📌چه باید کرد؟
🔸در فرهنگ قرآنی و اسلامی، ذیل اندیشه توحید، شبکه مفهومی چند لایه ای شکل گرفته است که از مهمترین و بنیادی ترین لایه آن، سه مفهوم ۱. #قانون حقوقی و اخلاقی، ۲. تعهد و #مسولیت انتخاب و عمل و پذیرش مسولیت نتایج و پیامدهای انتخابها و اعمال، ۳. بصیرت و #فهم_عمیق_تاریخی و عبرت گیری از حوادث وپیامدها.
🔹این سه مفهوم در شبکه مفهومی توحید، زیر بنای #عقلانیت_عملی، ریشه باور به نقش مردم در سرنوشت خویش و بنیان فعال شدن #اراده_ملی و #عزم_جمعی در تحقق عدالت و تعالی و پیشرفت جامعه است.
اراده ملی و عزم جمعی در پرتو ۱. قانون و اخلاق، ۲.تعهد و مسولیت و ۳. بصیریت و فهم عمیق تاریخی، می تواند فهم و باور شود، شکوفا گردد و در عرصه عینیت جامعه و مناسبات و معادلات اجتماعی و حرکت تکاملی تاریخ نقش آفرین باشد.
🔸سه مقوله اساسی که #جای_خالی آن در فرهنگ عمومی و گفتمان مستقر جامعه احساس می شود عبارتند از:
۱. التزام قلبی و باور به قانون و اصول ضابطه مند اخلاق؛
۲. پذیرش مسولیت نتایج و پیامدهای انتخابها و کنشها؛
۳. حافظه تاریخی و عبرت گیری صحیح از حوادث و پدیده ها.
🔹امروز جامعه ما و بخصوص گفتمان خواص و تریبون داران و اهالی منبر، فرهنگ، رسانه و سیاست از این محورها تهی است و کمتر کسی را می توان یافت که به گفتمان سازی و فرهنگ سازی #قانون، #مسولیت و #فهم_عمیق_تاریخی توجه داشته باشد و جامعه را به این اصول اساسی جامعه دعوت کند.
بلکه بالعکس، خلاف این مسیر را ترویج می کنند و با جایگزین کردن مفاهیم متفاوت، روکشی مقدس بر فرصت طلبی گروهی و منفعت طلبی شخصی فراهم کرده اند.
🔸تا این سه مولفه در فرهنگ عمومی مستقر نشود و به گفتمان و مطالبه واقعی مبدل نگردد، ادامه وضع موجود امری طبیعی است و با #انتخاب_بهترین_گزینه_ها هم نمی توان از پیشرفت کیفی و تعالی و تکامل جامعه سخن گفت.
🔹امروز چاره ای جز یک #نهضت_عمومی برای تربیت و تعالی جامعه از سوی نخبگان و خواص (حوزه و دانشگاه) مبتنی بر مکتب فکری و حکمی انقلاب اسلامی وجود ندارد.
البته گام اول، باور و التزام خواص علمی، فرهنگی و سیاسی به این مدعا و تقریر مشترک از این اصول سه گانه در مکتب فکری و حکمی انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) و امام خامنه ای است. این تنها و تنها و تنها برنامه راهبردی و طرح عملیاتی کوتاه مدت و بلندمدت است که بوسیله آن امکان جبران عقب ماندگی چهل ساله در این زمینه فراهم بشود
🔸امروز دست جبهه انقلاب و نهادهای انقلابی در این زمینه کاملا خالی است که از انفعال انها و رهاشدگی کامل جامعه به خوبی مشهود است. و توجیه تفصیرها و کم کاری ها و به گردن دولت و مجلس انداختن آنها، خود دلیل محکمی بر فاصله داشتن با فرهنگ توحیدی و انقلابی است.
متاسفانه طرح های جایگزین با عناوین مختلف و مبتنی بر مکاتب فکری دیگر و یا مدعی تاسیس و تغییر منطق مکتب انقلاب اسلامی با تقطیع بنیان های فکری و حکمی انقلاب اسلامی و تحریف بیانات رهبران انقلاب، بر مبهم سازی فضای فکری و تشتت جبهه انقلاب افزوده اند. برخی بر طبل این ادعا می کوبند که "انقلاب اسلامی، عقلانیت لازم و فلسفه حرکت روشنی نداشته است و ماییم که می خواهیم عقلانیت را به انقلاب هدیه بدهیم و برای آن میخواهیم #فلسفه حرکت و #فقه حکمرانی تولید کنیم"
غافل از این که متفکران انقلاب اسلامی بیش از ۷٠ سال در این مسیر کوشیده اند امام خمینی حداقل از سال ۱۳۲۳ به بعد مسیر #فلسفی، #عرفانی، #فقهی انقلاب را پایه گذاری کردند و توسط ایشان و بسیاری از دوستان و شاگردان واقعی همچون استاد علامه #مطهری، آیت الله #بهشتی، آیت الله #خامنه_ای و... امتداد یافت و به پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی انجامید و براساس همان تفکر و فلسفه الهی، ۴۲ سال پیش آمده است. مبانی و #فلسفه مسیر آینده نیز همان مبانی و فلسفه تاسیس و پیروزی است.
