eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
529 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌زندگی آکواریومی ✍️دوستی نوشت: یادمه یک آکواریوم گوپی زنده زا داشتم هر وقت حوصلم سر میرفت ، میرفتم از نگاه کردن بهش لذت می بردم هر وقت حوصلم می کشید بهشون غذا می دادم فقط واسم مهم این بود که زادولد کنند و مرگ و میر کمتر از زادولد باشه که آکواریوم بدون ماهی نشه یکی از دوستان گفت به من ماهی بده منم بیست تا ماهی دادم بهش ، یعنی از آکواریوم من مهاجرت کردن به آکواریوم دوستم همین کار باعث شد که سیستم طبیعی آکواریوم از هم پاشید و چند ماه بعد دیگه ماهی نداشتم آکواریوم را جم جور کردم انداختم در انباری بعد هم آکواریوم خالی شکست الان دیگه نه ماهی دارم نه آکواریوم. ما الان حکم ماهی در آکواریوم را داریم این بستگی به مسئولان داره که چگونه مدیرت کنن👌🏻👌🏻👌🏻 📌🔍درنگی در تلقی آکواریومی از زندگی: 🔸از آثار فرهنگی باقي مانده از نظام سلطنتی و استبدادی، غفلت از اراده انسان و وابستگی ذهنی به ساختارها است. فرهنگ "من کاره ای نیستم و مسؤلان باید بکنند" همان تلقی آکواریومی از جامعه و تفسیر ماهی_گونگی از انسان است. انسان همچون ماهی در قفس آکواریوم گرفتار است و تابع جبر محیط است و دیگری سرنوشت او را باید تعیین کند. 🔹 استعاره "زندگی آکواریومی" تلقی بسیاری از افراد جامعه است که بسیاری از ایشان هم اهل علم و دانشند، اما این تلقی استعاره ای زندگی و انسان، نیاز به تأمل عمیق فلسفي و جامعه شناختی است تا ریشه های آن بازیابی و تعارض آن با فرهنگ قرآنی شناخته شود. 🔹باید باور کنیم که اراده انسان اساس است، همه مردم ذی حق هستند، آحاد جامعه همه کاره اند و باید زیر بار مسؤلیت اجتماعی بروند. 🔸مسؤلان جزئی از این مردم و منتخب آنها هستند (مسؤلان عصاره فضائل و رذایل ملتند، خوب آنها از سوی خود ملت است و بد آنها هم از سوی خود مردم است.) انواع انتخاب‌ها و انتخابات هم نشان دهنده میزان وجود فضایل و رذایل ملت است و هم سازنده جامعه و انتخاب آینده. باید پذیرفت: "از ماست که بر ماست" 🔸شاید بهترین راه برای فرار از مسؤلیت، صورتبندی دوگانه دولت - ملت و ساختِ ذهنیِ است. (زندگی آکواریومی) 🔹 اگر به فرایند اعتلا وانحطاط تمدنها بنگریم می‌توان فهمید که رمز اعتلا باور به اراده انسان و پذیرش مسئولیت مدنی و ایمان به قانون است. عامل انحطاط نیز گسترش تلقی آکواریومی از زندگی و جامعه است. به طور نمونه تمدن غرب بیش از آنکه محصول هر چیزی باشد، محصول باور به اراده انسان و قبول مسؤلیت مدنی و ایمان به قانون است که بوسیله برنامه های تربیتی به فطرت جمعی و گفتمان عمومی انسان غربی تبدیل شد. 🔸خلاصه جامعه سازی و تمدن سازی فرع بر تربیت سیاسی متناسب با تمدن و پذیرش اقتضائات جامعه و تمدن است و زیر بنای همه آنها باور به و ضرورت است. امروزه به سياست‌گذاري آموزشي متفاوتی نیازمند هستیم https://eitaa.com/hekmat121
📌 از مردمی سازی یارانه‌ها تا حکمرانی مردمی 🔹یکی از اقدامات مهم در زمینه حکمرانی مردمی، مدیریت صحیح یارانه‌ها و سبد مصرفی خانوارها است. چرا که یکی از موانع بزرگ مشارکت صحیح مردم در حکمرانی، آشفتگی‌های حوزه اقتصاد و ساحت معیشت است؛ آشفتگی‌هایی که از یک سو بستر فعالیت‌های فساد آور فراهم است و نوع مردم و جوانان مسیرهای انحرافی مشارکت همچون دلالی و قاچاق را برای مشارکت ممکن می‌دانند و آن را انتخاب می‌کنند که طبیعت آن سودجویی شخصی و ضدیت با نظارت حاکمیت و مدیریت عادلانه دولت‌ها است. از سوی دیگر، بسیاری از مردمی هستند که از اين فعالیت‌های فسادزا متضرر هستند و آنها نیز مقصر اصلی را حاکمیت و دولت می‌دانند. بر این اساس نوعی اجماع علیه دولت و بی اعتمادی میان ملت و حاکمیت شکل می‌گیرد. 