eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
572 عکس
155 ویدیو
29 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌رسالت اجتماعی تفکر بخش چهارم 🔸 ۲۳. تفکر و اندیشه‌ورزی محصول قوه عقل است که می‌بایست به عقلانیت منتهی شود. میان عقل و عقلانیت باید تفاوت گذاشت. عقل جوهره نفس آدمي و قوه ادراکی انسان است که اگر به کار گرفته شود موجب تفکر و اندیشه‌ورزی می‌شود، ولی عقلانیت، نگرشی نظام‌مند به هستی و انسان در بستر زمان و مکان است که در درون یک نظام فکری و دستگاه محاسباتی، همه‌ی کنش‌های علمی، گرایشی و بدنی انسان سامان می‌یابند و حرکتی منسجم و به هم پیوسته را در عرصه‌های متنوع زندگی به بار می‌آورد. بنابراین تفکر و اندیشه پشتوانه‌ی عقلانیت و نظام عقلانی زندگی و دستگاه محاسباتی انسان در مواجهه با پدبده‌های زمان‌مند و مکانمند اجتماعی است. تفکر و اندیشه‌ورزی می‌بایست شرایط عقلانیت و نظم عقلانی زندگی را در زمانه‌ای که در آن به سر می‌بریم مهیا کند. لذا متفکران و اندیشه‌ورزان جامعه با هر گرایش و تخصصی می‌توانند معلم تفکر و مربی خرد مردم باشند و عقل آنها را مستحکم کنند و از فروریختن عقل و غلبه‌ی فروبست‌ها بر جامعه جلوگیری کنند و راه آینده را هموار سازند. 🔹 ۲۴. شرایط و ویژگی‌های تفکر و اندیشه ورزی هرگونه فعالیت ذهنی را نمی‌توان تفکر و اندیشه دانست بلکه تفکر نوع خاصی از فعالیت ذهنی است که دارای ویژگی‌ها و شرایطی است. ۱. پرسش‌گری، واقعیت‌یابی و حقیقت‌جویی و سنجش منطقی یافته‌ها و پرهیز از مغالطات و غلبه‌ی احساسات و تمایلات و آرزوها؛ ۲. جامع نگری و توجه به همه‌ی لایه‌ها و سطوح و ارتباطات واقعیت و پرهیز از تقلیل گرایی و کوته بینی؛ ۳. تعمق در حقیقت اشیا و روابط وجودی میان اشیا (از طریق تجرید، ترکیب و تعمیم) و پرهیز از سطحی‌گرایی و ظاهرگرایی؛ ۴. انعطاف، پویایی، خلاقیت و نوآوری و پرهیز از مطلق گرایی عام، کهنه‌گرایی، تعصب محوري؛ ۵. شکیبایی، حلم و تأنی در فهم مسائل، حرکت گام به گام و فرایندی ذهن برای حل مسئله و پرهیز از شتاب و عجله و ارائه پاسخ‌های تخیلی و توهمی؛ ۶. موقعیت سنجی و توجه به هدفهای بلند و شرایط و اقتضائات زمان و مکان حال و آینده(آینده‌‌نگری) و پرهیز از ثابت‌پنداری متغیرها و اعتباریات، ۷. انسجام، نظام‌مندی و شبکه سازی و پرهیز از نگرش جزیره‌ای و کشکولی، تشتت و پریشان‌گویی(از هر دری و در هر موضوعی سخن گفتن)؛ ۸. زندگی‌گرایی، مسئله‌یابی، حل مسئله و توجه به‌ کارآمدی در عرصه‌های مختلف زندگی و عمل و پرهیز از انتزاعی‌اندیشی محض و رویایی نگریستن به زندگی، کلی‌گوی در گفتار و نوشتار؛ ۹. انتقادی و راهبردی به معنای توجه همزمان به قوت‌ها و ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها؛ ۱۰. شنیدن کامل نظرات مختلف، تأمل دقیق در سخن مخالفان و نقد ناقدان، بررسی منطقی و انتقادی اندیشه‌ها و پرهیز از جمود روانی، خود مطلق‌پنداری، نقدناپذیری. 🔴 پایان. https://eitaa.com/hekmat121
📌رمز پایداری 🔹رمز پایداری هر انقلابی، تعمیق و گسترش کیفی آرمان‌های آن انقلاب در قالب یک شبکه‌ی مفهومی جذاب و به هم پیوسته در حوزه عمومی است به نحوی که در فرهنگ استقرار یابد و مبدأ همه‌ی کنش‌ها، سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها قرار گیرد. 🔸 شبکه‌ی مفهومی مجموعه‌ای بهم‌پیوسته از مفاهیم کلیدی و بنیادین است که ذهن جامعه را به سمت آرمان‌ها و اهداف راهنمایی می‌کند و از تفرقه و تشتت فکری جلوگیری می‌کند. 🔹 این شبکه‌ی مفهومی هنگامی که از کلیت و عمومیت ویژه‌ای برخوردار باشد می‌تواند طیف‌های مختلف از کنشگران اجتماعی را در بر بگیرد و عموم اهل جامعه بدان معتقد و وفادار باشند. اما اگر رنگ حزبی و جناحی به خود بگیرد به نحوی که موجب طرد بخشی از جامعه بشود نمی‌تواند عامل وحدت و همبستگی اجتماعی باشد. 