🔹 همه مراکز و عناصر انقلابی می توانند و می بایست مسولیت این رسالت بزرگ را بر عهده گیرند و شانه خود را زیر بار بخشی از این کار اساسی ببرند و ظرفیت بالقوه و استعداد غیرفعال نهادهای انقلابی و مجامع مذهبی را در این زمینه فعال کنند.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌 تأثیر متقابل حقوق و اخلاق در قانونگذاری
🎤 آیت الله العظمی خامنهای:
🔹یک نکتهی دیگر این است که قانون جنبهی الزامآور و حاکمیتی و ولایتی دارد.
🔸شما با قانون دارید اعمال ولایت میکنید بر جامعه، اعمال اقتدار میکنید بر جامعه؛ لذا قانون الزامآور است. اینها به جای خود محفوظ و درست. یعنی طرف شما در جامعه که آحاد مردم - از جمله خود شما - هستند، در زیر اقتدار قانون قرار میگیرند؛ قانون بر آنها اعمال ولایت میکند؛ این جنبهی واضح قانون است.
🔹یک جنبهی دیگری وجود دارد و آن، تأثیر فرهنگی و تربیتی قانون در جامعه است.
🔸هر قانونی که شما بگذرانید، ولو به حسب ظاهر این قانون ارتباط با مسائل تربیتی و فرهنگی هم ندارد - یک قانون اقتصادی فرض بفرمائید - این یک اثر مستقیم یا غیر مستقیم فرهنگی و اخلاقی و تربیتی بر روی مردم دارد.
🔹رفتارها و خلقیات و تربیتها اثر متقابل دارند؛ هم اخلاق در رفتار تأثیر میگذارد، هم رفتار بر اخلاق تأثیر میگذارد. شما ببینید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اسائوا السّوئ».کار بد که میکنیم، روی دل ما اثر میگذارد، روی اخلاق ما اثر میگذارد، گاهی روی برداشتها و تلقیهای ما اثر میگذارد؛ دلبستگی که پیدا میکنیم، این دلبستگی روی ذهنیات ما اثر میگذارد. اعمال و رفتار از یک طرف، و اخلاق و تربیت از یک طرف؛ اینها تأثیر متقابل دارند.
🔸قانون هم همین جور است دیگر. شما هر قانونی بگذارید، مربوط به حمل و نقل جادهای باشد، مربوط به گمرک باشد، مربوط به اقتصاد باشد، مربوط به سیاست خارجی باشد، هرچه باشد، یک آثار تربیتی و اخلاقی هم دارد؛ به این جنبه از قانون توجه بشود.
🔹 اگر ما قانونی میگذاریم که روح قانونپذیری را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، قانونی میگذاریم که روح قانونشکنی و بیاعتنائی به قانون را در مردم به وجود میآورد - ولو به طور غیر مستقیم - این مرجوح است.
🔸اگر قانونی میگذاریم که روح قناعت را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، روح اسراف را در مردم تقویت میکند، این بد است.
🔹 اگر روح دینداری را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر روح لاابالیگری را در مردم تقویت میکند، این بد است.
🔸 به این جنبه توجه کنید: تأثیر متقابل حقوق و اخلاق؛ ملازمات مسائل حقوقی و مسائل اخلاقی. اینها مسائل بسیار مهمی است.
۱۳۸۸/۰۴/۰۳
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی
#فقه
#قانون
#اخلاق
#تربیت_اجتماعی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌آسیبهای بحرانساز در جامعه اسلامی
۱. خالی شدن جامعه از #اخلاق_الهی و خلأ هادیان حرکت و مربیان نفوس و استادان اخلاق و سیر و سلوک که همگان را به #قیام لله و پرهیز از قیام برای نفس دعوت کنند؛
۲. تهی شدن فرهنگ از #حکمت و عقلانیت اصیل، سطحی شدن منابر و تبلیغاتی شدن جلسات مذهبی، غفلت از #روح_الشریعه (رشد توحیدی و جامع افراد و اجتماع، عدالت اجتماعی و آزادی معنوی)، غفلت از معاد و زندگی جاودانهی اخروی، دنیاگرایی افراطی، تأکید بر طایفیگری مذهبی و فعّالکردن گسلهای اجتماعی و شکلگیری طبقهبندیهای ناعادلانه اجتماعی؛
۳. تشتت فکری، #متفکر_انگاری هر صاحب سخنی و هم عرض شمردن همهی جریانهای فکری و همهی سخنگویان در راهبری فکری و فرهنگی اجتماع به نحوی که #متفکر_سازی رسانهای افراد کم مایه و نیمهسواد بیانجامد؛
۴. تقدم سیاست بر تربیت، #دولتی_شدن حداکثری تعلیم و تربیت و تضعیف نقش خانواده، غفلت از حقیقت تربیت، پرداختن نامتوازن به تعلیم فنون مدرن، تزئینی شدن علم، پولی شدن تحصیل و مدرک و بیاهمیت شدن مطالعهی کتابهای نافع؛
۵. تقلیل تقدّس و جایگاه #خانواده (به عنوان مهمترین کانون شخصیت آفرین و هویت ساز) و تضعیف هویت ملی و احساس #خودباختگی نسبت به فرهنگ و هویت غربی.
