eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1هزار دنبال‌کننده
415 عکس
120 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 اندر عواقب چهره سازی تلویزیونی / رسانه‌ای 🔹 در گذشته، چهره‌ها محصول یک فرایند تدریجی رشد و تعالی افراد در یک بستر واقعی بود و افراد به طور طبیعی در مناسبات اجتماعی قرار می‌گرفتند و با پذیرش مسئولیت‌های کوچک تجربه‌های فراوانی را کسب می‌کردند و بعد از گذشت زمان، آماده مسئولیت بزرگتر می‌شدند. نمونه این رشد تدریجی در دفاع مقدس رقم خورد. افراد از عضو معمولی به تدریج به فرمانده گروهان و گردان ارتقا می‌یافت و برحسب توانایی‌ها و لیاقت‌ها به فرماندهی و تیپ و لشکر می‌رسید. 🔸اما با محوریت یافتن فناوری‌های جدید رسانه‌ای، این موازنه به هم خورده و معادله‌ی دیگر به وجود آمده است و آن هم چهره‌شدن سریع بدون طی مراحل تعالی. 🔹مهمترین ویژگی تلویزیون و رسانه‌های جدید، چهره سازی و بزرگ کردن سریع آدم‌های گمنام و ناشناخته‌ای است که سیر تدریجی رشد و تعالی را طی نکرده‌اند. بلکه به جهت یک ویژگی‌ای بصری و شخصیتی مورد توجه دست اندرکاران رسانه قرار گرفته است تا بهتر بتواند مخاطب را جذب کند. سیمای خوب، گفتار شیوا، رفتار جذاب و نمونه‌های دیگری از این ویژگی‌ها موجب شهرت و چهره‌شدن بسیاری از افراد گمنامی در رسانه‌ها و بخصوص تلویزیون شده است که هیچ برتری علمی و شخصیتی بر دیگران ندارند. 🔸 تا اینجای کار اشکالی ندارد اما از اینجا به بعد، اتفاقی جدید رقم می‌خورد و آن ایجاد احساس علامه‌گی و حق دخالت در همه‌ی امور اجتماعی و سیاسی در آقای چهره‌ی رسانه‌ای است. چهره‌ای که خود را متمایز و متفاوت از دیگران و نماینده و سخنگوی آنها تلقی می‌کند به نحوی که می‌تواند به همگان دستور دهد چون مخاطب مردمی دارد و می‌تواند از ظرفیت رسانه علیه این و آن استفاده کند. به قول ملک الشعرای بهار: چون آینه نورخیز گشتی‌، احسنت چون اره به خلق تیز گشتی احسنت در کفش ادیبان جهان کردی پای غوره نشده مویز گشتی‌، احسنت 🔹 انتخابات مجلس ۱۴۰۲ صحنه‌ی کارزار برخی از این چهره‌های رسانه‌ای و تلویزیونی بود که تمام اعتبار و شهرت خود را از تلویزیون و تریبون‌های سیاسی (مجموعه‌های انقلابی) کسب کردند و متاسفانه مراحل پختگی و کسب تجربه را از مسئولیت‌های کوچک طی نکرده بودند اما به یکباره برای همه افراد و جریان‌ها خط نشان کشیدند و با عصبانیت و تندی به تخریب این و آن پرداختند و موجبات شقاق و اختلاف میان مردم و انقلابیون را فراهم کردند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1629
📌 سنت گردش ایام و از جاکندگی معرفتی در جبهه فکری انقلاب اسلامی ✍ سید مهدی موسوی 🔹یکی از سنن الهی، چرخش روزگار و دست به دست شدن آن میان مردمان مختلف و احزاب رنگارنگ است که از یک سو، موجب آشکار شدن حقایق و بهتر شناخته شدن وقایع می‌شود و از سوی دیگر، موجب امتحان و ابتلای افراد می‌شود تا هم جواهر رجال شناخته شود، هم افراد غربال بشوند و هم جبهه‌ی حق گزیده‌تر و قدرتمندتر و چابک‌تر بشود و مراحل تکامل تاریخی و تعالی وجودی را بپیماید. 🔸 در حوادث تاریخی و وقایع اجتماعی این سنت وجود دارد و امکان تغییر بطی و تدریجی جامعه و تحول فرهنگی و ساختاری آن وجود دارد. در این سیر و حرکت تکاملی، گروه‌ها و احزاب رنگارنگ سیاسی و اجتماعی با افکار و فلسفه‌های مختلف عرض اندام می‌کنند و به تبلیغ و یارگیری می‌پردازند و درصد تصاحب قدرت و کنترل مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی هستند. 🔹 آنچه موجب قدرت گرفتن یک جریان فکری و سیاسی می‌شود تغییری است که در نوع نگاه و بینش مردم ایجاد می‌کند. تغییری که محصول ارائه یک روایت جدید از گذشته، حال و آینده است. هر چقدر این روایت با خیال بخشی از مردم (افکار عمومی) پیوند بخورد بهتر می‌تواند بر اریکه‌ی قدرت تکیه زند. از این‌رو، جریانات به سمت تبلیغ و ترویج روایت خود هستند. این تبلیغ و ترویج گاه با رشد عقل و عقلانیت همراه است و گاه با اغواگری و تفاهم برآمده از قدرت رسانه و دست کاری احساسات. 