🔸 استقرار یک شبکه‌ی مفهومی در جامعه مرهون دو امر است: ۱. تبیین علمی و نظری به این معنا که هریک از مفاهیم آن شبکه در جامعه‌ی علمی به درستی تعریف و معنا شده باشد و سپس در یک ساختار علمی و منطقی تنظیم و به صورت یک نظریه‌ی علمی و معرفتی عرضه شود به نحوی که اندیشمندان و متفکران آن جامعه را اقناع کند. از این رو، یکی از ضرورت‌های پایداری انقلاب‌ها تولید علم و نظریه‌پردازی مداوم در اطراف آرمان‌ها ، ارزش‌ها و مفاهیم انقلابی ‌و تأثیر آن در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی است. ۲. گفتمان سازی در مرحله‌ی دوم آن شبکه‌ی مفهومی تبیین شده وارد عرصه فرهنگ شود و به یک گفتمان و مطالبه محوري تبدیل شود این مرحله نیازمند فعالیت‌های گسترده‌ی رسانه‌ای و تبلیغی است تا این پیام را در جامعه بگستراند و به فرهنگ عمومی تبدیل کند. فعالیت گفتمان سازی و رسانه‌ای از طریق مجموعه‌ای از فعالیت‌های فکری، تربیتی، هنری، نمایشی، تفریحی، ورزشی، خبری ممکن است چرا که هر کدام از اینها انتقال دهنده‌ی مجموعه‌ای از پیام‌ها به افراد و بسط آن در فرهنگ عمومی است. انقلاب اگر رسانه نداشته باشند و اگر نتواند مفاهیم پیام‌های خود را به صورت هنرمندانه، لطیف و غیرمستقیم در حوزه عمومی مستقر کنند و عموم افراد جامعه را اقناع کند و ذائقه و مطالبات آنها را جهت دهد، به تدریج از ذهن‌ها و فرهنگ عمومی کنار گذاشته می‌شوند و آرمان‌ها و مفاهیم دیگری جایگزین آنها خواهد شد که متضاد با آرمان‌ها و مفاهیم انقلاب است. بخصوص اگر انقلاب دشمنان زخم‌خورده‌ی خارجی و داخلی داشته باشد زیرا هر کدام سعی می‌کنند با تحریف، تخریب و دروغ‌پردازی انقلاب را نزد مردم، ضعیف و خائن به اهداف و آرمان‌های خود معرفی کنند و آنها را قانع کنند که آرمان‌ها و اهداف دیگری می‌تواند آنها را به زندگی بهتر رهنمون باشد بدین جهت، با طرح آرمان‌های رؤیایی و شبکه مفاهیم دیگر، ذهن و ذائقه‌ی آنها را دستکاری می‌کنند. 🔹 نکته مهم تبیین علمی و نظری و گفتمان‌سازی و اقناع‌گری دو روی یک سکه‌اند و مکمل یکدیگرند هر یک بدون دیگری ناقصند و در پایداری انقلاب ناتوان هستند. 🔸تبیین علمی و نظری و تولید دانش و نظریه متناسب هرچقدر هم قوی و مستدل و کارآمد باشد اگر پیوست رسانه‌ای و گفتمان‌سازی نداشته باشد مفید و اثربخش نخواهد بود چرا که به وارد فرهنگ عمومی و عرصه‌های سیاستگذاری و خط‌مشی گذاری وارد نشده است. این مهم نیازمند فعالیت گسترده‌ی رسانه‌ای و تبلیغی است. 🔹 فعالیت رسانه‌ای و گفتمان سازی نیز بدون تبیین معرفتی و بدون ارائه نظریات قوی و مستدل مفید نخواهد بود بلکه ممکن است به جهت افراط و تفریط‌ها، نشناختن موقعیت‌ها و برنامه‌های مناسب، خروج از دایره حکمت و اخلاق نتیجه معکوس داشته باشد و به ضد تبلیغ تبدیل بشود. بنابراین حتما و حتما، گفتمان‌سازی معقول و کارامد مسبوق به تبیین معرفتی و نظریه‌پردازی علمی و فلسفی صحیح، مستدل و منسجم باشد. https://eitaa.com/hekmat121/939
📌دين مسؤول فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری: (مسيحيت قرنها عليه اسلام تبليغ کرد که اسلام دين امر به معروف است پس ضد آزادي است و همچنين دين جهاد است پس ضد آزادي است. جواب اين است که اسلام است، و مسئوليت بدون درگيري با غاصبان حقوق اجتماع و با آنان که به تعبير قرآن «صادّ» عن سبيل اللَّه مي‌‌‌‌‌باشند معني ندارد.) منبع: یادداشت‌های استاد ج۷ ص۸۷. https://eitaa.com/hekmat121
📌مواظب باشيد گول نخورید! ... حضرت امام رضا (علیه السلام از حضرت امام زین العابدین علیه السلام روایت می‌کند که فرمود: 🔸وقتی مردی را دیدید که قیافه و ظاهرش مثل اهل خیر و نیکی نیست و در گفتارش ریاکاری می‌نماید در حرکاتش فروتن است، زود پیروی از او ننموده، تأمل کن و فریب نخور؛ زیرا چه بسیارند کسانی که از به دست آوردن دنیا و حرام آن عاجزند و این ناتوانی به علت ضعف نیّت «و اراده»، حقارت و ترس است، لذا دین را ابزار به دست آوردن دنیا قرار داده، مردم را با ظاهر سازی فریب می‌دهند و اگر قدرت بر حرام داشته باشد وارد آن می‌شود. 🔹اما اگر دیدید که او از مال حرام پرهیز می‌کند، بازهم درنگ نموده، فریب نخورید، چون شهوات مردم مختلف است، چه بسیارند کسانی که به مال حرام توجه ندارند – هر چند زیاد باشد – اما همین شخص با زن زشت صورت زنا می‌کند. 🔸اگر دیدید چنین کاری نمی کند، باز هم دقت نموده فریب نخورید، ببینید عقلش چگونه است، زیرا بسیار است مواردی که کسی مال و شهوت را ترک می‌کند اما عقل درستی ندارد به جهت نادانی، فسادش از اصلاحش بیشتر است. 