۶. مقدس نبودن مفهوم #قانون، فصل الخطاب نبودن قانون، اجباری خواندن الزامات قانونی، ساخت دوگانه قانون و شریعت و دامن زدن به دوگانهی امر عرفی و امر قدسی.
۷. تقلیل مفهوم متعالی #حقوق به درآمد مالی، کاسبی شمردن کار و شغل، غفلت از حقیقت مفهوم متعالی #مسؤلیت و ارزش شدن #ریاست، فحشانگاری #وظیفه و تکلیف و ارتقای غیرواقعی رتبهها بواسطه تحصیلات صوري_پولی در مراکز آموزش عالی برای اضافه شدن حقوق و مزایا؛
۸. کنار کشیدن #مردم از صحنه #مدیریت اجتماعی و اقامه عدالت در همه ساحتهای زندگی، واگذاری همه امور به دولتمردان و یا برخی از طبقات اجتماعی، خود را بی مسئولیت دانستن و منتظر خدمات دولتی نشستن، شکلگیری حرکتهای پارتیزانی به اسم دفاع از مردم و عدالت؛
۹. غلبه منفعت شخصی و گروهی بر منافع عمومی. از این بدتر اینکه در فرهنگ عمومی و جامعه علمی تلقی روشن و واضحی از #منفعت_عمومی و #مسئولیت_مدنی وجود نداشته باشد و #منفعتطلبی_پنهان با روکشیهایی از مذهب، ملیت و سیاست بر روابط انسانی حاکم باشد.
۱۰. رهاشدگی #رسانهها و بیبرنامگی در تولیدات رسانهای، هنری و تبلیغی.
#بحران
#آینده
#غفلت
#جامعه_اسلامی
#ساخت_اجتماعي
#فلسفه_اجتماعی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید آیت الله بهشتی:
آزادي، شریعت، حجاب، قانون، دولت
#حجاب
#مسئولیت_اجتماعی
#قانون
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش بیستم:
🔹هر نظام اخلاقی نوع خاصی ازنظام حقوقی و قانونی رابرای سامان دادن به زندگی اجتماعی درپی دارد. به تعبیر دیگر مسئولیت اخلاقی مجموعهای ازمسئولیتها و تکالیف اجتماعی را اقتضا دارد.
توضیح اینکه از یک منظر، انسان دارای دو ساحت است:
۱. ساحت نفس الامری و ثبوتی:
در این ساحت همه انسانها در مقام خلقت (وضع طبیعی) دارای فطرت واحدند و طبیعتا یک نوع واحد (امة واحدة) هستند و همهی افراد این نوع دارای یک غایت و مسیر زندگی هستند و از يک نظام و ساختار وجودی و ویژگیهای هویتی و استعدادی برخوردارند. در این ساحت به انسان ممکن و انسان مطلوب پرداخته میشود از ابن رو، نوع انسان موضوع حکمت عملی است و نتایج آن عام و شامل است و با تغییر فرهنگها و جوامع و همچنین گذشت زمانه دگرگون نمیشود. در این لایه، اصول کلی اخلاق و قواعد عام کنش انسانی در وضع مطلوب تحلیل و بررسی میشود.
۲. ساحت عینی و اثباتی:
در این ساحت، انسان موجودی است که (در قوس صعود) به عنوان مخلوق این جهانی پا به دنیا گذارده(جسمانیة الحدوث) و از ابتدا یک حیوان کامل است این انسان تحقق یافته عینی به تدریج میراث دار نوع خاصی از تربیت و فرهنگ تاریخی میشود. موضوع اين ساحت از حکمت عملی، انسان طبیعی است که در بستر تاریخ و جامعه، میراثدار نسلهای پیشین است ث که در مقطعی از تاریخ و جغرافیا به عرصه حیات دارای زمان و مکان پا گذاشته است و طبیعتا به سرعت جزئی از این مقطع خاص تاریخی شده است و در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی آن مشارکت داده میشود و خود را نیز در متن زمان و مکانی که قرار دارد میشناسد و به کنش و واکنش میپردازد. از این طریق، انسان طبیعت و بخشهایی از فطرت خود را شکوفا میسازد.
🔸 انسان انضمامی، موجود زندهای است که درجهت رفع نیازهای طبیعی و فطری خود در متن جامعه ودرادامه حرکت تکاملی وانحطاطی بشر پیش از خود، نوع زندگی خود انتخاب وپیروی میکند. حیات این انسان سرشار از معانی و ساختارهایی است که درطول تاریخ به نام علم، هنر، آداب، فرهنگ وقانون تکوّن و تصلّب یافته است. انسان انضمامی تعین یافته را نمیتوان مستقل از این پیشینه ومیراث رسوخ یافته در نفس ناطقه وفرهنگ محیطی اوشناخت.
