eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌از علوم انسانی تا فقه الاجتماع ✍سید مهدی موسوی 🛑 بخش دوم: 🔸 ۶. دانش فقه همچون سایر دانش‌های مستقر در تمدن اسلامی بر عقلانیت توحیدی استوار است و به میزان ظرفیت زمانه و شرایط محیطی و تمدنی، این عقلانیت در آن تبلور یافته است و روز به روز بر عمق و گستره‌ی آن افزوده شده است. عقلانیت توحیدی را می توان در لایه‌های مختلف دانش انسانی فقه و در نحوه تعامل آن با سایر دانش‌ها مطالعه کرد. به طور نمونه به این موارد می‌توان اشاره کرد: ✔️ در مبانی و مبادی فلسفی کلامی؛ ✔️ در منابع و ادله؛ ✔️ در روش‌ها و شیوه‌های تحلیل متون و کشف حکم؛ ✔️ در موضوع شناسی؛ ✔️ در نتایج و دست‌آوردها. نکته مهم این است که این عقلانیت در همه مقاطع تاریخی مثل هم نبوده است لذا با نگاه جریان شناسانه از تطورات فقه، کمیّت و کیفیت آن را در دوره‌های مختلف می‌بایست به مطالعه و بررسی مراحل رشد و توسعه عقلانیت توحیدی در فقه پرداخت. 🔹 ۷. دانش انسانی فقه در تمدن اسلامی گاه به صورت یک منظومه مفصل و در قالب ۵۲ باب مرتبط و هماهنگ مطرح شده است و به تجویز احکام ختم شده است؛ اما گاهی به صورت تخصصی و راهبردی هم ظاهر شده است و در یکی از ساحت‌های حیات انسانی تفصیل یافته و به بیان راهبردها و خط‌مشی‌های اجتماعی پرداخته است به طور مثال آثاری همچون «احکام السلطانیه» یا «آیین‌نامه‌های امور حسبه و شهرداری‌ها» و «خراجیه» و یا «رسائل مشروطه و حکومت اسلامی» از جمله این موارد است. 🔸 ۸. پرداختن دانش انسانی فقه به بیان راهبردها و خط مشی‌های عمومی در اموری مثل وضع قانون و مقررات، نهادسازی اجتماعی، هدایت، مدیریت و کنترل روابط انسانی ظرفیتی بسیار ارزشمند برای «تحول و تولید علوم انسانی» است که نباید دست کم گرفته شود. هر چند نیازمند بازخوانی، بازسازی و گسترش روشی و محتوایی است. 🔹 ۹. فقه الاجتماع در ادامه سنت فقاهتی اسلام و با بهره‌گیری از منظومه‌های فقه تجویزی و همچنین رسائل فقه راهبردی شکل گرفته است تا بتواند به تحلیل «کلان رویه‌های اجتماعی» و «مسائل عام جامعه» از آن جهت که اجتماعی است و نه از آن جهت که صرفا سیاسی، اقتصادی، تربیتی است بپردازد و از این رهگذر به احکام تجویزی و قواعد راهبردی اسلام برای خط مشی گذاری‌های عمومی دست پیدا کند و همسو با سایر دانش‌ها و رویکردهای علوم انسانی به هدایت، مدیریت و تدبیر امور اجتماعی بپردازد. 🔸 ۱۰. با توجه به تحولات دنیای امروز و تمایل به مباحث راهبردی و خط‌مشی گذاری در عرصه‌های کلان اجتماعی، به نظر می‌رسد که دانش فقه الاجتماع ضروری‌ترین نیاز معرفتی جامعه و نظام اسلامی است. چرا که این رشته‌ی تخصصی با رویکرد راهبردی و خط‌مشی گذاری درصدد کشف احکام شارع مقدس در «کلان رویه‌های اجتماعی» براساس قوانین و سنّت‌های الهی حاکم بر حیات اجتماعی انسانی است. در واقع این «کلان رویه‌های اجتماعی» است که به روابط اجتماعی انسان اعم از روابط تربیتی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و جزایی نظام کلان و سازمان شبکه‌ای می‌دهد. 📲به نقل از مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد عليه السلام @mfaam_razavi ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 عقلانیت جامع و نفی غرب‌ستیزی ❇️ پاسخی به یک پرسش سلام علیکم ممنون از لطف شما. 🔹تحلیل درست و عمیق از نسبت ما با غرب، علم و صنعت جدید، نیازمند به یک دستگاه فلسفی و نظری قدرتمند است که ابتدا نسبت ما را با هستی، انسان، عقل، معرفت، جامعه و تاریخ روشن کند. بدون این دستگاه فلسفی، این بحث به سرانجام نمی‌رسد. 🔸مهمترین بحث در این زمینه، تفکیک میان از است. ❇️ الف: عقل در حکمت متعالیه و اجتهاد عمیق شیعی، عقل حجت الهی و قوه‌ی ادراک کلیات است که در همه‌ی افراد نوع بشر به ودیعه نهاده شده است و مایز انسان از حیوان است و امکان شناخت واقعیت‌ها را آنگونه که هست و دستیابی به حقایق را دارد و امکان تشخیص صحیح از خطا را دارد. در این نگرش، اراده‌ها تابع عقل و معرفت است و نه بالعکس. براین اساس عقل، حقیقتی است که شرقی و غربی، و همچنین دینی و غیردینی ندارد. بلکه، عقل حقیقت الهی و نور وجودی انسان است و محصولات عقل، یا کاشف از واقع است و در این صورت صادق؛ یا غیر مطابق با واقع است و کاذب خواهد بود. حال فرقی نمی‌کند عالِم مومن باشد یا کافر، غربی باشد یا شرقی؛ قدیمی باشد یا جدید؛ سنتی باشد یا مدرن. بنابراین هر گزاره‌ی علمی در هر فرهنگی یا صادق است و قابل استناد و بهره‌برداری و یا کاذب است و غیر قابل استناد و ناسودمند. ❇️ ب: عقلانیت 🔹 اما ماهیت ، کاملا متمایز از ماهیت است. عقلانیت، دستگاه مفهومی و محاسباتی نظام یافته توسط عالِم است که به تبیین و ارزش‌گذاری مصالح و منافع می‌پردازد و کاملا مبتنی بر نیازها و خواسته‌های فاعل شناسا و جامعه‌ای است که این عقلانیت در آن متولد شده است. عقلانیت ها و ایدیولوژی‌ها جهت‌دار هستند و براساس درکی از مصلحت و منفعت سامان می‌یابد و به سازماندهی وقایع و حقایق و همچنین ساخت اعتباریات و نظریات می‌پردازد. عقلانیت های جهت‌دار، نیز دو گونه است: ۱. عقلانیت محدود و ۲. عقلانیت جامع. 🔸عقلانیت محدود، حیات انسانی را در یک لایه‌ی محدود می‌نگرد و همه امور انسانی را در همان سطح تحلیل و تبیین می‌کند. به طور مثال، عقلانیت مادی، با تقلیل واقعیت انسانی به امر طبیعی و حیوانی، فقط به جوانب وجودی طبیعت انسانی می‌نگرد و از همین منظر، همه‌ی امور انسانی و اجتماعی را معنا می‌کند و نظم می‌دهد. همچنین، عقلانیت باطنی که همه‌ی امور انسانی را تأویل می‌کند و در قلمرو جنبه‌های انفسی معنا می‌کند و نظم می‌دهد. 🔹 اما عقلانیت جامع، عقلانیتی است که هم از دست‌آوردهای علمی و معرفتی طبیعت‌گرایانه استفاده اجتهادی می‌کند و هم از ره‌آورد باطن‌گرایان بهره‌مند می‌شود اما تلاش می‌کند که از این محدودیت‌ها نجات یابد و در افق متعالی و گسترده‌تری، واقعیت‌های چند لایه را ببیند و حقایق چند ساحتی رادر یک شبکه‌ی معرفتی منسجم و هماهنگ ادراک کند و به نفی هیچ لایه‌ای از واقعیت و ساحتی از حقیقت نپردازد. ❇️ ج: عقلانیت انقلاب اسلامی 🔸 باتوجه به مطالب فوق، می‌توان گفت از نوع عقلانیت های جامع و هماهنگ است که به همه‌ی ابعاد وجودی وقایع و ساحت‌های مختلف حقایق توجه دارد و در کنار قرآن و سنت و علوم اسلامی ریشه دار در فرهنگ و تمدن اسلامی از همه‌ی دستاوردهای علمی و عقلی بشریت به نحو حکیمانه و اجتهادی استفاده می‌کند و هیچ معرفت عقلی و گزاره‌ی علمی صادق را به هیچ بهانه‌ای کنار نمی‌گذارد؛ بلکه آنها را تحت عقلانیت توحیدی و در مسیر تحقق حیات طیبه‌ی انسانی، بازخوانی و بازسازی اجتهادی می‌کند. بنابراین عقلانیت انقلاب اسلامی در میانه‌ی دوگانه‌ی جعلی و قرار دارد. براین اساس نه تقلید و التقاط از مکاتب و علوم غربی راهگشای مشکلات جامعه‌ی ماست و نه تحجر، تضاد و ستیز با علم و تمدن درمانگر دردهای ماست. بلکه و اجتهاد عمیق در معارف اسلامی و دستاوردهای بشری می‌تواند فروبست‌ها را بگشاید. ❇️ د: مشکل عقلانیت غربی 🔹 مشکل غرب در بطلان همه‌ی قضایای علمی و معرفتی و صنعتی آن نیست. بزرگترین مشکل در عقلانیت غربی است که بر تحویلی‌نگری و تقلیل گرایی هستی شناختی، انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی استوار است. متفکران غربی، واقعیت را به طبیعت تقلیل داده و انسان رادر سطح حیوان پایین آورده‌اند و از همین منظر، تمام ظرفیت عقل بشری را در کشف ابعاد طبیعی جهان و لایه‌ی حیوانی انسان به کار گرفته‌اند و حقایق زیادی را کشف کرده‌اند و بر ذخیره‌ی دانایی بشریت افزوده‌اند. معرفت‌هایی که در مقام توصیف و تبیین، بسیار مهم و غیرقابل انکارند. اما مشکل این جاست که براساس آن دستگاه ذهنی و عقلانیت حاکم، حکم به حصر واقعیت در جنبه مادی و حیوانی می‌کند و برهمین اساس، توصیه‌های اخلاقی و حقوقی می‌کند که قطعا ناقص و ناکارآمد است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1600
📌 امام عقلانیت 🔸حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) مفسر عقل و تبیین‌گر عقلانیت اسلامی است و در کلامی مفصل، متکلم و حکیم شیعی، هشام بن حکم (۱) را از حقیقت عقل و عقلانیت آگاه کرده است. 🔹 امروزه ما به این کلام مفصل و معجزه آسا بسیار نیازمندیم و ای کاش محور سازماندهی و بارسازی حوزه و دانشگاه شود. ----------------++++---------------- ۱. «هشام‌بن حَکَم، ابومحمد، از اصحاب امام صادق و امام موسی کاظم«علیهما‌السلام» است. وی دارای آراء و اندیشه‌های کلامی منحصر به فرد و از متکلمین برجسته شیعه در قرن دوم می‌باشد. وی پرچمدار حق ائمه، مؤید صدق، مدافع ولایتِ اهل بیت و اثبات‌کننده بطلانِ دشمنانِ آنان است. هشام با قلب و زبان و دست یاور ائمه«علیهم‌السلام» بود» •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1602
