eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
418 عکس
123 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔉 سخنرانی 🔶 موضوع |«انقلاب اسلامی و توسعه معنویت» 🎙 حجت‌الاسلام محمد عالم‌زاده نوری 🔴 نقدی بر سخنان غیر کارشناسی 🔹برخی اتصال روحانیت به نهاد سیاست را موجب به خطر افتادن آبرو و قداست علما و همچنین کاسته شدن بیان کرده اند. این درحالی است که کارشناسان اخلاق اسلامی معتقدند، با پدید آمدن انقلاب اسلامی چشمگیری در زمینه اخلاق و معنویت در جامعه رخ داده است. حجت الاسلام والمسلمین در جلسه‌ای در سال1397 با موضوع «انقلاب اسلامی و توسعه معنویت»، به طور مفصل به این موضوع پرداخته‌اند.
📌 از مردمی سازی یارانه‌ها تا حکمرانی مردمی 🔹یکی از اقدامات مهم در زمینه حکمرانی مردمی، مدیریت صحیح یارانه‌ها و سبد مصرفی خانوارها است. چرا که یکی از موانع بزرگ مشارکت صحیح مردم در حکمرانی، آشفتگی‌های حوزه اقتصاد و ساحت معیشت است؛ آشفتگی‌هایی که از یک سو بستر فعالیت‌های فساد آور فراهم است و نوع مردم و جوانان مسیرهای انحرافی مشارکت همچون دلالی و قاچاق را برای مشارکت ممکن می‌دانند و آن را انتخاب می‌کنند که طبیعت آن سودجویی شخصی و ضدیت با نظارت حاکمیت و مدیریت عادلانه دولت‌ها است. از سوی دیگر، بسیاری از مردمی هستند که از اين فعالیت‌های فسادزا متضرر هستند و آنها نیز مقصر اصلی را حاکمیت و دولت می‌دانند. بر این اساس نوعی اجماع علیه دولت و بی اعتمادی میان ملت و حاکمیت شکل می‌گیرد. 🔸 بر این اساس، مردمی سازی یارانه‌ها و یافتن مردم در مدیریت مصرف یکی از مقدمات حکمرانی مردمی است. چرا که حکمرانی مردمی، متوقف بر مردم و قدرت تدبیر امورات خرد و کلان است. مردم باید بتوانند در شرایط واقعی اقتصاد و معیشت، بهترین انتخاب و درست‌ترین مصرف را داشته باشند و این متوقف بر ۱. شناخت ارزش و میزان سرمایه‌ها، ۲. قدرت حفاظت و پاسبانی از سرمایه‌ها و ۳. قدرت بهره‌وری و سرمایه‌گذاری صحیح است که در سازوکار به‌کارگیری سرمایه‌ها، تولید بیشتر و افزایش سرمایه عایدی ملت شود. بنابراین مدیریت مردمی یارانه‌ها و رشد مردم در نحوه‌ی مصرف و اقبال به سرمایه‌گذاری مولد یک گام بسیار مهم در حکمرانی مردمی است. 🔹 اما نکته مهم در زمینه‌ی مردمی سازی یارانه‌ها این است که باید به عنصر فرهنگ سازی و تربیت اقتصادی توجه ویژه شود و بر این گسترش این عنصر مهم اهتمام جدی داشت چرا که با با غیاب سازی و اقتصادی، بهترین طرح ها پس از مدتی بی‌اثر می‌شوند و دوباره وضع زندگی به نحو سابق باز می‌گردد. 