🔸 بر این اساس، مردمی سازی یارانه‌ها و یافتن مردم در مدیریت مصرف یکی از مقدمات حکمرانی مردمی است. چرا که حکمرانی مردمی، متوقف بر مردم و قدرت تدبیر امورات خرد و کلان است. مردم باید بتوانند در شرایط واقعی اقتصاد و معیشت، بهترین انتخاب و درست‌ترین مصرف را داشته باشند و این متوقف بر ۱. شناخت ارزش و میزان سرمایه‌ها، ۲. قدرت حفاظت و پاسبانی از سرمایه‌ها و ۳. قدرت بهره‌وری و سرمایه‌گذاری صحیح است که در سازوکار به‌کارگیری سرمایه‌ها، تولید بیشتر و افزایش سرمایه عایدی ملت شود. بنابراین مدیریت مردمی یارانه‌ها و رشد مردم در نحوه‌ی مصرف و اقبال به سرمایه‌گذاری مولد یک گام بسیار مهم در حکمرانی مردمی است. 🔹 اما نکته مهم در زمینه‌ی مردمی سازی یارانه‌ها این است که باید به عنصر فرهنگ سازی و تربیت اقتصادی توجه ویژه شود و بر این گسترش این عنصر مهم اهتمام جدی داشت چرا که با با غیاب سازی و اقتصادی، بهترین طرح ها پس از مدتی بی‌اثر می‌شوند و دوباره وضع زندگی به نحو سابق باز می‌گردد. 🔸 اظهارات مسؤلان اقتصادی و تصمیم گیران کشور نشان دهنده‌ی اهتمام ویژه آنها به ابزارها و سامانه‌ های مدیریتی و کنترلی است و کمتر به عنصر فرهنگ سازی و تربیت اقتصادی مردم توجه دارند. در حوزه فرهنگ به اطلاع رسانی صریح و مستقیم اکتفا شده است، در حالیکه اطلاع رسانی فقط یک بخش و در واقع مقدمه‌ی فرهنگ سازی است. به تعبیر دیگر اقناع مردم و همراه شدن آنها با هر سیاست و برنامه‌ای از یک سو به اطلاعات و شناخت کافی نیازمند است که از طریق اطلاع رسانی جامع، صحیح و مستمر تاحدودی تأمین می شود، از سوی دیگر به ذائقه سازی و عناصر گرایشی و انگیزشی وابسته است که فرایندی بلندمدت است و در متن نظام و مناسبات تربیتی قابل تحقق است. 🔹 بر اساس حکمت اسلامی و مبتنی بر تبیین فلسفی ، قاعده کلی در حیات اجتماعی این است که تحقق و به ثمر رسیدن هر برنامه و سیاست اجتماعی (سیاسی، اقتصادی، نظامی و ...) متوقف بر فرهنگ سازی و گسترش تربیت متناسب عمومی است. هرچقدر هم فناوری و ابزارهای پیچیده مدیریتی و کنترلی به کار گرفته شود اما به مقوله فرهنگ و تربیت بی اعتنايي شود امکان رشد و پیشرفت واقعی و تأثيرگذار جامعه و تحقق اهداف و سیاست‌ها تضعیف می‌شود. https://eitaa.com/hekmat121
📌پیش نیازهای حکمرانی مردمی 🔹 هیچ پدیده اجتماعی در خلأ و دفعی ایجاد نمی‌شود بلکه هر پدیده اجتماعی نیازمند یک سلسله پیش‌نیازها و اقداماتی است که زمینه‌ی تحقق آن پدیده را فراهم می‌کنند. 🔸 حکمرانی مردمی از جمله ضرورت‌های جامعه ایرانی و از آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی بوده و هست. حقیقتا شرط اصلی و پیشران اعتلا و پیشرفت جامعه مشارکت فعال و پویای مردمی در همه کارها و فعالیت‌های اجتماعی(سیاسی، فرهنگی و اقتصادی) است. بدون تردید مشارکت مردم در حکمرانی جامعه، نیازمند زمینه‌سازی و فراهم کردن شرایط تحقق در جامعه است تا به اعتماد و همبستگی اجتماعی و تعاون و همگرایی و مشارکت و مسئوليت مدنی بیانجامد. 🔹 نکته مهم این است که حکمرانی مردمی متوقف بر آماده شدن بینشی و گرایشی مردم برای پذیرش مسؤلیت حکمرانی و مدیریت اجتماعی است. هر ملت و هر فردی به طور طبیعی توان پذیرش مسئولیت حکمرانی را ندارد بلکه این ویژگی یک امر اکتسابی و نیازمند دانشها، خلقیات و مهارت‌های متنوعی است که در اسلام از آن با مفهوم یاد می‌شود. 