eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
459 عکس
127 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌ما و آینده 🔹براساس سنت الهی، اصول قطعی در معارف اسلامی و حکمت متعالیه (همچون اصل واقعیت، اصل حکمت، اصل علیت و اصل حرکت جوهری)، انسان در مسیر آینده است‌ و در بستر زمان و مکان و در امتداد تاریخ، آینده را می‌سازد. از این رو، آینده تصادفی نیست و در خلأ به وجود نمی آید. بلکه آینده ظهور ظرفیت‌ها و قوه‌های نهفته در اکنون ماست که امکان بالفعل شدن را می‌یابند. 🔸بر این اساس، امروز ما آينده‌ی ما را رقم می‌زند. هر میزان که زمینه‌ی تحقق و فعلیت ظرفیت‌ها و امکان‌های امروز فراهم شود بدون تردید آینده نیز براساس آن فعلیت‌ها تعیّن و تکوّن می‌یابد. 🔹 خلاصه اکنون ما سازنده‌ی آینده ماست. هر اکنونی یک سلسله ظرفیت‌ها و استعدادهایی دارد که دلالت‌هایی برای صورتبندی آینده دارد که با فعلیت ظرفیت‌ها و استعدادهای مختلف امروز به صورت تدریجی، شبکه‌ای و انباشتی، آينده‌ی ممکن ساخته می‌شود. 🔸براین اساس نمی‌توان آینده را به تصادفات و اتفاقات گره زد و نسبت به آن بی‌تفاوت بود؛ بلکه همین بی‌تفاوتی‌ها موجب ندیدن تکوّن ارادی آینده و غفلت از جریان‌های فعال در عرصه‌ی مدیریت تحوّلات پیش‌رو است. 🔹 اگر ما شرایط را در مسیر آینده‌ی ممکن و مطلوب مدیریت و هدایت نکنیم و آن را نسازیم شرایط را بگونه دیگری کنترل و راهبری می‌کند و ما را هم با همه‌ی ظرفیت‌ها و امکانها، تحت برنامه‌ی خود به کار می‌گیرد و آینده را فتح می‌کند. بنابراین آینده در عقلانیت‌ها، اراده‌ها، طرح‌ها و برنامه‌های امروز است.(جنگ اراده‌ها و برنامه‌ها) 🔸 هر ملتی با 1.عقل و آگاهی 2. عزم و اراده و 3. طرح و برنامه‌ی راهبردی ناظر به آینده می‌تواند ظرفیت‌های خود را فعال، وضع پیرامون خود را تغییر، تحولات پیش‌رو را مدیریت و در مسیر آینده‌ی مطلوب حرکت کند و در انتظار رسیدن الطاف الهی و تحقق وعده الهی باشد. 🔹البته شرط این فعلیت و حرکت، و انقلاب درونی متناسب با آینده‌ی مطلوب در سطوح مختلف زندگی فردی و اجتماعی است. پیش شرط این تحول نوع خاصی از شناخت عمیق است. 🔸بنابراین شناخت امروز، ظرفیت‌ها و استعدادها و همچنین عقب ماندگی‌ها و تهدیدها از لوازم آینده پژوهی راهبردی و آینده سازی است. اما هر شناختی از امروز به آینده پژوهی نمی‌انجامد بلکه بسیاری از این شناخت سدّ راه آینده پژوهی و اینده سازی است. شناخت‌های سطحی، ظاهری، جزیره‌ای، تک بعدی، تقلیل‌گرایانه و مقطعی از جمله شناخت‌های ناکارامد در آینده پژوهی و مطالعات راهبردی است. بلکه شناختی عمقی، اجتهادی، شبکه‌ای، چند وجهی، تکثرگرایانه و جریان شناسانه لازم است تا روح تغییرات اجتماعی را کشف کرد و منطق و برنامه ی مدیریت تحولات آینده را طراحی نمود و عرصه‌ی عینیت (مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی) را در مقیاس کلان و بلندمدت تنظیم‌گری کرد. 