🔸 مشکل اصلی در جبهه‌ی انقلاب اسلامی، ورود جریانات فکری و سیاسی متنوع و متکثری است که علی‌رغم عدم اعتقاد به مبانی فکری و فلسفی رهبران و متفکران اصیل انقلاب، درصدد تغییر ذائقه‌ی انسان ایرانی از طریق ارائه‌ی روایتی متفاوت و در عین حال جذاب و جنجالی از انقلاب هستند که از این طریق بتوانند به دستگاه محاسباتی مسئولان کشور نفوذ کنند و راهبردهای کشور را تغییر دهند. 🔹جریان‌هایی باشعارهای جذابی چون «عصر اضطرار»، «عصر عسرت»، «عصر حیرت»، و مدعیاتی چون عدالت خواهی و دکترینال و مانند اینها، هرکدام آگاهانه یا ناآگاهانه تغییری است در راهبردهای انقلاب اسلامی و گریزی است از مبانی فلسفی و فقاهتی امام خمینی وسایر متفکران اسلامی باارائه روایتی متفاوت از انقلاب اسلامی و مبانی فکری و فرهنگی آن.جریان‌هایی که توانسته‌اند در عرصه‌ی عمومی خودرا به عنوان روایت اصیل از انقلاب معرفی کنند و غیر خود را به حاشیه برانند. توانسته‌اند بخشی ازبنده‌ی نیروهای انقلابی را جذب خود کنند وبه ورطه‌ی و حتی بکشانند ودرعوض، جمع کثیری از مردم وجوانان تحصیل کرده رانگران سرنوشت خود وآینده کشور ساخته است. چرا که بواسطه اقتدار و گسترش این روایت‌ها، انقلاب اسلامی درتقابل باعلم، نوآوری وپیشرفت وتمدن است. هرچند در زبان به این مفاهیم اشاره می‌شود اما بیشتر شعار است تا واقعیت. (پدیده مهاجرت وبی‌اقبالی درمشارکت را از این منظرهم باید مطالعه شود) 🔸 شاید این نکته بر خیلی از خوانندگان سنگین آید و آن را حمل بر بدبینی و غرض‌ورزی کنند اما این واقعیتی است که نمی‌توان آن را پنهان کرد و غفلت از آن محصول، روایت‌های ناموجه و محرّف از انقلاب اسلامی است که در دو دهه‌ی اخیر رواج یافته است و با منطق اغوا و تفاهم در تریبون‌های رسمی و غیررسمی و منابر مذهبی به خورد جامعه داده‌اند. به نحوی که امروز، غیر این روایت‌ها را بر نمی‌تابیم و به راحتی حمل بر غیر انقلابی بودن می‌کنیم. 🔹 امروز در نبود افکار و اندیشه‌های متفکران اصیل انقلاب اسلامی و جایگزینی افراد و جریانهای دیگر، جامعه‌ی ما در معرض یک امتحان بزرگ و گسست فکری هستیم و یک دگردیسی نرم و گردش زیربنایی در میانی فلسفی و فقاهتی انقلاب اسلامی در حال رقم خوردن است (حتی شاید بتوان گفت رقم خورده است و بخش زیادی از کنشگران مدعی انقلاب را جذب خود کرده است) اما کمتر کسی به این تغییر و تحول بطی، تدریجی و کاملا نامحسوس توجه دارد و بدان متذکر است بلکه عموم دلسوزان آن را انکار می‌کنند و از این انذار و تذکار گله‌مندند. بارها برخی از بزرگان و دوستان علی‌رغم پذیرش این تحلیل و احساس این وضعیت از جاکندگی معرفتی در جبهه انقلاب اسلامی، به دلایل مختلف سکوت در برابر آن را به مصلحت شخص نویسنده دانسته‌اند و به سکوت و احتیاط و مصلحت اندیشی دعوت کرده‌اند. 🔸 اما نکته مهم این است که مطالعه‌ی تاریخ از صدر اسلام تا حوادث دوران معاصر از قدرت گرفتن اخباریان و ظهور باطنی‌گری شیخی و فرقه‌ی بابییه و بهائیه، تا شکست مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد، از انحرافات فکری مجاهدین خلق تا فتنه انقلابیون دهه شصت در سال ۸۸ همه این مطلب را تذکر می‌دهند که اگر از مبانی فلسفی و فقاهتی اصیل انقلاب مراقبت نشود و نوبه‌نو در فرهنگ عمومی تزریق نشود و در گفتمان مسلط تثبیت نشود همواره امکان انحراف و تحریف وجود دارد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1630
