📌 پرسشهایی اندر باب واقعیت اجتماعی
#پرسش_وارده
🔹یکی از فضلا و مدرسین محترم حوزه علمیه تهران مجموع این پرسشها را پیرامون یاداشت های اخیر #واقعیت_اجتماعی مطرح کرده اند که ضمن تشکر از ایشان، بدون کم و کاست نقل می شود. به توفیق الهی در آینده ای نچندان دور به تک تک آنها پاسخ داده خواهد شد. ان شاءالله
🔸سلام علیکم.
تقبل الله اعمالکم.
۱. وجه انتخاب این چهار مقوله (علم، زبان، هنر و فناوری) به عنوان ارکان واقعیت اجتماعی هم برایم روشن نیست.
۲. چگونه به این چهار امر رسیده اید و ایا این حصر استقرایی است؟
۳. این ادعا خودش نیاز به تبیین و استدلال دارد. انهم بر اساس یک هستی شناسی دقیق از خود واقعیت اجتماعی.
که واقعیت اجتماعی چگونه پدیده ایست که این چهار رکن نفش اصلی را در تنظیم آن بازی می کنند.
۴. هر چهار حوزه ی علم، زبان، هنر و فناوری که به عنوان ارکان واقعیت اجتماعی معرفی شده اند، اعتباری و عمیقا وابسته به زمان و مکان است.
حال آن نظام فکری -که قاعدتا در دامن فلسفه و برهان زاده می شود- چگونه قرار است توجیه گر این ارکان اعتباری باشد؟
۵. نتیجه ی اثبات چنین امری در باب واقعیت اجتماعی ، آیا نهایتا ما را به رویکردی تفهمی و تفسیری می رساند؟
۶. مستحضرید که نظریات جامعه شناسی عموما در پی توصیف جامعه ی مدرن و نحوه ی گذر آن از جامعه سنتی به جامعه ی مدرن هستند؛ از اینرو نه تنها درباره ی جوامع غیر مدرن -وبقول خودشان جهان سوم- کارایی ندارند، در باره توصیف و تبیین جهان پیشامدرن هم ناکارآمد هستند.
با این وصف، نظریات جامعه شناسی اسلامی، از جمله نظریه واقعیت اجتماعی در پی توصیف کدام جامعه هستند؟
آیا نظریه ی جامعه شناسی اسلامی مبتنی بر حکمت اسلامی مدعی تولید نظریه ای کلان برای تبیین همه جوامع -وحتی با لحاظ تغییر و تطورات آنها- است؟
#پرسش_و_پاسخ
#واقعیت_اجتماعی
#حکمت_متعالیه
#جامعهشناسی
#روش_تفهمی
#زمان
#مکان
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌مکان، زمان و راهیابی به وجود
۱. در حکمت متعالیه بحث شده است که انسان بواسطه علم حصولی راهی به وجود اشیا و پدیدهها ندارد و از طریق علم حصولی به ماهیات راه دارد و به واسطه شناخت ماهیت به شناخت اشیا و پدیدهها میپردازد.
۲. همچنین مشخص شده است ماهیت بر دوقسم است ۱.جواهر و ۲.عوارض. انسان به طور مستقیم به جواهر اشیا راه ندارد و از طریق عوارض است که به جواهر پی میبرد و آنهارا مییابد.
۳. عوارض را ۹ مقوله دانستهاند اند که در میان آنها چهار عارضه اصلی است: کم(مقدار و اندازه) و کیف(ویژگی و حالت) همچنین اَین(نسبت در مکان) و متی (نسبت در زمان).
۴. حال این پرسش مطرح است که از میان این عوارض اصلی کدام یک در شناخت انسان از اشیا و پدیدهها مقدم است؟ یعنی انسان ابتدا به "کم کیف" اشیا پی میبرد سپس به "این و متی" علم مییابد یا بالعکس ابتدا "این و متی" اشیا را مییابد و سپس به "کم و کیف" آن ها میپردازد.
به تعبیر دیگر، کدامیک از این عوارض نشانگر جهان انسان است؟
۵. جهان عبارت است از : "محیطی مشخص که در آن نحوهای از بودن آگاهانه انسان و امکانهایی برای تلاش و حرکت او و نظامی از ارتباط با سایر موجودات موجود در آن محقق باشد" و به اعتبار اینکه نحوههای متنوعی از "بودن" و امکانهای مختلفی از حرکت و نظامات گوناگونی از ارتباطات متصوّر است پس جهانهای مختلفی ممکن است که قوام هر کدام از این جهانها به ۱. نحوهی بودن، ۲. امکانهای حرکت و ۳. نظم حاکم بر ارتباطات میان موجودات موجود در آن جهان است.