📌 عقلانیت در برابر رسانه ❇️ پرسش سلام استاد من عضو کانالتونم میخواستم در مورد موسیقی بپرسم ازتون الان این برنامه معلی درسته؟ موسیقی‌اش حرامه را حلاله؟‌ ترویج موسیقی هم که اشکال داره پس چرا میان برنامه هاش موسیقی داره؟ ❇️ پاسخ: سلام علیکم عیدتون مبارک. متاسفانه رسانه ملی یک فکر جامع و راهبرد درست در تولید برنامه های مذهبی ندارد و بیشتر براساس سلایق افراد و تهیه کنندگان عمل می‌شود. معیارها میزان نیست بلکه سلایق محور است. لذا گاه افراط و گاه تفریط می‌کند. البته یک نکته مهم و کلی این است که چون افراد جامعه متنوع و متکثر هستند، رسانه مجبور است تولیدات مختلف و متنوع داشته باشد تا مخاطبان خود را حفظ کند. از این رو، تولیدات رسانه‌ها برای گروه‌ها و اقشار مختلف است، این مصرف کنندگان هستند که باید براساس صحیح، دست به انتخاب بزنند و آنچه به صلاح خود می‌داند را گزینش و به اندازه استفاده کنند و از افراط و تفریط در گزینش و بهره‌مندی بر حذر باشد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1618
📌 معناشناسی تک رأی در انتخابات 🔹یکی از اتفاقات عجیب در انتخابات‌های اخیر کشور ما، پدیده‌ی تک رأی است. به این معنا که در حوزه انتخابیه‌ای که چند نماینده باید انتخاب شود و باید نام چند نفر در برگه‌ی رأی نوشته شود فقط نام یک یا دو نفر نوشته شود. 🔸 پدیده‌ای که کمتر از منظر انسان‌شناسی و اخلاقی به آن توجه شده است. در حالی که به حقیقت، تک رأی یک مقوله‌ی اخلاقی و اجتماعی است و ریشه در بنیان‌های فکری و فرهنگی کنشگران دارد. 🔹 خیلی خلاصه و بدون مقدمه باید گفت این پدیده‌، محصول نگاه فردگرایانه و شخص محورانه‌ای است که تمام مصالح عامه و منافع ملی را فدای رسیدن به قدرت و جایگاه اجتماعی می‌کند و اصلا به این مطلب مهم کار ندارد که انتخابات در فرهنگ اسلامی، یک مشارکت مسئولانه و مسابقه‌ی خیرخواهانه بر پایه‌ی درکی از مصلحت عامه و منفعت ملی و براساس اخلاق جمعی و تشکیلاتی است تا موجبات رشد فکری و فرهنگی افراد را فراهم کند و زمینه‌ی انتخاب صالحان را در میدان‌های خدمت و هدایت جامعه ایجاد کند. 🔸 پدیده‌ی تک رأی که متأسفانه در انتخابات مجلس خبرگان رهبری هم مشاهده می‌شود ۱. نشانه‌هایی است از غفلت از عقلانیت انقلاب اسلامی و ۲. نبود اخلاق جمعی و تشکیلاتی و فروکاست اخلاق به منفعت‌طلبی شخصی و حزبی و همچنین ۳. دلیلی محکم است بر نفهمیدن مصالح عامه و منفعت ملی. 🔹این سخن سر دراز دارد تا کی توفیق و فراغتی حاصل شود و تا بتوان از این درد و بحران گفت و گو کرد. ✍ سید مهدی موسوی •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1622
📌 از تخریب گسترده تا تشتت فهرست‌ها در انتخابات ۱۴۰۲ 🔹شاید در هیچ انتخاباتی این حجم از تخریب درونی در جریانات مدعی انقلابی‌گری وجود نداشته است و به تبع آن چنین گسست و تشتتی در میان نیروها و فهرست‌های انتخاباتی را هیچ گاه شاهد نبوده‌ایم. 🔸به طور خلاصه این پدیده‌ی اجتماعی و سیاسی ریشه در و ضعف عقلانیت در جبهه‌ی انقلاب دارد. در نبود متفکران و اندیشمندان برجسته‌ی انقلابی و جایگزین شدن افراد متوسط فکری با بنیان‌های نظری متفاوت از جریان اصیل انقلاب اسلامی (بلکه افراد بی‌سواد و بی‌مایه‌ی علمی)، این وضعیت چندان دور از انتظار نبوده و نیست و در آینده نیز اوضاع از این وخیم‌تر هم خواهد شد. با اندک تأملی به اوضاع گذشته و افول تدریجی گفتمان مدعیان انقلابی گری قابل مشاهده بود. چنانکه بیش از ۱۴ سال (بعد از فتنه ۸۸) است که برخی از دلسوزانِ آینده شناسی به آن تذکر داده بودند و البته خیلی جدی تلقی نشد. 🔹 تنها راه خروج از این وضعیت اسفناک تخریب و تشتت، تقویت جریان خلاق فکری انقلاب اسلامی در حوزه‌ی علمیه و بازگشت حقیقی به مکتب فقاهتی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و متفکران اصیل انقلاب اسلامی است. 🔸 جبهه انقلاب بیش از هر زمانی نیازمند با اندیشی دریاب جمعی و تشکیلاتی است. بدون پایبندی به اصول اخلاقی ناظر به اجتماع و همچنین بدون شکل‌گیری شبکه‌ای از هنجارهای اجتماعی در فرهنگ عمومی، امکان مسابقه‌ی خیرخواهانه و مشارکت مسئولانه وجود ندارد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1623
📌 غلط بودن دو جریان غرب‌ستیز و غرب‌پرست آیت الله العظمی خامنه‌ای: یک مقداری در مورد غرب صحبت کردم این را هم عرض بکنم: ببینید دو گرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو است؛ 🔸یک گرایش عبارت است از تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربی‌ها در دانش، حرکت خوبی کردند، همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبال‌گیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفته‌ام؛ اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم. بارها من گفته‌ام، ما حرفی نداریم کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعی‌مان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب می‌آید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم. 🔹نقطه‌ی مقابلش غرب‌زدگی است؛ غرب‌زدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غرب‌زده‌ی پهلوی، یک روشنفکر ریشه‌دار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آل‌احمد که عالم‌زاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است -با ما هم بی‌ارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئله‌‌ی غرب‌زدگی را مطرح کرد. امروز مسئله‌ی غرب‌زدگی مسئله‌ی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را. 🔸 خب پس بنابراین گرایش تعصّب‌آمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غرب‌زده از سویی، [هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط باید داشت، [ولی] تکیه‌ی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها باید استفاده کرد و[لی] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما [است].  ✍بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱/۱/۱۳۹۸ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1633
📌 ریشه‌ی مشکلات اجتماعی ✍حکیم متأله و‌ خطیب متفکر مرحوم آیت الله حسینعلی راشد تربتی منبع: اسلام و قرآن، ص۲۵۳. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1741
📌 شناخت صحیح غرب و نفی سلطه طلبی ✍آیت الله العظمی خامنه‌ای: 🔸نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ چنین کاری را نمیکند. 🔹نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله میگویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد. 🔹ببینید؛ فرهنگ غرب، از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمیتواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمیکند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. 🔸یک ملت و یک مجموعه ، آن خوبیها را میگیرد، به فرهنگ خودش میافزاید، فرهنگ خودش را غنی میسازد و آن بدیها را رد میکند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکایلاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که میگویم، همه یکسان هستند. 🔹ما در مقابل هر فرهنگی که قرار میگیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که میتوانیم، باید آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این است. 🔸 منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم میخواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپاییها - عیبی دارد که فرهنگ‌های دیگر، تا آن جایی که ما میشناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. ۱۳۷۷/۱۱/۱۳ بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1772
📌 آزادی، اخلاق، منطق (سه رکن حیات علمی در حوزه و دانشگاه) ✍آیت الله العظمی خامنه‌ای: بخش اول: 🔹این‌ انقلاب‌ باید بماند و برنامه‌ تاریخی‌ و جهانی‌ خویش‌ را به‌ بارنشاند و همین‌ که‌ این‌ عزم‌ و بیداری‌ و خودآگاهی‌ در نسل‌ دوم‌ حوزه‌ و دانشگاه‌ نیز بیدار شده‌ است‌، همین‌ که‌ این‌ نسل‌ از افراط و تفریط، رنج‌ می‌برد و راه‌ ترقی‌ و تکامل‌ را نه‌ در «جمود و تحجر» و نه‌ در «خودباختگی‌ و تقلید»، بلکه‌ در نشاط اجتهادی‌ و تولید فکر علمی‌ و دینی‌ می‌داند و می‌خواهد که‌ شجاعت‌ نظریه‌پردازی‌ و مناظره‌ در ضمن‌ وفاداری‌ به‌ اصول‌ و اخلاق‌ و منطق‌ در حوزه‌ و دانشگاه‌، بیدار شود و اراده‌ کرده‌ است‌ که‌ سؤالات‌ و شبهات‌ را بی‌پاسخ‌ نگذارد، خود، فی‌نفسه‌ یک‌ پیروزی‌ و دستاورد است‌ و باید آن‌ را گرامی‌ داشت‌ 🔸 و آنگاه‌ که‌ نخبگان‌ ما نقطه‌ تعادل‌ میان‌ «هرج‌ و مرج‌» و «دیکتاتوری‌» را شناسائی‌ و تثبیت‌ کنند، دوران‌ جدید آغاز شده‌ است‌. 🔹 آری‌، نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد چنانچه‌ نباید بجای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و بجای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. 🔸 آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌ و کلید جنبش‌ «تولید نرم‌افزار علمی‌ و دینی‌» در کلیه‌ علوم‌ و معارف‌ دانشگاهی‌ و حوزوی‌ زده‌ شده‌ است‌. 🔹 بی‌ شک‌ آزادیخواهی‌ و مطالبه‌ فرصتی‌ برای‌ اندیشیدن‌ و برای‌ بیان‌ اندیشه‌ توأم‌ با رعایت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادی‌»، یک‌ مطالبه‌ اسلامی‌ است‌ و «آزادی‌ تفکر، قلم‌ و بیان‌»، نه‌ یک‌ شعار تبلیغاتی‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1789