🔸 اظهارات مسؤلان اقتصادی و تصمیم گیران کشور نشان دهنده‌ی اهتمام ویژه آنها به ابزارها و سامانه‌ های مدیریتی و کنترلی است و کمتر به عنصر فرهنگ سازی و تربیت اقتصادی مردم توجه دارند. در حوزه فرهنگ به اطلاع رسانی صریح و مستقیم اکتفا شده است، در حالیکه اطلاع رسانی فقط یک بخش و در واقع مقدمه‌ی فرهنگ سازی است. به تعبیر دیگر اقناع مردم و همراه شدن آنها با هر سیاست و برنامه‌ای از یک سو به اطلاعات و شناخت کافی نیازمند است که از طریق اطلاع رسانی جامع، صحیح و مستمر تاحدودی تأمین می شود، از سوی دیگر به ذائقه سازی و عناصر گرایشی و انگیزشی وابسته است که فرایندی بلندمدت است و در متن نظام و مناسبات تربیتی قابل تحقق است. 🔹 بر اساس حکمت اسلامی و مبتنی بر تبیین فلسفی ، قاعده کلی در حیات اجتماعی این است که تحقق و به ثمر رسیدن هر برنامه و سیاست اجتماعی (سیاسی، اقتصادی، نظامی و ...) متوقف بر فرهنگ سازی و گسترش تربیت متناسب عمومی است. هرچقدر هم فناوری و ابزارهای پیچیده مدیریتی و کنترلی به کار گرفته شود اما به مقوله فرهنگ و تربیت بی اعتنايي شود امکان رشد و پیشرفت واقعی و تأثيرگذار جامعه و تحقق اهداف و سیاست‌ها تضعیف می‌شود. https://eitaa.com/hekmat121
📌پیش نیازهای حکمرانی مردمی 🔹 هیچ پدیده اجتماعی در خلأ و دفعی ایجاد نمی‌شود بلکه هر پدیده اجتماعی نیازمند یک سلسله پیش‌نیازها و اقداماتی است که زمینه‌ی تحقق آن پدیده را فراهم می‌کنند. 🔸 حکمرانی مردمی از جمله ضرورت‌های جامعه ایرانی و از آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی بوده و هست. حقیقتا شرط اصلی و پیشران اعتلا و پیشرفت جامعه مشارکت فعال و پویای مردمی در همه کارها و فعالیت‌های اجتماعی(سیاسی، فرهنگی و اقتصادی) است. بدون تردید مشارکت مردم در حکمرانی جامعه، نیازمند زمینه‌سازی و فراهم کردن شرایط تحقق در جامعه است تا به اعتماد و همبستگی اجتماعی و تعاون و همگرایی و مشارکت و مسئوليت مدنی بیانجامد. 🔹 نکته مهم این است که حکمرانی مردمی متوقف بر آماده شدن بینشی و گرایشی مردم برای پذیرش مسؤلیت حکمرانی و مدیریت اجتماعی است. هر ملت و هر فردی به طور طبیعی توان پذیرش مسئولیت حکمرانی را ندارد بلکه این ویژگی یک امر اکتسابی و نیازمند دانشها، خلقیات و مهارت‌های متنوعی است که در اسلام از آن با مفهوم یاد می‌شود. 🔸در واقع می‌تواند مسؤلیت تدبیر امور خود را بر عهده بگیرد چون قدر سرمایه‌های خود را می داند و قدرت حفاظت و بهره‌برداری از آنها را دارد. بر این اساس، ، برآيند حضور فعال و بانشاط انسان‌های رشید است. افراد رشد یافته در جامعه رشد یافته می‌تواند در سرنوشت خود دخیل باشند و به ساخت، نظام و تغییر جامعه‌ی خود براساس مصالح و منافع عمومی و سعادت حقیقی اقدام کنند. 🔹 میزان و کیفیت رشد یک جامعه بر نوع مستقر در فرهنگ عمومی آن جامعه استوار است. چرا که هر عقلانیتی نوع خاصی از رشد را به همراه دارد، به طور مثال، عقلانیت ابزاری، رشد اقتصادی را نتیجه می‌دهد، عقلانیت عرفانی، رشد معنوی را اقتضا دارد. 