eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
460 عکس
131 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌تعامل انسانی و تقابل اجتماعی بخش اول: 🔹تعامل و تقابل، تعاون و تضاد دو مفهوم مهم در علوم انسانی و اجتماعی است. در یک تقسیم بندی کلی، علوم انسانی و اجتماعی به دو دسته، ۱. تعامل محور و ۲. تضاد بنیان تقسیم می شوند. 🔸علوم اجتماعی تعامل محور و تعاون بنیان، حقیقت نوع انسان را بر پایه عناصر ارتباطي مشترک و توحیدی (وحدت گرا) استوار می داند و بر این عقیده استوار است که انسان فطرتا و طبیعتا میل به خوبی ها و زیبایی ها و ارتباطات همدلانه دارد و همین اساس شخصیت و شاکله وجودی او را می سازد. حب و دوستی که منشعب از قلب انسانی است اصالت و تقدم دارد و تنفر و بغض امر تبعی و در حاشیه حب برای حفاظت و پاسداری از آن شکل می گیرد. 🔹اگر چه این انسان پس از آنکه وارد حیات اجتماعی می شود بواسطه فعلیت ابعاد حیوانی و تزاحم منافع و بهره گیری ها لاجرم به تقابل و تضاد رفتاری وادار می شود اما این تحمیل حیات اجتماعی است. در این نگرش، اساس انسان تعامل است و تقابل و تضاد(دیالکتیک) فرع بر زندگی اجتماعی و حیات این جهانی است. 🔹بر پایه این اصل مهم و بنیانی، می بایست پدیده های اجتماعی را تبیین و به تجویز هنجارها و برنامه ها پرداخت. در واقع رسالت علوم انسانی و علوم اجتماعی اولا شناختن اتواع ارتباطات و چرایی تحمیل تضادها و تقابلها است و ثانیا، بازگرداندن همه انسانها به فطرت و سرشت اولیه ی تعامل محور و تعاون گرا است. 🔸در این رویکرد، طرح تمدن بر پایه و معرفی عناصر مشترک برادری و اخوت انسانی استوار است. به تعبیر دیگر، طرحی ظرفیت و استعداد تمدن سازی را دارد که بر مفاهیم برادری و تعامل عناصر مشترک انسانی تاکید داشته باشد و بتواند برای همه بشریت احساس اعتماد و تعامل متقابل را ایجاد کند. 🔹در این طرح، غیریت سازی و تمایز نیز باید براساس مفهوم تعامل و تعاون باشد به این معنا که "غیر ما"، طرحی است که بر تقابل و تضاد اصرار دارد و به بهانه های مختلف انسان‌ها را از هم دور می کند و در برابر هم قرار می دهد. 🔹 تاکید بر و صورتبندی مفاهيم اجتماعی و شبکه روابط مختلف انسان بر پایه آن مفهوم مرکزی، ما را به نظریه می کشاند و برای تفاهم و گفتگوی اجتماعی در عرصه عمومی زیرساخت واقعی و محکم فراهم می کند. 🔹در این رویکرد، تفاهم و گفتگو یک اصل اساسی در حیات اجتماعی است اما تفاهم و گفتگو نه براساس منافع مادی مشترک و یا قرارداد اجتماعی بلکه بر پایه فطرت توحیدی و خوبی ها و زیبایی های انسانی امکان پذیر است. خوبی ها و زیبایی که حسن ذاتی دارد و همگان به راهنمایی انبیا و اولیای خدا و شاگردان مکتب انبیا و ره روان حکمت، توان راه یابی به آنها را دارد. 🔸تفاهم و گفتگو بر پایه فطرت و با بهره گیری از عقل و حکمت راهنمای انسان به سوی اتصال تمدنی، تعامل انسانی و همگرایی اجتماعی است و همین عامل رهایی از تضادهای اجتماعی و اسارتهای خودساخته و جبر طبیعت، جامعه و تاریخ است. 🔹رهایی بخشی اجتماعی و انقلاب و اصلاح در پرتو منطق تعامل انساني و همگرایی فکری و قلبی و امید بخشی حکیمانه ممکن است، نه در سایه منطق تضاد و دیالکتیک. اشتباه بزرگ جریان‌های چپ در همین نکته است که فکر می کنند با تکیه بر تضاد محض بدون ساخت اساس واقعی و فطری برای تعامل و همگرایی می توانند انسان را اسارتها و ظلم ها آزاد کنند در حالیکه دمیدن در آتش تقابل و تضاد محض بدون توجه به زیرساخت فطری و واقعی تعامل و تفاهم، در واقع کمک به حفظ وضع موجود و بهانه دادن به جریان هایی است که با قدرت رسانه ای و امپراتوری های خبری و هنری، خود را ناجی انسان و محور وحدت جهانی معرفی می کند. 🔹از این رو است که معتقدیم مطلق رویه دیگر سکه است که هم ریشه در بنیان‌های تقابلی و تضادگرای تمدن مدرن دارد و هم زمینه را برای مظلوم نمایی و منجی نمایی غربیان فراهم می کند. 🔸 سنت اسلامی و همه ادیان توحیدی بر ، عقلانیت عمومی و دعوت به همگرایی نوع بشر بر (کلمه واحدة) استوارند و همواره تقابل و تضاد را امری عارضی و محصول جهل و دلبستگی به امر محدود و ناپایدار تفسیر می کنند. ادامه دارد... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌 غلط بودن دو جریان غرب‌ستیز و غرب‌پرست آیت الله العظمی خامنه‌ای: یک مقداری در مورد غرب صحبت کردم این را هم عرض بکنم: ببینید دو گرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو است؛ 🔸یک گرایش عبارت است از تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربی‌ها در دانش، حرکت خوبی کردند، همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبال‌گیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفته‌ام؛ اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم. بارها من گفته‌ام، ما حرفی نداریم کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعی‌مان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب می‌آید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم. 🔹نقطه‌ی مقابلش غرب‌زدگی است؛ غرب‌زدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غرب‌زده‌ی پهلوی، یک روشنفکر ریشه‌دار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آل‌احمد که عالم‌زاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است -با ما هم بی‌ارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئله‌‌ی غرب‌زدگی را مطرح کرد. امروز مسئله‌ی غرب‌زدگی مسئله‌ی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را. 🔸 خب پس بنابراین گرایش تعصّب‌آمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غرب‌زده از سویی، [هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط باید داشت، [ولی] تکیه‌ی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها باید استفاده کرد و[لی] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما [است].  بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱/۱/۱۳۹۸ https://eitaa.com/hekmat121
📌 عقلانیت جامع و نفی غرب‌ستیزی ❇️ پاسخی به یک پرسش سلام علیکم ممنون از لطف شما. 🔹تحلیل درست و عمیق از نسبت ما با غرب، علم و صنعت جدید، نیازمند به یک دستگاه فلسفی و نظری قدرتمند است که ابتدا نسبت ما را با هستی، انسان، عقل، معرفت، جامعه و تاریخ روشن کند. بدون این دستگاه فلسفی، این بحث به سرانجام نمی‌رسد. 🔸مهمترین بحث در این زمینه، تفکیک میان از است. ❇️ الف: عقل در حکمت متعالیه و اجتهاد عمیق شیعی، عقل حجت الهی و قوه‌ی ادراک کلیات است که در همه‌ی افراد نوع بشر به ودیعه نهاده شده است و مایز انسان از حیوان است و امکان شناخت واقعیت‌ها را آنگونه که هست و دستیابی به حقایق را دارد و امکان تشخیص صحیح از خطا را دارد. در این نگرش، اراده‌ها تابع عقل و معرفت است و نه بالعکس. براین اساس عقل، حقیقتی است که شرقی و غربی، و همچنین دینی و غیردینی ندارد. بلکه، عقل حقیقت الهی و نور وجودی انسان است و محصولات عقل، یا کاشف از واقع است و در این صورت صادق؛ یا غیر مطابق با واقع است و کاذب خواهد بود. حال فرقی نمی‌کند عالِم مومن باشد یا کافر، غربی باشد یا شرقی؛ قدیمی باشد یا جدید؛ سنتی باشد یا مدرن. بنابراین هر گزاره‌ی علمی در هر فرهنگی یا صادق است و قابل استناد و بهره‌برداری و یا کاذب است و غیر قابل استناد و ناسودمند. ❇️ ب: عقلانیت 🔹 اما ماهیت ، کاملا متمایز از ماهیت است. عقلانیت، دستگاه مفهومی و محاسباتی نظام یافته توسط عالِم است که به تبیین و ارزش‌گذاری مصالح و منافع می‌پردازد و کاملا مبتنی بر نیازها و خواسته‌های فاعل شناسا و جامعه‌ای است که این عقلانیت در آن متولد شده است. عقلانیت ها و ایدیولوژی‌ها جهت‌دار هستند و براساس درکی از مصلحت و منفعت سامان می‌یابد و به سازماندهی وقایع و حقایق و همچنین ساخت اعتباریات و نظریات می‌پردازد. عقلانیت های جهت‌دار، نیز دو گونه است: ۱. عقلانیت محدود و ۲. عقلانیت جامع. 🔸عقلانیت محدود، حیات انسانی را در یک لایه‌ی محدود می‌نگرد و همه امور انسانی را در همان سطح تحلیل و تبیین می‌کند. به طور مثال، عقلانیت مادی، با تقلیل واقعیت انسانی به امر طبیعی و حیوانی، فقط به جوانب وجودی طبیعت انسانی می‌نگرد و از همین منظر، همه‌ی امور انسانی و اجتماعی را معنا می‌کند و نظم می‌دهد. همچنین، عقلانیت باطنی که همه‌ی امور انسانی را تأویل می‌کند و در قلمرو جنبه‌های انفسی معنا می‌کند و نظم می‌دهد. 