📌 آزادی، اخلاق، منطق (سه رکن حیات علمی در حوزه و دانشگاه) ✍آیت الله العظمی خامنه‌ای: بخش دوم: 🔸من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌ میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئی‌ و کفرگوئی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. حال‌ آنکه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌ غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضائی‌ بسازد که‌ در آن‌، «آزادی‌ بیان‌»، مقید به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌ ، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و انصاف‌، سکه‌ رائج‌ شود تا همه‌ اندیشه‌ها در همه‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگیخته‌ گردند و «زاد و ولد فرهنگی‌» که‌ به‌ تعبیر روایات‌ پیامبر اکرم‌ (ص‌) و اهلبیت‌ ایشان‌ (علیهم‌ السلام‌)، محصول‌ «تضارب‌ آراء و عقول‌» است‌، عادت‌ ثانوی‌ نخبگان‌ و اندیشه‌وران‌ گردد. بویژه‌ که‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ و تمدن‌ اسلامی‌ همواره‌ در مصاف‌ با معضلات‌ جدید و نیز در چالش‌ با مکاتب‌ و تمدنهای‌ دیگر، شکفته‌ است‌ و پاسخ‌ به‌ شبهه‌ نیز بدون‌ شناخت‌ شبهه‌، ناممکن‌ است‌. 🔸اما متأسفانه‌ گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدگی‌ و گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدائی‌، دائما تبدیل‌ فضای‌ فرهنگی‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ یا تلاطم‌ گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تریبون‌، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعی‌ را پائین‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملی‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسایند و درگیری‌های‌ غلط و منحط قبیله‌ای‌ یا فرهنگ‌ فاسد بیگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتیجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشیه‌ مانده‌ و منزوی‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. 🔹در چنین‌ فضائی‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراری‌ و ثابت‌ و سطحی‌ و نازل‌ می‌گردد، هیچ‌ فکری‌ تولید و حرف‌ تازه‌ای‌ گفته‌ نمی‌شود، عده‌ای‌ مدام‌ خود را تکرار می‌کنند و عده‌ای‌ دیگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ می‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نیز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خویش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد می‌شوند. 🔸... برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحبنظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود. برای‌ علاج‌ بیماری‌ها و هتاکی‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگی‌ نیز بهترین‌ راه‌، همین‌ است‌ که‌ آزادی‌ بیان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و تولید نظریه‌ در چارچوب‌ اسلام‌، حمایت‌ و نهادینه‌ شود. ✍ پاسخ آیت الله العظمی خامنه‌ای به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ https://khl.ink/f/8290 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1790
📌 مدیریت راهبردی در انقلاب اسلامی (تحلیلی از کارنامه مدیران راهبردی انقلاب اسلامی براساس روایات معصومین علیهم السلام) بخش اول: 🔹 انقلاب اسلامی محصول عقل و حکیمانه و فقیهانه‌ای است که حضرت امام خمینی و امام خامنه‌ای و شهید مطهری و شهید بهشتی آن را صورت منطقی و تحقق عینی داده اند که در بر اصل عقلانیت، معنویت و عدالت سامان یافته است و زیرساخت اصلی آن است که به اخلاق و معنویت و همچنین به خدمت و عدالت معنا و نظام می‌دهد. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: «اِنَّما يُدْرَكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛ همه خوبى ها با عقل شناخته مى شوند و كسى كه عقل ندارد، دين ندارد.» 🔸 به تعبیر مقام معظم رهبری اگر به درستی فهم و بر نظام رفتاری و اجتماعی حاکم شود اخلاق و معنویت متناسب با خود را ایجاد می‌کند و انسان را از یک اخلاق فردی و معنویت زاهدانه نجات می‌دهد و در او‌م لکه‌ی اخلاق مجاهدت و پیشرفت را به وجود می‌آورد که اگر چنین اخلاق اجتماعی و معنویت سازمانی بر جامعه حاکم شود به ارائه الگویی از و منتهی می‌شود که نمونه‌ی آن را در دفاع مقدس و فرماندهی فرماندهان سپاه اسلام در حوزه‌های مختلف شاهد آن بودیم و بعدا در برخی از مدیران تحول‌گرا و راهبردساز ادامه پیدا کرد که از جمله آنها ، و بودند و امروز هم بحمدلله در میان مدیران انقلابی و‌ پرتلاش کشور می‌توان نمونه‌های آن را معرفی کرد و آنها را برای ریاست جمهوری انتخاب کرد و مسیر نیمه‌تمام شهید جموهور آیت‌الله رئیسی و سایر مدیران شهید انقلاب اسلامی در مدیریت اقتصادی کشور و تقویت جبهه‌ی مقاومت را تکمیل کرد. 🔹 مدیریت راهبردی مدیریت در وسط میدان و براساس تجارب اندوخته و آزمون وخطاهای پی‌در پی در صحنه‌های مختلف عینی و‌ میدان‌های متنوع اجتماعی و سیاسی است. چرا که راهبردها محصول تجربه و کار و تلاش مداوم است همانگونه که امام على (عليه السلام) فرمود: «اَلْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارِبِ» عقل حفاظت و بهره‌مندی از تجربه است. 🔸 مدیریت راهبردی نه محصول تک روی و‌ خودرأیی و نفی بدنه‌ی کارشناسی و علمی کشور به بهانه‌ی مختلف است بلکه برآمده از مشورت و استفاده از کارشناسان و استادان برجسته‌ی کشوری با فکرها و اندیشه‌های مختلف است. همانگونه که امام على عليه السلام فرمودند: «مَنْ شاوَرَ ذَوِى الْعُقولِ اسْتَضاءَ بِاَنْوارِ الْعُقولِ؛ هر كس با عقلا مشورت كند، از نور عقل ها بهره مى برد.» و فرمودند: «اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْراءِ بِفِكْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِىالْعَواقِبِ؛ بدانيد عاقل، كسى است كه با فكر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و درعواقب امور بنگرد.» 🔹 مدیریت راهبردی، مدیریت در میان جبهه خودی و در میان همراهان و هواداران برای انتخاب خوب از بد نیست. بلکه مدیریت در میدان سختی‌ها و صعوبت‌ها، در میان همراهان و مخالفان، در جهت شناخت منافع ملی در شرایط پیچیده‌ی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. تا بتواند همچون خلبانی کارکشته هواپیما را به سلامت به زمین بنشاند. از این رو، مدیر راهبردی همواره در میان انتخاب خوب از بد مخیر نیست بلکه او باید از چنان عقل و هوشی برخوردار باشد که «بد» را از «بیشتر بد» و «شر» را از «بیشتر شر» در شرایط سخت و بحرانی تشخیص دهد و متناسب با موقعیتی که در آن هست بهترینها و اولویت‌دارترین ها را انتخاب کند. همچنانکه امام علی علیه السلام فرمود: «لَيْسَ الْعاقِلُ مَنْ يَعْرِفُ الْخَيْرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لكِنَّ الْعاقِلَ مَنْ يَعْرِفُ خَيْرَ الشَّرَّيْنِ عاقل، آن نيست كه خوب را از بد تشخيص دهد. عاقل، كسى است كه از ميان دو بد،آن را كه ضررش كمتر است، بشناسد.» 🔸 مدیریت راهبردی در میدان صناعت و عمل و کار است، مدیریتی با کفایت و دارای عملکردی است که به تولید و پیشرفت و رفع موانع از مسیر حرکت و پویایی جامعه بیانجامد. لذا تصمیم به موقع و عمل و کار صحیح و درست نشانه‌ای عقل و مدیریت راهبردی است. امام علی علیه السلام فرمودند: «اَلْعاقِلُ مَنْ اَحْسَنَ صَنائِعَهُ وَ وَضَعَ سَعْيَهُ فى مَواضِعِهِ ؛ عاقل كسى است كه كارهايش را خوب انجام دهد و تلاشى كه مى كند، به جا باشد.» 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1920
📌 رشد فکری و بلوغ سیاسی بدنه جبهه انقلاب اسلامی 🔸در طول این دوهفته که مباحثات انتخاباتی داغ شده است و توفیق یافته‌ام با جمع زیادی از استادان، طلاب و دانشجویان انقلابی گفت‌وگو کنم یک نکته بسیار خودنمایی می‌کند و آن و بسیار چشم‌گیر در بدنه‌ی جوان جبهه‌ی انقلاب اسلامی است که نسبت به بداخلاقی‌ها، توهین‌ها و تهمت‌های عده‌ای قلیل و مدعی انقلابی‌گری و رهبری فکری جبهه انقلاب، بسیار نقد جدی دارند و از این افراد مشهور و پرطمطراق فاصله می‌گیرند و خود به دنبال تحقیق و تفحص هستند تا بهترین فرد را برای ریاست‌جمهوری انتخاب کنند. 🔹 در گذشته موضوع مباحثات انتخاباتی، چپ و راست، حزب و گروه، وعده و وعید، و امثال اینها بود و دلیل انتخاب سفارش و یا تخریب این شخص و آن فرد و حمایت این حزب و آن حزب بود، اما بواسطه این رسد فکری و بلوغ سیاسی نسل جوان انقلابی، امروزه بحث از ، ، و داغ است و شاخصه‌ی ارزیابی‌هاست. طلبه و دانشجوی جوان امروز، از وجود برنامه و نسبت آن با قوانین کشور پرسش می‌کند به گذشته‌ی عملکرد و کارنامه افراد می‌نگرد، بدون جو زدگی و سفارش این و آن، حمایت این شخص و تخریب و توهین آن شخص، در حال مطالعه، معدل‌گیری و جمع‌بندی است. جوان انقلابی امروز هیچ کس را سیاه و سفید نمی‌بیند و به کارنامه و برنامه‌ی افراد توجه دارد. 🔸برخلاف برخی از مدعیان و سرشبکه‌های فضای مجازی، عموم طلاب و دانشجویانی که نظر به دکتر جلیلی دارند و فعلا به وی متمایل هستند هم از جریان تخریب‌گرِ مدعی از هواداری وی که همه‌ی نامزدها رقیب را از دایره‌ی انقلاب و اسلام خارج می‌کنند تبرّی می‌جویند و درصدد تأمل و تفکر در اطراف ادعاها و برنامه‌های همه‌ی نامزدهای انتخاباتی هستند و با گشودگی فکری از حرف‌ها و بحث‌ها استقبال می‌کنند تا سرانجام اصلح را برگزینند و رأی بدهند. 🔹این یک رشد فکری و بلوغ سیاسی در جبهه‌ی انقلاب اسلامی است که باید آن را محصول راهبری اسلامی توسط رهبر معظم انقلاب و تجربه‌ی بسیار موفق ریاست جمهوری شهید جمهور آیت الله رئیسی است. 🔸همچنان که مقام معظم رهبری فرمودند که شهید رئیسی عزیز، نصاب مدیریت و فرهنگ سیاسی ایران و بخصوص جبهه‌ی انقلاب را ارتقا داد با سخت‌کوشی و پرکاری، به همه‌ی ما نشان داد که با اخلاق و انصاف می‌توان فضای تخریب و توهین را تغییر داد و به همدلی و همبستگی اجتماعی تبدیل کرد و رئیسِ جمهور و خادمِ همه‌ی ملت شد و از همه‌ی ظرفیت‌های کارشناسی و سرمایه‌های اجتماعی ملت در جهت خدمت و پیشرفت و اعتلای ایران اسلامی استفاده کرد و تلاش کرد پیشرفت و توسعه ایران را با همکاری مجلس انقلابی بر همین اساس تدوین کند. برنامه‌ای که باید توسط رئیس جمهور بعدی مبنای کار و مدیریت راهبردی هیأت دولت باشد. 🔹بعد از تجربه‌ی موفق و کارآمد مدیریت شهید رئیسی، جبهه‌ی انقلاب بسیار رشد کرده است و علی‌رغم تلاش برخی از افراد برای بازگشت به عقب و ایجاد تقابل و تضاد میان نیروهای انقلابی، بدنه‌ی طلاب و دانشجویان جبهه‌ی انقلاب بسیار رشد یافته‌تر از گذشته هستند و می‌توانند برای ادامه‌ی مسیر انقلاب اسلامی، بهترین‌ها را انتخاب کنند. ان‌شاءالله •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1928
