آوردن دنیا و حرام آن عاجزند و این ناتوانی به علت ضعف نیّت «و اراده»، حقارت و ترس است، لذا دین را ابزار به دست آوردن دنیا قرار داده، مردم را با ظاهر سازی فریب می‌دهند و اگر قدرت بر حرام داشته باشد وارد آن می‌شود. 🔹اما اگر دیدید که او از مال حرام پرهیز می‌کند، بازهم درنگ نموده، فریب نخورید، چون شهوات مردم مختلف است، چه بسیارند کسانی که به مال حرام توجه ندارند – هر چند زیاد باشد – اما همین شخص با زن زشت صورت زنا می‌کند. 🔸اگر دیدید چنین کاری نمی کند، باز هم دقت نموده فریب نخورید، ببینید عقلش چگونه است، زیرا بسیار است مواردی که کسی مال و شهوت را ترک می‌کند اما عقل درستی ندارد به جهت نادانی، فسادش از اصلاحش بیشتر است. 🔹اگر دیدید عقل درستی دارد باز فریب نخورید، ببینید که آیا عقلش بر هوای نفس پیروز است یا بالعکس، و نیز دقت کنید که علاقه به ریاست‌های باطل دارد یا ندارد، زیرا بعضی انسانها در دنیا و آخرت خسارت زده اند. دنیا را برای دنیا ترک می‌کنند و لذت ریاست باطل را بهتر از لذت اموال و نعمت‌های مباح می‌دانند و همه را به خاطر رسیدن به ریاست ترک می‌کنند: *«إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ» ، -. بقره/۲۰۶ – {و چون به او گفته شود: «از خدا پروا کن» نخوت، وی را به گناه کشاند. پس جهنم برای او بس است، و چه بد بستری است. } او بدون بصیرت و کورکورانه راه می‌پیماید، اولین گام او در راه باطل، او را به آخرین درجه خسارت می‌رساند. و چون درخواست چیزهایی را می‌کند که بر آن قدرت ندارد، مانند ادعای امامت و ریاست بر مردم و دادن فتوا، مستحق عدم لطف خداوند گردیده، در طغیان و سرکشی نیرومند گردیده، حلال را حرام و بالعکس می‌کند؛ از دست دادن دین برایش اهمیتی ندارد، آنچه مهم است این است که ریاست او باقی بماند، در مورد اینهاست آیه مبارکه: «وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیراً»، -. فتح / ۶ – {و [تا] مردان و زنان نفاق پیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده اند، عذاب کند؛ بَدِ زمانه بر آنان باد. و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنّم را برای آنان آماده گردانیده و [چه] بد سرانجامی است! } 🔹 لکن مرد کامل و نیکو آن است که هوای نفس خود را پیرو امر خداوند قرار داده و توان خویش را در راه رضایت خداوند به کار گیرد. خواری همراه با حق را از عزّت در راه باطل، به عزت ابدی نزدیک تر می‌داند و می‌داند تحمل ضرر اندک موجب دوام نعمت در جهان آخرت می‌شود که پایان ناپذیر است و خوشحالی همراه با پیروی از هوای نفس منجر به عذابی می‌شود که از بین نرفتنی است. به آن مردی که کامل است اقتدا نموده، از روش او پیروی نمایید، به وسیله او به خدا توسل جوئید که دعای او متسجاب و به درخواستش رسیده، ناامید نخواهد شد. https://eitaa.com/hekmat121
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠
 بلوغ عقل

🔸 وقتی جامعه ‌ای عقلانی شد و در بخش‌ های ، به علم و تحقیق عمل کرد و در بخش‌ های ، به عقل و عدل عمل کرده است، این همان ملت و امت وجود مبارک ولی‌ّ عصر (ارواحنا فداه) خواهد بود... . 👇👇👇👇 🆔 @a_javadiamoli_esra