🔸در واقع می‌تواند مسؤلیت تدبیر امور خود را بر عهده بگیرد چون قدر سرمایه‌های خود را می داند و قدرت حفاظت و بهره‌برداری از آنها را دارد. بر این اساس، ، برآيند حضور فعال و بانشاط انسان‌های رشید است. افراد رشد یافته در جامعه رشد یافته می‌تواند در سرنوشت خود دخیل باشند و به ساخت، نظام و تغییر جامعه‌ی خود براساس مصالح و منافع عمومی و سعادت حقیقی اقدام کنند. 🔹 میزان و کیفیت رشد یک جامعه بر نوع مستقر در فرهنگ عمومی آن جامعه استوار است. چرا که هر عقلانیتی نوع خاصی از رشد را به همراه دارد، به طور مثال، عقلانیت ابزاری، رشد اقتصادی را نتیجه می‌دهد، عقلانیت عرفانی، رشد معنوی را اقتضا دارد. 🔸 بنابراین حکمرانی مردمی بر رشد همه جانبه‌ی اجتماعی متوقف است و متناسب با حکمرانی، عقلانیت متناسب و گسترش آن در لایه های عمیق فرهنگ عمومی از طریق نظام تربیتی و رسانه‌ای هماهنگ را می‌طلبد، بدون داشتن عقلانیت متناسب با حکمرانی و بدون ایجاد نظام تربیتی کارآمد و همچنین بدون ترویج و گفتمان‌سازی آن در فرهنگ عمومی امکان رشد همه جانبه‌ی اجتماعی و به تبع آن، حکمرانی مردمی صحیح در جهت اعتلا و پیشرفت جامعه وجود ندارد. 🔹 اصرار بر مشارکت مردم و واگذاری امور اجتماعی و سیاسی به افراد جامعه ۱. بدون تبیین عقلانیت اجتماعی متناسب و ۲. بدون ساخت نظام تربیتی و ۳. بدون فعالیت هوشمندانه و هنرمندانه رسانه‌ای زمینه‌ساز بیشتر برای جنجال سیاسی و دعوت جامعه به هرج و مرج و گسترش تضادهای اجتماعی است. 🔸 پیروزی انقلاب اسلامی محصول وجود این سه عنصر مهم در حکمرانی بود که به مردم و و ملت ایران انجامید. حضرت امام خمینی (ره) و سایر حکیمان و متفکران انقلاب اسلامی همچون آیت‌الله شهید مطهری، آیت‌الله شهید بهشتی، آيت‌الله شهید مفتح، آیت‌الله خامنه‌ای و سایرین: ✔️ اولا به تولید عقلانیت اجتماعی انقلاب اسلامی پرداختند، عقلانیتی که مبانی، آرمان‌ها و اهداف انقلاب را تعیّن بخشید و یک نظم معنایی توحیدی را به جامعه پیشنهاد دادند ‌و در کارزار نظریه‌پردازی‌های اجتماعی مکاتب مختلف(لیبرالیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم، ناسيوناليسم، سنت‌گرایی) نظریه‌ی انقلاب را بر محور توحید به گونه ای صورتبندی کردند که اراده_ی انسان و مشارکت مردم به عنوان پیشران تحولات اجتماعی تبیین فلسفی و الهیاتی شد. ✔️ ثانیا تلاش شد که نظام تربیتی اسلام از منابع حجیت آور(کتاب، سنت‌ و عقل) به شیوه اجتهادی استخراج شود و جایگاه هرکدام از قوا، عناصر حیاتی و ویژگی‌های انسان در این نظام تربیتی روشن شود به نحوی که به رشد جامع انسان و وصول به کمالات مادی و معنوی ختم شود، در این نظام تربیتی، مبانی، الگوها و سازوکارهای بیدارسازی عقل مردم و فعال سازی اراده‌ی جمعی تبیین و به کار گرفته شد. ✔️ثالثا با استفاده از امکانات و ابزارهای لازم و بهره‌گیری از تکنیک‌های تبلیغی و رسانه‌ای متناسب به اگاهی‌بخشی و بیدارسازی ملت ایران پرداختند و با اقناع افراد جامعه (بخصوص نسل جوان و قشر تحصیل کرده) نسبت به کارآمدی اسلام در مدیریت تحولات اجتماعی به رقابت فکری ورسانه‌ای باسایر مکاتب فکری وجریانهای فعال فرهنگی، سیاسی وهنری روی آوردند وتوانستند درمیدان رقابت جدی و سنگین مکاتب و جریانها و در کشاکش جذب نیروها وسرمایه‌ها، ذهن ودل انسان ایرانی را ازهرقشر وگروه راجذب کنند و حتی غیر مذهبیها را در معادلات انقلاب مشارکت دهند. 🔹 امروز هم ما نیازمند همان الگوی از عقلانیت و مدیریت هستیم که زمینه‌ی مشارکت و حکمرانی مردمی را فراهم سازد. ✍ سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121