🔹 اما عقلانیت جامع، عقلانیتی است که هم از دست‌آوردهای علمی و معرفتی طبیعت‌گرایانه استفاده اجتهادی می‌کند و هم از ره‌آورد باطن‌گرایان بهره‌مند می‌شود اما تلاش می‌کند که از این محدودیت‌ها نجات یابد و در افق متعالی و گسترده‌تری، واقعیت‌های چند لایه را ببیند و حقایق چند ساحتی رادر یک شبکه‌ی معرفتی منسجم و هماهنگ ادراک کند و به نفی هیچ لایه‌ای از واقعیت و ساحتی از حقیقت نپردازد. ❇️ ج: عقلانیت انقلاب اسلامی 🔸 باتوجه به مطالب فوق، می‌توان گفت از نوع عقلانیت های جامع و هماهنگ است که به همه‌ی ابعاد وجودی وقایع و ساحت‌های مختلف حقایق توجه دارد و در کنار قرآن و سنت و علوم اسلامی ریشه دار در فرهنگ و تمدن اسلامی از همه‌ی دستاوردهای علمی و عقلی بشریت به نحو حکیمانه و اجتهادی استفاده می‌کند و هیچ معرفت عقلی و گزاره‌ی علمی صادق را به هیچ بهانه‌ای کنار نمی‌گذارد؛ بلکه آنها را تحت عقلانیت توحیدی و در مسیر تحقق حیات طیبه‌ی انسانی، بازخوانی و بازسازی اجتهادی می‌کند. بنابراین عقلانیت انقلاب اسلامی در میانه‌ی دوگانه‌ی جعلی و قرار دارد. براین اساس نه تقلید و التقاط از مکاتب و علوم غربی راهگشای مشکلات جامعه‌ی ماست و نه تحجر، تضاد و ستیز با علم و تمدن درمانگر دردهای ماست. بلکه و اجتهاد عمیق در معارف اسلامی و دستاوردهای بشری می‌تواند فروبست‌ها را بگشاید. ❇️ د: مشکل عقلانیت غربی 🔹 مشکل غرب در بطلان همه‌ی قضایای علمی و معرفتی و صنعتی آن نیست. بزرگترین مشکل در عقلانیت غربی است که بر تحویلی‌نگری و تقلیل گرایی هستی شناختی، انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی استوار است. متفکران غربی، واقعیت را به طبیعت تقلیل داده و انسان رادر سطح حیوان پایین آورده‌اند و از همین منظر، تمام ظرفیت عقل بشری را در کشف ابعاد طبیعی جهان و لایه‌ی حیوانی انسان به کار گرفته‌اند و حقایق زیادی را کشف کرده‌اند و بر ذخیره‌ی دانایی بشریت افزوده‌اند. معرفت‌هایی که در مقام توصیف و تبیین، بسیار مهم و غیرقابل انکارند. اما مشکل این جاست که براساس آن دستگاه ذهنی و عقلانیت حاکم، حکم به حصر واقعیت در جنبه مادی و حیوانی می‌کند و برهمین اساس، توصیه‌های اخلاقی و حقوقی می‌کند که قطعا ناقص و ناکارآمد است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1600
📌 مصائب حوزه در پی یادداشت در بی‌اعتمادی مردم یکی از فضلای فعال فرهنگی مطلبی را متذکر شدند که قابل تامل است. آن مطلب بدین شرح است: سلام جریانی که فرمودید شکل شبه نخبگانی دارد. علاوه بر آن، جریان های عامیانه طب اسلامی و طب سنتی و مشابه های آن (علم هیات و تنجیم و ... که علم جدید را با مبانی عوامانه ای مثل یهودزدگی و فراماسونری و ... به کلی نفی می کنند) که متاسفانه در بین طلاب بسیار رایج شده است به این تلقی که حوزه است، بسیار دامن می زند. این هم مصیبتی است. طلابی که توان و درک کار علمی دینی ندارند، برای کسب رضایت عمومی و کسب احساس کاذب حیات و نشاط وارد این حوزه ها می شوند و ریشه حوزه را می زنند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1601
📌 غلط بودن دو جریان غرب‌ستیز و غرب‌پرست آیت الله العظمی خامنه‌ای: یک مقداری در مورد غرب صحبت کردم این را هم عرض بکنم: ببینید دو گرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو است؛ 🔸یک گرایش عبارت است از تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربی‌ها در دانش، حرکت خوبی کردند، همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبال‌گیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفته‌ام؛ اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم. بارها من گفته‌ام، ما حرفی نداریم کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعی‌مان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب می‌آید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم. 