📌 علم و تمدن جدید از منظر امام خمینی (ره) امام خمینی: 🔹‏‏اساساً اسلام ـ که تشیع چیزی جز اسلام اصیل نیست ـ نه تنها جلو رشد علمی و فکری بشر‏‎ ‎‏را نمی گیرد بلکه خود زمینه های این حرکت را آماده تر می کند و به این حرکت جهت‏‎ ‎‏انسانی و الهی می دهد. و تکامل علمی و فرهنگی بشر بعد از ظهور اسلام، محققین تاریخ‏‎ ‎‏را خیره ساخته است. 🔸بله، چیزی که باید اضافه کنم این است که فساد اخلاق و انسان‏‎ ‎‏مصرفی شدن و تمام تلاش انسان برای لذتجویی بیشتر و تمام ارزشها را با پول سنجیدن‏‎ ‎‏مفهومی غیر از مدرنیزه کردن کشور دارد؛ و تشیع با آنها مخالف است نه با کردن‏‎ ‎‏کشور. 🔹... اسلامی که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به آزادی از‏‎ ‎‏همۀ خرافات و اسارت قدرتهای ارتجاعی و ضد انسانی دعوت می کند، چگونه ممکن‏‎ ‎‏است با تمدن و پیشرفت و نوآوریهای مفید بشر که حاصل تجربه های اوست سازگار‏‎ ‎‏نباشد؟!‏ صحیفه امام ج۵ ص۴۰۸ و ۴۰۹ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1632
📌 غلط بودن دو جریان غرب‌ستیز و غرب‌پرست آیت الله العظمی خامنه‌ای: یک مقداری در مورد غرب صحبت کردم این را هم عرض بکنم: ببینید دو گرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو است؛ 🔸یک گرایش عبارت است از تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربی‌ها در دانش، حرکت خوبی کردند، همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبال‌گیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفته‌ام؛ اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم. بارها من گفته‌ام، ما حرفی نداریم کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعی‌مان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب می‌آید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم. 🔹نقطه‌ی مقابلش غرب‌زدگی است؛ غرب‌زدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غرب‌زده‌ی پهلوی، یک روشنفکر ریشه‌دار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آل‌احمد که عالم‌زاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است -با ما هم بی‌ارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئله‌‌ی غرب‌زدگی را مطرح کرد. امروز مسئله‌ی غرب‌زدگی مسئله‌ی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را. 🔸 خب پس بنابراین گرایش تعصّب‌آمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غرب‌زده از سویی، [هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط باید داشت، [ولی] تکیه‌ی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها باید استفاده کرد و[لی] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما [است].  ✍بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱/۱/۱۳۹۸ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1633
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش اول: 🔸 یکی نقاط قوت یک تفکر و فلسفه این است که امکان و ظرفیت نقد خودش را فراهم کند و با عرضه علمی و عالمانه به جامعه‌ای علمی، مشتاق شنیدن نظرهای دیگران و نقد آنها هم باشد. در چنین صورتی است که امکان تحقق یک اندیشه و جریان‌سازی اجتماعی صحیح فراهم می‌شود و الا با مجبور است با اغواگری و فعالیت تبلیغی و رسانه‌ای لاپوشانی کند و پشت برخی از مشهورات اجتماعی مخفی شود و منافقانه جامعه را فریب دهد. 🔹 کانال امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی همواره از نقد ناقدان استقبال کرده و در صدد انتشار علنی نقدها و پاسخ‌های عزیزان است. 🔸 پس از انتشار یادداشت «سنت گردش ایام و از جاکندگی معرفتی در جبهه فکری انقلاب اسلامی» بعد از اعلام اولین اخبار انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و بیان برخی از ملاحظات و تذکارها درباره آینده‌ی جبهه انقلاب اسلامی، واکنش‌های مختلفی را در پی داشت . برخی به تایید و دفاع و تشکر پرداختند اما یکی از دوستان سابق دانشگاه اصفهان (که اول نشناختم و در اثنای بحث ایشان را شناختم) نقدی را در خصوصی فرستاد که موجب شکل گیری یک گفتگوی علمی و انتقادی شد که یادآور گفتگوی علمی و مباحثات انتقادی دویست ساله‌ای اخیر تاریخ فکری ایران اسلامی است. 