🔹شناخت سیر حیاتی انسان وعناصر دخیل درتعین یافتگی انسان یکی از پیشنیازهای حرکت و تکامل آدمی است. لذا یکی ازمباحث مهم تأثيرگذار بر اخلاق و زندگی انسان شناخت ادوار تاریخ وتاریخ ظهورات انسان وسیرتحولات فرهنگی، سیاسی واجتماعی جوامع است. این خط سیر تاریخی یکی ازمنابع مهم معرفت بشری درتحلیل اموراخلاقی وزندگی انسان است.
🔸 انسان انضمامی به اعتبار تلقیاش ازنیازها وشرایط محیطی وموقعیت تاریخی وجغرافیایی ازتنوع وتفاوتهای بینشی، گرایشی و کنشی برخوردار است. این تفاوتها جهانهای معنایی متفاوتی را خلق میکند به این معنا که در هر کدام از این جهانهای معنایی ممکن است که اشیا و پدیدههای مشترک از معنا و جایگاه متفاوتی برخوردار باشند. در جهانی یک پدیده زیبا و حسن تلقی شود و در جهان دیگر زشت و قبیح معرفی شود و در جهان دیگر امر ناشناخته و مجهول دانسته شود. تنوع و تفاوت جهانهای معنایی تنوع و تفاوتهایی را در نظامات اخلاقی و حقوقی ایجاد میکند.
🔹 تنوعها وتفاوتها نیز میتواند به اختلافات وتضادها بیانجامد. چراکه هرکس براساس تلقی ویژه خود، پدیدهها ووقایع راتفسیر ونسبتی باآنها برقرار میکنند. بخصوص زمانی که این نسبت رابطهای با رفع نیازهای انسان و گرایشات کمال گرایانه و زیادهخواهانهی او ارتباط داشته باشد. ازآنجا که انسان میل به راحتی ورفاه بیشتر دارد به بهرهگیری بیشتر ازمنابع ونعمتهای دنیا اقبال پیدا میکند وچون تصاحب وملکیت یک نفر ویا يک جمعیت خاص موجب محدودیت بهرهگیری ازآن منابع وسرمایهها برای دیگران میشود، لاجرم رقابتی سخت میان افراد برای تصاحب منابع وسرمایهها شکل میگیرد وطبیعتا این رقابتها بواسطه تلقیهای مختلف، به اختلاف وتضاد میانجامد. هرچقدر این منابع محدودتر وکمیابتر باشد ازاهمیت وارزش بیشتر برخوردار میشود ورقابت برای تصاحب آنها تنگاتنگتر و پیچیدهتر خواهد شد لذااختلافات وتضادهای بزرگتر وپیچیدهتری میان افرادایجاد میشود.
🔸پس فطرت ثانوی وطبیعت حیات اجتماعی انسان انضمامی رقابت، اختلاف وتضاد است که موجب غفلت ازفطرت اولیهی انس ووحدت واخوت میشود.
🔹 درچنین فضایی، اخلاق فطری ومسئولیت برآمده ازوجدان انسانی به تنهایی نمیتواند راهبر انسان دررقابتها، اختلافات وتضادهای اجتماعی باشد بلکه علاوه برالزام درونی، به الزام وکنترل بیرونی ضابطهمند نیاز است که #قانون محور این ضابطهمندی است.
🔴 ادامه دارد...
#دستگاه_محاسباتی
#کنش_اخلاقی
#انسان_مطلوب
#انسان_انضمامی
#مسئولیت_اخلاقی
#مسئولیت_اجتماعی
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش بیست و یکم:
هم دوشی اخلاق و قانون در سامان اجتماعی
🔹 خلاصه هدف اخلاق عبارت است از: تحول باطنی انسان و تغییر جهت میل انسان از امور طبیعی محدود به کمال مطلق است. به نحوی که انسان از محدودیتها و اسارتهای دست و پاگیر رهایی یابد و در درون خود ملکهی کرامت و احساس پایدار بزرگی وبزرگواری را ایجاد کند. این احساس نوعی مسئولیتپذیری و کنترل و الزام درونی را اقتضا میکند که انسان را به انجام برخی از کنشهای خاص تحریک واز انجام کنشهای مقابل آنها برحذر میدارد.
🔸براین اساس، کنشهای انسان به دو دسته تقسیم میشود:
۱. کنشهای کرامتمحور و عزت آفرین،
۲. کنشهای لئامتمحور و ذلتآور.
🔹 از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است و در متن مجموعهای از مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی کنشگری میکند رعایت کنشهای اخلاقی و پرهیز از کنشهای غیر اخلاقی به نوع ارتباط و تعامل با دیگران وابسته است لذا لازم است بستر اجتماعی مناسب با کنش اخلاقی فراهم شود تا افراد به سهولت اخلاقی رفتار کنند از این رو، فرهنگ عمومی و محیط بیرونی در نوع حیات اخلاقی انسان موثر است.
🔸 با توجه آزادیهای انسان در همراهی و یا سرکشی و عدم همراهی با فرهنگ عمومی و همچنین با توجه به وجود تفاوتهای فکری و تربیتی، اختلافات در منافع و تضادهای اجتماعی صرف الزام و کنترل درونی برای ساخت فرهنگ عمومی و نظم بخشی به کنشهای آحاد جامعه کفایت نمیکند بلکه به قانون الزام آور بیرونی با ضمانتهای اجرایی کافی نیاز است تا به مدیریت و کنترل مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی بپردازد تا محیط و بستر مناسب با حیات اخلاقی را فراهم کند محیطی که در آن اختلافات و تضادهای اجتماعی به حداقل برسد و وحدت، اتصال، همبستگی و تعاون اجتماعی بر مدار محبت، حکمت و عدالت حاکم باشد.