🔸 بنابراین حکمرانی مردمی بر رشد همه جانبه‌ی اجتماعی متوقف است و متناسب با حکمرانی، عقلانیت متناسب و گسترش آن در لایه های عمیق فرهنگ عمومی از طریق نظام تربیتی و رسانه‌ای هماهنگ را می‌طلبد، بدون داشتن عقلانیت متناسب با حکمرانی و بدون ایجاد نظام تربیتی کارآمد و همچنین بدون ترویج و گفتمان‌سازی آن در فرهنگ عمومی امکان رشد همه جانبه‌ی اجتماعی و به تبع آن، حکمرانی مردمی صحیح در جهت اعتلا و پیشرفت جامعه وجود ندارد. 🔹 اصرار بر مشارکت مردم و واگذاری امور اجتماعی و سیاسی به افراد جامعه ۱. بدون تبیین عقلانیت اجتماعی متناسب و ۲. بدون ساخت نظام تربیتی و ۳. بدون فعالیت هوشمندانه و هنرمندانه رسانه‌ای زمینه‌ساز بیشتر برای جنجال سیاسی و دعوت جامعه به هرج و مرج و گسترش تضادهای اجتماعی است. 🔸 پیروزی انقلاب اسلامی محصول وجود این سه عنصر مهم در حکمرانی بود که به مردم و و ملت ایران انجامید. حضرت امام خمینی (ره) و سایر حکیمان و متفکران انقلاب اسلامی همچون آیت‌الله شهید مطهری، آیت‌الله شهید بهشتی، آيت‌الله شهید مفتح، آیت‌الله خامنه‌ای و سایرین: ✔️ اولا به تولید عقلانیت اجتماعی انقلاب اسلامی پرداختند، عقلانیتی که مبانی، آرمان‌ها و اهداف انقلاب را تعیّن بخشید و یک نظم معنایی توحیدی را به جامعه پیشنهاد دادند ‌و در کارزار نظریه‌پردازی‌های اجتماعی مکاتب مختلف(لیبرالیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم، ناسيوناليسم، سنت‌گرایی) نظریه‌ی انقلاب را بر محور توحید به گونه ای صورتبندی کردند که اراده_ی انسان و مشارکت مردم به عنوان پیشران تحولات اجتماعی تبیین فلسفی و الهیاتی شد. ✔️ ثانیا تلاش شد که نظام تربیتی اسلام از منابع حجیت آور(کتاب، سنت‌ و عقل) به شیوه اجتهادی استخراج شود و جایگاه هرکدام از قوا، عناصر حیاتی و ویژگی‌های انسان در این نظام تربیتی روشن شود به نحوی که به رشد جامع انسان و وصول به کمالات مادی و معنوی ختم شود، در این نظام تربیتی، مبانی، الگوها و سازوکارهای بیدارسازی عقل مردم و فعال سازی اراده‌ی جمعی تبیین و به کار گرفته شد. ✔️ثالثا با استفاده از امکانات و ابزارهای لازم و بهره‌گیری از تکنیک‌های تبلیغی و رسانه‌ای متناسب به اگاهی‌بخشی و بیدارسازی ملت ایران پرداختند و با اقناع افراد جامعه (بخصوص نسل جوان و قشر تحصیل کرده) نسبت به کارآمدی اسلام در مدیریت تحولات اجتماعی به رقابت فکری ورسانه‌ای باسایر مکاتب فکری وجریانهای فعال فرهنگی، سیاسی وهنری روی آوردند وتوانستند درمیدان رقابت جدی و سنگین مکاتب و جریانها و در کشاکش جذب نیروها وسرمایه‌ها، ذهن ودل انسان ایرانی را ازهرقشر وگروه راجذب کنند و حتی غیر مذهبیها را در معادلات انقلاب مشارکت دهند. 🔹 امروز هم ما نیازمند همان الگوی از عقلانیت و مدیریت هستیم که زمینه‌ی مشارکت و حکمرانی مردمی را فراهم سازد. ✍ سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121