📌 درس انقلاب اسلامی «وَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَظُنُّ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ سَيُدَالُونَ مِنْكُمْ بِاجْتِمَاعِهِمْ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ وَ بِمَعْصِيَتِكُمْ إِمَامَكُمْ فِي الْحَقِّ وَ طَاعَتِهِمْ إِمَامَهُمْ فِي الْبَاطِلِ، وَ بِأَدَائِهِمُ الْأَمَانَةَ إِلَى صَاحِبِهِمْ وَ خِيَانَتِكُمْ، وَ بِصَلَاحِهِمْ فِي بِلَادِهِمْ وَ فَسَادِكُمْ، فَلَوِ ائْتَمَنْتُ أَحَدَكُمْ عَلَى قَعْبٍ لَخَشِيتُ أَنْ يَذْهَبَ بِعِلَاقَتِهِ. امام علی (علیه السلام) خطبه 25 نهج البلاغه؛ بخش دوم: نافرمانی از امام حق. 🔹انقلاب اسلامی عمیق‌ترین انقلاب تاریخ معاصر از حیث علمی و نظری بود و از بنیان‌های فلسفی و فقاهتی دقیقی برخوردار بود که ریشه در تاریخ و فرهنگ اسلامی داشت و این انقلاب را رهبری راهبری می‌کرد که حکیم، عارف و فقیه برجسته بود و متفکرانی همچون علامه شهید مطهری، آیت الله شهید بهشتی و آیت الله العظمی خامنه‌ای، مبانی و اصول آن را تبیین و تفسیر کرده‌اند. محور وحدت و همبستگی جامعه‌ی ایران این بنیاد فلسفی و فقاهتی با این شرح و تفصیل بود. 🔸براین مبنل، شناخت این انقلاب نیازمند یک مطالعه‌ی تخصصی جامع و بهره‌مندی از علوم اسلامی و استادان برجسته‌ی حکمت و فقاهت است و بدون آن حتما این شناخت ممکن نیست. در نبود چنین شناخت و معرفتی، از عمق جامعه و وحدت و همبستگی اجتماعی کاسته و بر سطحی‌نگری، تفرقه و نشتت و تضاد اجتماعی افزوده می‌شود و تخریب و توهین و تهمت زدن در جامعه با لعاب انقلابی‌گری جای اخلاق و منطق و قانون را پر می‌کنند. 🔹 متاسفانه در نظام آموزش و پرورش و حوزه‌های علمیه اصلا به بررسی علمی و فقاهتی انقلاب اسلامی و مکتب فکری و عقلانی آن پرداخته نمی‌شود و در آموزش عالی هم دو واحد زورکی و عمومی در کارشناسی می‌گذارند و هر شخصی با هر میزان دانش و اطلاع از هر قشری(مانند مداح، مجری، امام جماعت، کارمند دانشگاه) می‌تواند آن درس را ارائه دهد بدون آنکه کوچکترین تخصصی در بنیادهای فلسفی و فقاهتی انقلاب اسلامی و مکتب امام خمینی و آثار سایر متفکران انقلاب داشته باشد، با چنین وضعیتی معلوم است که بخش قابل توجهی از جوانان، انقلاب و انقلابی‌گری را در حد شعارهای کلی و قیافه و ظاهر افراد معنا کنند و به راحتی این و آن را از دایره انقلاب اسلامی خارج کنند و به انواعی تهمت‌ها و توهین‌ها متصف کنند و صرفا یک تعداد محدودی را انقلابی بداند که یک سلسله حرفهای شعاری و تکراری را با آب و تاب بیان کنند و بر تمایز گذاری حداکثری و تضادهای اجتماعی اصرار داشته باشند و علی‌رغم تذکرات امام جامعه بر وحدت و همبستگی اجتماعی، به تفرقه‌افکنی و تخریب و توهین و تهمت زدن می‌پردازند. 🔸در چنین حالتی است که برخی از افراد کم‌سواد و کم‌عمق با استفاده حداکثری از رسانه‌ها و فضای مجازی و البته با بهره‌مند شدن از بودجه‌های فرهنگی، می‌توانند به سرعت چهره شوند و به عنوان سخنگویان جبهه انقلاب اسلامی جا باز کنند و هر رطب و یابسی را به نام انقلاب و انقلابی‌گری و عدالت خواهی به خورد جامعه بدهند. ای کاش می‌شد فهرستی از این افراد کم‌مایه و پر طمطراق را نام برد تا خوانندگان عزیز می‌توانستند خود به تحقیق درباره این افراد بپردازند چه کنیم که فضای نقد و گفتگوی علمی در جامعه مدعی انقلابی‌گری مسدود است و اگر کسی نکته‌ای بگوید به سرعت تخریب و تهدید می‌شود و با انواع و اقسام توهین‌ها و اتهام‌ها او را از صحنه خارج می‌کنند تا روزه سکوت بگیرد و حرفی نزند. 🔹بارها در این کانال از مشکل بزرگ و در جمهوری اسلامی بحث شده است. بخصوص در ایام انتخابات اسفند ۱۴۰۲ عرض شد که در آینده‌ی جامعه اسلامی با چالش‌های بیشتری از سوی این طیف خاص مواجه خواهیم بود. بنگرید: https://eitaa.com/hekmat121/1661 و: https://eitaa.com/hekmat121/1673 🔹 چنانکه بارها ذکر شد راهکار مواجه با و رسانه‌های خطابی آنها، درگیری و دعوا، پاسخ و بازی در میدان بازی آنها نیست، بلکه گسترش عقلانیت و آموزش راهبردهای خردورزی از طریق تربیت اجتماعی و تربیت سیاسی است. 🔸درس انقلاب اسلامی باید درس عقلانیت و بصیرت باشد درس تربیت اجتماعی و رشد سیاسی باشد. کسی می‌تواند این درس را بدهد که بر نظام فکری امام خمینی و مقام معظم رهبری به معنای واقعی مسلط باشد و شناخت عمیقی از اسلام، ایران و انقلاب اسلامی داشته باشد. طبیعتا هر کسی می‌تواند چنین ادعایی داشته باشد اما حتما باید احراز شود و کارشناسان مربوطه بر این تضلع و تبحر گواهی دهند. فاعتبروا یا اولی الابصار •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1938
📌 ملاک‌های انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی یک تحول بزرگ در جامعه ایرانی بود که عزت و افتخار را به انسان ایرانی بازگرداند و کشور را در مسیر پیشرفت و تعالی قرار داد. انقلاب اسلامی بر سه ملاک و محور اساسی ، و استوار است و کسی می‌تواند با انقلاب اسلامی تا پایان همراهی کند که این سه ملاک اصلی را به صورت جمع سالم بفهمد و در مسیر تحقق این سه اصل مهم تلاش کند. امروز حضرت آقا فرمودند که فردی را باید برای ریاست جمهوری انقلاب کرد که «توانایی کار در جهت ملاک‌های انقلاب اسلامی را داشته باشد». با توجه به مطالعه فراوان در آثار مکتوب و سخنان مختلف شش نامزد موجود، بخصوص گفتگوهای تلویزیونی اخیر آنها، بر این اعتقاد مصمم‌تر شدم که دکتر قالیباف نسبت به بقیه نامزدها از توانایی و کارآمدی بیشتری در تحقق اهداف و ملاک‌های انقلاب اسلامی برخوردار است و می‌تواند همچون گذشته را به سطوح مختلف دولت تزریق کند و ادامه دهنده‌ی مسیر آیت الله شهید رئیسی باشد و را همچون در مسیر راهبری کند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1941
📌 تغییر ذائقه‌ها در فضای مجازی (شکل گیری سوفیسم جدید) 🔸فضای مجازی یک جهان واقعی ویژه‌ای است که انسان را از حقیقت جدا ساخته و حقایق جدیدی را می‌سازد و فرد را وارد یک جهان معنایی متفاوتی می‌کند. در این جهان مجعول، انگاره‌های ذهنی حاکمیت دارد و پدیده‌های خارجی به پدیدارهای ذهنی تبدیل می‌شود و هر کس براساس جهانی که در آن حضور دارد پدیده‌ها را می‌نگرد و تفسیر می‌کند. 🔹 پدیده‌ی انقلاب و انقلابی‌گری هم از این قاعده مستثنی نیست و هر گروه و جریان فکری و سیاسی با استفاده از فضای مجازی و ابزار شناختی به تغییر ذهنیت افراد می‌پردازد و تلقی خود از انقلاب و انقلابی‌گری را به دیگران القا می‌کند تا دیگران از این چشم‌انداز و براساس این ذهنیت و انگاره انقلاب را بشناسند و کنشگری انقلابی خود را سامان دهند. 🔸 در این جهان واقعی و واقعیت ساز، هرکس از ابزارهای قدرتمندتر رسانه‌ای و جذابیت‌های بیشتر هنری و هیاهوهای سیاسی بیشتر بهره‌مند باشد از قدرت نرم و اقتدار بیشتری برخوردار است و می‌تواند افراد بیشتری را با خود همراه کند و خود را به عنوان چهره سرشناس و سخنگوی جبهه‌ی انقلابی معرفی کند و ذهنیت افراد را تغییر دهد و انگاره‌های جدید را ایجاد کند. 🔹 متاسفانه افراد کم‌سواد ولی پر هیاهو، بی‌اخلاق اما سخنور، دارای تیم، گروه و پول ( ) می‌توانند سازندگان این جهان معنایی جدید باشند و عموم جوانان مذهبی و هئتی که دغدغه‌ی انقلابی‌گری دارند را جذب خود کنند. جوانانی که با یک استاد فاضل انقلابی و مسلط بر افکار و اندیشه‌های امام و رهبری ارتباطی نداشته‌اند و از بنیان‌های فکری و نظری انقلاب اسلامی هیچ اطلاعی ندارند. لذا طبیعی است که انقلاب و انقلابی گری را از این مدعیان پرطمطراق و دارای رسانه‌های قدرت در فضای مجازی بیاموزند و براساس انگاره‌ها و ذهنیت‌هایی که آنها ساخته‌اند افراد را داوری کنند و بیانات امام و رهبری را بد بفهمند و به تندروی و کندروی / افراط و تفریط روی بیاوردند. 🔸تنها راه جلوگیری از این افراط و تفریط‌ها، گسترش عقلانیت انقلاب اسلامی و آشنا ساختن نسل جوان و افراد مذهبی و هیئتی با نظام اندیشه اسلامی و مکتب فکری امام خمینی با تفسیر مقام معظم رهبری و شهید مطهری و شهید بهشتی‌هاست. تا نسل جوان به عمق مباحث نظری و فکری انقلاب اسلامی پی ببرند و با ملاک‌های انقلاب اسلامی که عبارتند از عقلانیت، معنویت و عدالت است بیشتر آشنا بشوند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1961