🔹 ضمن تشکر و با کسب اجازه از آن دوست عزیز قرار شد که مجموع این مباحثات در این کانال منتشر شود و ادامه مباحثات نیز در قالب یک سلسله یادداشت‌های انتقادی متقابل در کانال‌های هر دو طرف منتشر شود. 🔸چند مطلب بعدی گزارشی است از آن گفتگو و مباحثات انتقادی که حقیقتا مصداقی از جدال احسن است. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1634
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش دوم: ⏹ نقد ۱: سلام غرب ستیزی بخشی از منظومه فکری انقلاب است. که اگر نبود آیت الله خامنه ای بحث تمدن اسلامی را مطرح نمی کرد. ایجاد ترس بیجا از غرب ستیزی، شاید خودش ریشه در غربگرایی و ساینتیسم پنهان داشته باشد. حقیقت را بخاطر ترس از "زدگی" برخی جوانان که نباید کنار گذاشت. ریشه این مباحث در آثار آوینی دارد که توسط خود رهبری سید شهیدان اهل قلم نامیده شد. حالا امثال نصیری پرت رفته اند خب بروند. خیلی فقها هم با انقلاب بودند بعدا منحرف شدند. ❇️ موسوی ۱: سلام در هیچ کجای اندیشه رهبری مطلق و نیست. بلکه است. ایشان علم و فناوری و پژوهش غرب و نکات مثبت تمدن غرب را همواره تایید کرده اند و به اخذ اجتهادی آنها فرمان داده اند. مشکل نصیری نیست بلکه مهمتر و خطرناکتر از او مدعیات «عصر اضطرار» و «عصر عسرت» است. شهید آوینی سید شهیدان اهل قلم در ادبیات جنگ است. استاد شهید مطهری، شهید بهشتی و آیت الله مصباح یزدی استاد فکر و فیلسوف انقلاب اند ⏹ نقد ۲: به راحتی قید می زنیم به سید شهیدان اهل قلم تا نظریه مان تایید شود! دوم رهبری در یک سخنرانی بر این نکته تاکید کردند که " تفکر غربی بر تکنولوژی شان هم تاثیر گذاشت" عجیبه خبر ندارید. صحبت شما که مطلق علم و فناوری را تایید می کنید بسیار عجیب است. چرا فلسفه خوانده اید. این تایید مطلق در حد پوزیتیویستهای قبل انقلاب مثل بازرگان و سحابی هستش... ❇️موسوی ۲: اگر جایی پیدا کردید که آقا در مباحث فلسفی و الهیاتی به شهید آوینی ارجاع داده باشد جایزه دارید. آقا همواره از وی در هنر انقلاب یاد کرده است. فکر فلسفی و الهیاتی انقلاب اسلامی ا باید از استاد شهید مطهری و شهید بهشتی و استاد مصباح اخذ بفرمایید. کلمات آقا را گزینشی نخوانید کل مباحث ایشان را یکجا مطالعه بفرمایید. به کتاب «الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی» نوشته بنده مراجعه بفرمایید. ظاهراً شما معنای اجتهاد را نمی دانید. که احساس می کنید تایید مطلق است. ان‌شاءالله تشریف بیاورید قم بحث کنیم یا به صوت‌های بنده در فلسفه علوم انسانی بنده مراجعه بفرمایید تا مبانی فلسفی انقلاب اسلامی خدمتتان تبیین شود. برادر عزیز: با یک مطلب خواندن نمی توان کسی را با کس دیگری مقایسه کرد مطالعه و پژوهش و پرسش انتقادی لازم است تا به کنه حرف گوینده پی ببرید. ⏹ نقد ۳: همون مورد از رهبری که گفتم را هم به کتاب بیفزایید! ❇️موسوی ۴: اون یک مورد بر فرض صحت، باید با کل آثار و اندیشه‌های حضرت آقا فهم و تفسیر شود. ان‌شاءالله کتاب بنده با عنوان «علوم انسانی در اندیشه آیت الله خامنه‌ای » در انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به موسسه آقا در شرف چاپ است مر اجعه بفرمایید ⏹ نقد ۴: حال بماند که اصلا عالم فلسفه و علم اصلا تقلیدی نیست که بنشینیم فقط اقای مصباح و مطهری و... بخوانیم. آنقدر مباحث قوی فلسفی و علمی در نقد تکنولوژی و علم مدرن هست که کسی خودش قوی مطالعه کند کفایت می کند. چرا اینقدر بی سواد نیستیم که نفهمیم.... به مطالب خود و ترس از زده شده که و که مراجعه بفرمایید. این یعنی "پوشاندن حقیقت" از ترس برخی "تبعات" ضمن