📌 تربیت و احساس کرامت بخش اول: 🔹 سرمایه اولی واصلی برای و انسان و است که خداوندمتعال درسرشت انسان به ودیعت نهاده است. به این معنا که انسان در درون خود همواره این احساس را داشته باشد که دارای سرمایه‌های بزرگی است ودر این عالم دارای جایگاه ونقش مهم وتعیین کننده‌ای است و همواره باید آن جایگاه ونقشی راکه خداوند متعال برای او تعیین کرده است به درستی بیابد و درآن مسیر حرکت کند وخود رابسازد. 🔸 احساس کرامت وبزرگی، موجب عزت نفس و اعتماد به سرمایه‌های درونی و بیرونی خویشتن می‌شود و بدین واسطه انسان دارای شخصیت مستحکم و هویت اجتماعی قدرتمندی می شود. در نتیجه تن به پستی و ذلت و گناه و فرومایگی نمی‌دهد و در شرایطی بحرانی و موقعیت‌های پیش‌بینی‌ناپذیر، در طریق کرامت و بزرگی تصمیم می‌گیرد و رفتار می‌کند. 🔹 چنین انسانی، ارزش خود و سرمایه‌ها و دارایی‌های خود را می‌داند و به وجود آنها افتخار می‌کند و با قناعت و احساس بی‌نیازی از دیگران و با کسب علم و عمل متناسب سعی می‌کند همین ظرفیت‌ها و سرمایه‌ها را در مسیر رشد و سعادت حفاظت و بالفعل کند وبه واسطه آنها نردبان ترقی را بپیماید. 🔹 از این‌رو، کمتر به مقایسه دارایی‌ها و سرمایه‌های خود با دیگران می‌پردازد و دارایی‌ها و سرمایه‌های دیگران موجب نمی‌شود که او احساس خودکم‌بینی و خودتحقیری داشته باشد و همواره خود را عقب‌تر از دیگران بداند به نحوی که درجهت شباهت به آنها تلاش کند که نتیجه آن طمع وحسادت است که نشانه فرومایگی وپستی است. 🔸 در واقع نقطه مقابل احساس کرامت و بزرگی، احساس پستی و فرومایگی (لئامت) است که ریشه در حقارت درونی انسان دارد و از جمله نشانه‌ها‌ی آن طمع و حسادت است. 🔹 اگر طمع و حسادت بر شاکله و شخصیت فردی حاکم شد ثبات، آرامش و آسایش از او دور می‌شود؛ زیرا همواره در حال مقایسه خود با دیگران و تقلید از آنها در زندگی است، یعنی لذت و پیشرفت خود را در تقلید از دیگران و پیروی از رفتارهای آنها می‌بیند. توضیح اینکه این گونه افراد نوعا خود را با یک فرد یا یک شیوه نمی سنجند بلکه در بسیاری از اوقات با افراد و با شیوه‌های متنوع و متکثر مقایسه می‌کند در این صورت با تغییر رفتارهای دیگران و یا در مواجهه با تنوع و تکثر در سبک زندگی‌ها سعی می‌کنند که خود را تغییر دهند و سبک زندگی‌های متنوع و متکثر که گاه متعارض و متضادند را در محیط زندگی خود جمع کنند در این صورت دچار تعارض و تضاد شخصیتی در رفتار می‌شوند. به طور نمونه هم می‌خواهند شبیه انسان‌های مومن باشد و از منزلت اجتماعی آنها برخوردار باشند و هم می‌خواهند رفتار اشراف و ثروتمندان را تقلید کند و در لذت آنها شریک باشند. هم می‌خواهند درس بخوانند و به مدرکش بنازند، هم میخواهند اهل خوشگذرانی‌های به روز باشند و دیگران آنها را انسان مدرنی و به روز بشناسند، این تعارض‌ها و تضادها همواره شخصیت او را در درون تهی و نا آرام می‌کند. 