🔹اگر دیدید عقل درستی دارد باز فریب نخورید، ببینید که آیا عقلش بر هوای نفس پیروز است یا بالعکس، و نیز دقت کنید که علاقه به ریاست‌های باطل دارد یا ندارد، زیرا بعضی انسانها در دنیا و آخرت خسارت زده اند. دنیا را برای دنیا ترک می‌کنند و لذت ریاست باطل را بهتر از لذت اموال و نعمت‌های مباح می‌دانند و همه را به خاطر رسیدن به ریاست ترک می‌کنند: *«إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ» ، -. بقره/۲۰۶ – {و چون به او گفته شود: «از خدا پروا کن» نخوت، وی را به گناه کشاند. پس جهنم برای او بس است، و چه بد بستری است. } او بدون بصیرت و کورکورانه راه می‌پیماید، اولین گام او در راه باطل، او را به آخرین درجه خسارت می‌رساند. و چون درخواست چیزهایی را می‌کند که بر آن قدرت ندارد، مانند ادعای امامت و ریاست بر مردم و دادن فتوا، مستحق عدم لطف خداوند گردیده، در طغیان و سرکشی نیرومند گردیده، حلال را حرام و بالعکس می‌کند؛ از دست دادن دین برایش اهمیتی ندارد، آنچه مهم است این است که ریاست او باقی بماند، در مورد اینهاست آیه مبارکه: «وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیراً»، -. فتح / ۶ – {و [تا] مردان و زنان نفاق پیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده اند، عذاب کند؛ بَدِ زمانه بر آنان باد. و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنّم را برای آنان آماده گردانیده و [چه] بد سرانجامی است! } 🔹 لکن مرد کامل و نیکو آن است که هوای نفس خود را پیرو امر خداوند قرار داده و توان خویش را در راه رضایت خداوند به کار گیرد. خواری همراه با حق را از عزّت در راه باطل، به عزت ابدی نزدیک تر می‌داند و می‌داند تحمل ضرر اندک موجب دوام نعمت در جهان آخرت می‌شود که پایان ناپذیر است و خوشحالی همراه با پیروی از هوای نفس منجر به عذابی می‌شود که از بین نرفتنی است. به آن مردی که کامل است اقتدا نموده، از روش او پیروی نمایید، به وسیله او به خدا توسل جوئید که دعای او متسجاب و به درخواستش رسیده، ناامید نخواهد شد. https://eitaa.com/hekmat121
📌 مشکله-ی چپ اسلامی 🔸 یکی از پدیده های نیم قرن گذشته جوامع اسلامی و بخصوص ایران، شکل گیری جریان چپ اسلامی با الهام گیری از ادبیات هگلی - مارکسیستی است که به نقد اساسی بنیانهای تمدن اسلامی و دستگاه فقاهتی و حکمتی اسلام پرداختند و با ادعای عمل گرایی سعی در تأسیس دانش های معطوف به عمل بودند و زیربنای این اتفاق را اسلامی سازی و تأسیس دانستند که سعی داشتند با مراجعه به کتاب و سنت مشروعیتی برای آراء و اندیشه های هگل، مارکس و نومارکسیستی های غرب هم دست و پا کنند. 🔹 تأکید بیش از اندازه این جریان بر عمل موجب شده که با اذعان به تقدم اراده بر معرفت، بنیاد نسبی-گرایی را در جامعه ایرانی با چاشنی خلوص گرایی و نواخباری گریایجاد کنند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز سعی در تفسیر اراده گرایانه از انقلاب و آرمانهای آن ارائه دهند. تفسیری که بر پایه تضاد و تقابل صورتبندی شده است و راه را برای وحدت گرایی آحاد جامعه و اتصال فطری ملت ها مسدود می کند. 🔸 چپ اسلامی در طول نیم قرن گذشته صورتهای مختلفی داشته است و هر صورتی از آن در برهه ای تاریخ انقلاب اسلامی همراهی کوتاه مدتی داشته است و پس از مدتی این همراهی به تبدیل شد و موضعی انتقادی - اصلاحی به خود گرفت و از تغییر عقلانیت انقلاب اسلامی و تأسیس فلسفه و فقه جدید برای توسعه یافتگی و تحقق عدالت سخن به میان آوردند. اما به تدریج با تغییر نسلی در آن جریانها به تقابل روی آورد و عَلَم مخالفت با مکتب فلسفی و فقاهتی انقلاب اسلامی را برداشتند. 🔹 چپ اسلامی در هر دوره ای و بخصوص در معرکه تزاحم-ها و تضادهای اجتماعی در قامت ظاهر می-شود و توسعه نیافتگی و عدم تحقق عدالت و تلقی های غرب ستیزانه خود از انقلاب اسلامی را معلول نقص در مکتب فکری و عقلانیت عملی انقلاب اسلامی می دانند و راهی به رهایی از آن را جستجو میکنند. این جریان با سکوت در بر ظلم و ستم هایی که توسط اعتشاش گران به حق اسلام و انقلاب و مردم میشود به برجسته سازی ضعف ها و نواقص می پردازند و حرف های خیالی و اضطراری و خود را تکرار می کنند. حرف هایی که در طول نیم قرن اخیر هیچگاه به یک طرح درست و درمان برای التیام دردها و درمان بیماری های اجتماعی منتهی نشده است. بلکه بر حیرت و ناامیدی آحاد جامعه افزوده است و امید به پیشرفت و اعتماد به سرمایه های واقعی و هویت تمدنی را تضعیف و تحقیر کرده است. 