📌 دو جریان اصلاح در ایران
در دوران قاجار دو جریان اصلی برای اصلاح و تغییر امورات کشور شکل گرفت.
جریان اول: جریان قانونگرا
جریان دوم: جریان فرهنگگرا
♦️جریان قانونگرا
این جریان با محوریت آثار و اندیشههای ۱. میرزا ملکم خان (ناظمالدوله)، ۲. فتحعلی آخوندزاده، ۳. میرزا یوسف خان (مستشارالدوله) شکل گرفت.
این جریان متأثر از انقلاب فرانسه، بنیاد جامعه را سیاست و دولت میداند و مشکل کشور را نبود #قانون معرفی میکند که راهنمای عمل دولتمردان باشد. در این نگرش، اگر قانون به روز و هماهنگ با پیشرفت در جامعه تنظیم و ابلاغ شود موجب توسعه و ترقی کشور میشود.
مستشارالدوله مینویسد:
"یک کلمه که جمیع انتظامات فرنگستان در آن مندرج است کتاب قانون است که جمیع شرایط و انتظامات معمول بها که به امور دنیویه تعلق دارد، در آن محرر و مسطور است، شاه و گدا و رعیت و لشگری در بند آن مقید هستند و احدی قدرت مخالفت به کتاب قانون ندارد.»
بر این اساس این جریان بیشترین اهتمام را به تنظیم قانون مدرن و ایجاد مجلس شورا (پارلمان) و تغییر ساختار سیاسی حکومت و جامعه متناسب با تغییرات زمانه داشتهاست. اما به هویت و سنتتاریخی و فرهنگی خود هیچ التفات و توجهی نداشته و در بسیاری از مواقع آن را مانع و دست و پا گیر دانستهاند که تا میتوان باید به حذف و یا بازتفسیر آن روی آورد همانگونه که در نهضت اصلاح دینی پروتستانتیسم اروپایی چنین شد و نتایجی مهم در روند ترقی و توسعهی غربی داشت.
♦️ جریان فرهنگگرا
این جریان با محوریت سید جمال الدین حسینی اسدآبادی شکل گرفت. در این نگاه انسان محور حیات اجتماعی است و مشکل اصلی جوامع اسلامی را ضعف فرهنگی و تربیتی انسان مسلمان و عدم مشارکت اجتماعی در ساخت سرنوشت خویش میداند. از این رو، بیشترین تلاش این جریان، اصلاح فرهنگ و شیوههای تربیتی و تبلیغاتی جامعه و اهتمام به احیای تفکر اسلامی برای تغییر باطنی مردم و ارتقا وجودی انسان است.
در این رویکرد، وجود قانون به تنهایی نمیتواند حلال مشکلات جامعه باشد بلکه ارتقا #فرهنگ و #تربیت عمومی مقدم بر هر تغییر و اصلاح ساختاری و قانونی است که در آن مسؤلیتپذیری و قانونگرایی به یک ارزش و مطالبه جمعی تبدیل شده باشد که پس از آن قانون میتواند موثر باشد.
در این نگرش، انسان محور تمدن و پیشرفت است و مهمترین راه، تربیت و ارتقا معرفتی و وجودی انسان است. لذا نمیتوان هویت، سنت و تاریخ را نادیده انگاشت و با حذف و تحریف آن راه ترقی و توسعه را باز کرد. سنت و هویت سرمایهی وجودی هر ملتی است که دل در گرو پیشرفت دارد، اندیشه پیشرفت از آنجایی آغاز میشود که توقفی در اندیشه و فلسفه ایجاد شده باشد. پس باید با بازخوانی تاریخی سنت و هویت، عناصر سازندهی آن کشف و عوامل موثر در انحطاط فکری، بازشناسی شود. سپس با تکیه بر سرمایههای هویتی و تاریخی، گام در راه نهاد و حرکت کرد. از اینرو، این جریان کار خود را با فلسفه و الهیات آغاز کرد. سید جمال به عنوان یک فیلسوف متعالیه با بهره گیری از حکمت اسلامی و الهیات اجتماعی قرآنی به تحلیل بحران آگاهی در جامعه اسلامی پرداخت و راه خروج از آن را بازگشت به #حکمت_قرآنی و #فلسفهی_الهی معرفی کرد.
#سید_جمال
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121