🔸بنابراین طمع و حسادت که نتیجه‌ی مقایسه با دیگران از روی حقارت و فرومایگی درونی است همچون خوره‌ای در جان آدمی است و آرامش و قرار را از او به بهانه کسب هویت و شخصیت اجتماعی می‌ستاند و اگر شدت یابد موجب قطع رشته حیات نیز می‌شود. 🔹 از توضیحات فوق روشن می‌شود که دو نوع احساس بزرگی ‌و احساس عزت نفس وجود دارد: ✔️ ۱. احساس کرامت و بزرگی که محصول باور به سرمایه‌های درونی، هویت اجتماعی و اعتماد به الطاف الهی است که در مسیر حرکت انسان را یاری می‌رساند. نتیجه این احساس بزرگی وکرامت، قناعت به داشته‌های خود، احساس بی‌نیازی از داشته‌های دیگران ودر عین حال تواضع وادب دربرابر دیگران بخصوص انسان‌های بزرگ وصاحب علم وعمل است. لذا به غرور وتحقیر دیگران نمی‌انجامد. بلکه بالعکس همواره در مسیر رشد وترقی دیگران با مال، علم و جان خود می‌کوشد. از اشتباهات و خطاهای شخصی دیگران می‌گذرد و می‌بخشد و همواره از شقاق و اختلاف دوری می‌گزیند، و از این کوشش و بخشش نیز احساس بزرگی و کرامت می‌کند. ✔️ ۲. نوع دوم از احساس بزرگی، احساس برآمده ازمقایسه خود بادیگران وتحقیر داشته‌ها وپیشرفت‌های افراد وتلقین بهتربودگی خود وخودبرتربینی است. نتیجه این مقایسه واحساس، غرور است. لذاغرور برون‌داد حقارت درونی است که درنتیجه مقایسه با دیگران وتقلید از آنها واحساس خودبرتربینی کاذب ظهور می‌یابد. انسان مغرور، انسان حقیر و فرومایه‌ای است که از دیگران گدایی منزلت اجتماعی می‌کند وبا کوته‌بینی، رشد وترقی منزلت خود رادر تخریب وتحقیر دیگران جستجو می‌کند؛ لذا به تهمت وغیبت، دروغ‌گویی وشایعه پراکنی، بخل ومانند آنها متوسل می‌شود. لذا انسان پست و ئیم، حقیر وفرومایه ازگناهان فردی واختلاف افکنی اجتماعی ابا ندارد وبه راحتی ازمال خود انفاق نمی‌کند وعذر مردم رانمی‌پذیرد. 🔴 ادامه دارد ... https://eitaa.com/hekmat121
📌 رسالت تفکر در انقلاب اسلامی ♦️بخش دوم 🔹 در فرایند انقلاب اسلامی، متفکران و اندیشه‌ورزان انقلاب، به این نکته پی بردند که جامعه‌ی ایرانی بیش از هر چیزی به ارتقای سطح تفکر و اندیشه نیاز دارند تا بتوانند از سطح احساسات بالاتر روند و از منظری عمیق‌تر و دقیق‌تر به پدیده‌ها بنگرند، لذا مخاطب خود را ذهن و عقل مردم قرار دادند و سعی کردند با رشد عقلي و خردورزی مخاطبان، آنها را به تفکر و اندیشه‌ورزی وا دارند تا بهتر و عمیق‌تر به هویت خود و متعلقات فرهنگی خود بنگرند و از این افق به زمانه‌ای که در آن زندگی می‌کنند و وقایع و حوادث درون نظر کنند و از میان طرح‌واره‌های متکثر، متنوع و گاه متعارض بهترین را انتخاب و عملياتي کنند. این متفکران با تلاش معرفتی و نظری خود، صورتی از تعهد و مسئولیت اجتماعی را تعریف و ترسیم کردند که به خودسازی و جنبش انقلابی ‌بیانجامد. 