🔹بر این اساس قانون و الزامات برآمده از آن همگی در راستای بسط جامعهی اخلاقی و سعادتمحور است.
🔸قانون یک اعتبار اجتماعی و مجموعهای از هنجارها و رویههای عمومی و قواعد رفتاری است که از حالت عرفی و ارتکازی خارج شده است و در فرهنگ عمومی به معيار و سنجهی حرکت و کنش کنشگران و معادلات اجتماعی برای تعاون و همکاری و هم افزایی در مسیر حرکت و ساخت جامعه تبدیل شده است به نحوی که تخلف از آنها موجب کیفر و عقوبت از سوی قانونگذار و یا مجریان قانون در جامعه میشود.
🔹تفاوت اخلاق و قانون این است که اخلاق، روح جامعه و جهت میل و حیات انسانی را تعیین میکند و با برانگیختن قوای شوقیه انسان را در مسیر حرکت به سوی کمال حقیقی قرار میدهد. اما قانون در پرتو آن روح و جهت برآمده از اخلاق، به تحلیل و تبیین جزئیات حرکت و حیات انسانی ورود میکند و نقش وجایگاه هریک از کنشگران را در مسیر حرکت مشخص میکند وبا تعیین حقوق و تکالیف خرد و کلان کنشگران اجتماعی علاوه بر رفع ابهامات و اختلافات، امکان همکاری و همافزایی میان کنشگران و سامان اجتماعی را فراهم میکند.
🔸بنابراین جدایی اخلاق وقانون امکان ندارد و هیچگاه میان قانون و اخلاق تعارض و تضادی نیست و در صورت ایجاد تزاحم میان احکام اخلاقی و احکام قانونی لازم است همواره قانون با اخلاق حقیقی تطبیق داده شود. در واقع اخلاق از طریق قانون تجسد و عینیت مییابد و به ساماندهی اجتماعی و ایجاد وحدت، اتصال، تعاون و همافزایی اجتماعی میپردازد.
🔹 اگر نظام اخلاقی نتواند نظام قانونی و حقوقی متناسب باخود را تنظیم و در متن جامعه و معادلات اجتماعی مستقر کند، امکان ساخت بستر مناسب برای حیات و حرکت اخلاقی مطلوب و همچنین وحدت و پیوستگی اجتماعی را نمییابد. بلکه به یک مقوله تشریفاتی و تزئینی تبدیل میشود که در مقام گفتار و هنر عزیز داشته میشود لکن در عرصه کردار و عمل کنار گذاشته میشود و به جای آن اختلاف، گسست جایگزین میشود. از این رو، جامعه دچار نفاق و تعارض درونی و گسست اجتماعی میشود.
🔸 انسان اخلاق مدار، انسان قانونگرا است یعنی همواره به قانون و نظم اجتماعی احترام میگذارد و بدان پایبند است. جامعه اخلاقی نیز جامعه قانونمدار و نظاممندی است.
امام علی (ع) در وصیت خود به امام حسن و امام حسین مینويسد:
✔️أُوصِيكُمَا وَجَمِيعَ وَلَدِي وَأَهْلِي وَمَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي، بِتَقْوَى اللهِ، وَنَظْمِ أَمْرِكُمْ، وَصَلاَحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ.
🔹 همهی مردم دربرابر قانون یکسان هستند و همگان نسبت به آن مسئول هستند و در واقع مردم خود مجریان حقیقی قانون هستند و قسط را بر روابط انسانی و معادلات اجتماعی پیرامون خود میگسترانند.
✔️ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید ۲۵)
🔴 ادامه دارد...
#دستگاه_محاسباتی
#کنش_اخلاقی
#مسئولیت_اخلاقی
#مسئولیت_اجتماعی
#قانون
#حکمرانی_مردمی
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش بیست و دوم:
🔸 قانون نه امر جبری و تحمیلی بر مردم، بلکه تجسد و عینیت یافتهی ارزشهای اخلاقی و تجلّی ارادهی عمومیِ تربیت یافتهی تحت آن ارزشها درقالب یکسلسله احکام(باید و نبایدها)وراهبردهای لازمالاجرا درجهت رشد وحرکت مردم به سمت کمال وسعادت مطلوب است.