🔹نقطه‌ی مقابلش غرب‌زدگی است؛ غرب‌زدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غرب‌زده‌ی پهلوی، یک روشنفکر ریشه‌دار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آل‌احمد که عالم‌زاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است -با ما هم بی‌ارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئله‌‌ی غرب‌زدگی را مطرح کرد. امروز مسئله‌ی غرب‌زدگی مسئله‌ی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را. 🔸 خب پس بنابراین گرایش تعصّب‌آمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غرب‌زده از سویی، [هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط باید داشت، [ولی] تکیه‌ی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها باید استفاده کرد و[لی] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما [است].  ✍بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱/۱/۱۳۹۸ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1633
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش اول: 🔸 یکی نقاط قوت یک تفکر و فلسفه این است که امکان و ظرفیت نقد خودش را فراهم کند و با عرضه علمی و عالمانه به جامعه‌ای علمی، مشتاق شنیدن نظرهای دیگران و نقد آنها هم باشد. در چنین صورتی است که امکان تحقق یک اندیشه و جریان‌سازی اجتماعی صحیح فراهم می‌شود و الا با مجبور است با اغواگری و فعالیت تبلیغی و رسانه‌ای لاپوشانی کند و پشت برخی از مشهورات اجتماعی مخفی شود و منافقانه جامعه را فریب دهد. 🔹 کانال امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی همواره از نقد ناقدان استقبال کرده و در صدد انتشار علنی نقدها و پاسخ‌های عزیزان است. 🔸 پس از انتشار یادداشت «سنت گردش ایام و از جاکندگی معرفتی در جبهه فکری انقلاب اسلامی» بعد از اعلام اولین اخبار انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و بیان برخی از ملاحظات و تذکارها درباره آینده‌ی جبهه انقلاب اسلامی، واکنش‌های مختلفی را در پی داشت . برخی به تایید و دفاع و تشکر پرداختند اما یکی از دوستان سابق دانشگاه اصفهان (که اول نشناختم و در اثنای بحث ایشان را شناختم) نقدی را در خصوصی فرستاد که موجب شکل گیری یک گفتگوی علمی و انتقادی شد که یادآور گفتگوی علمی و مباحثات انتقادی دویست ساله‌ای اخیر تاریخ فکری ایران اسلامی است. 🔹 ضمن تشکر و با کسب اجازه از آن دوست عزیز قرار شد که مجموع این مباحثات در این کانال منتشر شود و ادامه مباحثات نیز در قالب یک سلسله یادداشت‌های انتقادی متقابل در کانال‌های هر دو طرف منتشر شود. 🔸چند مطلب بعدی گزارشی است از آن گفتگو و مباحثات انتقادی که حقیقتا مصداقی از جدال احسن است. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1634
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش دوم: ⏹ نقد ۱: سلام غرب ستیزی بخشی از منظومه فکری انقلاب است. که اگر نبود آیت الله خامنه ای بحث تمدن اسلامی را مطرح نمی کرد. ایجاد ترس بیجا از غرب ستیزی، شاید خودش ریشه در غربگرایی و ساینتیسم پنهان داشته باشد. حقیقت را بخاطر ترس از "زدگی" برخی جوانان که نباید کنار گذاشت. ریشه این مباحث در آثار آوینی دارد که توسط خود رهبری سید شهیدان اهل قلم نامیده شد. حالا امثال نصیری پرت رفته اند خب بروند. خیلی فقها هم با انقلاب بودند بعدا منحرف شدند. ❇️ موسوی ۱: سلام در هیچ کجای اندیشه رهبری مطلق و نیست. بلکه است. ایشان علم و فناوری و پژوهش غرب و نکات مثبت تمدن غرب را همواره تایید کرده اند و به اخذ اجتهادی آنها فرمان داده اند. مشکل نصیری نیست بلکه مهمتر و خطرناکتر از او مدعیات «عصر اضطرار» و «عصر عسرت» است. شهید آوینی سید شهیدان اهل قلم در ادبیات جنگ است. استاد شهید مطهری، شهید بهشتی و آیت الله مصباح یزدی استاد فکر و فیلسوف انقلاب اند ⏹ نقد ۲: به راحتی قید می زنیم به سید شهیدان اهل قلم تا نظریه مان تایید شود! دوم رهبری در یک سخنرانی بر این نکته تاکید کردند که " تفکر غربی بر تکنولوژی شان هم تاثیر گذاشت" عجیبه خبر ندارید. صحبت شما که مطلق علم و فناوری را تایید می کنید بسیار عجیب است. چرا فلسفه خوانده اید. این تایید مطلق در حد پوزیتیویستهای قبل انقلاب مثل بازرگان و سحابی هستش... ❇️موسوی ۲: اگر جایی پیدا کردید که آقا در مباحث فلسفی و الهیاتی به شهید آوینی ارجاع داده باشد جایزه دارید. آقا همواره از وی در