۶. از میان مقولات عرضی موجود در حکمت، این نگرش به جهان، بیش از هر مقوله ای با مقولات مکان و زمان ربط دارد. مکان همان محیط تعین بخش به جهان است و زمان نحوهی بودن آدمي. به تعبیر دیگر، انسان موجودی در مکان و در زمان است و در مکان و زمان با پدیدهها ارتباط برقرار میکند و امور را در نسبت با مکان و زمانی که خود در آن قرار دارد مییابد، حتی پدیدههایی هم که نسبتی آگاهانه با زمان و مکان ندارند را در درون مکان و زمان خود مییابد. یعنی ابتدا مکان و زمان خود را به آنها تسرّی میدهد، آنها را وارد جهان خود میسازد و سپس در درون این جهان(مکان و زمان) به شناخت وارتباط با آنها میپردازد.
۷.مقصود از "مکان" هیئت حاصل از شئ در نسبت با محیط پیرامون است و "زمان" هیئت حاصل از شی در متن حرکت و تغییر است. مجموع مکان و زمان سازنده #جهان افراد و اشیا است که در درون این جهان، روابط و نسبت های ویژهای ممکن می شود.
۸. در واقع شناخت اشیا در مکان و زمان بر این بنیان فلسفی مستقر است که میان اشیا و پدیده های این عالم، نحوه هایی از ارتباط و اتصال و به تبع آن انفصال و گسست وجود دارد که تعیّن بخش به ماهیت اشیا است ، به این معنا که هر شیئی در نسبتی که با مکان و زمان خود دارد نسبتی باسایر اشیا و پدیده ها نیز دارد که به اعتباري از این طریق خود را آشکار می سازد و از این طریق برای ذهن فاعل شنا مکشوف می شود. لذا شئی که در این زمان و مکان قرار دارد از ماهیتی برخوردار است و میتواند از ماهیتی متفاوت در مکان و زمان دیگر داشته باشد. بنابراین توجه به زمینه ها و زمانه اشیا شرط ماتقدم شناخته پدیده هاست، لذا دستگاه شناختی انسان به صورت عادی در بستر زمان و مکان با اشیا ارتباط برقرار می کند.
۹. اما نکته مهم این است که انسان طبیعتا چون موجود این جهانی است خود در مکان و زمان خاص زندگی میکند و به یکی ا، این زمینه ها و زمانه ها انس و تعلّق دارد و خود را در همان زمان و مکان مییابد و در همان بستر با سایر افراد و اشیا مرتبط است. همین انس و تعلق موجب میشود که زمان و مکانی که خود در آن زندگی میکند و برآمده از روابط اوست را تنها و زمان و مکان ممکن بپندارد و آن را امری ضروری و مطلق تصور کند و هر چیزی را در همان زمان و مکان فهم و تحلیل کند. به تعبیر دیگر زمان و مکان خود را به همه افراد و اشیا و پدیده ها تسری میدهد و یک زمان و مکان واحد را برای همه افراد و اشیا در نظر میگیرد و در همان بستر به شناخت اشیا و پدیده ها می پردازد. البته همین موجب غفلت از مکان و زمان میشود و چنین احساس می کند که این ها اموری همگانی، ضروری، بدیهی و واحدند و همگان یک مکان و زمان واحد دارند و یک درک واحد از آنها دارند و اختلافات در کم و کیف اشیا و پدیدهاست از این رو علوم و دانشهایی که کمیت اشیا و پدیده ها و "کیفیت ناظر به کمیت" را تعیین میکنند اولویت مییابد.
درحالی که اشیا وافراد هرکدام مکان وزمان خاص خود رادارند و در مقام شناخت باید به آن توجه داشت. هرچند ممکن است مکان وزمان برخی قریب به هم و برخی بعید ازهم باشند.
📌ادامه دارد...
#مکان
#زمان
#جهان
#تاریخ
#وجود
@hekmat121
📌ما و آینده
🔹براساس سنت الهی، اصول قطعی در معارف اسلامی و حکمت متعالیه (همچون اصل واقعیت، اصل حکمت، اصل علیت و اصل حرکت جوهری)، انسان در مسیر آینده است و در بستر زمان و مکان و در امتداد تاریخ، آینده را میسازد. از این رو، آینده تصادفی نیست و در خلأ به وجود نمی آید. بلکه آینده ظهور ظرفیتها و قوههای نهفته در اکنون ماست که امکان بالفعل شدن را مییابند.