آنکه همه مخالفان تکنولوژی و علم مدرن مخالف مطلق آن دو نیستند. حتی خود هایدگر هم این گونه نبود فقط خود نصیری بود😂 که از اول هم شخص مهمی نبوده و نیست نکته بسیار بسیار مهم در این مباحث یک چیز است: پاشنه آشیل انقلاب توسعه است یعنی مدرنیزاسیون و این نقد قوی غربشناسانه می خواهد. ❇️موسوی ۴: اگر نباید به شهید مطهری و امثال او ارجاع داد پس به طور قطع نباید به شهید والامقام آوینی ارجاع دهید. ان‌شاءالله مبانی فلسفی و الهیاتی خودتان را از صفر مشخص بفرمایید تا مشخص شود که براساس کدام میانی معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی به این پرسش ها پاسخ می دهید: ۱. علم چیست و معیار درستی علم چیست؟ ۲. ماهیت علم مدرن چیست و چه اشکالاتی دارد؟ ۳. ماهیت فناوری چیست و چه تاثیری بر زندگی انسان دارد؟ ۴. نقش عقل و فطرت در دست آوردهای علمی بشر چه بوده است؟ ۵. آیا علم از ارزش و فرهنگ مستقل است یا در هم تنیده؛ چه سطحی از درهم تندیدگی، قابل انفکاک یا غیرقابل انفکاک؟ ۶. ماهیت تجدد چیست و چگونه باید آن را تصرف کرد؟ ⏹ نقد ۵: ترس از نقد غرب و دفاع منفعلانه از علم و تکنولوژی خطابه خوبی است اما حقیقت یابی نیست. ❇️ موسوی ۵: (در پاسخ به بخش اخر نقد ۴) تخصص بنده غرب شناسی است تا مقطع دکتری. از این منظر به موضوع توجه دارم. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1635
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش سوم: ⏹ نقد ۶: کمی رهبری در نقد علوم انسانی غربی _که علم هم هستند!!!!_ نمود پیدا کرده کمی هم در نقد لیبرال دموکراسی ایشان ❇️ موسوی ۶: قرار شد به کسی استناد ندهید😁 مشکل این است که فرق «نقد غرب» و «غزب‌ستیزی» را مشخص نمی کنید. اما یک پرسش مهم: کلا چندتا از کتابهای حضرت آقا را مطالعه فرموده اید؟ چند سال وقت گذاشته اید ؟ رشته تخصصی شما چیست؟ ⏹ نقد ۷: دعوا سر کلمات نداریم. هیچ نگرانی نقادانه در مباحث شما نسبت به ماهیت تکنولوژی مدرن و علم مدرن شکل گرفته پس از قرن ۱۷ دیده نمی شود. شما همون نقادانه و نه ستیزانه ش را بنویسید ❇️ موسوی ۷: ان‌شاءالله به آثار بنده مراجعه کنید بخصوص یکبار مطالب کانال امتداد فلسفه را مطالعه بفرمایید به طور نمونه ⏬⏬⏬ 📌 غلط بودن دو جریان غرب‌ستیز و غرب‌پرست (آیت الله العظمی خامنه‌ای) 📌 غرب‌شناسی اجتهادی بر بنیان‌های حکمت‌متعالیه (مقدمه‌ای بر بررسی نقش استاد شهید مطهری در تحلیل و نقد مدرنیته) موفق و پیروز باشید 🌺 ⏹ نقد ۸: (در پاسخ به جواب ۶) رشته تخصصی من همونه که دانشگاه اصفهان می خوندیم دیگه😄 ❇️ موسوی ۸: آها الان شناختم مرد مومن اینقدر تکه و برچسب به ما زدید که احساس کردم از طرف مارکس وهایدگر و فردید و داوری و میرباقری ... حکم ماموریت گرفته ای😂😘 خوبید شما؟ چه خبر؟ مشتاق دیدار تحلیل شما از این متن چیست؟ https://eitaa.com/hekmat121/1633 نفی غرب‌ستیزی در عین نفی غرب‌زدگی بلکه نقد غرب و گزینش اجتهادی عناصر مطلوب از نامطلوب . مشکل جریانات غرب ستیز همچون آقایان میرباقری و نصیری و زرشناس و شهید آوینی و ..‌ نشناختن بنیان‌های فلسفی و کلامی منطق اجتهاد در اندیشه متفکران انقلاب اسلامی است ⏹ نقد ۹: از طرف همه اونا اومدم تا حدی نه مطلق. 😁 الحمدلله خدا را شکر. اومدی اصفهان، ندایی بدهید. در کلیات سیر نکنید. مشخصا باید درباره رنسانس، انقلاب صنعتی ۱۸، انقلاب علمی ۱۷، بحران زیست محیطی و... نظر داشت. درباره تکنولوژی برآمده از تفکر اومانیستی که در سیر زندگی بشر در کره زمین بی سابقه است باید تحلیل داشت. آوینی در فردایی دیگر، مقالات فک کنم دوم و سوم هست به خوبی تشریح می کنه مسائل را. نصر هم در کتاب دین و نظم طبیعت که کتاب بسیار عالی است. دین و نظم طبیعت ، سید حسین نصر سریعا نگویید دفتر فرح پهلوی بوده و چه و چه. محتوا را ببینید پس از تکنولوژی درباره توسعه که همان مدرنیزاسیون است باید تحلیل داشت توسعه در دنیای امروز هم اومانیستی است، هم کاپیتالیستی است هم لیبرالیستی. این فقط حرف زرشناس نیست. بسیاری گفته اند فقط ارزشگذاری منفی زرشناس را ندارند چه توسعه ای باید داشت که محیط زیست تخریب نشود؟ سرمایه دارهای گردن کلفت رشد نکنند؟ مصرفگرایی که ذاتی آن است رخ ندهد.... ❇️ موسوی ۹: (بخش الف:) توفیق داشتم که چند سال پیش این کتاب را بخوانم هم با این ترجمه و هم ترجمه آقای فغفوری و در درس فقه محیط زیست نظرات مختلف مرتبط را تحلیل کنم و نظرات حکمت متعالیه را هم شرح دهم. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1636
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش چهارم: ❇️ موسوی ۹: (بخش ب:) این تحلیل ها هیچ کدام براساس معرفت شناسی و انسان شناسی حکمت متعالیه نیست. اینها خود محصول تفکر و تمدن غربی است و ظهور مدرنیته در قامت پست مدرنیته است. خلط میان علت معده و علت حقیقی شده است و همین موجب شده که علت معده جای علت حقیقی را بگیرد و لوازم علت حقیقی را به زمینه‌ها و بسترها نسبت دهند. براساس حکمت متعالیه در تحلیل علم و فناوری مدرن باید ابتدا تحلیلی از عقل و فطرت بشری ارائه داد و در نسبت با آن از امکان‌ها و ظرفیت‌های علم مدرن پرسش کرد و افق‌های جدید را گشود. انقلاب اسلامی نفی مطلق وضع موجود به معنای ستیز و تضاد نیست بلکه در پی گشودن عالمی جدید است که در آن بتوان بین دنیا و آخرت ، عقل و ایمان جمع کرد و از این طریق به اثاره‌ی فطرت انسان و هدایت عقول آدمیان پرداخت. نکته مهم در این اتفاق، توجه به فرهنگ و جهان معنایی انسان امروز است جهان شرک آلود و بیگانه از توحید، هر چیز را طبیعی فهم و معنا می‌کند و در آن طریق بکار می‌گیرد. مشکل تمدن غرب دور شدن از فطرت انسانی و عقل الهی است. عقلی که ریشه در حکمت الهی و معنویت اصیل دینی داشته باشد. لذا به تدریج یک جهان معنایی سکولار و عقلانیت ابزاری این جهانی گرفتار شده است و همه چیز را در افق طبیعت و کمیت می‌نگرد و از ابعاد وجودی و الهی وقایع غفلت ورزیده است، در این جهان معنایی علم و فناوری به یک سلسله ابزارهای مادی تقلیل پیدا کرده است. چاره این است که «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم و بنیانش براندازیم» این شکافتن و گشودن‌ها محصول نفی و ستیز با عقل و فطرت، علم و تمدن نیست بلکه راه آورد بازگشت به حقیقت فطرت انسانی و عقل الهی در قالب یک جهان‌بینی توحیدی و دستگاه محاسباتی جامع میان غیب و شهود است. در این شکافتن و گشودن، جهان معنایی نوینی باید به بشریت عرضه شود که ربط وجودی این جهان با وجه غیبی آن بر همگان آشکار شود تا معنای توحیدی حقیقت گسترش یافته و شبکه‌ی معنایی پشتیبان تفرعن‌ها و طاغوتها تضعیف گردد. طاغوت و تفرعن، مصرف زدگی و دنیاگرایی، وصف ذاتی هیچ علم و فناوری نیست - هرچند برخی از علوم و فنون از اقتضای بیشتری برای تحقق این امور برخوردارند - بلکه همه‌ی اینها وصف انسان و شبکه‌ی معنایی و نوع عقلانیت و دستگاه محاسباتی اوست. براساس مبانی حکمت متعالیه، ارزشها و فرهنگ‌ها نقش مهم و‌ برجسته‌ای را در ظهور معرفت‌ها و فناوری‌ها به عنوان علت معده و زمینه‌ی وجودی بر عهده دارند و اگر نباشند قطعا این نوع خاص از علم و فناوری با این کیفیت معنایی و ساختاری هرگز به وجود نمی‌آمد اما باید به این نکته هم توجه کرد که معلول پس از تحقق بی‌نیاز از علت معده و مستقل از آن می‌شود و قائم به علت حقیقی خواهد بود. علت حقیقی هم فقط فطرت حقیقت‌جویی و عقل واقع یابی است که از آن پشتیبانی می‌کند هر چند ممکن است علل زمینه‌ای و ارباب سیاست و فرهنگ علم و فرهنگ را به اسارت بکشند و در مسیر اهداف خاص خود به خدمت بگیرند. در این وضعیت، عالم آگاه و حکیم هوشیار می‌تواند با بازشناسی علت حقیقی از علل معده، از بنیان‌های فطری و عقلانی علم و فناوری پرسش کند و با منطق اجتهادی و مواجهه‌ی فیلسوفانه از ذات و ماهیت آن و همچنین از امکان‌ها و کارکردهای آن فحص و جستجو کند و در نهایت آنچه را که هماهنگ با نظام فکری و جهان‌بینی الهی خویش است را اقتباس و در ساختار معنایی و وجودی خود هضم و بازسازی می‌کند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1637