هنر انقلاب یاد کرده است. فکر فلسفی و الهیاتی انقلاب اسلامی ا باید از استاد شهید مطهری و شهید بهشتی و استاد مصباح اخذ بفرمایید. کلمات آقا را گزینشی نخوانید کل مباحث ایشان را یکجا مطالعه بفرمایید. به کتاب «الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی» نوشته بنده مراجعه بفرمایید. ظاهراً شما معنای اجتهاد را نمی دانید. که احساس می کنید تایید مطلق است. ان‌شاءالله تشریف بیاورید قم بحث کنیم یا به صوت‌های بنده در فلسفه علوم انسانی بنده مراجعه بفرمایید تا مبانی فلسفی انقلاب اسلامی خدمتتان تبیین شود. برادر عزیز: با یک مطلب خواندن نمی توان کسی را با کس دیگری مقایسه کرد مطالعه و پژوهش و پرسش انتقادی لازم است تا به کنه حرف گوینده پی ببرید. ⏹ نقد ۳: همون مورد از رهبری که گفتم را هم به کتاب بیفزایید! ❇️موسوی ۴: اون یک مورد بر فرض صحت، باید با کل آثار و اندیشه‌های حضرت آقا فهم و تفسیر شود. ان‌شاءالله کتاب بنده با عنوان «علوم انسانی در اندیشه آیت الله خامنه‌ای » در انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به موسسه آقا در شرف چاپ است مر اجعه بفرمایید ⏹ نقد ۴: حال بماند که اصلا عالم فلسفه و علم اصلا تقلیدی نیست که بنشینیم فقط اقای مصباح و مطهری و... بخوانیم. آنقدر مباحث قوی فلسفی و علمی در نقد تکنولوژی و علم مدرن هست که کسی خودش قوی مطالعه کند کفایت می کند. چرا اینقدر بی سواد نیستیم که نفهمیم.... به مطالب خود و ترس از زده شده که و که مراجعه بفرمایید. این یعنی "پوشاندن حقیقت" از ترس برخی "تبعات" ضمن آنکه همه مخالفان تکنولوژی و علم مدرن مخالف مطلق آن دو نیستند. حتی خود هایدگر هم این گونه نبود فقط خود نصیری بود😂 که از اول هم شخص مهمی نبوده و نیست نکته بسیار بسیار مهم در این مباحث یک چیز است: پاشنه آشیل انقلاب توسعه است یعنی مدرنیزاسیون و این نقد قوی غربشناسانه می خواهد. ❇️موسوی ۴: اگر نباید به شهید مطهری و امثال او ارجاع داد پس به طور قطع نباید به شهید والامقام آوینی ارجاع دهید. ان‌شاءالله مبانی فلسفی و الهیاتی خودتان را از صفر مشخص بفرمایید تا مشخص شود که براساس کدام میانی معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی به این پرسش ها پاسخ می دهید: ۱. علم چیست و معیار درستی علم چیست؟ ۲. ماهیت علم مدرن چیست و چه اشکالاتی دارد؟ ۳. ماهیت فناوری چیست و چه تاثیری بر زندگی انسان دارد؟ ۴. نقش عقل و فطرت در دست آوردهای علمی بشر چه بوده است؟ ۵. آیا علم از ارزش و فرهنگ مستقل است یا در هم تنیده؛ چه سطحی از درهم تندیدگی، قابل انفکاک یا غیرقابل انفکاک؟ ۶. ماهیت تجدد چیست و چگونه باید آن را تصرف کرد؟ ⏹ نقد ۵: ترس از نقد غرب و دفاع منفعلانه از علم و تکنولوژی خطابه خوبی است اما حقیقت یابی نیست. ❇️ موسوی ۵: (در پاسخ به بخش اخر نقد ۴) تخصص بنده غرب شناسی است تا مقطع دکتری. از این منظر به موضوع توجه دارم. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1635
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش سوم: ⏹ نقد ۶: کمی رهبری در نقد علوم انسانی غربی _که علم هم هستند!!!!_ نمود پیدا کرده کمی هم در نقد لیبرال دموکراسی ایشان ❇️ موسوی ۶: قرار شد به کسی استناد ندهید😁 مشکل این است که فرق «نقد غرب» و «غزب‌ستیزی» را مشخص نمی کنید. اما یک پرسش مهم: کلا چندتا از کتابهای حضرت آقا را مطالعه فرموده اید؟ چند سال وقت گذاشته اید ؟ رشته تخصصی شما چیست؟ ⏹ نقد ۷: دعوا سر کلمات نداریم. هیچ نگرانی نقادانه در مباحث شما نسبت به ماهیت تکنولوژی مدرن و علم مدرن شکل گرفته پس از قرن ۱۷ دیده نمی شود. شما همون نقادانه و نه ستیزانه ش را بنویسید ❇️ موسوی ۷: ان‌شاءالله به آثار بنده مراجعه کنید بخصوص یکبار مطالب کانال امتداد فلسفه را مطالعه بفرمایید به طور نمونه ⏬⏬⏬ 📌 غلط بودن دو جریان غرب‌ستیز و غرب‌پرست (آیت الله العظمی خامنه‌ای) 📌 غرب‌شناسی اجتهادی بر بنیان‌های حکمت‌متعالیه (مقدمه‌ای بر بررسی نقش استاد شهید مطهری در تحلیل و نقد مدرنیته) موفق و پیروز باشید 🌺 ⏹ نقد ۸: (در پاسخ به جواب ۶) رشته تخصصی من همونه که دانشگاه اصفهان می خوندیم دیگه😄 ❇️ موسوی ۸: آها الان شناختم مرد مومن اینقدر تکه و برچسب به ما زدید که احساس کردم از طرف مارکس وهایدگر و فردید و داوری و میرباقری ... حکم ماموریت گرفته ای😂😘 خوبید شما؟ چه خبر؟ مشتاق دیدار تحلیل شما از این متن چیست؟ https://eitaa.com/hekmat121/1633 نفی غرب‌ستیزی در عین نفی غرب‌زدگی بلکه نقد غرب و گزینش اجتهادی عناصر مطلوب از نامطلوب . مشکل جریانات غرب ستیز همچون آقایان میرباقری و نصیری و زرشناس و شهید آوینی و ..‌ نشناختن بنیان‌های فلسفی و کلامی منطق اجتهاد در اندیشه متفکران انقلاب اسلامی است ⏹ نقد ۹: از طرف همه اونا اومدم تا حدی نه مطلق. 😁 الحمدلله خدا را شکر. اومدی اصفهان، ندایی بدهید. در کلیات سیر نکنید. مشخصا باید درباره رنسانس، انقلاب صنعتی ۱۸، انقلاب علمی ۱۷، بحران زیست محیطی و... نظر داشت. درباره تکنولوژی برآمده از تفکر اومانیستی که در سیر زندگی بشر در کره زمین بی سابقه است باید تحلیل داشت. آوینی در فردایی دیگر، مقالات فک کنم دوم و سوم هست به خوبی تشریح می کنه مسائل را. نصر هم در کتاب دین و نظم طبیعت که کتاب بسیار عالی است. دین و نظم طبیعت ، سید حسین نصر سریعا نگویید دفتر فرح پهلوی بوده و چه و چه. محتوا را ببینید پس از تکنولوژی درباره توسعه که همان مدرنیزاسیون است باید تحلیل داشت توسعه در دنیای امروز هم اومانیستی است، هم کاپیتالیستی است هم لیبرالیستی. این فقط حرف زرشناس نیست. بسیاری گفته اند فقط ارزشگذاری منفی زرشناس را ندارند چه توسعه ای باید داشت که محیط زیست تخریب نشود؟ سرمایه دارهای گردن کلفت رشد نکنند؟ مصرفگرایی که ذاتی آن است رخ ندهد.... ❇️ موسوی ۹: (بخش الف:) توفیق داشتم که چند سال پیش این کتاب را بخوانم هم با این ترجمه و هم ترجمه آقای فغفوری و در درس فقه محیط زیست نظرات مختلف مرتبط را تحلیل کنم و نظرات حکمت متعالیه را هم شرح دهم. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1636
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش چهارم: ❇️ موسوی ۹: (بخش ب:) این تحلیل ها هیچ کدام براساس معرفت شناسی و انسان شناسی حکمت متعالیه نیست. اینها خود محصول تفکر و تمدن غربی است و ظهور مدرنیته در قامت پست مدرنیته است. خلط میان علت معده و علت حقیقی شده است و همین موجب شده که علت معده جای علت حقیقی را بگیرد و لوازم علت حقیقی را به زمینه‌ها و بسترها نسبت دهند. براساس حکمت متعالیه در تحلیل علم و فناوری مدرن باید ابتدا تحلیلی از عقل و فطرت بشری ارائه داد و در نسبت با آن از امکان‌ها و ظرفیت‌های علم مدرن پرسش کرد و افق‌های جدید را گشود. انقلاب اسلامی نفی مطلق وضع موجود به معنای ستیز و تضاد نیست بلکه در پی گشودن عالمی جدید است که در آن بتوان بین دنیا و آخرت ، عقل و ایمان جمع کرد و از این طریق به اثاره‌ی فطرت انسان و هدایت عقول آدمیان پرداخت. نکته مهم در این اتفاق، توجه به فرهنگ و جهان معنایی انسان امروز است جهان شرک آلود و بیگانه از توحید، هر چیز را طبیعی فهم و معنا می‌کند و در آن طریق بکار می‌گیرد. مشکل تمدن غرب دور شدن از فطرت انسانی و عقل الهی است. عقلی که ریشه در حکمت الهی و معنویت اصیل دینی داشته باشد. لذا به تدریج یک جهان معنایی سکولار و عقلانیت ابزاری این جهانی گرفتار شده است و همه چیز را در افق طبیعت و کمیت می‌نگرد و از ابعاد وجودی و الهی وقایع غفلت ورزیده است، در این جهان معنایی علم و فناوری به یک سلسله ابزارهای مادی تقلیل پیدا کرده است. چاره این است که «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم و بنیانش براندازیم» این شکافتن و گشودن‌ها محصول نفی و ستیز با عقل و فطرت، علم و تمدن نیست بلکه راه آورد بازگشت به حقیقت فطرت انسانی و عقل الهی در قالب یک جهان‌بینی توحیدی و دستگاه محاسباتی جامع میان غیب و شهود است. در این شکافتن و گشودن، جهان معنایی نوینی باید به بشریت عرضه شود که ربط وجودی این جهان با وجه غیبی آن بر همگان آشکار شود تا معنای توحیدی حقیقت گسترش یافته و شبکه‌ی معنایی پشتیبان تفرعن‌ها و طاغوتها تضعیف گردد. طاغوت و تفرعن، مصرف زدگی و دنیاگرایی، وصف ذاتی هیچ علم و فناوری نیست - هرچند برخی از علوم و فنون از اقتضای بیشتری برای تحقق این امور برخوردارند - بلکه همه‌ی اینها وصف انسان و شبکه‌ی