eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
426 عکس
124 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌شاه‌نامه = حکمت قرآنی حکیم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای: 🔹نمی‌دانم شما آقایان چقدر با شاهنامه مأنوسید. من با شاهنامه مأنوسم. حکمت شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ است. 🔸 اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فرودسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه. بیان زندگی قهرمانها و پهلوانها و شخصیتهای مثبت مثل رستم و اسفندیار در شاهنامه، در اندیشه‌های اسلامی ریشه و ظهور و بروز دارد. عکس آن، شخصیتهای منفی مثل تورانی‌ها یا بعضی از سلاطین، مثل کیکاووس شخصیتهایی هستند که در تفکر اسلامی بوضوح کوبیده شده‌اند. اما تفکر اوستایی چیست و چیزی که می‌تواند حکمت اوستایی را به ما نشان دهد، کجاست؟ زمان فردوسی هم بیش از الان نبوده. 🔹این‌طور نیست که ما خیال کنیم زمان فردوسی تفکر اوستایی آشکارتر بوده؛ خیر، آن‌وقت هم بیش از آنچه الان ما در اختیار داریم، نبوده است. لذا ، همان حکمت ملی بومی و ایرانی ماست. 🔸این مفاهیم می‌تواند در این نقشها و تابلوها بیاید و وسیله‌یی بشود برای گسترش عالی‌ترین و زیباترین و سازنده‌ترین و مفیدترین و پُربهره‌ترین مفاهیم. البته نمی‌خواهم بگویم یک هنرمند خود را محبوس کند. هنرمند گاهی دوست می‌دارد مثلاً چیزی را بکشد که هیچ ارتباطی به ایده‌های اسلامی یا ایرانی ندارد، یا اصلاً فلسفه‌یی ندارد؛ فقط لبّ احساس خود اوست. هنرمند باید از این کارها بکند؛ هیچ هنرمندی نیست که این را نداشته باشد. بنده به عنوان عقیده‌ی شخصی، او را منع نمی‌کنم. این احساس از هنرمند غیرقابل تفکیک است که لبّ احساسات خود را با زبان ویژه‌ی هنرِ خودش بیان کند. این احساس گاهی نه ارتباطی به فکر دارد، نه ارتباطی به فرهنگ دارد، نه ارتباطی به سنتها دارد، نه ارتباطی به عقیده دارد؛ هنرمند احساسی دارد که می‌خواهد آن را بیان کند؛ این هیچ مانعی ندارد و هیچ مخالفتی با این نیست؛ لیکن آن‌جایی که می‌خواهیم ایده‌یی را بیان کنیم، به نظر من هنر یکی از بهترین چیزهایی است که می‌شود تفکرات اسلامی را با آن بیان کرد. بیانات در بازدید از نمایشگاه مینیاتور و نگارگرى، در حسینیه‌ى امام خمینى 10 / 6/ 1372 https://eitaa.com/hekmat121
📌حکمت قرآنی حکیم انقلاب آیت الله العظمی خامنه‌ای : 🔸یک نکته‌ی دیگری در مورد شعر وجود دارد؛ شعر فارسی در طول زمان نقش‌آفرینی کرده است در تولید اندیشه و تعمیق اندیشه. شما اگر نگاه کنید، در شعر فارسی زیاد است؛ ما فردوسی را میگوییم «حکیم فردوسی»، نظامی را میگوییم «حکیم نظامی»، سنائی را میگوییم «حکیم سنائی»، و از این قبیل؛ سعدی یک حکیم واقعی است، حافظ یک حکیم و عارف واقعی است؛ یعنی اینها شعر خودشان را ظرفی قرار دادند برای حکمت، آن‌هم ، ، و پیامبرانه. 🔹شعر فارسی مملو از حکمت است؛ بایستی این روحیه و این حالت حکمت و اخلاق، در شعر امروز ما برجسته بشود. من در همین شعرهایی که امشب اینجا خوانده شد، چند بیت دیدم که واقعاً در آنها حکمت بود و از ابیاتی بود که اینها را میتوان نگه داشت در حافظه، در کتاب، در نوشته‌ها و منتقل کرد و منتشر کرد. 🔸 نقطه‌ی مقابل این حکمت و اخلاق و تعمیق اندیشه و ایجاد اندیشه و ایجاد امید در شعر، این است که ما در شعر، مخاطب خودمان را به لاابالی‌گری در عمل، سطحی‌نگری در اندیشه و فکر، وادادگی در سیاست، و بی‌تفاوتی در مواجهه‌ی با دشمن سوق بدهیم؛ یعنی اگر شعرِ ما این‌جور باشد که این خصوصیّات را ایجاد بکند، این قطعاً برخلاف حکمت شعری است که در طول زمان در شعر فارسی وجود داشته. بایستی به این توجّه کرد؛ این یک مسئله‌ی مهمّی است. بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 9 / 3/ 1397. https://eitaa.com/hekmat121