🔸 در حالی که اگر درست نگاه شود بخشی از ناکامی ها و مشکلات اجتماعی جامعه اسلامی، مانع تراشی ها و تفسیرهای و غلط از آرمانها و ارزشهای انقلابی و اسلامی است که موجب سرمایه های اجتماعی شده است و با تصمیمات غلط، اعمال خودسرانه ، تفرقه برانگیز و وحدت شکنانه جریانهای غیر انقلابی و مخالفان خارجی را مدعی و طلبکار کرده اند و انقلاب اسلامی و مسئولان عالی نظام باید چوب ندانم کاری آن تندروی ها و تفسیرهای غلط علم ستیزانه، اخلاق گریزانه و غرب ستیزانه و حتی هویت ستیزانه آنها را بخورند. https://eitaa.com/hekmat121/950
📌انسان، عمل، معرفت، فرهنگ 🔸 انسان با عمل ساخته می‌شود و به عمل شناخته می‌شود. هویت و کیفیت عمل انسان به اندیشه و معرفت گره خورده است. هر معرفتی (به لحاظ کمی و کیفی) نوع خاصی از عزم و عمل را در پی دارد. بدین جهت نظر و عمل همیشه با هم هستند و هیچ نظری عاری از عمل و هیچ عملی خالی از نظر نیست. بالاتر اینکه معرفت و نظر خود کنش و فعالیت آگاهانه و ارادی انسان و معلول فرایند ادراک و تفکر است. لذا نمی‌توان معرفت را از عمل جدا دانست و به دوگانه نظر و عمل دامن زد. 🔹 عمل انسانی فرایند آگاهانه، ارادی و قصدمندانه‌ای است که ناظر به هدف و غایتی برای وصول و یا تغییر است و نسبتی هم با شرایط پیرامونی (زمان و مکان) دارد. لذا همه‌ی عمل‌های انسانی (حتی فعالیت ذهنی و معرفتی) دارای حیثیت اجتماعی و تأثیرگذاری بر جامعه و مداخله‌گری را دارد. انسان با عمل ذهنی(علم) و عمل یدی و بدنی خود واقعیت اجتماعی را می‌سازد، اصلاح یا تغییر می‌دهد و یا تحکیم و تعمیق می‌بخشد. 🔸 تاکیدا عرض می‌شود که فاعل شناسا و عالم، صرفا مشاهده‌گری منفعل و تاثیرپذیر نیست بلکه او عاملی فعال و سازنده و تغییر دهنده جهان معنایی جامعه خود هم هست. ایده‌ها و نظریات علمی بخصوص در علوم انسانی و اجتماعی صرفا توصیف و تبیین واقعیت نیستند بلکه سازنده واقعیت‌های اجتماع هم هستند. ازاینرو، جامعه‌پردازی وتمدن‌سازی ازطریق بسط یک تفکر و تعمیق آن در فرهنگ عمومی ممکن می‌شود. نظام‌های سلطه گر از این ظرفیت به خوبی استفاده می‌کنند و با تربیت عالمان و پژوهشگران سایر ملتها و بسط نظریه‌های علمی توجیه‌گر سلطه، ذهن و جان ملتها را تغییر و سپس تسخیر می‌کنند و سپس سلطه عملی، سیاسی و اقتصادی خود را گسترش می‌دهند و ملتها را استعمار می‌کنند. 🔹 عمل می‌تواند موضوع معرفت و تفکر قرار گیرد و کنشگر بر اساس خودآگاهی و قدرت بازبینی و سنجش عمل، آن را مطالعه کند و از چند و چون عمل و نتایج و پیامدهای سازنده و یا مخرب آن بازخوردگیری کند و دست به اصلاح و یا تکامل عمل برای رسیدن بهتر به اهداف بزند. 🔸اگر در جایی عمل ارزشی ندارد و در مناسبات انسانی جایگاهی ندارد ریشه در نوع معرفت و فرهنگ آنجا دارد، در واقع شاکله و ساختار آن معرفت و نظر به گونه‌ای است که مفهوم عمل در متن معرفت و دستگاه معرفتی خود قرار نداشته است. یا اینکه عمل به یک مفهوم انتزاعی فروکاسته شده است، یا اینکه در مرکزیت دستگاه معرفتی و به عنوان محور نظام اخلاقی و اجتماعی تبیین نشده است. (ر.ک: استاد مطهری، گریز از ایمان گریز از عمل) نتیجه طبیعی طرح عمل در حاشیه نظام مفهومی و به عنوان ارزش ثانوی در نظام اخلاقی و اجتماعی این است که عمل از جامعه و مناسبات انسانی رخت بر می‌بندد و در فرهنگ عمومی بی‌ارزش می‌شود و پدیده‌های دیگر همچون خیالبافی، نق‌زدن، تنبلی، طلبکاری، رابطه‌بازی و امثالهم جایگزین آنها خواهد شد. 