📌 درآمدی بر عقلانیت اجتماعی انقلاب اسلامی ❇️ مدعا: ✔️بزرگترین بحران جامعه ایران: تشتت فکری ومعرفتی و از هم‌گسیختگی اجتماعی است. ✔️ریشه اساسی آن ضعف عقلانیت اجتماعی وغفلت ازعقلانیت انقلاب اسلامی است. ✔️حل بحران در گرو بازخوانی عقلانیت انقلاب اسلامی براساس آثار و اندیشه‌های امام خمینی ومتفکران اصیل انقلاب و عرضه‌ی آن به عنوان یک ، و است. ❇️ شرح: 🔹 براساس «جامعه‌شناسی متعالیه»، بنیاد جامعه بر سطحی از عقل و نوعی از عقلانیت استوار است که به واسطه‌ی آن الگویی ازمناسبات انسانی و ساختارهای اجتماعی ساخته می‌شود که اگر هویت بینااذهانی وعمومی به خود بگیرد به «فرهنگ» تبدیل می‌شود. 🔸 «فرهنگ» روح حاکم بر جامعه است که همچون هوا امکان زیستن در منطقه‌ای را برای انسان فراهم می‌سازد. هر فرهنگی حاوی مجموعه‌ای از معانی، آرمانها و ارزشهاست که نوع خاصی از زیستن وزندگی انسان را پیشنهاد و امکانات آن را فراهم می‌سازد. از این رو، هر جامعه‌ای یک «جهان معنایی» است که قوام آن به فرهنگ است و زیرساخت آن را فکر و اندیشه‌ی ناظر به عمل و زندگی تشکیل می‌دهد. 🔹 در درون یک جهان معنایی و براساس یک دستگاه محاسباتی و عقلانیت اجتماعی، نوعی از مناسبات انسانی شکل می‌گیرد. بهترین جامعه، جامعه‌ای است که بیشترین ظرفیت را برای اخوت و همبستگی اجتماعی همه‌ی آحاد جامعه را فراهم کند و از اختلافات و تقابلهای فکری و سیاسی بکاهد. 🔸 این مهم نیازمند به یک دستگاه منطقی و عقلانی توانمند است که توان تبیین «وحدت» و «کثرت» را به نحو «تشکیکی» و سلسله مراتبی داشته باشد به نحوی که امکان جمع سالم میان همه‌ی لایه‌های هستی و سطوح مختلف زندگی را فراهم سازد. این دستگاه منطقی و عقلانی باید بتواند تضادها و تعارض‌های اجتماعی را به درستی تبیین کند و ضمن ریشه‌یابی و تبیین چرایی آن، راه‌های خروج از تضادها و تعارض‌های اجتماعی را در مسیر تعالی و پیشرفت جامعه تجویز کند. 🔹 «عقلانیت» برآیند جمعی و منسجم و واحد مجموعه‌ای از دغدغه‌ها، نیازها، دانش‌ها، تجارب ناظر به زندگی و کنش‌گری انسان است که گاه به یک فرد و گاه به یک جامعه و تمدن نسبت داده می‌شود. از این رو، «عقلانیت» را نباید همان «عقل» پنداشت و آن را به سطح فلسفه و دانش و یا نظریه و فرضیه فروکاست. بلکه عقلانیت آن روح حاکم و نرم‌افزار محاسباتی حاکم بر ذهن فرد و یا فرهنگ جامعه است که به زندگی معنا و به کنش‌ها و تصمیم‌های انسان نظم می‌دهد. 🔸 انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، محصول یک «عقلانیت» منسجم و جامع است که برآیند معارف اسلامی(قرآن و حدیث)، علوم اسلامی (منطق و فلسفه، اخلاق و عرفان، فقه و اصول، تاریخ و تراجم) و تجارب اجتماعی و سیاسی عالمان و مردم ایران بخصوص از دوران صفویه تا انقلاب اسلامی است. امام خمینی (ره) و برخی از شاگردان ایشان همچون آیت الله شهید مطهری، آیت الله شهید بهشتی، آیت الله شهید باهنر، آیت الله شهید مفتح، آیت الله خامنه‌ای و ده‌ها شخصیت دیگر توانستند با استفاده از همه‌ی این معارف، علوم و تجارب، الگویی از عقلانیت اجتماعی و دستگاه محاسباتی را طراحی و عرضه کنند که انسان مسلمان ایرانی بتواند نسبت خود را با «سنت و تجدد»، «گذسته و آینده»، «شرق و غرب»، «علم و تمدن»، «استبداد و استکبار» به درستی تبیین کند و از همه‌ی ظرفیت‌های ممکنِ فکری، علمی، انسانی، اداری و رسانه‌ای در جهت تعمیق و ترویج این عقلانیت در حوزه‌ی عمومی استفاده کند. 🔹 با پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی، به تدریج و خیلی آرام در برخی از بخشهای جامعه، این عقلانیت نادیده گرفته شد و هرچقدر جلوتر آمدیم، آثار و اندیشه‌های سازنده‌ی انقلاب اسلامی به حاشیه رانده شد و تفکرات دیگر جایگزین شد. دولت‌ها نیز یکی پس از دیگری آمدند و علی رغم تذکرات امام و رهبری در عقلانیت و متفکران اصیل انقلاب اسلامی، به اندیشه‌ها و شخصیت‌های دیگری مراجعه کردند و بر آن اساس تصمیمات کلان و خرد جامعه را ریل‌گذاری کردند. 🔸 این تغییر جهت‌ها وجایگزین‌سازی‌ها، لزوما محصول لجاجت وخیانت نبوده است بلکه دربسیاری ازمواقع نتیجه‌ی جهل به آثار واندیشه‌ی رهبران ومتفکران انقلاب اسلامی وبدفهمی‌ها و شعارزدگی‌ها بوده است. انصافا ما نسبت به مکتب فکری وعقلانیت انقلاب اسلامی بسیار کم کاری کرده‌ایم و با شعارزدی وسطحی‌انگاری عمق مکتب فکری و عقلانیت انقلاب اسلامی و رهبران آن را نشناخته‌ایم ونتوانسته‌ایم آن رابه عنوان یک دستگاه محاسباتی و نرم‌افزار تصمیم‌گیری وکنش‌گری به جامعه عرضه کنیم. 🔹بازخوانی این عقلانیت وچگونگی جمع سالم میان همه‌ی علوم ونیروها در عین استفاده ازعلوم وتجارب بشری درسایر کشورها در فرآیند انقلاب اسلامی و گام اول انقلاب، یک ضرورت اساسی برای حرکت همه‌ی مجموعه‌های انقلابی در گام دوم انقلاب اسلامی است.
📌 عبرت از تقابل سازی دهه شصت و ماهی گیری دهه هفتاد 🔹در دهه شصت توسط عبدالکریم سروش و رضا داوری اردکانی یک تقابل عاریتی در جبهه انقلاب شکل گرفت که دود آن به چشم جبهه انقلاب رفت. سروش با بهره‌گیری از قدرت ادبیات و رسانه به برجسته کردن چهره غرب‌ستیزانه ی رضا داوری اردکانی پرداخت و با نقد آرا و اندیشه‌های غرب‌ستیزانه وی توانست از سویی جمعی از بدنه انقلابی و اجتماعی را با خود همراه کند و از سوی دیگر توانست، بدنه‌ای از انقلابیون را ذیل رضا داوری اردکانی و سوره‌ی مهر، هویت دهد چرا که آنان با دفاع از رضا داوری احساس می‌کردند که از اندیشه و جریان اصیل انقلابی و استکبار ستیزی دفاع می‌کنند غافل از این که عبدالکریم سروش و پیروان او در کیهان فرهنگی و کیان چنین وانمود کند که عموم حزب‌اللهی‌ها ضد علم، ضد غرب و ضد پیشرفت هستند و عامل مشکلات و عقب‌ماندگی‌های جامعه این طیف فکری است. 🔸گرداب دهه شصت، در دهه هفتاد موجب شد که جریانی به اسم «جامعه مدنی»، «اصلاحات»، «تنش‌زدایی» در مخالفت با جبهه‌ی انقلاب شکل بگیرد و انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ را پیروز شود و انحرافاتی را در روند رو به جلوی جمهوری اسلامی به وجود آورد که از نتایج آن فتنه ۷۸ و فتنه ۸۸ و همچنین فتنه ۱۴۰۱ بود. 🔹انتخابات ۱۴۰۳ کم شباهت به آن ایام ندارد. با این تفاوت که رضا داوری اردکانی، امروز در همان طرفی ایستاده که شاگردان عبدالکریم سروش ایستاده‌اند و همان سخنانی را تکرار می‌کند که آنها ساخته و پرداخته‌اند. 🔸طیف اصلاحات و اعتدال و حوالت‌خواه توانستند با دوقطبی سازی جلیلی - ظریف، پیروز انتخابات شوند و بعد از آن هم تلاش دارند تا با تکمیل پروژه دوقطبی سازی خود، این بار آقای میرباقری را به عنوان متفکر انقلابی برجسته کنند و با هویت بخشی جعلی به جبهه انقلاب، انقلابیون را ضد علم، ضد غرب، ضد پیشرفت، ضد مولوی، ضد حافظ، ضد فلسفه و عرفان و ... خرافی معرفی کنند تا در ادامه‌ی حرکت خزنده و خطرناک خود، جبهه اصیل انقلاب اسلامی را از میدان فکر و اندیشه، عقلانیت و حکمت، راهبری و مدیریت کشور به در کنند و افراد دیگری را در سطوح بالای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی نظام اسلامی به جامعه تحمیل کنند. 🔹اظهارات اخیر محمد جواد ظریف، محسن رنانی، عباس عبدی و ترکیب شورای راهبری دولت پزشکیان، خبر از یک سلسله اتفاقات خطرناک در آینده می‌دهد. بخشی از این پروژه خطرناک را این دوقطبی‌های کاذب و این متفکرسازی‌ها و هویت بخش‌های جعلی به انقلابیون تشکیل می‌دهد که باید هوشمندانه از این جنگ زرگری و نقشه خطرناک اصلاح‌طلبان کنار کشید و پازل آنها را با جانبداری‌های غلط و احساسی کامل نکرد بلکه لازم است تا مسیر اصیل و و انقلاب اسلامی را با استفاده از آثار امام خمینی، آیت الله العظمی خامنه‌ای و شهید علامه مطهری و شهید آیت الله بهشتی به عموم افراد جامعه و بخصوص انقلابیون و نسل جوان و دغدغه‌مند معرفی کرد و فقیهان و حکیمان واقعی و اصیل را در رسانه‌ها و نهادهای تصمیم‌ساز برجسته کرد. فاعتبروا یا اولی الابصار ساعت ۱ بامداد ۳۱ تیر ۱۴۰۳ https://eitaa.com/hekmat121/2011