🔹نكته دقیق ومهم دیگراینکه باقانون الزام آور بر جامعه اعمال ولایت میشود و نوعی ازارزشها وفرهنگ درجامعه تثبیت میشود وافرادبراساس قانون مستقر در جامعه تربیت میشوند. قانون میتواندروی ذهنیات ودلبستگیهای افرادجامعه موثر باشد. بنابراین تاثیرفرهنگی وتربیتی قانون یک نکته فوق العاده مهم درساخت کنشهای انسانی است. این اختصاصی به قوانین مرتبط با حوزه فرهنگ و تربیت ندارد بلکه هرقانونی اعم ازاقتصادی، حمل ونقل، گمرک، نظامی هم نوعی ازفرهنگ وسبک زندگی راایجاب میکند. مثلا قانون اقتصادی میتواند به گسترش فرهنگ قناعت، کار، تولید وتوکل بیانجامد وممکن است مروج اسراف، تشرافیگری، تنبلی واستکبار باشد. ممکن است قانونی موجب تقویت وتحکیم روحیه نظم، مسؤلیتپذیری، قانونپذیری وتعهد باشد وممکن است روحیهی قانونشکنی وهرجمرج رادرمردم تقویت کند
🔸بنابراین قانون رانمیتوان جدااز ارزشهای اخلاقی مستقر درفرهنگ عمومی وسنخ ارادهی مردمان وکنشگران جامعه تحلیل وتدوین کرد. اخلاق روح قانون ومعنا دهنده وجهت دهندهی به آن است. لذاهیچ قانونگذاری نمیتواند بدون توجه به آرمانهای فلسفی وارزشهای اخلاقی جامعه قانون راتدوین کند. بنابراین قانون وحقوق هرجامعه وقومی نمایندهی اخلاق وفرهنگ مستقر درآن جامعه است.قانونی که باآرمانها وارزشهای اخلاقی مردم همساز باشد به سهولت پذیرفته و محترم شمرده میشود و به آسانی اجرا و عملياتي میشود. عموم مردم خود را با آن همداستان میدانند وآنرا اجرا میکنند وبا چشم بدبینانه به نافرمانی از قانون مینگرند.
🔹ریپر حقوقدان فرانسوی در "قاعده اخلاقی درتعهدات مدنی" مینویسد:《اخلاق عامل اصلی ایجاد حقوق است و نباید آن را تنها یکی از بنیادهای گوناگونی پنداشت که حقوقدان بر مبنای آن حقوق را پی ریزی میکند. اخلاق نیروی پرتوان و زندهای است که کار ساختن و تهیه قواعد حقوق رارهبری میکند و حتی صلاحیت دارد وآنرا بیاثر سازد. چه بسا قوانینی که به صورت نوشتهای مرده باقی ماندهاند زیرا نتوانستند با اقبال کسانی که برآنان حکومت میکند روبهرو شوند.》(فلسفهحقوق کاتوزیان، ج۱ص۳۹۷)
🔸همچنین نمیتوان به استمرار مکانیکی وثبات طبیعی نظام قانونی دریک جامعه حکم کرد. چراکه باتحول باطنی مردم، تغییر ارزشها وجهت میل وارادهی عمومی، قانون وسایر اعتبارات وساختارهای اجتماعی نیز دستخوش تغییر وتحوّل خواهند شد.
🔹 هرچند ثبات واستمرار قانون شرط ضروری استمرار حیات اجتماعی ونظام بخشی آن است و تغییرات پیدرپی موجب بیثباتی و بینظمی وعدم رشدمولد وتعالی میشود، اما از آنجا که قانون یک اعتبار اجتماعی وطریقی برای پاسخ به نیازهای انسان وتنظیم مسیر حرکت و تعالی انسان است ازتغییر وپویایی درونی نیز برخوردار است تامتناسب باتغییرات جوهری جهان طبیعت وتکامل نیازهای انسان، معادلات اجتماعی واقتضائات زمان ومکان، پاسخ مناسبی به نیازهای انسان بدهد. اصرار بر ثبات و تصلب قانون در همهی سطوح آن، به ناکارآمدی وحذف آن خواهد انجامید. ازاینرو قانون کارآمد، قانونی است که درآن میان ثبات وتغییر جمع شود و احکام وقواعد دردو لایه ثابت ومتغییر تدوین شود.
🔸قانون درجامعهای که اساس آرمان ومحور ارزشهای آن خداباوری وتوحید علمی وعملی است طبیعتا قانون توحیدی خواهد بود که هم منشأ الهی خواهد داشت وهم خط مشئ ودکترین گسترش توحید عملی درهمهی ساحتهای زندگی اجتماعی خواهد بود. تازمانی که توحید اساس ارزشها و بنیان تربیت وفرهنگ عمومی باشد وکنشگران زندگی وممات خودرا درپرتو توحید معنا و تفسیر کنند ارادهی مردمان چنین جامعهای خواهان قانون توحیدی هستند امااگر، توحید اصیل درذهنها کمرنگ واز متن نظام تربیتی و ارزشی جامعه به حاشیه رانده شد وبنیاد الهیاتی دیگری جایگزین آن ومعنا دهنده به نظام ارزشی وفرهنگعمومی جامعه شد طبیعتا میزان اقبال عمومی به قانون توحیدی هم به همان میزان کمرنگ وتضعیف خواهد شد وبه افکار عمومی به سمت نظامات قانونی وحقوقی دیگری میل خواهند کرد.
🔹 شریعت اسلامی برنامه زندگی وقانون حرکت(صیرورت) وتعالی انسان درساحتهای مختلف حیات انساني است که علیرغم اصرار برثبات برآمده از ریشههای فطری، در درون آن عناصری برای پویایی ومواجهه هوشمندانه بانیازهای زمان نهادینه شده است. توجه به روح ومصالح زندگی، اجتهاد وتفقه، محوریت عقل در اجتهاد از جمله آن عناصراست.