🔹 اگر قرار است نزد آحاد جامعه ارج و قربی پیدا کند و به متن مناسبات و معادلات اجتماع بازگردد، چند اقدام مقدماتی لازم است: ۱. و معرفت ناظر به عمل را بازسازی کرد. به نحوی که عمل در مرکزیت نظام دانایی و به عنوان محوریت نظام اخلاقی و اجتماعی تبیین شود و نسبت آن با سایر مفاهیم کلیدی و قضایای بنیادین مشخص شود. همچنین می‌بایست مفاهيمي که موجب حاشیه‌ای شدن عمل و گریز از عمل می‌شود به حاشیه نظام دانایی رانده شود. ۲. می‌بایست معرفت‌های نظری به موضوعات عینی و عملی امتداد یابند و برای عرصه‌های مختلف زندگی انسان طرح و برنامه کارآمد و عملياتي عرضه کنند. ۳. به مقوله مهارت‌های عملی و بالا بردن مهارت‌های عملی مردمان جامعه توجه ویژه‌ای داشت. مهارت‌هایی نظیر: تفکر انتقادی، تفکر راهبردی و تصمیم‌گیری، مهارت مطالعه و تحقیق، مهارت کار جمعی و گروهی، مهارت ریسک پذیری و سرمایه‌گذاری، و مانند اینها. ۴. علاوه بر آن لازم است این تبیین نظری و عقلانی گفتمان سازی شود و در فرهنگ عمومی مستقر گردد تا عمل از حاشیه به متن آید و کار به عنوان ارزش اولی و ذاتی و عمومی پذیرفته شود و اساس سازوکار درونی پیشرفت تلقی شود. در این صورت است که همه‌ی مزایا و اعتبارات اجتماعی به عمل و عامل (کنشگران شایسته) اختصاص می‌یابد و تنبل‌ها، دلال‌ها، نق‌زنها، زالوصفت‌ها به حاشیه رانده می‌شوند و در نهایت چاره‌ای ندارند جز اینکه خود را اصلاح کنند تا از مزایای اجتماعی بهره ببرند. 🔸 بنابراین تولید و ترویج عقلانیت و پیشرفت معرفتی و فرهنگی شرط لازم و مقدمه‌ی ضروری هر نوع از پیشرفت و تحول و توسعه سیاسی، اقتصادی، نظامی ‌و... است. هر کدام از این‌ ها باید در حاشیه پیشرفت و تعالی فرهنگ مطرح شوند. زیرا در دستگاه فکري متفکران انقلاب اسلامی اساس تحول و تغییر اجتماعی و است‌. https://eitaa.com/hekmat121
📌خواندن کتب غربی برای طلاب و مدیران واجب است یا حرام؟ ❇️پرسش: سلام همواره از سوی برخی از خطبا و تریبون‌داران اینگونه گفته می‌شود که طلاب و مدیران نباید آثار متفکران غربی همچون کانت و کینز و مانند آن را مطالعه کنند. این با مطلب شهید مطهری که مطالعه فیلسوفان غربی در باره تاریخ و جامعه را از اوجب واجبات می‌داند ناسازگار است. همچنین چگونه می‌توان آثار غربی‌ها را نخواند و از تمدن سازی سخن گفت؟ لطفا پاسخ دهید. ❇️پاسخ: همواره دو نظرگاه مهم درباره مطالعه آثار فکری و علمی تمدن غرب وجود داشته است که ریشه در مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی آنها دارد. ✅جریان اول: جریانی که معتقد است که طلاب و حوزویان باید آثار غربیان را عمیق و اجتهادی و انتقادی بخوانند و ضمن نقد اجتهادی از آنها برای شناخت زمانه و موضوع شناسی استفاده کنند و بر پایه نظریه گفتگوی علمی و اجتهادی را با متفکران غربی آغاز کنند. بنیان این نظریه، معرفت‌شناسی واقع گرا است که امکان کشف واقعیت را ممکن می‌داند و معتقد است انسانها می‌تواند بواسطه عقل به سطوحی از واقعیت برسند هرچند کمال معرفت از طریق همدوشی عقل و وحی ممکن است. اما اگر کسانی با عقل به صورت روشمندانه با واقعیات طبیعی و انسانی مواجه شوند می‌توانند گزاره‌های علمی صادقی به دست آورند. اگر چه طبیعتا برخی از گزاره‌های معرفتی آنها می‌تواند باطل باشد که می‌بایست به صورت اجتهادی تحلیل و بررسی شود. متفکران انقلاب اسلامی همچون امام خمینی، امام خامنه‌ای، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید صدر، علامه جعفری، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله جوادی املی، از این جمله‌اند. به تعبیر شهید مطهری مطالعه آثار پیرامون جامعه و تاریخ از طلبگی است. ✅ جریان دوم: جریان دوم، جریانی است که در سخنان خود چنین به مخاطب القا می‌کنند که همه آثار فکری و علمی غرب، شیطانی و برساخته‌ی اراده‌ی انسان غربی است چون هیچ معرفتی کاشفیت از واقع ندارد و همه معرفت‌ها به صورت سیستمی برآمده از اراده‌ها و تعلقات نفسانی است. از این رو، مطالعه آثار غربیان در تعارض با نماز شب و مسلمان بودن است لذا طلاب و اساتید نباید آثار آنها را در اقتصاد و سیاست و مانند آنها را مطالعه کنند. هر چند برخی از این افراد خود بیشترین بهره را آثار فیلسوفان غربی و اندیشمندان علوم انسانی برده‌اند. مثلا منطق دیالکتیک، نظریه تقدم اراده بر معرفت و همچنین نظریه سیستم‌ها و قدرت محوری را که اساس نگرش آنهاست از غرب گرفته‌اند و بواسطه‌ی آنها روایات را فهم و علوم اسلامی را نقد می‌کنند. ♦️نتیجه: اختلافات روبنایی این چنینی ریشه در مبانی فکری و فلسفی دارد و هر دستگاه معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی ‌تحلیل متفاوتی از پدیده‌های ‌علمی، اجتماعی و سیاسی عرضه می‌کنند و احکام متفاوتی هم صادر می‌کنند. https://eitaa.com/hekmat121