🔸بر این اساس، امروز ما آيندهی ما را رقم میزند. هر میزان که زمینهی تحقق و فعلیت ظرفیتها و امکانهای امروز فراهم شود بدون تردید آینده نیز براساس آن فعلیتها تعیّن و تکوّن مییابد.
🔹 خلاصه اکنون ما سازندهی آینده ماست. هر اکنونی یک سلسله ظرفیتها و استعدادهایی دارد که دلالتهایی برای صورتبندی آینده دارد که با فعلیت ظرفیتها و استعدادهای مختلف امروز به صورت تدریجی، شبکهای و انباشتی، آيندهی ممکن ساخته میشود.
🔸براین اساس نمیتوان آینده را به تصادفات و اتفاقات گره زد و نسبت به آن بیتفاوت بود؛ بلکه همین بیتفاوتیها موجب ندیدن تکوّن ارادی آینده و غفلت از جریانهای فعال در عرصهی مدیریت تحوّلات پیشرو است.
🔹 اگر ما شرایط را در مسیر آیندهی ممکن و مطلوب مدیریت و هدایت نکنیم و آن را نسازیم #دیگری شرایط را بگونه دیگری کنترل و راهبری میکند و ما را هم با همهی ظرفیتها و امکانها، تحت برنامهی خود به کار میگیرد و آینده را فتح میکند. بنابراین آینده در #کشاکش عقلانیتها، ارادهها، طرحها و برنامههای امروز است.(جنگ ارادهها و برنامهها)
🔸 هر ملتی با 1.عقل و آگاهی 2. عزم و اراده و 3. طرح و برنامهی راهبردی ناظر به آینده میتواند ظرفیتهای خود را فعال، وضع پیرامون خود را تغییر، تحولات پیشرو را مدیریت و در مسیر آیندهی مطلوب حرکت کند و در انتظار رسیدن الطاف الهی و تحقق وعده الهی باشد.
🔹البته شرط این فعلیت و حرکت، #تحوّل_باطنی و انقلاب درونی متناسب با آیندهی مطلوب در سطوح مختلف زندگی فردی و اجتماعی است. پیش شرط این تحول نوع خاصی از شناخت عمیق است.
🔸بنابراین شناخت امروز، ظرفیتها و استعدادها و همچنین عقب ماندگیها و تهدیدها از لوازم آینده پژوهی راهبردی و آینده سازی است. اما هر شناختی از امروز به آینده پژوهی نمیانجامد بلکه بسیاری از این شناخت سدّ راه آینده پژوهی و اینده سازی است. شناختهای سطحی، ظاهری، جزیرهای، تک بعدی، تقلیلگرایانه و مقطعی از جمله شناختهای ناکارامد در آینده پژوهی و مطالعات راهبردی است. بلکه شناختی عمقی، اجتهادی، شبکهای، چند وجهی، تکثرگرایانه و جریان شناسانه لازم است تا روح تغییرات اجتماعی را کشف کرد و منطق و برنامه ی مدیریت تحولات آینده را طراحی نمود و عرصهی عینیت (مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی) را در مقیاس کلان و بلندمدت تنظیمگری کرد.
🔹 چنین شناختی مبتنی بر یک پایگاه فکری - معرفتی مستدل، منسجم، موجز و نظام بخش به همه مفاهیم و گزارههای دانشی و رفتارهای انسانی است. این پایگاه فکری در واقع معنابخش، جهت دهنده، نظم بخش و هماهنگ کنندهی همه اجزا و عناصر بینشی، گرایشی و کنشی در یک مسیر واحد و روشن از آینده است که از آن به #نظام_فکری یاد میشود.
🔸 بنابراین شرط تحقق آینده داشتن نظام فکری است تا بتوان بواسطه آن طرح ممکن و #نظم_آینده را مشخص کرد و براساس آن جبهه فکری خودي را صورتبندی و جایگاه افراد و جریانهای فعال فکری، فرهنگی و اجتماعی را مشخص کرد و بر این اساس روابط انسانی و نسبتهای اجتماعی را سامان داد.
#آینده
#زمان
#تحول_باطنی
#جنگ_ارادهها
#برنامه
#نظام_فکری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌وقتی وقت ارزش ندارد انتظار پیشرفت نباید داشت.
🔹بنیان هر پیشرفتی رشد است و رشد به شناخت صحیح سرمایهها و بهرهوری حداکثری از سرمایههاست.
🔸یکی از بزرگترین سرمایههای انسان #وقت و زمان است. چرا که انسان برای پیشرفت زمان محدودی دارد و در این زمان محدود میبایست کارهای زیادی انجام دهد تا امکان پیشرفت فراهم شود.