📌 حرکت، تعقل و تأله (درآمدی بر حکمت عملی) بخش بیست و یکم: هم دوشی اخلاق و قانون در سامان اجتماعی 🔹 خلاصه هدف اخلاق عبارت است از: تحول باطنی انسان و تغییر جهت میل انسان از امور طبیعی محدود به کمال مطلق است. به نحوی که انسان از محدودیت‌ها و اسارت‌های دست و پاگیر رهایی یابد و در درون خود ملکه‌ی کرامت و احساس پایدار بزرگی وبزرگواری را ایجاد کند. این احساس نوعی مسئولیت‌پذیری و کنترل و الزام درونی را اقتضا می‌کند که انسان را به انجام برخی از کنش‌های خاص تحریک واز انجام کنش‌های مقابل آنها برحذر می‌دارد. 🔸براین اساس، کنش‌های انسان به دو دسته تقسیم می‌شود: ۱. کنش‌های کرامت‌محور و عزت آفرین، ۲. کنش‌های لئامت‌محور و ذلت‌آور‌. 🔹 از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است و در متن مجموعه‌ای از مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی کنشگری می‌کند رعایت کنش‌های اخلاقی و پرهیز از کنش‌های غیر اخلاقی به نوع ارتباط و تعامل با دیگران وابسته است لذا لازم است بستر اجتماعی مناسب با کنش اخلاقی فراهم شود تا افراد به سهولت اخلاقی رفتار کنند از این رو، فرهنگ عمومی و محیط بیرونی در نوع حیات اخلاقی انسان موثر است. 🔸 با توجه آزادی‌های انسان در همراهی و یا سرکشی و عدم همراهی با فرهنگ عمومی و همچنین با توجه به وجود تفاوت‌های فکری و تربیتی، اختلافات در منافع و تضادهای اجتماعی صرف الزام و کنترل درونی برای ساخت فرهنگ عمومی و نظم بخشی به کنش‌های آحاد جامعه کفایت نمی‌کند بلکه به قانون الزام آور بیرونی با ضمانت‌های اجرایی کافی نیاز است تا به مدیریت و کنترل مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی بپردازد تا محیط و بستر مناسب با حیات اخلاقی را فراهم کند محیطی که در آن اختلافات و تضادهای اجتماعی به حداقل برسد و وحدت، اتصال، هم‌بستگی و تعاون اجتماعی بر مدار محبت، حکمت و عدالت حاکم باشد. 🔹بر این اساس قانون و الزامات برآمده از آن همگی در راستای بسط جامعه‌ی اخلاقی و سعادت‌محور است. 🔸قانون یک اعتبار اجتماعی و مجموعه‌‌ای از هنجارها و رویه‌های عمومی و قواعد رفتاری است که از حالت عرفی و ارتکازی خارج شده است و در فرهنگ عمومی به معيار و سنجه‌ی حرکت و کنش کنشگران و معادلات اجتماعی برای تعاون و همکاری و هم افزایی در مسیر حرکت و ساخت جامعه تبدیل شده است به نحوی که تخلف از آنها موجب کیفر و عقوبت از سوی قانون‌گذار و یا مجریان قانون در جامعه می‌شود. 🔹تفاوت اخلاق و قانون این است که اخلاق، روح جامعه و جهت میل و حیات انسانی را تعیین می‌کند و با برانگیختن قوای شوقیه انسان را در مسیر حرکت به سوی کمال حقیقی قرار می‌دهد. اما قانون در پرتو آن روح و جهت برآمده از اخلاق، به تحلیل و تبیین جزئیات حرکت و حیات انسانی ورود می‌کند و نقش وجایگاه هریک از کنشگران را در مسیر حرکت مشخص می‌کند وبا تعیین حقوق و تکالیف خرد و کلان کنشگران اجتماعی علاوه بر رفع ابهامات و اختلافات، امکان همکاری و هم‌افزایی میان کنشگران و سامان اجتماعی را فراهم می‌کند. 🔸بنابراین جدایی اخلاق وقانون امکان ندارد و هیچ‌گاه میان قانون و اخلاق تعارض و تضادی نیست و در صورت ایجاد تزاحم میان احکام اخلاقی و احکام قانونی لازم است همواره قانون با اخلاق حقیقی تطبیق داده شود. در واقع اخلاق از طریق قانون تجسد و عینیت می‌یابد و به سامان‌دهی اجتماعی و ایجاد وحدت، اتصال، تعاون و هم‌افزایی اجتماعی می‌پردازد. 