📌 قواعد عام مقایسه‌ی اندیشه‌ها قاعده اول: مقام اندیشه مقام نقد و بررسی آرا و اندیشه هاست نه مقام تایید و یا رد افراد و گروه‌ها؛ گروه‌بندی و حزب‌گرایی. بررسی حسن فاعلی افراد و گروه‌ها و همچنین تایید یا تخریب آنها و جبهه‌سازی و حزب‌گرایی از حوزه‌ی نقد و بررسی اندیشه‌ها خارج است و متعلق به حوزه اخلاق و سیاست است. قاعده دوم: نقد و بررسی اندیشه‌ها دو مقام دارد: گاه معطوف به کلیت و نظام یک اندیشه است که به صورت و نحوه چینش اجزا و عناصر معرفتی می‌پردازد و گاه ناظر به تک تک گزاره‌ها و قضیه‌ها از حیث صدق و کذب. هر کدام از این دو مقام، اقتضائات متفاوتی دارد. البته هیچ کدام نافی دیگری نیستند اما هر کدام کاربست متفاوتی دارند. لذا قبل از ورود به نقد و بررسی می‌بایست مقام بحث خود را مشخص کرد. قاعده سوم: نقد و بررسی یک نظام و شبکه‌ی معرفتی به معنای بسیط بودن و عدم امکان تجزیه‌ی آن نیست آنچنان که برخی ساختارگرایان می‌گویند. اما باید توجه داشت که اساس یک اندیشه و نوآوری آن، در نوع نظام و نحوه‌ی چینش اجزا و عناصر معرفتی است که به نتایج و تجویزهای بدیعی منتهی می‌شود. بنابراین برای شباهت سنجی و قرابت‌سنجی حتما باید ابتدا دو نظام‌واره را در سطح نظام و هیأت کلی بررسی کرد پس از آن به شباهت‌ها و تمایزها، قرابت‌ها و تباعدهای گزاره‌ای پرداخت. قاعده چهارم: ادعای شباهت یک اندیشه با یک اندیشه‌ی دیگر یا ادعای هماهنگی یک گوینده با یک متفکر مشهور، زمانی صحیح است که شباهت و قرابت آن دو در مقام نظام و شبکه‌ی معرفتی اثبات شود نه صرفا برخی شباهت‌های جزئی و گزاره‌ای. چرا که هر اندیشه‌ای با اندیشه‌ی رقیب خود اشتراکات معرفتی مختلفی دارد و الا امکان مقایسه وجود ندارد. آنچه شباهت و قرابت را اثبات یا رد می‌کند مقایسه در سطح نظام‌واره‌ی اندیشه است. قاعده پنجم: نظامات مختلف اندیشه، در عین اختلاف و تضاد ممکن است مکمل یکدیگر در اثبات یک نتیجه و ظهور یک پدیده‌ی اجتماعی باشند. به طور مثال، اخلاق‌گرایی افراطی به معنای نفی فقه و شریعت و همچنین منسک‌گرایی افراطی با نفی اخلاق‌گرایی و القای تقابل اخلاق با دین، هر دو در تقلیل معرفت دینی به یک ساحت واحد مشترک هستند. هر دو در القا "غیراخلاقی بودن امر دینی" مشترک هستند. قاعده‌ی ششم: هر نظام اندیشه‌ای و مکتب فکری، حداقل دو سطح دارد: مبانی و مسائل؛ اصول و فروع. قوام هر مکتب و نظام اندیشه به مبانی معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی آن است. قرابت و شباهت زمانی میان دو دستگاه فکري و نظام اندیشه برقرار است که از حیث مبانی سه‌گانه‌ی مذکور، شباهت و قرابت داشته باشند و الا هرچقدر در مسائل و فروع شباهت داشته باشند نمی‌توان آنها را یکی دانست و یا در یک خط و مسیر طبقه‌بندی کرد. بلکه باید تمایزات و اختلافات آنها را به رسمیت شناخت و به بهانه‌های مختلف سعی در تحمیل یکی بر دیگری نداشت. البته هر کدام از حیث معرفتی محترم هستند و قابل نقد و بررسی. قاعده هفتم: علاوه بر مبانی، توجه به شبکه ی مفهومی هر دستگاه فکری بسیار مهم است. اساسا هر گوینده و نویسنده ای، شبکه ای از معانی و مفاهیم به هم پیوسته دارد که از طریق آنها به تصور واقعیت و فهم آن می پردازد. لذا برای فهم معنای دقیق واژگان و مفاهیم به کار گرفته در دستگاه اندیشه ای او باید آن شبکه ی مفهومی را به درستی شناخت. صرف شباهت لفظی و واژگانی در دو دستگاه دلیلی بر اشتراکی معنایی و مفهومی آن واژگان نیست. بخصوص اینکه، شبکه ی مفهومی بر نوعی تفکر استعاره ای و انگاره های تصویری استوار است که حاصل انباشت تاریخی و فرهنگی است که از طرق مختلف وارد ذهن گوینده و نویسنده شده است و در بسیاری موارد ناهشیارانه و غیر آگاهانه است. https://eitaa.com/hekmat121