🔴 ادامه دارد...
#دستگاه_محاسباتی
#مسئولیت_اخلاقی
#مسئولیت_اجتماعی
#قانون
#شریعت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 دو جریان اصلاح در ایران
در دوران قاجار دو جریان اصلی برای اصلاح و تغییر امورات کشور شکل گرفت.
جریان اول: جریان قانونگرا
جریان دوم: جریان فرهنگگرا
♦️جریان قانونگرا
این جریان با محوریت آثار و اندیشههای ۱. میرزا ملکم خان (ناظمالدوله)، ۲. فتحعلی آخوندزاده، ۳. میرزا یوسف خان (مستشارالدوله) شکل گرفت.
این جریان متأثر از انقلاب فرانسه، بنیاد جامعه را سیاست و دولت میداند و مشکل کشور را نبود #قانون معرفی میکند که راهنمای عمل دولتمردان باشد. در این نگرش، اگر قانون به روز و هماهنگ با پیشرفت در جامعه تنظیم و ابلاغ شود موجب توسعه و ترقی کشور میشود.
مستشارالدوله مینویسد:
"یک کلمه که جمیع انتظامات فرنگستان در آن مندرج است کتاب قانون است که جمیع شرایط و انتظامات معمول بها که به امور دنیویه تعلق دارد، در آن محرر و مسطور است، شاه و گدا و رعیت و لشگری در بند آن مقید هستند و احدی قدرت مخالفت به کتاب قانون ندارد.»
بر این اساس این جریان بیشترین اهتمام را به تنظیم قانون مدرن و ایجاد مجلس شورا (پارلمان) و تغییر ساختار سیاسی حکومت و جامعه متناسب با تغییرات زمانه داشتهاست. اما به هویت و سنتتاریخی و فرهنگی خود هیچ التفات و توجهی نداشته و در بسیاری از مواقع آن را مانع و دست و پا گیر دانستهاند که تا میتوان باید به حذف و یا بازتفسیر آن روی آورد همانگونه که در نهضت اصلاح دینی پروتستانتیسم اروپایی چنین شد و نتایجی مهم در روند ترقی و توسعهی غربی داشت.
♦️ جریان فرهنگگرا
این جریان با محوریت سید جمال الدین حسینی اسدآبادی شکل گرفت. در این نگاه انسان محور حیات اجتماعی است و مشکل اصلی جوامع اسلامی را ضعف فرهنگی و تربیتی انسان مسلمان و عدم مشارکت اجتماعی در ساخت سرنوشت خویش میداند. از این رو، بیشترین تلاش این جریان، اصلاح فرهنگ و شیوههای تربیتی و تبلیغاتی جامعه و اهتمام به احیای تفکر اسلامی برای تغییر باطنی مردم و ارتقا وجودی انسان است.
در این رویکرد، وجود قانون به تنهایی نمیتواند حلال مشکلات جامعه باشد بلکه ارتقا #فرهنگ و #تربیت عمومی مقدم بر هر تغییر و اصلاح ساختاری و قانونی است که در آن مسؤلیتپذیری و قانونگرایی به یک ارزش و مطالبه جمعی تبدیل شده باشد که پس از آن قانون میتواند موثر باشد.
در این نگرش، انسان محور تمدن و پیشرفت است و مهمترین راه، تربیت و ارتقا معرفتی و وجودی انسان است. لذا نمیتوان هویت، سنت و تاریخ را نادیده انگاشت و با حذف و تحریف آن راه ترقی و توسعه را باز کرد. سنت و هویت سرمایهی وجودی هر ملتی است که دل در گرو پیشرفت دارد، اندیشه پیشرفت از آنجایی آغاز میشود که توقفی در اندیشه و فلسفه ایجاد شده باشد. پس باید با بازخوانی تاریخی سنت و هویت، عناصر سازندهی آن کشف و عوامل موثر در انحطاط فکری، بازشناسی شود. سپس با تکیه بر سرمایههای هویتی و تاریخی، گام در راه نهاد و حرکت کرد. از اینرو، این جریان کار خود را با فلسفه و الهیات آغاز کرد. سید جمال به عنوان یک فیلسوف متعالیه با بهره گیری از حکمت اسلامی و الهیات اجتماعی قرآنی به تحلیل بحران آگاهی در جامعه اسلامی پرداخت و راه خروج از آن را بازگشت به #حکمت_قرآنی و #فلسفهی_الهی معرفی کرد.
#سید_جمال
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 همیشه پای فتنهگران ۸۸ در میان است
(در ادامهی یادداشت: سوفیطائیان در جمهوری اسلامی)
🔹از سال ۱۳۸۸ به بعد هر مشکل و اختلافی که در کشور به وجود آمده و به بحران اجتماعی و امنیتی مبدل شده است پای برخی از افراد معدود موثر در فتنه ۸۸ در میان است. همانهایی که عموم مردم خوب کشور را به اشتباه انداختند و موجبات آشوب و بیاعتمادی ملی را در انتخابات دهم ریاست جمهوری فراهم کردند که ضررهای آن هنوز هم باقی است. دست پنهان و آشکار این افراد معدود از همان سال به بعد در بسیاری از حوادث قابل مشاهده است. از زمینهسازی برای تحریم اقتصادی تا آشوبهای خیابانی، از تخریب تصمیمات نظام تا ایجاد بحرانهای امنیتی، از طراحی فتنهی مهسا تا بزرگ کردن ماجرای یک دعوا در درمانگاه قم.