🔹 اگر نظام اخلاقی نتواند نظام قانونی و حقوقی متناسب باخود را تنظیم و در متن جامعه و معادلات اجتماعی مستقر کند، امکان ساخت بستر مناسب برای حیات و حرکت اخلاقی مطلوب و همچنین وحدت و پیوستگی اجتماعی را نمی‌یابد. بلکه به یک مقوله تشریفاتی و تزئینی تبدیل می‌شود که در مقام گفتار و هنر عزیز داشته می‌شود لکن در عرصه کردار و عمل کنار گذاشته می‌شود و به جای آن اختلاف، گسست جایگزین می‌شود. از این رو، جامعه دچار نفاق و تعارض درونی و گسست اجتماعی می‌شود. 🔸 انسان اخلاق مدار، انسان قانون‌گرا است یعنی همواره به قانون و نظم اجتماعی احترام می‌گذارد و بدان پایبند است. جامعه اخلاقی نیز جامعه قانون‌مدار و نظام‌مندی است. امام علی (ع) در وصیت خود به امام حسن و امام حسین‌ می‌نويسد: ✔️أُوصِيكُمَا وَجَمِيعَ وَلَدِي وَأَهْلِي وَمَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي، بِتَقْوَى اللهِ، وَنَظْمِ أَمْرِكُمْ، وَصَلاَحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ. 🔹 همه‌ی مردم دربرابر قانون یکسان هستند و همگان نسبت به آن مسئول هستند و در واقع مردم خود مجریان حقیقی قانون هستند و قسط را بر روابط انسانی و معادلات اجتماعی پیرامون خود می‌گسترانند. ✔️ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید ۲۵) 🔴 ادامه دارد... https://eitaa.com/hekmat121
📌راه‌کنش پس از فتنه ۱۴۰۱ 🔹فتنه‌ی اخیر درس‌ها و عبرت‌های زیادی داشت. یکی از درس‌های مهم این فتنه، مشاهده‌ی نتایج و پیامدهای به نسل نوجوان و رهاشدگی فرهنگ عمومی و جذب آنها به سمت استفاده نامحدود و بی ضابطه از محتواهای بی‌در و پیکر شبکه‌های مجازی و اشتغال فکری و قلبی به بازی‌های خشن رایانه‌ای است که در مجموع سازنده‌ی یک و انتقال دهنده‌ی شبکه‌ای از پیام‌های آرمان‌‌ساز، هویت‌دهنده و تمایز دهنده است. 🔸 خطرناکترین بحران برای هر جامعه‌ای، و قطع ارتباط نسل جدید با ارزش‌ها و هنجارهای ملی و دینی است البته نه هر ارزش و هنجاری. طبیعتا این گسست و قطع ارتباط به تقابل و تضاد اجتماعی می‌انجامد؛ چرا که نسل جدید گمشده‌ی هویتی خود را نه در تاریخ و فرهنگ خود بلکه در فرهنگ و آیین دیگری جستجو می‌کند که در ابتدا ظاهری متفاوت و اما به تدریج آرمانی متقابل را بازآفرینی می‌کند و بدین واسطه هویتی متعارض را برمی‌گزیند و کنش‌های خود را بر آن اساس تنظیم می‌کند. 🔹 طبیعت نوجوان، احساسی بودن، پر شور و نشاط بودن و داشتن قدرت تخیل بالا و آرزوی قهرمان بودن است، اما صرف این ویژگی‌ها موجب کنش‌های متعارض نیست بلکه این سنخ از کنش‌ها در نوجوانان نتیجه‌ی بحران در شخصیت و ایجاد تعارض در هویت کنشگر و غلبه‌ی هیجانات شدید برآمده از آن بحران شخصیتی و سرگردانی هویتی بر کنشگری اواست. تعارضی که بخش عمده‌ی آن، محصول تلقی تخیلی از "خود"، "دیگری" و "ضد خود" است. تلقی‌ای که نه در متن ارتباطات انسانی واقعی و مشارکت اجتماعی برای برآمده از جهان ذهنی و برساخته‌ی رسانه‌های ارتباطی و سرگرمی‌های تخیل ساز است. 🔸 به تعبیر دیگر، وقتی مشارکت معنادار، سازنده و پرنشاط از نسل نوجوان گرفته شود و تمام مسئولیت او به نمره آوردن در ازمونهای پایان سال و قبولی در کنکور محدود شود و باقی اوقات به سرگرمی‌های رایانه‌ای و فعالیت مجازی مشغول داشته می‌شود تا مزاحم کار پدر و مادر نشود(تربیت گلخانه‌ای)، این نوجوان نمی‌تواند درکی هرچند اولیه از همه‌ی واقعیت‌های زندگی داشته باشد و با لایه‌های متنوع هویت فرهنگی خود ارتباط برقرار کند، لذا نمی‌تواند همه ابعاد وجودی خودش را به اندازه رشد و بلوغ جسمی بالفعل کند لذا رشد او رشد کاریکاتوری است. 