🔸 به اعتقاد ایشان رشد فکری افراد و قوت پرسش‌گری در جامعه و ایجاد احساس نو و ادراک نو، نشانه‌ی رشد جامعه است. جامعه اگر رشد فکری داشته باشد آماده شنیدن حرف حساب و معارف متعالی می‌شود. 🔹 در این نگرش، اگر جامعه بخواهد رشد فکری پیدا کند نوعی اصلاح عمیق در منطق و زبان و محتوا لازم است؛ به تعبیر دیگر باید با منطق و زبان روز و همچنین مکاتب و افکار روز آشنا شد و از همان افق با افراد جامعه و بخصوص نسل جوان و تحصیل کرده سخن گفت. 🔸در فرهنگ سیاسی انقلاب اسلامی، مفهوم پرسش و کنش پرسش‌گرانه به یک ارزش عمومی تبدیل شد. شک و پرسش نمونه‌ی رشد و اعتلای دستگاه فکر و اندیشه است که اولین گام خروج از جهل و حماقت است.《سؤال و پرسش در عين اينکه خوب است و مظهر رشد و کمال انسان است، مقدمه چيز ديگر است: يا مقدمه تحقيق است يا مقدمه عمل.》(مطهری بیست گفتار ص۱۸۹) بر همین مبنا، متفکران انقلاب از پرسش‌گری نسل جوان و بیان شبهات آنها استقبال می‌کردند و آن را محملی برای گفتگو و مباحثات جدی قرار دادند. این گفتگوها گاه به صورت شفاهی و در جلسات دانشجویی و میان استادان و تشکل‌های اجتماعی بود و گاه صورت مکتوب به خود می‌گرفت و در مطبوعات و کتاب‌ها پیگیری می‌شد؛ بدین نحو که دانشجو و یا استادی شبهه و یا پرسش خود را قالب يادداشت و یا کتاب و جزوه منتشر می‌کرد و متفکران و اندیشه‌ورزان جامعه هم سعی می‌کردند در همان قالب و در برخی موارد در همان مجله و روزنامه، پاسخ مناسب را برای اقناع مخاطب عرضه کنند. 🔹 در اندیشه متفکران اصیل انقلاب، زمان و مکان نقش مهمی در شناخت متون و احکام شرعی دارد و هر بیشتر در زمان و‌مکان و موقعیت‌هایی که در آن قرار داریم تفکر و اندیشه شود باب های جدید فهم و علم برای انسان گشوده می‌شود و حقایق جدیدتری آشکار می‌شود. اما اگر تفکر و اندیشه‌ورزی نباشد، انسان به فهم پیشینیان اکتفا می‌کند و امکان دست یابی به حقایق بیشتر را منکر می‌شود. 🔸از آنجا که یکی از کارویژه‌های تفکر و خردورزی، بازشناسی متعلقات فرهنگی خود و نگاه انتقادی به روند تکون و بسط آنها در تاریخ و فرهنگ است یکی از مهمترین اقدامات اندیشه‌ورزی در جریان تفکر انقلاب اسلامی، بازخوانی دوباره اسلام و آسیب‌شناسی جامعه اسلامی و مناسک و نهادهای دینی و‌همچنین پاسخ به شبهاتی بود که عموم آن‌ها ناشی از عدم درک تاریخی از دین است. متفکران انقلاب به مردم کمک کردند تا به طور دقیق به جوهره و حقیقت دین راه یابند و از خصوصیات تاریخی و فرهنگی عارض شده بر دین و مناسک دینی مطلع شوند و بتوانند میان این دو وجه تمایز قائل شوند و ازاین طریق به اسلام حقیقی راه یابند و هویت خو را در ارتباط و نسبت با آن، باز تعریف کنند. تعریفی که به بازسازی مفاهیم مهم مسئولیت‌آور، جنبش‌زا وحرکت‌خیز ازمتن دین، جامعه وتاریخ منتهی شد. 