🔸 این افراد معدود که برخی از آنها در لباس روحانیت هستند و در عین حال مواجب بگیر موسساتی هستند که بودجه دولتی دارند و از پول همین نظام مدرک دکترا و اعتبار علمی به دست آوردهاند، همصدا با رسانههای آمریکایی - انگلیسی و شبکههای صهیونیستی - بهایی، از هر مشکل اقتصادی و یا دعوای ساده خیابانی سوء استفادهی کامل را میکنند تا انقلاب و نظام، حوزه و جوانان مومن انقلابی را به بدترین نحو ممکن تخریب و اعتماد عمومی و وحدت ملی را تضعیف کنند و در نهایت #شوکران_سکولاریسم را به مردم و نظام تحمیل کنند.
🔹عموم استدلالهای این جریان، مغالطه و سفسطه است. مغالطههایی که برخی محصول مقدمات #دروغ است و برخی ناشی از ترکیب ناصواب از مقدمات درست و یا برآمده از #داستانسرایی و روایت_پردازی ناقص و معیوب از یک حادثه براساس تسویل نفس و خیالپردازی است. که ای کاش آثار منطقی و علمی در افشای این مشکلات نوشته شود و آنچه هم نوشته شده است به دست عموم مردم ایران برسد که مطلع بشوند: «خانه از پای بست ویران است»
🔹این جریان بسیار اندک اما پر سر و صدا، در همهی این ماجراها - که وقوع بسیاری از آنها برای یک کشور ۸۰ میلیونی با سلایق مختلف طبیعی و با قانون و ساختارهای موجود قابل مدیریت است - تلاش کرده است تا #سوفسطائیوار با ارائه یک روایت معیوب و ناقص از حوادث، بخشی از بدنهی سنتی حوزه را نیز تحریک کنند و از عواطف مذهبی و دلسوزیهای بیشائبهی آنها هم سوء استفاده کنند. از اینرو، زیاد اتفاق میافتد که استادی از حوزه و یا پژوهشگر دغدغهمند دانشگاهی، غیر دقیق سخنی میگوید که محصول مطالعهی عمیق ایشان در جوانب مختلف ماجرا نیست بلکه معلول القائات این جریان معدود و معلوم الحال است.
🔸 بار دیگر در ماجرای مشاجره در #درمانگاه قرآن و عترت، فعالیت گستردهی رسانهای و خطابی و داستانسرایی این جریان عنود و اظهارات تند و تحلیلهای شتابزده و کینهتوزانهی آنها قابل مشاهده و نیازمند مطالعهی جدی و راهبردی است. ای کاش فرصت بود تا یک تحلیل جامعهشناسی از اقدامات رسانهای و جوسازیهای اجتماعی این جریان معدود اما پر سر و صدا انجام میشد تا از نتایج و آثار سوء فعالیتهای رسانهای آنها در جامعه و سلب اعتماد عمومی و عصبانی کردن جوانهای انقلابی پرده برداشته میشد. در این صورت روشن میشد که این جریان در بسیاری از عصبانیتها و پرخاشگریهای موجود در جامعه و حتی تندرویها و افراطها به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخیل هستند اما در عین حال دیگران را به خشونت و افراطگری متهم میکنند اما از نقش غیر مستقیم خود در القای خشونت و عصبانیت و تندرویهای اجتماعی و مذهبی هیچ نمی گویند.
🔹 خلاصه غفلت از فعالیتهای این جریان و عدم افشای عاقلانه و حکیمانهی تصمیمات و کنشهای آنها، چالشهای بیشتری را در آیندهی نزدیک به وجود خواهند آورد و دستاندازیهای بیشتری برای مردم و کشور به وجود میآورند.
🔸 اگر خوب این جریان و سایر جریانهای #سوفسطائیمسلک در جریانات مختلف انقلاب اسلامی شناخته شوند و غنای اظهارات و نحوهی شگردها و اقدامات ماجراجویانه، منافقانه و وحدتشکنانهی آنها به کنشگران اجتماعی از همهی طیفهایی مختلف سیاسی و جوانان دلسوز و مؤمن ایرانی که دل در گرو عزت ایران عزیز دارند معرفی شود قطعا این جوانان و کنشگران با احتیاط بیشتری عمل خواهند کرد تا بهانه به دست این آتشبیاران معرکه ندهند و در مشاجرات و اختلافات اجتماعی و سیاسی به #قانون و رأی مراجع ذی صلاح تمکین کنند و به خطابه و رسانهی سوفسطائیان وقعی ننهند. انشاءالله
#سوفسطائیان
#شوکران_سکولاریسم
#آخوند_سلبریتیها
#فتنه_۸۸
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1665