📌عقلانیت انقلاب اسلامی 🔹انقلاب اسلامی ایران بر محور حکمت نظری و عقلانیتی اجتماعی شکل گرفت که ریشه در معارف قرآن و مکتب اهلبیت(ع) و علوم اسلامی اعم از حکمت و عرفان و فقه و اصول دارد. عقلانیتی که در شخصیت جامع و بی‌مانند یگانه‌ی دوران حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) رهبر انقلاب و سایر متفکران اصیل انقلاب اسلامی (همانند فیلسوف انقلاب شهید مطهری، نظریه‌پرداز انقلاب شهید بهشتی، حکیم انقلاب آیت الله العظمی خامنه‌ای و ...) تبلور و در اندیشه‌ها، آثار و کنش‌های ایشان عینیت یافته است و به تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران و تدوین قانون اساسی و ۴۳ سال تجربه‌ی حکمرانی اسلامی منتهی شده است. 🔸این عقلانیت بعد از چهار دهه همچنان مبنای فکری انقلاب است و "بیانیه‌ی گام دوم انقلاب اسلامی" یکی از ظهورات آن است. بازخوانی دوباره‌ی این عقلانیت پس از چهار دهه تجربه‌ی حکمرانی نشان می‌هد که همان عقلانیت موسس و علت ایجاد، علت بقا و پویایی و دوام هم هست و از ظرفیت فوق‌العاده زیادی برای حرکت پر قدرت به سمت آینده باشکوه و ساخت تمدن نوین اسلامی و استحاله‌ی تمدن غرب است. 🔹عقلانیت انقلاب اسلامی در همه دوران عمر خود توانست اندیشه‌ای انحرافی و التقاطی چپ و راست را کنار بزند و با تقویت ایمان و امید در مردم، به حل مسائل جامعه بپردازد و فرایند حرکت از نظر تا عمل و چرخه‌ی رشد و پیشرفت جامعه اسلامی را فراهم کند. https://eitaa.com/hekmat121
📌 مکتب زنده، پویا و توانمند امام خمینی حکیم انقلاب آیت الله العظمی خامنه‌ای : مكتب سياسى امام نمى‌تواند از شخصيت پُرجاذبه‌ى امام جدا شود. راز موفقيت امام در مكتبى است كه عرضه كرد و توانست آن را به‌طور مجسم و به‌صورت يك نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد. البته انقلاب عظيم اسلامى ما به‌دست مردم به پيروزى رسيد و ملت ايران عمق توانايى‌ها و ظرفيت فراوان خود را نشان داد؛ اما اين ملت بدون امام و مكتب سياسى او قادر به چنين كار بزرگى نبود. مكتب سياسى امام ميدانى را باز مى‌كند كه گستره‌ى آن حتّى از تشكيل نظام اسلامى هم وسيع‌تر است. مكتب سياسى‌يى كه امام آن را مطرح و براى آن مجاهدت كرد و آن را تجسم و عينيت بخشيد، براى بشريت و براى دنيا دارد و پيشنهاد مى‌كند. چيزهايى در اين مكتب وجود دارد كه بشريت تشنه‌ى آنهاست؛ لذا كهنه نمى‌شود. كسانى كه سعى مى‌كنند امام بزرگوار ما را به عنوان يك شخصيت متعلق به تاريخ و متعلق به گذشته معرفى كنند، در تلاشِ خود موفق نخواهند شد. امام در مكتب سياسى خود است، و تا اين مكتب سياسى زنده است، حضور و وجود امام در ميان امت اسلامى، بلكه در ميان بشريت، منشأ آثار و ماندگار است. بيانات مقام معظم رهبری در مراسم پانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى(ره) 14/03/1383 https://eitaa.com/hekmat121
📌 غلط بودن دو جریان غرب‌ستیز و غرب‌پرست آیت الله العظمی خامنه‌ای: یک مقداری در مورد غرب صحبت کردم این را هم عرض بکنم: ببینید دو گرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو است؛ 🔸یک گرایش عبارت است از تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربی‌ها در دانش، حرکت خوبی کردند، همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبال‌گیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفته‌ام؛ اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم. بارها من گفته‌ام، ما حرفی نداریم کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعی‌مان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب می‌آید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم. 🔹نقطه‌ی مقابلش غرب‌زدگی است؛ غرب‌زدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غرب‌زده‌ی پهلوی، یک روشنفکر ریشه‌دار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آل‌احمد که عالم‌زاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است -با ما هم بی‌ارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئله‌‌ی غرب‌زدگی را مطرح کرد. امروز مسئله‌ی غرب‌زدگی مسئله‌ی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را. 🔸 خب پس بنابراین گرایش تعصّب‌آمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غرب‌زده از سویی، [هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط باید داشت، [ولی] تکیه‌ی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها باید استفاده کرد و[لی] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما [است].  بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱/۱/۱۳۹۸ https://eitaa.com/hekmat121