📌 «وفاق» یک ضرورت است نه یک تشریفات 🔹ایران یک کشور بزرگ با تنوع مختلف قومی، مذهبی، زبانی، فرهنگی و جغرافیایی؛ و زیبایی ایران هم به همین ویژگی است که موجب شده است که در طول تاریخ، ایران محل تولید اندیشه‌های تمدنی و قرارگاه حکمت الهی و اخلاق انسانی باشد. هنر ایران و ایرانیان در همیشه تاریخ، جمع تضادها و تکثرها بوده است. تخت جمشید نماد یک بنای ایرانی اما با استفاده از ظرفیت ملل مختلف است. حکمت و فلسفه اسلامی محصول جمع سالم میان اندیشه‌های متفاوت و حتی متعارض یونانیان، ایرانیان و سایر ملل در ذیل فرهنگ ناب اسلام است. خلاصه ایران را باید تفاوت‌ها، تضادها و تعارضها دانست و آینده تمدن بشری نیز نیازمند چنین تفکر و روحیه‌ای است. 🔸 در زمانه ما که زمانه کثرت و تفرقه است و تفکر مدرن و پست‌مدرن بر تفرقه و تمایز اصرار دارد و انسانها را به بهانه‌های مختلف از هم دور ساخته و حزب حزب کرده‌است «جمهوری اسلامی ایران» آمده است و ندای «وحدت» و «همگرایی» می‌دهد. در مکتب انقلاب اسلامی، جمع سالم همه‌ی عناصر تمدنی و انسانی براساس اصل یک اصل مهم و هدف متعالی است و بارها از سوی رهبران انقلاب حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) همگان را بدان توجه داده‌اند و متفکران بزرگ انقلاب اسلامی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر (رحمة الله علیهم) برای آن تولید فکر کرده‌اند تا زمانی که ایشان راهنما و راهبر مسیر جریانهای انقلابی بودند، انقلاب اسلامی در مسیر وحدت و جمع تفاوت‌ها و تکثرها بود اما هرگاه این تفکر و اندیشه کنار گذاشته شد و چپ اسلامی و راست اسلامی غلبه یافت، اندیشه وحدت و همگرایی کنار گذاشته شد و تقابل و تضاد بر جامعه حاکم شد گاه به نام جامعه مدنی و اصلاحات جامعه را دو شق کردند و گاه به نام اصول‌گرایی و انقلابی‌گری. اما این واقعیت را نباید انکار کرد که جامعه‌ی ایرانی یک جامعه متکثر است وهیچ جریانی را نمی‌توان ونباید حذف کرد. 🔹 بعد از گذشت ۲۴ سال از این وضعیت (از ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۰) شهید آیت الله رئیسی بار دیگر اندیشه وحدت و همگرایی میان همه‌ی نیروها و جریان‌های مختلف را در جامعه زنده کرد و بارقه‌هایی از امید را به وجود آورد اما او فقط توانست میان نیروهای متفرق و متشتت اصولگرایی وفاق و همدلی را تا حدودی ایجاد کند و متاسفانه با شهادت آن عزیز خستگی‌ناپذیر، اختلاف و درگیری، تفرقه و تمایز میان مدعیان انقلابی‌گری به اوج خود رسید و به یک نزاع تام و تمام در انتخابات ۱۴۰۳ تبدیل شد. گروهی به نام انقلابی‌گری از هیچ بی‌اخلاقی، توهین، تهمت، برچسب‌زنی و تخریب بزرگان انقلاب و علما و فرماندهان نظامی و شورای نگهبان فروگذار نکردند و مردم انقلابی را دوپارچه کردند و رو در روی هم قرار دادند (که اگر فضای مجازی نبود و حتما به درگیری‌های خونین خیابانی منتهی می‌شد). در چنین شرایطی آقای پزشکیان توانست با ایجاد «وفاق» در میان نیروهای اصلاحات و اعتدال برنده انتخاباتی باشد که طبق پیش‌بینی‌های علمی متعلق به اصولگرایان بود؛ اما غفلت و اختلاف‌افکنی سرنوشت انتخابات را تغییر داد. 🔸 آقای پزشکیان علیرغم همه‌ی ضعف‌های جدی رفتاری و گفتاری از منظر جایگاه ریاست جمهوری، بر عنصر «وفاق» تمرکز کرد و با هوشمندی کامل هیأت وزیران خود را از نیروهای مختلف سیاسی تشکیل داد تا بتواند در تعامل با مجلس، کار دولت را پیش ببرد و موفق هم شد. مجلسیان هم علی‌رغم انتقادات و بررسی‌ها به بسیاری از وزیران با رأی بالا اعتماد کرد به برخی نیز رأی اعتماد شکننده و ضعیف داد تا «وفاق» رقم بخورد. طبیعی است که اصولگرایان تند و تیز از رأی اعتماد به برخی وزیران اصلاح‌طلب ناراحت باشند و بالعکس، اصلاحاتی های افراطی از معرفی برخی وزیران انقلابی ناراحت باشند. طبیعت «وفاق» و «همگرایی» در امر سیاسی و حکمرانی همین است و چاره‌ای از آن نیست. این افراد ناراضی و نگران هستند که باید منافع ملی و مصالح جمعی را بر منافع شخصی و حزبی ترجیح دهند و رأی اعتماد را پایان کار ندانند و به نظارت‌های مختلف مردمی و نصیحت حاکمان توجه داشته باشند تا مسیر تعالی و پیشرفت جامعه میسر شود. 🔹 «وفاق» یک ضرورت تاریخی و اساسی برای امروز ایران و انقلاب است و امروز در حد یک شعار و یک ایده توسط آقای پزشکیان مطرح شده است اما ادامه و تعالی آن نیازمند به تأملات فلسفی و نظری جدی و اساسی است و نمی‌توان با بدبینی و سوءظن به آقای پزشکیان و همراهان، به این مهم پرداخت. تازه وظیفه عالمان و حکیمان، طلاب و دانشجویان برای راهبری و هدایت دولتمردان آغاز شده است تا با ارائه‌ی فکر و اندیشه‌های نو و نظریه‌های راهگشا، ادبیات حکمرانی در جامعه ایرانی را براساس اصل و ارتقا دهند و زمینه‌ی جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی را فراهم آورند. ❇️ https://eitaa.com/usul121/1539
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش اول: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ: پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان [مختلف] را مى‏شنوند و پس [از نقادی و سنجش] از نیکوترین آنها پیروى مى‏کنند!﴾(الزّمر: ۱۷-۱۸). 🔸 قوام علم و جامعه به «نقد» مداوم و مستمر است که موجب زایندگی و پویایی و بقا علم و جامعه می‌شود. اگر نقد و بررسی عالمانه‌ی اندیشه‌ها و جریان‌های فعال فکری، فرهنگی و سیاسی در جامعه‌ای بود، امکان نوآوری و خلاقیت و رشد و پیشرفت آن جامعه وجود دارد؛ چرا که با «نقد» و بررسی عالمانه است که سره از ناسره تشخیص داده می‌شود، «فرصت‌ها» و «ظرفیت‌ها» کشف می‌شود و امکان تقویت آن فراهم می‌شود و در عوض «تهدیدها» و «محدودیت‌ها» شناخته می‌شود و زمینه خودآگاهی و بازسازی دوباره فراهم می‌شود. 🔹 به بهانه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی همچون «جبهه بودن» و «تفاهم» و «همکاری» نمی‌توان از «نقد» کناره‌گیری کرد. چرا که نقد نه تنها هیچ منافاتی با هم‌افزایی، نگاه جبهه‌های و تفاهم میان کنشکران اجتماعی ندارد بلکه لازمه‌ی تفاهم و همکاری، هم‌افزایی و هم‌جبهگی است. در واقع بدون شناخت دقیق اندیشه‌ها و جریان‌ها و بدون «نقد» واقعی، جامعه به محافظه‌کاری، تعارف، مماشات مبتلا می‌شود و همین زمینه سستی، بی‌تفاوتی، «نفاق» و «دورویی» را فراهم می‌کند. چرا که افراد جرأت نقد رو در رو را از دست می‌دهند و به «غیبت» و «بدگویی پشت‌سر»، «نق‌زدن» و «نمامی» و «زیرآب زنی» روی می‌آورند. مثل روز روشن است که با محافظه‌کاری، تعارف، مماشات، مجامله و تفاهم صوری و جبهه‌سازی شکلی، نمی‌توان به سمت مردم‌سالاری، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی حرکت کرد. بلکه شرط ماتقدم هر تفاهم و جبهه‌سازی «نقد» واقعی و کشف حقیقت هر اندیشه و جریان فعال اجتماعی است. نقدی صریح و آشکار، واقعی و منطقی، عادلانه و منصفانه، برآمده از مطالعه و تحقیق عمیق. 🔸 «نقد» به معنای «منفی‌بافی»، «تخریب» و «دشمنی» و‌ «حذف» نیست. نقد به معنای عیب‌ها و بدی‌ها را دیدن و برجسته‌کردن نیست. بلکه «نقد» یعنی شناخت عمیق و دقیق اندیشه‌ها و جریان‌ها از زوایای مختلف و پی بردن به مبانی و بنیان‌های نظری و چارچوب فکری و عملی صاحبان اندیشه و راهبران جریان‌ها تا نقاط قوت از ضعف، ظرفیت‌ها از تهدیدها، امکان‌ها و محدودیت‌ها، پیامدها و نتایج بازشناخته شود و با جای‌گذاری آن در سر جای خودش، از افراط و تفریط در برابر آن پرهیز شود، از قوت‌ها و ظرفیت‌های آن در موضع خودش استفاده شود و با مطرح کردن نقص‌ها و محدودیت‌ها و انذار تهدیدها و پیامدهای مخرب آن اندیشه و جریان در آینده، ضرورت اصلاح و با اندیشی را تذکر دهد و به بازخوانی و بازسازی اندیشه‌ها و جریان‌ها کمک کند. و به افراد و جامعه کمک کند تا از احساسات و افراط و تفریط خارج شود و نسبت خود را با اندیشه‌ها و جریان‌ها بر اساس واقعیت‌ها و ظرفیت‌ها تنظیم و تدبیر کنند. 🔸«نقد» و تحلیل عالمانه‌ی اندیشه‌ها و جریان‌ها، در گرو تمایزگذاری و دسته بندی منطقی و جریانی آن اندیشه‌ها و جریان‌ها در قالب‌ها و صورت‌هایی است تا شباهت و تفاوت‌های اندیشه‌ها با یکدیگر شناخته شود و هم‌افزایی‌ میان آنها و یا تقابل‌ها و تضادهای زیربنایی و یا روبنایی میان آنها شناخته شود. بدون تمایزگذاری و دسته‌بندی منطقی جریان‌ها امکان کشف و بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های اندیشه‌ها و تحلیل عمیق مبانی و پیامدهای آنان وجود ندارد. لذا «نقد» در گرو، جریان شناسی، تمایزگذاری، طبقه‌بندی و دسته‌بندی اندیشه‌ها و جریان‌هاست. البته روشن است که این مهم با استفاده کامل از منابع مکتوب و تحلیل دقیق سیره و عملکرد آن اندیشه‌ها و جریان‌ها ممکن است و نباید به یک سلسله احتمالات ذهنی اعتماد کرد. 🔹 «نقد» کردن و «نقد» شنیدن نشانه‌ای از «بلوغ عقلی» و «رشد فکری» فردی و اجتماعی و خروج از «ظاهربینی» و «سطحی‌نگری» است. چرا انسان بالغ شده و رشد یافته است که از مواجهه احساسی و سیاسی با اندیشه‌ها و جریان‌ها فاصله می‌گیرد و با عقل و منطق با هر اندیشه و جریانی مواجه می‌شود و می‌داند که هیچ اندیشه و جریانی به تمام حقیقت دسترسی ندارد و علاوه بر ظرفیت‌ها از محدودیت‌هایی نیز برخوردار است که اگر به درستی شناخته نشود می‌تواند در آینده پیامدهای خطرناکی داشته باشد. بخصوص کسانی که از «خودآگاهی تاریخی» برخوردارند می‌دانند که ریشه بسیاری از تغییرات اجتماعی و تحولات تاریخی، اختلافات فکری و معرفتی است که اگر به موقع شناخته می‌شد و پاسخ مناسبی به مشکله و مسئله‌ی آنها داده می‌شد تاریخ به گونه‌ی دیگری رقم می‌خورد. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2129