🔹 بهرهگیری صحیح از وقت از یک سو منوط به شناخت ارزشمندی وقت و قدرشناسی آن است و از سوی دیگر متوقف بر برنامهریزی و عمل بهموقع به برنامههای اعلام شده است. اگر این امر به یک فرهنگ عمومی مبدّل شد و همگان برای وقت خود و وقت دیگران ارزش و احترام قائل شدند آن وقت امکان پیشرفت برای آن جامعه ایجاد میشود.
🔸 متاسفانه #وقت در کشور ما و فرهنگ نخبگانی و عمومی ما هیچ ارزشی ندارد و ساعتها وقت تک تک ما در صفوف اتوبوس، نان، پزشک، ازمایشگاه، ادارات، بانک تلف میشود.
از این بدتر اینکه همایشها و نشستها عموما با یک تا چند ساعت تأخیر آغاز میشود. #وقت افرادی که به موقع میآیند برای دستاندرکاران و دیگرانی که با تأخیر میآیند ارزشی ندارد.
🔹 یکی از اصول حکمرانی رشدمحور برای رسیدن به پیشرفت، توجه به ارزش #وقت و اهمیت #زمان است و این نیازمند تأملات فلسفی در اطراف مقوله زمان است. چون که ارزش وقت و زمان وقتی شناخته میشود که درکی عمیق از آن و تحلیلی از نسبت آن با زندگی انسان در فرهنگ عمومی وجود داشته باشد.
#وقت
#زمان
#حکمرانی
#حکمرانی_رشدمحور
#حکمت_عملی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌بیارزشی وقت در مراکز درمانی
🔹یکی از مشکلات اساسی در فرهنگ عمومی ما ایرانیان، بیارزشی وقت و قدرنشناسی از زمان و عمر است. به راحتی وقتها را هدر میدهیم و کمتر برای سرمایهسوزی ناراحت هستیم.
🔸از جمله افراد و مراکزی که هیچ ارزشی برای وقت مردم قایل نیستند بسیاری از پزشکان و مدیران و کارپردازان مراکز درمانی است. در اغلب اوقات برای یک وقت گرفتن تلفنی باید چند ساعت پشت خط تلفن باشی تا شاید جواب دهند و از این بدتر این است که گاه باید ۲ تا ۵ ساعت به جهت آمدن پزشک و رسیدن در نوبت معطل باشی. حتی ممکن است بعد از چند ساعت معطلی، بگویند پزشک نمیآید یا سیستم خراب است.
🔹چارهای هم نیست، چون متاسفانه در برابر این سرمایه سوزی و بیتوجهی به وقت و عمر بیماران و همراهان، هیچ کس پاسخگو نیست و اگر کسی هم به پزشک و کارپرداز اعتراض کند با واکنشی بسیار بیادبانه و تحقیرآمیز مواجه میشود.
🔸چندی پیش، وقتی به یک پزشک فوق تخصص خون در بیمارستان شهید بهشتی شهر قم بابت ۳ساعت تأخیر اعتراض شد در پاسخ، بیمارستان را با نانوایی سنگکی مقایسه کرد و گفت: «مردمی که چند ساعت در صف نون خاشخاشی میایستند باید چند ساعت جلوی اتاق و مطلب من معطل باشند.»
پزشک دیگری در بیمارستان متعلق به یک نهاد نظامی با بیخیالی تمام به سر کارنیامد و به بیمارانی را که ۲۴ساعت گرسنگی را تحمل کرده اند که آندوسکوپی بشوند گفته شد، بعداً به خانم پزشک مراجعه کنند تا نوبت دیگری بدهد.
🔹کارپرداز هم معطلی افراد را به گردن خرابی سیستم و تاخیر پزشک و اتاق جراحی و هزار بهانهی دیگر میاندازند.
🔸مسوولان بیمارستانها و درمانگاهها هم طلبکارانه پاسخ میدهند و آخرش هم با #بیمسئولیتی گستاخانه شبیه رئیس درمانگاه قرآن و عترت قم میگویند: «بروید دانشگاه علوم پزشکی شکایت کنید.»
🔹 باید به این بیمسئولیتیها و بیعدالتیها اعتراض کرد و به راحتی از کنار وقت و عمر گذر نکنیم. چرا که سرمایهای بالاتر از وقت و عمر نداریم و بهرهمندی از همهی سرمایههای دیگر در گرو، ارزش و احترام به وقت و عمر است.
#وقت
#زمان
#بیارزشی_وقت
#پزشک
#بیمارستان
#بی_مسئولیتی
#بی_عدالتی
#اعتراض
●➼┅═❧═┅┅───┄
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121