🔹 حال اگر این رشد کاریکاتوری با یک فرهنگ مسئولیت گریز و توجیه‌گر تنبلی‌ها و عقب‌ماندگی‌های خود با مقصر دانستن دیگران و بخصوص حاکمیت و دولت همراه شود، نوجوان کنشگر ما نیز به تبع فرهنگ عمومی، ریشه‌ی همه‌ی عقب‌ماندگی شخصی و اجتماعی خود (در مقایسه با جهان تخیلی) را دیگران و مقصر را دولت‌مردان و مسئولان می‌دانند. لذا همواره نسبت به وضع موجود اعتراض دارد و در مخیله خود به خروج از این جهان (مسئولیت گریزی) و ورود به جهان بدیل رؤیایی (بی‌مسئولیت) می‌اندیشد. 🔸 اگر این احساسات پرشور و نشاط با آن جهان معنایی ذهنی، تخیلی و مجازی در هم آمیزد و در اختیار جریانهای سیاسی و چهره‌های اجتماعی (سلبریتی‌ها) قرار گیرد با ابزار قدرتمند رسانه به تحریک و بهره‌‌برداری از آن نیروی متراکم پرقدرت در جهت منافع و مقاصد خود می‌پردازند. 🔹مهمترین راه‌کنش و راهبرد جبهه انقلاب و دلسوزان ایران اسلامي مشارکت فعال در بسیج عمومی و دوستی با نوجوانان‌ به عنوان سرمایه‌های بزرگ انقلاب و پیشران پیشرفت وتعالی کشور است. امروز همه‌ی ما مسئولیت داریم که این نسل را همانگونه که هستند درست بشناسیم و از در دوستی و رفاقت با آنها وارد گفتگو بشویم و آنها را در برنامه‌های متنوع فکری، مذهبی، تفریحی، اجتماعی و مانند آن مشارکت بدهیم. 🔸 مشارکت دادن نسل نوجوان در فعالیت‌های سازنده و بانشاط اجتماعی موجب احساس شخصیت و ارتباط عملی با هویت ملی و تاریخ فرهنگی خود می‌شود و همین موجب دلبستگی او به ارزش‌ها و احساس مسئولیت نسبت به سرمایه‌ها و آینده‌ی جامعه خودش می‌شود. 🔹 در این رفاقت‌ها و مشارکت‌ها به طور طبیعی (نه دستوری و تجویزی) جهان معنایی متفاوتی برای نوجوان ساخته می‌شود و نوع نگاه او به اطراف و گرایش او به پدیده‌ها و کنش او در اجتماع تغییر می‌کند. https://eitaa.com/hekmat121
📌ولایت یعنی ارتباط با مردم آیت الله العظمی امام خامنه ای: 🔸در آیه شریفه «انّما ولیکم اللَّه و رسوله» ، پدیده حکومت را با نام «ولایت» بیان کرده است. 🔹ولایت، معنای عجیبی است. اصل معنای ولایت، عبارت از نزدیک بودن دوچیز با یکدیگر است. فرض بفرمایید وقتی که دو ریسمان، محکم به هم تابیده میشوند و جدا کردن آنها از یکدیگر، به آسانی ممکن نیست، آن را در عربی «ولایت» میگویند. 🔸ولایت، یعنی اتّصال و ارتباط و قرب دو چیز به صورت مماس و مستحکم با یکدیگر. همه‌ی معانیای که برای «ولایت» در لغت ذکر شده است - معنای محبّت، معنای قیومیت و بقیه معانی، که هفت، هشت معنا در زبان عربی هست - از این جهت است که در هر کدام از اینها، به نوعی این قرب و نزدیکی بین دو طرف ولایت وجود دارد. مثلاً «ولایت» به معنای محبّت است؛ چون محبّ و محبوب، با یکدیگر یک ارتباط و اتّصال معنوی دارند و جدا کردنشان از یکدیگر، امکان‌پذیر نیست. 🔹اسلام، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان میکند و شخصی را که در رأس حکومت قرار دارد، به عنوان والی، ولىّ، مولا - یعنی اشتقاقات کلمه ولایت - معرفی میکند. معنای آن چیست؟ معنای آن، این است که در نظام سیاسی اسلام، آن کسی که در رأس قدرت قرار دارد و آن کسانی که قدرتِ حکومت بر آنها در اختیار اوست، ارتباط و اتّصال و پیوستگىِ جدایی ناپذیری ازهم دارند. این، معنای این قضیه است. این، فلسفه سیاسی اسلام را در مسأله حکومت برای ما معنا میکند. هر حکومتی که این طور نباشد، این ولایت نیست؛ یعنی حاکمیتی که اسلام پیش‌بینی کرده است، نیست. 