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش دوم: 🔸 در فرهنگ قرآن کریم و مکتب اهلبیت (علیهم‌السلام) «نقد» و «نقادی» و «جدال احسن» بسیار ارزش دارد و در آیات و روایات متعددی به اهمیت آن و بایستگی‌های آن پرداخته شده است، چرا که براساس عقلانیت اسلامی، نقد و نقادی، مقایسه و سنجش موجب شناخت بهتر حقایق، ظرفیت‌ها و تجمیع اندیشه‌ها و تعمیق نظریات می‌شود و انسان را از ضلالت و گمراهی، حماقت، ساده‌لوحی و سطحی‌اندیشی، پیروی کردن و تقلید کورکورانه از اندیشه‌ها و جریان‌های مختلف باز می‌دارد بخصوص اندیشه‌ها و جریان‌هایی که به ظاهر مذهبی و انقلابی هستند و حتی آتش آنها از مذهبیون و انقلابیون حقیقی هم تندتر است و به ستیز و تضاد با مخالفان و دشمنان مشغولند. در حالی که به لحاظ مبنایی و زیربنایی چندان هماهنگ با جریان اصیل حق و حقیقت نیستند. به طور نمونه چند مورداز آیات و روایات مربوطه ذکر می‌شود: ✔️خداوند در قرآن خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید: ﴿اُدْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛(النّحل/125). با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت از همگان بهتر مى‏داند چه کسى از راه او گمراه شده است و او به هدایت‏یافتگان داناتر است﴾ ✔️در جوامع روایی از حضرت عیسی(ع) چنین نقل شده است: «خُذُوا الحَقَّ مِن أَهلِ البَاطِلِ وَ لاَ تَأخُذُوا البَاطِلَ مِن أَهلِ الحَقِّ، کُونُوا نَقَّادَ الکَلاَمِ؛[بحارالانوار، ج 2: 96] حق را از اهل باطل بپذیرید، ولی باطل را از اهل حق نگیرید، از نقّادان در کلام و سخن باشید» ✔️ امام علی (عليه السلام) فرمودند:  مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطَأِ . [نهج البلاغة: الحكمة 173] هر كس از آراى گوناگون استقبال کند، جايگاههاى خطا (نادرست انديشى) را باز شناسد . ✔️ از حضرت نقل شده که به فرزندش محمد بن حنفیه مى فرماید: «اضْمُمْ آراءَ الرِّجالِ بَعْضَها إلى بَعْض ثُمَّ اخْتَرْ أقْرَبَها إلَى الصَّوابِ وَأبْعَدَها مِنَ الاْرْتِیابِ؛ [من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 384] آراى عالمان را در کنار دیگرى قرار بده [و مقایسه و نقادی کند] سپس آن رأى را که به حقیقت نزدیک‌تر و از خطا دورتر است انتخاب کن». ✔️امام حسین (علیه السلام) می‌فرماید: «مِن دَلائِلِ العالِمِ إنتقادَةِ لِحَدِیثِه وَ عِلمِه بِحَقائِقَ فُنونِ النَّظَر؛[بحارالانوار، ج75، ص119] از نشانه‌های عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است.» ✔️امام الصادق عليه السلام: أحَبُّ إخواني إلَيَ مَن أهدى إلَيَ عُيوبي. [الكافي ج 2 ص 639، تحف العقول ص 366] محبوبترينِ دوستان من، كسى است كه عيب‌هايم را به من هديه دهد. 🔹 در فرهنگ اسلامی، هیچ کس از نقد و بهره‌مندی از نظرات دیگران مبرا نیست تا جایی که حضرت امام علی(ع) می‌فرماید: «فَلاَ تَکفُوا عَنِّی مَقَالَةً بِحَقٍّ أَو مَشوِرَةٍ بِعَدلٍ، فَإِنِّی لَستُ فِی نَفسِی بِفَوقٍ أَن أُخطِی، وَ لاَ آمَنَ ذَلِکَ مِن فِعلِی، اللهُ أَن یَکفِی اللهُ مِن نَفسِی مَا هُوَ أَملِکُ بِهِ مِنِّی» (نهج‌البلاغه خ 216). نسبت به من ازگفتن حق یا مشورت درعدالت توقف نکنید که نه من برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا درکار نفس کفایت کند که از من بر من تواناتر است. این کلام امیرالمومنین (علیه السلام) سند واضح و شفافی دربیان مسئولیت اجتماعی همگان درباب بیان حق ومشورت درباب عدل نسبت به همگان حتی نسبت به شخصیتی درجایگاه امیرالمومنین. 🔹 خلاصه اینکه شکل‌گیری و‌قوام جامعه وحکومت اسلامی و «مردم‌سالاری دینی» در گرو، استقرار فرهنگ نقد و انتقاد، مشاوره و نصیحت و تذکار عمومی است و این مقوله نه یک امر فرعی بلکه یک «مسئولیت اجتماعی» است که در دو اصل «امر به معروف» و«نهی از منکر» جنبه شرعی به خود گرفته است و جزء واجبات اساسی جامعه است به نحوی که در قرآن کریم آن را شرط ولایت اجتماعی مؤمنان معرفی کرده است: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (توبه ٧١) در این آیه به روشنی مشخص است که ولایت اجتماعی مؤمنان در گرو، امر به معروف و نهی از منکر است. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2130
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش سوم: 🔸 هدف اصلی از «امر به معروف» و «نهی از منکر» جلوگیری از اختلاف و تفرقه در جامعه است که این اختلاف ناشی از تحریف مکتب فکری و معارف بنیادین جامعه است. «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ / وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (آل عمران: ۱۰۴ -۱۰۵) در فرهنگ قرآنی، اختلافات برآمده از تحریف و تفسیر به رأی مکتب فکری اسلام و انقطاع از تاریخ و هویت اسلامی را عامل ضعف قوا و تشتت نیروها می‌شود که می‌بایست با «نقد» و بررسی جوانب مختلف اندیشه‌ها و جریان‌ها در مقابل این انحراف‌ها و تحریف‌ها گرفته شود. روشن است که بسیاری از این انحرافات و تحریفات نه برآمده از «قبح فاعلی» و انگیزه‌های ناپاک است بلکه ناشی از «قبح فعلی» و روش غلط انتخاب شده و انقطاع از تاریخ و علوم اسلامی است. 🔹 علی رغم همه‌ی نکات ذکر شده، همچنان در فضای فکری و فرهنگی ایران و بخصوص بسیاری از مذهبی‌ها، «نقد» علمی و منطقی اندیشه‌ها و جریان‌های مدعی انقلابی‌گری، «تخریب» و «منفی بافی» و «فحش» و ... فهم می‌شود و شنیدن هیچ نقدی را نسبت به برخی از اندیشه‌ها و جریان‌های که به آن علاقه‌مند است یا آن را مذهبی و انقلابی می‌پندارد به خود اجازه نمی‌دهند و هر نقدی نسبت به آنها برآمده از «خصومت‌های شخصی» و «حب و بغض‌های سیاسی» می‌پندارند. 🔸جالب‌تر اینکه، بارها شده است که در مباحث علمی شناخت اندیشه‌ها و جریان‌های معاصر و تبیین نسبت آنها با انقلاب اسلامی، متفکران و نویسندگان و مصلحان مختلفی طبقه‌بندی منطقی شده‌اند و بعد از بررسی آثار و اندیشه‌ها و عملکردها، از صدها نفر از علمای فرزانه و بزرگان صاحب‌نام تعریف و تمجید شده است و ده‌ها نفر به عنوان مرجع فکری و اندیشمند تراز انقلاب اسلامی معرفی شده است و در این بین، به نقد و بررسی عالمانه و منطقی افراد دیگری اشاره شده است - که عموما متوسطین علمی با گرایش‌هایی مختلف اما دارای رسانه‌های قوی و پیروان فدایی هستند - و به نسبت سنجی مبانی فکری آنها با مثلاً مکتب فکری انقلاب اسلامی و آینده جامعه‌ی اسلامی پرداخته شده است و بعد از نقد و بررسی، اشکالات و نواقص اندیشه‌ی آنها و پیامدهای خطرناک احتمالی آنها برای انقلاب و جامعه در آینده بیان شده است اما به جای شکل‌گیری بحث و‌گفتگو و مطالعه و تحقیق، سریعا با واکنش‌های تند برخی از مخاطبان در کلاس‌ها و‌ جلسات و همچنین بدگویی و غیبت و تهمت پشت‌سر گوینده مواجهه می‌شود و این‌گونه القا می‌شود که «فلانی همه را تخریب کرد و کنار گذاشت و هیچ کس نماند و...» برخی هم این نقدها را «خصومت شخصی» می‌دانند و بعضی آن را «موجب اختلاف و تفرقه در جبهه انقلاب اسلامی می‌خوانند که آب به آسیاب دشمن است.» خلاصه کمتر کسی آمد و یک نقد عالمانه از نقدهای علمی و منطقی انجام شده ارائه کرد تا باب گفتگو و مباحثه‌ی انتقادی باز شود و ابعاد و زوایای مختلف یک اندیشه و جریان کنکاش شود و سره از ناسره بازشناخته شود. 🔸 به هر حال ما در جمهوری اسلامی برخلاف سال‌های مبارزه، با یک رویه غلط روبرو هستیم و آن این است که هاله قدسی به دور افراد مختلف مدعی انقلابی‌گری می‌پیچانیم و هر فرد صاحب منبر و کرسی را بر مسند متفکر و نظریه پرداز و راهبر انقلاب می‌نشانیم و اجازه نقد و بررسی آرا و اندیشه‌های آنها و تبیین پیامدها و نتایج بلند مدت آنها را به بهانه‌های اخلاقی، سیاسی، اجتماعی نمی‌دهیم. به تعبیر دیگر به محافظه‌کاری و خودسانسوری نسبت به برخی از جریان‌های مذهبی و مدعی انقلابی‌گری به بهانه «جبهه‌سازی»، «کار جمعی»، «رعایت اخلاق»، «تفاهم»، «تحمل» و امثال این بهانه‌ها روی می‌آوریم. اما حقیقت امر این است که در برخی موارد این محافظه‌کاری ریشه در منفعت‌شخصی و حفظ اعتبار و جایگاه اجتماعی و رسانه‌ای خودمان دارد. بسیاری از اهل درک و فهم، خود را از «نقد» واقعی اندیشه‌ها و جریان‌های مذهبی، مدعی‌انقلابی‌گری، چپ‌اسلامی کنار کشیده‌اند و فقط به نقد تند و تیز غرب‌گرایان و جریان‌های لیبرالیستی مشغولند. در چنین فضایی، امکان تبیین اندیشه‌های اصیل انقلاب و مبانی فلسفی و فقاهتی آن و مرزگذاری با سایر اندیشه‌های صوفیانه و یا چپ‌گرایانه وجود ندارد و کوچکترین نقدی هم، بسیار زیاد، سنگین، سخت و خشن فهم می‌شود. چون همگان به وضع موجود راضی‌اند و چشم بر حقایق پوشیده‌اند لذا همان آن یک «نقد»، بزرگ و سنگین و سخت و غیر معمول و غیر واقعی جلوه می‌کند. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2131