🔹 اگراین نکته به درستی فهم شود روشن می‌شود که انقلاب اسلامی ایران محصول تفکر واندیشه‌ورزی وخروج از سطح احساسی‌نگری و سطحی‌شدگی و پراکندگی است. این مهم توسط متفکران واندیشمندان انقلاب اسلامی درجامعه ترویج شد وبدین جهت بخشی از مردم رشد عقلانی پیدا کرده وخودسازی انقلابی روی آوردند وانقلاب پیروز شد، حال اگربه دنبال ادامه انقلاب وپویایی و پایایی آن هستیم تا به اهداف متعالی خود نائل شود می‌بایست در رشد عقلانی وتعمیق تفکر وگسترش اندیشه‌ورزی درسطح جامعه ونسل‌های جدید تلاش زیادی صورت گیرد و مانع بازگشت و غلبه‌ی احساسات وسطحی‌نگری وپراکنده‌گویی شد بخصوص در سطح خواص جامعه همچون مسئولان، مربیان، خطیبان و هنرمندان که ازطریق آنها سایر افراد جامعه متأثر می‌شوند وکنش‌های خود راهماهنگ می‌سازند. 🔸 اگر جامعه‌ی رشد یافته انقلابی که اهل تفکر واندیشه‌ورزی بود ازاین خصیصه‌ی مهم تهی شود وبه سطح احساسات فرو غلطد آغاز عقبگرد است. 🔴 پایان https://eitaa.com/hekmat121
📌 نقش رشد سیاسی در تقویت حکومت‌ها و رسالت دولت‌ها ❇️ پرسش: سلام استاد، رهبری گاهی تحلیل سیاسی نداشتن مردم رو دلیل یه سری اتفاقات می‌افته، گاهی حاکمان رو.‌ درواقع گاهی نظام اجتماعی بر نظام سیاسی مقدم می‌شه، گاهی نظام سیاسی بر نظام اجتماعی. * «آنچیزی که قدرتمندترین آدم تاریخ (امیرالمؤمنین) را آنجور مظلوم کرد نبود تحلیل سیاسی بین مردم بود! » *«اگر رشد و آگاهی سیاسی به قدر لازم در مردم نبود مردم آن جامعه را نمی توان ملامت کرد حکومتهای آن جامعه را باید ملامت کرد.» این دو چطور با هم جمع میشن؟ ❇️ پاسخ: سلام علیکم این دو مطلب کاملا صحیح و هماهنگ و در طول یک دیگر هستند. ✔️در کلام اول از نقش رشد و قدرت تحلیل سیاسی مردم در بقا و قدرت حاکمیت سخن می‌گوید؛ چرا که قوام هر جامعه‌ای به حضور آگاهانه و مشارکت مسئولانه‌ی مردم در همه‌ی میدان‌های اجتماعی است. اگر مردم، حق را از باطل تشخیص ندهند و به مسئولیت و مشارکت خود واقف نباشند اختلاف و تشتت فکری و عملی و ضعف بر جامعه مستولی می‌شود و پشتوانه‌ی حکومت تضعیف خواهد شد. از این‌رو، حاکمیت مظلوم می‌شود. در نبود رشد سیاسی است که برخی افراد بی‌سواد و نبمه‌سواد تربیون‌دار و منبری می‌شوند و مردم را حتی به اسم انقلاب و عدالت به انحراف می‌کشانند و با بزرگ کردن برخی سو مدیریت‌ها اعتماد عمومی را سلب می‌کنند و مردم را علیه اصل حاکمیت و همه‌ی مدیران جامعه بر می‌آشوبند. ✔️ در کلام دوم از شیوه‌ و مسئولیت بصیرت بخشی و رشد سیاسی مردم بحث می‌کند. یکی از مهمترین وظایف دولت‌ها و نهادهای علمی و فرهنگی هر جامعه‌ای هدایت و راهبری فکری و علمی مردم و رشد سیاسی آنهاست. هر حکومتی برای بقا و تقویت ارکان خود موظف به این مقوله از طریق نهادهای آموزشی و فرهنگی و تبلیغی است. دولتها موظف هستند با بهره‌گیری از ظرفیت‌های نهادهای علمی و استفاده از متفکران باسواد و اصیل و خوش آوازه، مسیر هدایت فکری و علمی جامعه را تسهیل کند و زمینه را برای ورود افراد بی‌سواد و نبمه‌سواد جنجالی و حاشیه‌ساز تنگ کند. متاسفانه بسیاری از دولت‌ها و دولتمردان، بجهت نداشتن بصیرت کافی سراغ یک سلسله چهره‌ها و سلبریتی های سیاسی و هنری و ورزشی می‌روند و از طریق آنها می‌خواهند مردم را قانع کنند در حالی که این یک امر احساسی است و در دراز مدت نتیجه معکوس می‌دهد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1625