🔸اگر فرض کنیم در رأس قدرت، کسانی باشند که با مردم ارتباطی نداشته باشند، این ولایت نیست. اگر کسانی باشند که رابطه آنها با مردم، رابطه ترس و رعب و خوف باشد - نه رابطه محبّت و التیام و پیوستگی - این ولایت نیست. اگر کسانی با کودتا بر سر کار بیایند، این ولایت نیست. اگر کسی با وراثت و جانشینىِ نَسَبی - منهای فضایل و کیفیّات حقیقی که در حکومت شرط است - در رأس کار قرار گیرد، این ولایت نیست. ولایت، آن وقتی است که ارتباط والی یا ولىّ، با مردمی که ولایتِ بر آنهاست، یک ارتباط نزدیک، صمیمانه، محبّت‌آمیز و همان طوری که در مورد خود پیامبر وجود دارد - یعنی «بعث فیهم رسولا من انفسهم» یا «بعث منهم» : از خود آنها کسی را مبعوث کرده است - باشد؛ یعنی از خود مردم کسی باشد که عهده‌دار مسأله ولایت و حکومت باشد. اساس کار در حاکمیت اسلام این است. 🔹البته معیارها سر جای خود محفوظ است. اگر کسی همین ارتباط با مردم را بدون داشتن آن معیارهای واقعی پیدا کرد، این باز هم ولایت نیست و این ملاکها را ندارد؛ اگر چه ممکن است بُعد دیگری را داشته باشد. پس، علاوه بر آن معانی حقیقیای که وجود دارد، حکومت در اسلام، حکومت ولایی است و ولایت یعنی حکومت، که با این تعبیر لطیف و متناسب با شخصیت و شرافت انسان بیان شده است. در اسلام، چون افراد جامعه و افراد انسان، در حساب سیاسی اسلام به حساب میآیند، در واقع همه چیز مردمند. مردم هستند که شخصیت و خواست و مصالح و همه چیز آنها، در نظام سیاسی اسلام به حساب می‌آید. آن وقت، ولایت الهی، با چنین حضوری از مردم معنا میدهد. حقیقت ولایت الهی این است: ارتباط با مردم. 🔸لذا شما میبینید امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام که مظهر ولایتِ اسلام و مصداق کامل ولىّ‌ای است که برای مردم مشخّص شده است، در هیچ برهه‌ای، از این حالت ارتباط و اتّصال و انسجام با مردم خالی نبوده است. نه در دورانی که او را عملاً از حکومت کنار گذاشتند و مردم را از او به عنوان ارتباطِ حکومتی جدا کردند؛ یعنی عملاً حکومت را از او گرفتند، ولایت و حکومت و فرماندهی و حکمرانیای که در اسلام، از آن به «ولایت» تعبیر میشود و حقّ او بود از او سلب کردند - البته ولایت معنوی، آن چیزی که در امامت تشیّع فرض شده است و وجود دارد، در هر حال هست و بسته به ولایت ظاهری نیست - و نه در دوره‌های دیگر، از ارتباط و اتّصال با مردم خالی نبوده است. در همان وقت هم امیرالمؤمنین یکی از آحاد ملت و جزو مردم است. منزوی و منعزل و کناره‌جوی از مردم نیست. آن وقتی هم که به حکومت میرسد، یک حاکم به تمام معنا مردمی است. ✍️بیانات در دیدار کارگزاران نظام 6/ 2 /1376 https://eitaa.com/hekmat121
📌انقلاب اسلامی و مردم چند ساحتی 🔹 انقلاب اسلامی ملت شریف ایران، یک انقلاب چند ساحتی و چند حیثیتی بود و به همه‌ی ابعاد حیات انسانی مرتبط بود. با مرور کتاب‌های متفکران و پیام‌های رهبران انقلاب اسلامی و همچنین مراجعه به شعارها و مطالبات مردمی مشخص می‌شود که انقلاب اسلامی ایران، هم الهی بود و هم مردمی؛ هم سیاسی بود و هم اقتصادی؛ هم فکری بود و هم عملی؛ هم علوی بود و هم حسینی. 🔸 انقلاب اسلامی محصول رشد فکری و بینشی مردم ایران و تحول باطنی آنها بود تحول ذهن تک ساحتی به ذهن چندساحتی. تا قبل از آن، اسلام فقط یک سلسله مناسک و شعائر فردی و عادت‌واره بود که تامین کننده سعادت اخروی تلقی می‌شد. اما بواسطه تحول باطنی ملت ایران، شناخت‌ جدیدی از اسلام و معارف قرآنی آشکار شد، ملت ایران خود را در صدر اسلام تلقی کردند و در جهان معنایی قرآن و پیامبر، سلمان و ابوذر، مقداد و اویس، یاسر و سمیه ، امام علی و امام حسن و امام حسین (سلام الله علیهم) مشارکت کردند و معانی متعالی قرآن را دوباره مرور کردند و به ساحت‌های مختلف قرآن و اسلام در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی، اقتصادی و حکومتی، معنوی و انقلابی آن پی بردند. 