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش پنجم: ⏹ نقد ۱۰: داداش اینو خوندی و بازم تحلیل‌های بالا را می نویسید؟!! عجبا. من نمیگم حکمت متعالیه قابلیت نقد مدرنیته ندارد اما فعلا هیچ محصولی تولید نشده و همه در حد همین کلیاتی است که می گویید. که به شدت در نقد فقیر و فاقد مفاهیم لازم است. ❇️ موسوی ۱۰: علل گرایش به مادیگری شهید مطهری اگر نمی پسندید اختلاف مبنایی است که وجود دارد. قطعا نقد آقای دکتر نصر خودش محصول مدرنیته است. ⏹ نقد ۱۱: خودمان را فریب ندهیم از مطهری نقد مدرنیته در نمیاد. فاقد مفاهیم لازم برای این کار است و کشش لازم را ندارد. چند کلمه ای نقد برخی متفکران غربی دارد که چون منابعش دست دوم بوده آن هم جدی نیست. اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اول مطلقا به کار مبارزه با شکاکیت نمی آید و فقط به درد نقد مارکسیسم به روایت ارانی می خورد و لاغیر همانطور که فردید می گفت مطهری فلسفه غرب را درست نخوانده بود. این موضوع در جلد اول اصول فلسفه و روش رئالیسم زار می زند. حالا محصول مدرنیته یا هرچی. وقتی دستگاه فکری شما کشش تحلیل ندارد باید مفاهیم را وام بگیری. وگرنه میشه همین کلیاتی که مطهری گفته یا فاجعه آثار جوادی آملی در اینگونه مباحث. بدون تعصب برای کشف حقیقت از دستگاههای فکری گوناگون کمک بگیرید. خود ملاصدرا هم از یونان وام گرفته بود والا. ولی در دستگاه فکری خودش هضم کرد. یا حق بقیه اش حضوری ان شاءالله که‌اصفهان بودید😁 ❇️ موسوی ۱۱: ممنون و سپاسگزارم 🌺 ظاهراً اختلاف ما خیلی بیخ دارتر از این حرف هاست. دو دیدگاه و جریان تاریخی جریان از سید جمال الدین اسدآبادی تا امام خمینی و شهید مطهری با جریان های دیگر که در احمد فردید و رضا داوری و آرامش دوستدار و جواد طباطبایی تجلی کرده است. دعوای انفتاح اندیشی با امتناع اندیشی خلاصه به نگاشته کانال بیشتر مومن شدم. ان شاء الله بقیه مطالب را در کانال خواهم نوشت و از نقدهای شما استفاده خواهم کرد. امید دارم که شما هم نقدهای خودتان را مفصل بفرمایید تا در کانال عرضه کنم. این آغاز یک مباحثه مهم و سرنوشت ساز خواهد بود ان‌شاءالله اگر موافق باشید این مباحثه را تنظیم و در کانال منتشر کنم. ⏹ نقد ۱۲: بسیار عالی البته بنده هم در کانالم خواهم زد البته مطالب بنده خب باید ویرایش شود و قبلش هماهنگی کنیم و مطالب یکدیگر را بزنیم. یا ارجاع بدهیم به کانال یکدیگر.... ❇️ موسوی ۱۲: آدرس بدهید ⏹ نقد ۱۳: کانال تلگرامی دارم البته ایتا هم هست ولی غیر فعال است. لازم شد فعالش می کنم و هر دو جا می زنم من یه متن انتقادی می نویسم و ارسال می کنم برای آغاز.... ❇️ موسوی ۱۳: عالیه تحت سلطه غرب😁 ⏹ نقد ۱۴: آقا شما مدرنیته را پذیرفتید😄 ❇️ موسوی ۱۴: ما مدرنیته را اجتهادی فهم کرده و در جهت توحید مهار می‌کنیم. پس حق داریم در چارچوب قانون و اجتهاد استفاده کنیم. شما چی؟ چقدر امام خمینی را در فهم مدرنیته و مواجهه با آن موفق می‌دانید؟ تحلیل شما از این متن امام خمینی چیست؟ https://eitaa.com/hekmat121/1632 ❇️ توضیح پایانی: از این به بعد مباحثه در فضای خصوصی ادامه نداشت و دوست ناقد عزیز مطلبش را در دو بخش و در نقد اصل یادداشت در کانال خودشان منتشر کردند و قرار شد بنده هم در کانال امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی منتشر کنم و پاسخ دهم. البته بنده قبل از ارسال آن مطلب، مطلب مفصلی در نقد اخرین گفتگوی خصوصی نوشتم که برای ایشان ارسال نکردم لذا ابتدا آن مطلب را منتشر می‌کنم و بعد از آن یادداشت‌های ناقد محترم را تقدیم می‌کنم و پاسخ خواهم داد. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1638