🔹 چنین شناختی مبتنی بر یک پایگاه فکری - معرفتی مستدل، منسجم، موجز و نظام بخش به همه مفاهیم و گزارههای دانشی و رفتارهای انسانی است. این پایگاه فکری در واقع معنابخش، جهت دهنده، نظم بخش و هماهنگ کننده‌ی همه اجزا و عناصر بینشی، گرایشی و کنشی در یک مسیر واحد و روشن از آینده است که از آن به یاد می‌شود. 🔸 بنابراین شرط تحقق آینده داشتن نظام فکری است تا بتوان بواسطه آن طرح ممکن و را مشخص کرد و براساس آن جبهه فکری خودي را صورتبندی و جایگاه افراد و جریانهای فعال فکری، فرهنگی و اجتماعی را مشخص کرد و بر این اساس روابط انسانی و نسبت‌های اجتماعی را سامان داد. https://eitaa.com/hekmat121
📌آسیب‌های بحران‌ساز در جامعه اسلامی ۱. خالی شدن جامعه از و خلأ هادیان حرکت و مربیان نفوس و استادان اخلاق و سیر و سلوک که همگان را به لله و پرهیز از قیام برای نفس دعوت کنند؛ ۲. تهی شدن فرهنگ از و عقلانیت اصیل، سطحی شدن منابر و تبلیغاتی شدن جلسات مذهبی، غفلت از (رشد توحیدی و جامع افراد و اجتماع، عدالت اجتماعی و آزادی معنوی)، غفلت از معاد و زندگی جاودانه‌ی اخروی، دنیاگرایی افراطی، تأکید بر طایفی‌گری مذهبی و فعّال‌کردن گسل‌های اجتماعی و شکل‌گیری طبقه‌بندی‌های ناعادلانه اجتماعی؛ ۳. تشتت فکری، هر صاحب سخنی و هم عرض شمردن همه‌ی جریانهای فکری و همه‌ی سخنگویان در راهبری فکری و فرهنگی اجتماع به نحوی که رسانه‌ای افراد کم مایه و نیمه‌سواد بیانجامد؛ ۴. تقدم سیاست بر تربیت، حداکثری تعلیم و تربیت و تضعیف نقش خانواده، غفلت از حقیقت تربیت، پرداختن نامتوازن به تعلیم فنون مدرن، تزئینی شدن علم، پولی شدن تحصیل و مدرک و بی‌اهمیت شدن مطالعه‌ی کتاب‌های نافع؛ ۵. تقلیل تقدّس و جایگاه (به عنوان مهمترین کانون شخصیت آفرین و هویت ساز) و تضعیف هویت ملی و احساس نسبت به فرهنگ و هویت غربی. ۶. مقدس نبودن مفهوم ، فصل الخطاب نبودن قانون، اجباری خواندن الزامات قانونی، ساخت دوگانه قانون و شریعت و دامن زدن به دوگانه‌ی امر عرفی و امر قدسی. ۷. تقلیل مفهوم متعالی به درآمد مالی، کاسبی شمردن کار و شغل، غفلت از حقیقت مفهوم متعالی و ارزش شدن ، فحش‌انگاری و تکلیف و ارتقای غیرواقعی رتبه‌ها بواسطه تحصیلات صوري_پولی در مراکز آموزش عالی برای اضافه شدن حقوق و مزایا؛ ۸. کنار کشیدن از صحنه اجتماعی و اقامه عدالت در همه ساحت‌های زندگی، واگذاری همه امور به دولتمردان و یا برخی از طبقات اجتماعی، خود را بی مسئولیت دانستن و منتظر خدمات دولتی نشستن، شکل‌گیری حرکت‌های پارتیزانی به اسم دفاع از مردم و عدالت؛ ۹. غلبه منفعت شخصی و گروهی بر منافع عمومی. از این بدتر اینکه در فرهنگ عمومی و جامعه علمی تلقی روشن و واضحی از و وجود نداشته باشد و با روکشی‌هایی از مذهب، ملیت و سیاست بر روابط انسانی حاکم باشد. ۱۰. رهاشدگی و بی‌برنامگی در تولیدات رسانه‌ای، هنری و تبلیغی. https://eitaa.com/hekmat121