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش چهارم: 🔸 متاسفانه از گذشته خودمان درس نگرفته‌ایم و به بررسی بت‌سازی‌های دهه شصت پیرامون برخی از روحانیون معروف، سخنگویان و دولتمردان و هاله‌سازی‌های قدسی پیرامون امثال احمدی‌نژادها در دهه هشتاد نپرداخته‌ایم و از ضررهایی که به انقلاب و نظام تحمیل کرده‌ایم عبرت نگرفته‌ایم و صرفا مشکل را در آن افراد دانسته‌ایم و به ریشه‌های فکری و فرهنگی سقوط آنها که همین بت‌سازی‌ها، مقدس‌پنداری‌ها، متفکر سازی و قهرمان سازی هاست توجه نکرده‌ایم. اگر خوب توجه کنیم می‌بینیم که این ما بودیم که آن افراد را از جایگاه خود خارج کردیم و در یک جایگاه بالاتری نشاندیم و انتظارات و توقعات زیادی در جامعه نسبت به آنها ایجاد کردیم و نهایت این شد که چون تطابقی میان شخصیت آن افراد با جایگاه تعریف شده وجود نداشت موجب ریزش افراد و انحراف مجموعه‌ها شد. 🔹این رویه، ناشی از چند مشکله اساسی در فضای فکری و فرهنگی ما ایرانیان است که می‌بایست برای آن فکری کرد و به اصلاح ساختارهای فکری و فرهنگی جامعه پرداخت: ✔️ ۱. ضعف مطالعه در جامعه و اعتماد به شنیده‌ها یکی از مشکلات اساسی جامعه ما، ضعف مطالعه و بیگانه بودن عموم مردم با کتاب و کتابخوانی است. سرانه بسیار پایین مطالعه در ایران و تزئینی بودن علم و اندیشه و اکتفا به شنیده‌ها در میان افراد و جریان‌های مختلف موجب سطحی‌شدن و ظاهربینی مفرط نیروهای مختلف شده است و کمتر به مطالعه آثار علمی و پژوهشی جریان‌ها و گروه‌ها می‌پردازند لذا نمی‌توانند به بنیادهای نظری جریان‌ها راه پیدا کنند و برای تحلیل افراد و جریانهای صرفا به برون دادها و روبناهای شعاری و رسانه‌ای اکتفا می‌کنند. از این رو، اگر یک فردی در رسانه‌ها به عنوان چهره انقلابی شناسانده شود عموم جامعه به سرعت به او اعتماد می‌کنند و هرگونه نقد و بررسی علمی و منطقی اندیشه‌ها و پیش‌بینی پیامدهای خطرناک آن اندیشه و جریان را بر نمی‌تابد. ✔️ ۲. نشناختن تاثیرهای مثبت «نقد» در جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی در فرهنگ عمومی ما ایرانیان، تعریف صحیح و درستی از «نقد» منتشر نشده است و کمتر درباره آثار و ثمرات علمی و عملی آن بحث شده است. هرگاه نامی از «نقد» برده می‌شود در ذهن افراد سریعا مفاهیمی همچون «تعریض»، «تخریب»، «کنار گذاشتن»، «خصومت شخصی»، «وحدت شکنی»، «منفی‌بافی» و... تداعی می‌شود واز ترکیب این امور، تلقی بسیار منفی در جامعه و اذهان عمومی نسبت به «نقد» و«ناقد» شکل می‌گیرد. ✔️ ۳. عدم نهادینه شدن فرهنگ «نقد» و «انتقاد» در جامعه به عنوان یک ارزش اجتماعی بجهت مشکلات معرفت‌شناختی در فرهنگ عمومی نسبت به «نقد»، نتیجه این شده است که «نقد» یک مؤلفه‌ی اخلاقی و ارزش اجتماعی فهم نمی‌شود و هرگونه نقد امر ضداخلاقی و ضد اجتماعی فهم شود. اگر در فرهنگ عمومی این بلوغ شکل نگیرد که نقد و نقادی یک ارزش اخلاقی و هنحار اجتماعی است راه برای «نقد» باز نمی‌شود و محافظه کاری و نفاق بر جامعه مسلط می‌شود. ✔️ ۴. ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به پدیده‌ها و سیاه و سفید دیدن اندیشه‌ها و جریان‌ها از دیگر ریشه‌های گریز از نقد و انتقاد در جامعه‌ی ما، ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به اندیش‌ها، جریانها و پدیده‌های اجتماعی است. به همین جهت، همه چیز ذیل خیر و شر، حق و باطل، سیاه و سفید دسته‌بندی می‌شود، لذا اگر چیزی سر مطلق نبود پس حتما خیر مطلق است. مثلاً اگر کسی دشمن نبود پس حتما دوست خوبی است و می‌توانم به او اعتماد کنم تا همه انتظارات و توقعات من را برطرف کند اما اگر نتوانست برخی از انتظارات و توقعات من را برطرف کند و یا خلاف میل من رفتار کرد، پس او خوب و قابل اعتماد نیست و باید سریع از او جدا شوم. در حالی‌که براساس مکتب فکری انقلاب اسلامی، همه امور این جهانی، دارای سلسله مراتب تشکیکی، چند لایه و چند سطحی است. بر این مبنا، هم «انقلاب اسلامی» یک پدیده‌ی چند لایه و چندی سطحی است که آحاد جامعه را می‌توان در نسبت با آن طبقه‌بندی و در ردیف انقلابیون جای دارد و برای آنها نقش روشنی تعریف کرد و هم اندیشه‌ها و جریان‌ها، امری چند لایه و چند سطحی است، زیربناهای معرفتی و نظری دارند و روبناهای رفتاری و اقدامی؛ ممکن است از حیث زیر بناهای معرفتی با انقلاب اسلامی غیرهمسو باشد اما در برخی از روبناها خیلی هم انقلابی دو آتیشه باشد و می‌تواند بالعکس هم ممکن باشد یعنی مبانی کاملا همسو و هماهنگ با انقلاب اسلامی باشد اما آن کنش‌گری فعال و پرشور میدانی را نداشته باشد. پیش از این در یادداشتی مستقل درباره «تشکیک انقلابی‌گری» و منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی مطالب عرض شد که تکرار نمی‌شود. (اینجا) 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2132
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش پنجم و پایانی: 🔸در پایان این یادداشت‌ها خوب است بار دیگر به طور عمیق و دقیق پاسخ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی در تاریخ ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ مطالعه شود و به اهمیت نقد واقعی و انتقاد علمی بر پایه سه اصل ازادی، منطق و اخلاق در مکتب فکری انقلاب اسلامی پی برد و خود را با آن تطبیق داد. 🔹بخشی از آن نامه از این قرار است: ✔️نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد چنانچه‌ نباید بجای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و بجای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. ✔️آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌ و کلید جنبش‌ «تولید نرم‌افزار علمی‌ و دینی‌» در کلیه‌ علوم‌ و معارف‌ دانشگاهی‌ و حوزوی‌ زده‌ شده‌ است‌. ✔️بی‌ شک‌ آزادیخواهی‌ و مطالبه‌ فرصتی‌ برای‌ اندیشیدن‌ و برای‌ بیان‌ اندیشه‌ توأم‌ با رعایت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادی‌»، یک‌ مطالبه‌ اسلامی‌ است‌ و «آزادی‌ تفکر، قلم‌ و بیان‌»، نه‌ یک‌ شعار تبلیغاتی‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌. ✔️ من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌ میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئی‌ و کفرگوئی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. ✔️حال‌ آنکه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌ غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضائی‌ بسازد که‌ در آن‌، «آزادی‌ بیان‌»، مقید به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌ ، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و انصاف‌، سکه‌ رائج‌ شود تا همه‌ اندیشه‌ها در همه‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگیخته‌ گردند و «زاد و ولد فرهنگی‌» که‌ به‌ تعبیر روایات‌ پیامبر اکرم‌ (ص‌) و اهلبیت‌ ایشان‌ (علیهم‌ السلام‌)، محصول‌ «تضارب‌ آراء و عقول‌» است‌، عادت‌ ثانوی‌ نخبگان‌ و اندیشه‌وران‌ گردد. ✔️بویژه‌ که‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ و تمدن‌ اسلامی‌ همواره‌ در مصاف‌ با معضلات‌ جدید و نیز در چالش‌ با مکاتب‌ و تمدنهای‌ دیگر، شکفته‌ است‌ و پاسخ‌ به‌ شبهه‌ نیز بدون‌ شناخت‌ شبهه‌، ناممکن‌ است‌. ✔️اما متأسفانه‌ گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدگی‌ و گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدائی‌، دائما تبدیل‌ فضای‌ فرهنگی‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ یا تلاطم‌ گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تریبون‌، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعی‌ را پائین‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملی‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسایند و درگیری‌های‌ غلط و منحط قبیله‌ای‌ یا فرهنگ‌ فاسد بیگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتیجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشیه‌ مانده‌ و منزوی‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. ✔️در چنین‌ فضائی‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراری‌ و ثابت‌ و سطحی‌ و نازل‌ می‌گردد، هیچ‌ فکری‌ تولید و حرف‌ تازه‌ای‌ گفته‌ نمی‌شود، عده‌ای‌ مدام‌ خود را تکرار می‌کنند و عده‌ای‌ دیگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ می‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نیز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خویش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد می‌شوند. ✔️چنانچه‌ در نامه‌ خود توجه‌ کرده‌اید، برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحبنظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود. برای‌ علاج‌ بیماری‌ها و هتاکی‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگی‌ نیز بهترین‌ راه‌، همین‌ است‌ که‌ آزادی‌ بیان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و تولید نظریه‌ در چارچوب‌ اسلام‌، حمایت‌ و نهادینه‌ شود. ✔️بنظر می‌رسد که‌ هر سه‌ روش‌ پیشنهادی‌ شما یعنی‌ تشکیل‌ 1) «کرسی‌های‌ نظریه‌پردازی‌» 2) «کرسی‌های‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ و شبهات‌» و 3) «کرسی‌های‌ نقد و مناظره‌»، روشهائی‌ عملی‌ و معقول‌ باشند و خوبست‌ که‌ حمایت‌ و مدیریت‌ شوند بنحوی‌ که‌ هر چه‌ بیشتر، مجال‌ علم‌، گسترش‌ یافته‌ و فضا بر دکانداران‌ و فریبکاران‌ و راهزنان‌ راه‌ علم‌ و دین‌، تنگ‌تر شود. ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ 🛑 پایان ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2133
📌 ذات طلبگی و دانشجویی 🔹حیات علم و قوام دانشجویی و طلبگی به «نقد» است. اگر طلبه و یا دانشجویی هیچ نقدی به جریان‌ها و گروه‌های مختلف نداشت و در حاشیه کتابها تعلیقه انتقادی نزد، خروج از ذات طلبگی و دانشجویی و ورود به میدان تقلید و ارادت است. 🔸 اگر طلبه یا دانشجویی، زمینه‌هایی دستیابی به قدرت و قوت عقلانیت انتقادی را در خود فراهم نکرد و نتوانست به کتابها و جریانهای مختلف اشکال وارد کند و افق‌های جدید در معرفت و علم را بگشاید نشانه این است که درست درس نخوانده و مطالعه زیادی نداشته است و نتوانسته است به حقیقت راه پیدا کند. 🔹البته چنانکه بارها گفته شد، نقد و انتقاد نیاز به تحصیل عمیق در یک رشته و تلمذ در محضر استادان فن و انبوه خوانی در همان رشته و موضوع است که باید بر سه اصل ، و استوار باشد. ✍ سید مهدی موسوی ۲۴ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2136