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش ششم: ❇️موسوی ۱۵: (پاسخی بر نقد ۱۱) ممنون و سپاسگزارم از لطف و توجه شما و نکات خوب و آغازگر یک مباحثه فلسفی .🌺🌺 ما امروز به این گفتگوها و مباحثه‌ها خیلی نیاز داریم. به نظرم این مطالبی که فرمودید محصول دستگاه فکری آقای فردید و دیدگاه «عصر عسرت» است که خود محصول رهیافت‌های هایدگری و پست‌مدرنیته است و نشانه‌ی بیگانگی از حکمت اسلامی و الهیات شیعی است. هرچند هر تفکری قابل احترام است و ساحتی از حقیقت را آشکار می‌کند اما ممکن است ساحت‌های دیگری را به خفا برد. به تعبیر ابونواس: فَقُــل لِمَن یَدَّعِــی فِی العِلمِ فَلسَـفَهً حَفِظـــتَ شَیئـــاً وَ غَابت عَنکَ أشیـَاءُ بنده با همین نگاه مطرح شده مخالفم که «هر چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد» و با نفی یا کم شمردن تاریخ و فرهنگ اسلامی و اتخاذ نوعی تقابل با حکمت اسلامی از ملاصدرا تا شهید مطهری است که از بنیان‌های فکری انقلاب اسلامی گذر می‌شود و به دام افراط و تفریط می‌افتند روزی در تمنای ستیز مطلق با غرب و امپریالیسم، به تفسیر غرب‌ستیزانه از انقلاب اسلامی می‌پردازند و روز دیگر در تمنای توسعه و در غم «توسعه نیافتگی» مرثیه سرایی می‌کنند و از آینده انقلاب و کشور ناامید می‌شوند. طبیعی است که اگر کسی آغاز تاریخ را با یونان فهم کند «کل تاریخ خودمان را ذیل تاریخ غرب» بداند و هیچ اصالتی برای حکمت اسلامی از ملاصدرا تا شهید مطهری قائل نشود و آن را تابعی از یونان بداند و به امتناع اندیشه و تفکر و حوالت به آینده نظر دهد. مشکل اساسی در انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی این نگرش التقاطی است که هیچ اصالتی برای فطرت الهی انسان قائل نیست و او را افتاده‌ی در این عالم و بدون هویت معنا می‌کند و تماما عقل را برساخته‌ی زمینه و زمانه می‌پندارد و از راه یابی به حقیقت عاجز می‌داند. بر این اساس است که غرب برای این اندیشه محوریت دارد و به ترجمه و تقلید در عین ستیز و تقابل تمایل دارد و غیر این رویکرد را با بهانه‌های مختلف نفی می‌کند و به امتناع اندیشه نظر می‌دهد. در واقع این امتناع اندیشی جوهره‌ی خود این نگاه و بینش برآمده از پست مدرنیسم است. بینشی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ما را در «زمانه‌ی عسرت» می‌پنداشت و از امتناع انقلاب و تغییر سخن می‌گفت و بعد از نیم قرن، دوباره از امتناع پیشرفت و تمدن اسلامی در پرتو عقلانیت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی دم می‌زند. حکمت متعالیه از فارابی تا امام خمینی و شهید مطهری، با اصالت‌های معرفتی غیر قابل انکارش، بزرگترین دستگاه فهم و تحلیل انسان و کارآمدترین دستگاه تسخیر و به چالش کشیدن تمدن غرب بوده است. کدام فلسفه و دستگاه محاسباتی در طول دویست سال گذشته توانسته است از بیرون اقتدار فلسفه و تمدن غرب، انقلابی به بزرگی انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت جهانی را علیه استکبار و طاغوت به وجود آورد و علی‌رغم هزاران بحران و تحدید و جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی، روز به روز بر قدرت معنوی و پویایی تمدنی خود بیافزاید. ما بر پایه مکتب فلسفی و دستگاه محاسباتی امام خمینی (ره) و متفکران انقلاب اسلامی، عالم و آدم ، غرب و جامعه را می‌فهمیم و به انفتاح علم و عظمت انسان و آیندی روشن بشریت معتقد هستیم. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1639
📌جدال احسن (گفتگوهایی در باب انقلاب اسلامی و تمدن غرب) بخش هفتم: یادداشت دوست گرامی و ناقد محترم ⏬⏬