🔹آری انسان انقلاب اسلامی از ذهن تک ساحتی به جهان چند ساحتی اسلام تعالی وجودی پیدا کرد، هستی اجتماعی خود را یافت و انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی را به وجود آورد و حماسه‌های بزرگ را برای پایداری و پویایی انقلاب و نظام رقم زده است تا که امروز به قدرت بزرگ منطقه‌ای و بازیگر جهانی تبدیل شده است. 🔸 راز پایداری و پویایی انقلاب اسلامی در همین نکته است که بسياري از مردم شریف ایران دارای ذهن چند ساحتی و عقلانیت ذوابعاد هستند و با تحلیل درست وقایع و حوادث، اصل را از فرع ؛ نظام را از اشخاص؛ اسلام را از افراد؛ دوست را از دشمن تشخیص و تفکیک می‌کنند و علی‌رغم سختی‌ها و کمبودها، عقب‌ماندگی‌های تاریخی و کارشکنی‌های مغرضان، جاماندن‌های برخی از خواص و وادادگی برخی از مدیران همواره از آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب اسلامی دفاع می‌کنند و عاقلانه به افق‌های بلند تعالی و پیشرفت می‌اندیشند و امیدوارانه در تلاش و کوشش هستند. 🔹 متاسفانه برخی از رسانه‌‌ها، خطیبان مذهبی و تریبون‌داران سیاسی تک ساحتی و چهره‌های رسانه‌ای مدعی هنر و ورزش و سیاست، ظلم بزرگی به ملت ایران کردند و چند ساحتی بودن انسان ایرانی را تضعیف کردند و به تک‌ساحتی سازی ذهن جوان ایرانی پرداختند و با حصرگرایی و تقلیل‌گرایی‌های معرفتی و عملی، جامعه‌ی انقلابی و عقلانی ایرانی را به یک جامعه‌ی احساسی و تک ساحتی تنزّل دادند. به این معنا که مطالبات و نیازهای متنوع و متکثر آن را فقط به یک جنبه و یک بعد فرو کاستند. برخی تمام مطالبات انسان ایرانی را فقط اقتصادی و مادی تفسیر کردند برخی صرفا سیاسی و حزب‌گرایی و برخی هم معنوی و اشراقی، برخی هم غرب‌ستیزی و جنگ‌طلبی. مجموعا به بهانه‌های مختلف از اهمیت و ضرورت مسئولیت پذیری و مشارکت فعال مردم در همه‌ی صحنه‌ها کاستند و بر نقش حکومت و دولت افزودند. 🔸 معدودی از سیاسیون و نویسندگان مجازیِ تک‌ساحتی که همواره در پی قدرت و یا جمع ثروت و یا کسب مدرک بوده‌اند و امروز به خط پایان فکر و اندیشه رسیده‌اند ناامیدی و نابینایی خود را به کل جامعه سرایت می‌دهند و در صدد سیاه‌نمایی کشور و ناامید کردن جوانان و مردم هستند. ذهن‌های تک‌ساحتی که براساس نظریات ترجمه‌ای، ادعای اندیشمندی و همه‌چیز دانی دارند اما اطلاعی از تاریخ و هویت ایران و اسلام ملت ایران ندارند و به همین دلیل نمی‌توانند ابعاد وجودی و لایه‌های عمیق مردم چندساحتی ایران و عمیق نفوذ انقلاب اسلامی در دلها و منطقه را درست تحلیل کنند. این ذهن‌های تک ساحتی مجازی و جنجالی است که انقلاب را به اشخاص و نظام را به افراد و همه مسائل مردم را به امور روزمره تقلیل می‌دهند و در رسانه‌های داخلی و خارجی و یا صفحه‌های شخصی مجازی بوق و کرنا می‌کنند بدون آنکه طرحی برای حل مشکل داشته باشند و اقدام عملی انجام دهند. این افراد با حرف درمانی و رفراندوم درمانی فرافکنی می‌کنند و صورت مسئله‌ها را پاک می‌کنند. 🔹 دلسوزانِ مردم‌شناس و دغدغه‌مندان پیشرفت و اعتلای ایران، با ذهن چند ساحتی همواره به شناخت جامع مسائل ایران در بستر تاریخی می‌پردازند و با استقراء و رده‌بندی آنها براساس نظام اولویت‌ها ضمن امید بخشی، اعتماد آفرینی و تقویت همبستگی اجتماعی برای خروج از مشکلات و بحران‌ها طرح عملیاتی ارائه می‌دهند و خود پای در میدان فکر و عمل می‌گذارند و در مشارکت فعال مردم مشارکت می‌کنند. https://eitaa.com/hekmat121