معنایی و نوع عقلانیت و دستگاه محاسباتی اوست. براساس مبانی حکمت متعالیه، ارزشها و فرهنگ‌ها نقش مهم و‌ برجسته‌ای را در ظهور معرفت‌ها و فناوری‌ها به عنوان علت معده و زمینه‌ی وجودی بر عهده دارند و اگر نباشند قطعا این نوع خاص از علم و فناوری با این کیفیت معنایی و ساختاری هرگز به وجود نمی‌آمد اما باید به این نکته هم توجه کرد که معلول پس از تحقق بی‌نیاز از علت معده و مستقل از آن می‌شود و قائم به علت حقیقی خواهد بود. علت حقیقی هم فقط فطرت حقیقت‌جویی و عقل واقع یابی است که از آن پشتیبانی می‌کند هر چند ممکن است علل زمینه‌ای و ارباب سیاست و فرهنگ علم و فرهنگ را به اسارت بکشند و در مسیر اهداف خاص خود به خدمت بگیرند. در این وضعیت، عالم آگاه و حکیم هوشیار می‌تواند با بازشناسی علت حقیقی از علل معده، از بنیان‌های فطری و عقلانی علم و فناوری پرسش کند و با منطق اجتهادی و مواجهه‌ی فیلسوفانه از ذات و ماهیت آن و همچنین از امکان‌ها و کارکردهای آن فحص و جستجو کند و در نهایت آنچه را که هماهنگ با نظام فکری و جهان‌بینی الهی خویش است را اقتباس و در ساختار معنایی و وجودی خود هضم و بازسازی می‌کند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1637
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش پنجم: ⏹ نقد ۱۰: داداش اینو خوندی و بازم تحلیل‌های بالا را می نویسید؟!! عجبا. من نمیگم حکمت متعالیه قابلیت نقد مدرنیته ندارد اما فعلا هیچ محصولی تولید نشده و همه در حد همین کلیاتی است که می گویید. که به شدت در نقد فقیر و فاقد مفاهیم لازم است. ❇️ موسوی ۱۰: علل گرایش به مادیگری شهید مطهری اگر نمی پسندید اختلاف مبنایی است که وجود دارد. قطعا نقد آقای دکتر نصر خودش محصول مدرنیته است. ⏹ نقد ۱۱: خودمان را فریب ندهیم از مطهری نقد مدرنیته در نمیاد. فاقد مفاهیم لازم برای این کار است و کشش لازم را ندارد. چند کلمه ای نقد برخی متفکران غربی دارد که چون منابعش دست دوم بوده آن هم جدی نیست. اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اول مطلقا به کار مبارزه با شکاکیت نمی آید و فقط به درد نقد مارکسیسم به روایت ارانی می خورد و لاغیر همانطور که فردید می گفت مطهری فلسفه غرب را درست نخوانده بود. این موضوع در جلد اول اصول فلسفه و روش رئالیسم زار می زند. حالا محصول مدرنیته یا هرچی. وقتی دستگاه فکری شما کشش تحلیل ندارد باید مفاهیم را وام بگیری. وگرنه میشه همین کلیاتی که مطهری گفته یا فاجعه آثار جوادی آملی در اینگونه مباحث. بدون تعصب برای کشف حقیقت از دستگاههای فکری گوناگون کمک بگیرید. خود ملاصدرا هم از یونان وام گرفته بود والا. ولی در دستگاه فکری خودش هضم کرد. یا حق بقیه اش حضوری ان شاءالله که‌اصفهان بودید😁 ❇️ موسوی ۱۱: ممنون و سپاسگزارم 🌺 ظاهراً اختلاف ما خیلی بیخ دارتر از این حرف هاست. دو دیدگاه و جریان تاریخی جریان از سید جمال الدین اسدآبادی تا امام خمینی و شهید مطهری با جریان های دیگر که در احمد فردید و رضا داوری و آرامش دوستدار و جواد طباطبایی تجلی کرده است. دعوای انفتاح اندیشی با امتناع اندیشی خلاصه به نگاشته کانال بیشتر مومن شدم. ان شاء الله بقیه مطالب را در کانال خواهم نوشت و از نقدهای شما استفاده خواهم کرد. امید دارم که شما هم نقدهای خودتان را مفصل بفرمایید تا در کانال عرضه کنم. این آغاز یک مباحثه مهم و سرنوشت ساز خواهد بود ان‌شاءالله اگر موافق باشید این مباحثه را تنظیم و در کانال منتشر کنم. ⏹ نقد ۱۲: بسیار عالی البته بنده هم در کانالم خواهم زد البته مطالب بنده خب باید ویرایش شود و قبلش هماهنگی کنیم و مطالب یکدیگر را بزنیم. یا ارجاع بدهیم به کانال یکدیگر.... ❇️ موسوی ۱۲: آدرس بدهید ⏹ نقد ۱۳: کانال تلگرامی دارم البته ایتا هم هست ولی غیر فعال است. لازم شد فعالش می کنم و هر دو جا می زنم من یه متن انتقادی می نویسم و ارسال می کنم برای آغاز.... ❇️ موسوی ۱۳: عالیه تحت سلطه غرب😁 ⏹ نقد ۱۴: آقا شما مدرنیته را پذیرفتید😄 ❇️ موسوی ۱۴: ما مدرنیته را اجتهادی فهم کرده و در جهت توحید مهار می‌کنیم. پس حق داریم در چارچوب قانون و اجتهاد استفاده کنیم. شما چی؟ چقدر امام خمینی را در فهم مدرنیته و مواجهه با آن موفق می‌دانید؟ تحلیل شما از این متن امام خمینی چیست؟ https://eitaa.com/hekmat121/1632 ❇️ توضیح پایانی: از این به بعد مباحثه در فضای خصوصی ادامه نداشت و دوست ناقد عزیز مطلبش را در دو بخش و در نقد اصل یادداشت در کانال خودشان منتشر کردند و قرار شد بنده هم در کانال امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی منتشر کنم و پاسخ دهم. البته بنده قبل از ارسال آن مطلب، مطلب مفصلی در نقد اخرین گفتگوی خصوصی نوشتم که برای ایشان ارسال نکردم لذا ابتدا آن مطلب را منتشر می‌کنم و بعد از آن یادداشت‌های ناقد محترم را تقدیم می‌کنم و پاسخ خواهم داد. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1638
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش ششم: ❇️موسوی ۱۵: (پاسخی بر نقد ۱۱) ممنون و سپاسگزارم از لطف و توجه شما و نکات خوب و آغازگر یک مباحثه فلسفی .🌺🌺 ما امروز به این گفتگوها و مباحثه‌ها خیلی نیاز داریم. به نظرم این مطالبی که فرمودید محصول دستگاه فکری آقای فردید و دیدگاه «عصر عسرت» است که خود محصول رهیافت‌های هایدگری و پست‌مدرنیته است و نشانه‌ی بیگانگی از حکمت اسلامی و الهیات شیعی است. هرچند هر تفکری قابل احترام است و ساحتی از حقیقت را آشکار می‌کند اما ممکن است ساحت‌های دیگری را به خفا برد. به تعبیر ابونواس: فَقُــل لِمَن یَدَّعِــی فِی العِلمِ فَلسَـفَهً حَفِظـــتَ شَیئـــاً وَ غَابت عَنکَ أشیـَاءُ بنده با همین نگاه مطرح شده مخالفم که «هر چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد» و با نفی یا کم شمردن تاریخ و فرهنگ اسلامی و اتخاذ نوعی تقابل با حکمت اسلامی از ملاصدرا تا شهید مطهری است که از بنیان‌های فکری انقلاب اسلامی گذر می‌شود و به دام افراط و تفریط می‌افتند روزی در تمنای ستیز مطلق با غرب و امپریالیسم، به تفسیر غرب‌ستیزانه از انقلاب اسلامی می‌پردازند و روز دیگر در تمنای توسعه و در غم «توسعه نیافتگی» مرثیه سرایی می‌کنند و از آینده انقلاب و کشور ناامید می‌شوند. طبیعی است که اگر کسی آغاز تاریخ را با یونان فهم کند «کل تاریخ خودمان را ذیل تاریخ غرب» بداند و هیچ اصالتی برای حکمت اسلامی از ملاصدرا تا شهید مطهری قائل نشود و آن را تابعی از یونان بداند و به امتناع اندیشه و تفکر و حوالت به آینده نظر دهد. مشکل اساسی در انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی این نگرش التقاطی است که هیچ اصالتی برای فطرت الهی انسان قائل نیست و او را افتاده‌ی در این عالم و بدون هویت معنا می‌کند و تماما عقل را برساخته‌ی زمینه و زمانه می‌پندارد و از راه یابی به حقیقت عاجز می‌داند. بر این اساس است که غرب برای این اندیشه محوریت دارد و به ترجمه و تقلید در عین ستیز و تقابل تمایل دارد و غیر این رویکرد را با بهانه‌های مختلف نفی می‌کند و به امتناع اندیشه نظر می‌دهد. در واقع این امتناع اندیشی جوهره‌ی خود این نگاه و بینش برآمده از پست مدرنیسم است. بینشی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ما را در «زمانه‌ی عسرت» می‌پنداشت و از امتناع انقلاب و تغییر سخن می‌گفت و بعد از نیم قرن، دوباره از امتناع پیشرفت و تمدن اسلامی در پرتو عقلانیت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی دم می‌زند. حکمت متعالیه از فارابی تا امام خمینی و شهید مطهری، با اصالت‌های معرفتی غیر قابل انکارش، بزرگترین دستگاه فهم و تحلیل انسان و کارآمدترین دستگاه تسخیر و به چالش کشیدن تمدن غرب بوده است. کدام فلسفه و دستگاه محاسباتی در طول دویست سال گذشته توانسته است از بیرون اقتدار فلسفه و تمدن غرب، انقلابی به بزرگی انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت جهانی را علیه استکبار و طاغوت به وجود آورد و علی‌رغم هزاران بحران و تحدید و جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی، روز به روز بر قدرت معنوی و پویایی تمدنی خود بیافزاید. ما بر پایه مکتب فلسفی و دستگاه محاسباتی امام خمینی (ره) و متفکران انقلاب اسلامی، عالم و آدم ، غرب و جامعه را می‌فهمیم و به انفتاح علم و عظمت انسان و آیندی روشن بشریت معتقد هستیم. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1639