📌 اندر عواقب چهره سازی تلویزیونی / رسانه‌ای 🔹 در گذشته، چهره‌ها محصول یک فرایند تدریجی رشد و تعالی افراد در یک بستر واقعی بود و افراد به طور طبیعی در مناسبات اجتماعی قرار می‌گرفتند و با پذیرش مسئولیت‌های کوچک تجربه‌های فراوانی را کسب می‌کردند و بعد از گذشت زمان، آماده مسئولیت بزرگتر می‌شدند. نمونه این رشد تدریجی در دفاع مقدس رقم خورد. افراد از عضو معمولی به تدریج به فرمانده گروهان و گردان ارتقا می‌یافت و برحسب توانایی‌ها و لیاقت‌ها به فرماندهی و تیپ و لشکر می‌رسید. 🔸اما با محوریت یافتن فناوری‌های جدید رسانه‌ای، این موازنه به هم خورده و معادله‌ی دیگر به وجود آمده است و آن هم چهره‌شدن سریع بدون طی مراحل تعالی. 🔹مهمترین ویژگی تلویزیون و رسانه‌های جدید، چهره سازی و بزرگ کردن سریع آدم‌های گمنام و ناشناخته‌ای است که سیر تدریجی رشد و تعالی را طی نکرده‌اند. بلکه به جهت یک ویژگی‌ای بصری و شخصیتی مورد توجه دست اندرکاران رسانه قرار گرفته است تا بهتر بتواند مخاطب را جذب کند. سیمای خوب، گفتار شیوا، رفتار جذاب و نمونه‌های دیگری از این ویژگی‌ها موجب شهرت و چهره‌شدن بسیاری از افراد گمنامی در رسانه‌ها و بخصوص تلویزیون شده است که هیچ برتری علمی و شخصیتی بر دیگران ندارند. 🔸 تا اینجای کار اشکالی ندارد اما از اینجا به بعد، اتفاقی جدید رقم می‌خورد و آن ایجاد احساس علامه‌گی و حق دخالت در همه‌ی امور اجتماعی و سیاسی در آقای چهره‌ی رسانه‌ای است. چهره‌ای که خود را متمایز و متفاوت از دیگران و نماینده و سخنگوی آنها تلقی می‌کند به نحوی که می‌تواند به همگان دستور دهد چون مخاطب مردمی دارد و می‌تواند از ظرفیت رسانه علیه این و آن استفاده کند. به قول ملک الشعرای بهار: چون آینه نورخیز گشتی‌، احسنت چون اره به خلق تیز گشتی احسنت در کفش ادیبان جهان کردی پای غوره نشده مویز گشتی‌، احسنت 🔹 انتخابات مجلس ۱۴۰۲ صحنه‌ی کارزار برخی از این چهره‌های رسانه‌ای و تلویزیونی بود که تمام اعتبار و شهرت خود را از تلویزیون و تریبون‌های سیاسی (مجموعه‌های انقلابی) کسب کردند و متاسفانه مراحل پختگی و کسب تجربه را از مسئولیت‌های کوچک طی نکرده بودند اما به یکباره برای همه افراد و جریان‌ها خط نشان کشیدند و با عصبانیت و تندی به تخریب این و آن پرداختند و موجبات شقاق و اختلاف میان مردم و انقلابیون را فراهم کردند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1629