📌از علوم انسانی تا فقه الاجتماع ✍سید مهدی موسوی 🛑 بخش اول: 🔹۱. هر جامعه‌ای متناسب با بنیان‌های معرفتی و نظام ارزشی و معانی فرهنگی مستقر در بیناذهنیت مردم، به تولید شبکه‌ای از علوم توصیفی، تبیینی و تجویزی دست می‌یازد تا از این طریق بتواند به نیازها و خواسته‌های مردم پاسخ مناسب و به روابط انسانی نظم دهد و در معادلات اجتماعی تعادل و توازن ایجاد کند. هرچقدر نیازها و تمنیّات مردم، پیچیده‌تر، متنوع‌تر و گسترده‌تر باشد به میزان درک عالمان و فرهیختگان جامعه از کمیت و کیفیت آن نیازها و تمنیّات، علوم تولید شده در آن جامعه هم پیچیده‌تر، متنوع‌تر و گسترده‌تر خواهد شد و از روابط شبکه‌های منسجم‌تر برخوردار می‌شود و به همین دلیل عالمان آن جامعه تلاش می‌کنند تا الگویی را برای طبقه‌بندی و ارزش‌گذاری بهتر علوم ارائه دهند تا بهتر به کار بیایند. 🔸۲. تمدن اسلامی براساس بنیان‌های معرفت توحید و درک خاص توحیدی از منجر به تولید نوع خاصی از و دستگاه محاسباتی شد که به ایجاد و استقرار یک نظام ارزشی و شبکه‌ای از معانی فرهنگی خاص و توحیدی شد و براساس این نظام ارزشی و شبکه‌ی معانی فرهنگی، شبکه‌ای از نیازها متنوع، خواسته‌های مختلف و تمنیّات متعالی شکل گرفت و بدین جهت مجموعه‌ای از علوم متناسب تأسیس و تولید و یا اینکه ترجمه و بازتفسیر و بازسازی شد به نحوی که با روح عقلانیت توحید سازگار باشد. با توجه به ویژگی‌های عقلانیت توحیدی همچون جامع‌نگری، رشدمحوری، تشکیکی فهمی، این مجموعه‌ی علوم به هم پیوسته و مرتبطند و در عین حالی که به ساحت های مختلف زندگی انسان ناظرند به ایجاد یک نظم اجتماعی واحد منتهی شده است. از این رو در تمدن اسلامی بر پایه عقلانیت توحیدی، مجموعه‌ای علوم نظری، عملی، ابزاری حضور فعال و بانشاط در تنظیم مناسبات انسانی و تدبیر معادلات اجتماعی دارند که علی‌رغم تفاوت‌ها و حتی تضادهای علمی، در راستای تقویت و گسترش یک فرهنگ خاص بودند. به طوری که تشکیک‌ها و نقدهای یک دانش به دانش‌ دیگر، موجب ارتقا و تکامل آن دانش شده است. 🔹 ۳. از جمله مهمترین دسته دانشی در تمدن اسلامی حکمت عملی و علوم مدنی است که به تحلیل و تدبیر «کنش انسانی» و «روابط اجتماعی» معطوف است. از آنجا که در حکمت قرآنی و فلسفه اسلامی، انسان موجودی ذوابعاد و لایه‌های وجودی و سطوح رفتاری مختلف و متنوع است دانش‌های انسانی متنوعی با رویکردهای مختلفی شکل گرفته است که مکمل یکدیگرند و در عداد هم قرار دارند. مهمترین رویکردهای علوم انسانی در تمدن اسلامی فهرست‌وار عبارتند از: ✔️علوم انسانی حکمی ✔️ علوم انسانی فقهی ✔️ علوم انسانی عرفانی ✔️ علوم انسانی تاریخی پرداختن به تحلیل هر یک از این رویکردها و بررسی نمونه‌های آن به فرصتی مفصل نیازمند است. اما شایسته است به این نکته توجه شود که بدون دقّت تاریخی و نگاه عمیق جریان شناسی به این علوم و میراث ارزشمند، نمی‌توان شناختی از «کیستی خود» و چگونگی حرکت در مسیر تولید علوم انسانی، جامعه پردازی و تمدن سازی داشت. 🔸۴. بدون تردید نمی‌توان دانش فقه را از علوم انسانی جدا کرد و یا از علوم انسانی سخن به میان آورد اما به فقه نپرداخت. هرچند نمی‌توان علوم انسانی را هم به فقه تقلیل داد و از سایر رویکردها و دانش‌های معرفتی در علوم انسانی بحث نکرد. برخلاف برخی که یا فقه را از دایره علوم انسانی خارج می‌دانند و یا علوم انسانی را به فقه تقلیل می‌دهند. 🔹 ۵. لکن دانش فقه به عنوان یکی از مهمترین و گسترده‌ترین و عملیاتی‌ترین دانش‌های انسانی در تمدن اسلامی بسیار پر اهمیت است. دانش فقه بر پایه‌های حکمت و کلام نظری و عملی توحیدمحور و انسان‌شناسی کرامت‌محور استوار است و حداقل به ۵۲ عرصه‌ از عرصه‌های حیات انسانی ورود مستقیم دارد و علاوه بر تحلیل‌های عمیق از اعتبارات انسانی همچون حق و تکلیف، عبودیت و مسئولیت، کفر و شرک، مصلحت و مفسده، صحت و فساد، ملکیت و مالیت، زوجیّت و محرمیّت، طهارت و نجاست، غصب و ترخیص، و ده‌ها اعتبار انسانی و اجتماعی دیگر به تجویز احکام وضعی و احکام تکلیفی مرتبط با کنش‌های انسانی می‌پردازد. 🛑 ادامه دارد... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121