📌 عقل و خرد در شاهنامه حکیم فردوسی: خرد بهتر از هر چه ایزد بداد ستایش خرد را به از راه داد خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرای از او شادمانی و ز اویت غمی است و ز اویت فزونی و ز اویت کمی است https://eitaa.com/hekmat121
📌مقصد اجتماعی انبیای الهی امام خمینی: 🔹یكى از مقاصد بزرگ شرايع و انبياء عظام، سلام‌اللّه‌عليهم، كه علاوه بر آنكه خود مقصود مستقل است، وسيله پيشرفت مقاصد بزرگ و دخيل تام در تشكيل مى‌باشد، و است، و اجتماع در مهامّ امور و جلوگيرى از تعديات ظالمانه ارباب تعدى است، كه مستلزم فساد بنى الانسان و خراب مدينه فاضله است. 🔸 و اين مقصد بزرگ، كه مصلح اجتماعى و فردى است، انجام نگيرد مگر در سايه و و و و و ، و افراد جامعه به‌طورى شوند كه نوع بنى‌آدم تشكيل يک شخص دهند، و جمعيت به منزله يك شخص باشد و افراد به منزله اعضا و اجزاء آن باشد، و تمام كوشش‌ها و سعى‌ها حول و ، كه صلاح جمعيت و فرد است، چرخ زند. 🔹و اگر چنين مودّت و اخوّتى در بين يك نوع يا يك طايفه پيدا شد، غلبه كنند بر تمام طوايف و مللى كه بر اين طريقه نباشند. چنانچه از مراجعه به تواريخ، خصوصا تاريخ جنگ‌هاى اسلام و فتوحات عظيمه آن، مطلب خوب روشن مى‌شود، كه در اوايل طلوع اين قانون الهى، چون شمه‌اى از اين اتحاد و وحدت در بين مسلمين بوده و مساعى آنها مشفوع به تخليص نيّات نوعا بوده، در مدت كمى چه فتوحات بزرگى كردند، و در اندك زمانى به سلطنت‌هاى بزرگ آن زمان، كه عمده آن ايران و روم بوده، غلبه كردند و با عده كم بر لشكرهاى گران و جمعيت‌هاى بى‌پايان غالب شدند. و پيغمبر اسلام عقد اخوّت بين مسلمين در صدر اوّل اجرا فرمود و به نصّ «إنّما المؤمنون إخوة» اخوّت بين تمام مؤمنين برقرار شد. شرح چهل‌حدیث، ص۳۰۹ https://eitaa.com/hekmat121
📌حکمت قرآنی مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگی خود او، مجموعه‌ی در هم تنیده و به وحدت رسیده‌ی چند عنصر گرانبها است. در فلسفه‌ی او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی، و شهود عرفانی، و ، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی، و ذوق و مکاشفه‌ی عرفانی، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، و در عمر علمی پنجاه‌ساله‌ی او رحله‌های تحصیلی به مراکز علمی روزگار، با مهاجرت به کهک قم برای عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پیاده احرامی حج شدن، همراه گردیده است. همانگونه که فلسفه‌ی صدرایی -که خود او بحق آن را حکمت متعالیه نامیده- در هنگام پیدایش خود، نقطه‌ی اوج فلسفه اسلامی تا زمان او و ضربه‌یی قاطع بر حملات تخریبی مشککان و فلسفه‌ستیزان دورانهای میانه‌ی اسلامی بوده است، امروزه پس از بهره‌گیری چهارصدساله از تنقیح و تحقیق برجستگان علوم عقلی، و نقد و تبیین و تکمیل در حوزه‌های فلسفه، و ورز یافتن با دست توانای فلاسفه‌ی نامدار حوزه‌های علمی بویژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحکام بلکه شادابی و سرزندگی مضاعفی گرفته و میتواند در جایگاه شایسته‌ی خود در بنای فرهنگ و تمدن، بایستد و چون خورشیدی در ذهن انسانها بدرخشد و فضای ذهنی را تابناک سازد. مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون همه فلسفه‌ها در محدوده‌ی ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همه‌ی انسانها و جامعه‌ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندی متقن عقلایی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند. هیچ فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایه‌ی مستحکم و قابل قبولی نمیتواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه‌ی روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفه‌ی اسلامی بویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی ، جای خالی خویش را در اندیشه‌ی انسان این روزگار میجوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت. ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدی چون که یگانه‌ی دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه‌ی درسی و تحقیقی پربرکت حکیم که استاد یگانه مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزه‌ی قم به شمار میرفت، و تلاش تلامذه و هم دوره‌های آنان، بیشک دوره‌ی با برکتی برای فلسفه الهی است. ۱۳۷۸/۰۳/۰۱ پیام آیت الله العظمی خامنه‌ای به کنگره بزرگداشت ملاصدرا https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه‌ی_قرآنی در محشر اندیشه ‏های فلسفی روز که غالباً از نور معنی و پرتو توحید، بیگانه و بیخبر است، جای این و پایه ‏های استقرار و خلل ناپذیرش، خالی است. زبانی آشنا با فرهنگ و معارف کنونی جهان، و دستی چیره در ترسیم زیبایی‏های «حکمت متعالیه» و در پشت آن، ذهنی ژرف بین و نواندیش و جامع‏نگر به کار است تا فلسفه‏ی این حکیم بزرگ را در نمایشگاه فاخرترین فرآورده‏های بشری، در جای سزاوار خود بنشاند. پیام آیت الله العظمی خامنه‌ای به کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد حکیم حاج ملاهادی سبزواری‏ 1 / 2 /1372. https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه علم دینی است 🔹فلسفه را باید به عنوان یک علم دینىِ محض به حساب آورد. ✍ بیانات آیت‌الله العظمی خامنه‌ای دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی - 1391/11/23 https://eitaa.com/hekmat121
📌 امام خمینی چکیده و زبده فلسفه ملاصدرا 🔸امام (رضوان اللَّه علیه) چکیده و زبده‌ی مکتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمینه‌ی فلسفی‌اش، در زمینه‌ی عرفانی هم همینجور است. ✍‌بیانات آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه کشور 8 / 9/ 1386. https://eitaa.com/hekmat121
📌 دو جریان اصلاح در ایران در دوران قاجار دو جریان اصلی برای اصلاح و تغییر امورات کشور شکل گرفت. جریان اول: جریان قانون‌گرا جریان دوم: جریان فرهنگ‌گرا ♦️جریان قانون‌گرا این جریان با محوریت آثار و اندیشه‌های ۱. میرزا ملکم خان (ناظم‌الدوله)، ۲. فتح‌علی آخوندزاده، ۳. میرزا یوسف خان (مستشارالدوله) شکل گرفت. این جریان متأثر از انقلاب فرانسه، بنیاد جامعه را سیاست و دولت می‌داند و مشکل کشور را نبود معرفی می‌کند که راهنمای عمل دولتمردان باشد. در این نگرش، اگر قانون به روز و هماهنگ با پیشرفت در جامعه تنظیم و ابلاغ شود موجب توسعه و ترقی کشور می‌شود. مستشارالدوله می‌نویسد: "یک کلمه که جمیع انتظامات فرنگستان در آن مندرج است کتاب قانون است که جمیع شرایط و انتظامات معمول بها که به امور دنیویه تعلق دارد، در آن محرر و مسطور است، شاه و گدا و رعیت و لشگری در بند آن مقید هستند و احدی قدرت مخالفت به کتاب قانون ندارد.» بر این اساس این جریان بیشترین اهتمام را به تنظیم قانون مدرن و ایجاد مجلس شورا (پارلمان) و تغییر ساختار سیاسی حکومت و جامعه متناسب با تغییرات زمانه داشته‌است. اما به هویت و سنت‌تاریخی و فرهنگی خود هیچ التفات و توجهی نداشته و در بسیاری از مواقع آن را مانع و دست و پا گیر دانسته‌اند که تا می‌توان باید به حذف و یا بازتفسیر آن روی آورد همانگونه که در نهضت اصلاح دینی پروتستانتیسم اروپایی چنین شد و نتایجی مهم در روند ترقی و توسعه‌ی غربی داشت. ♦️ جریان فرهنگ‌گرا این جریان با محوریت سید جمال الدین حسینی اسدآبادی شکل گرفت. در این نگاه انسان محور حیات اجتماعی است و مشکل اصلی جوامع اسلامی را ضعف فرهنگی و تربیتی انسان مسلمان و عدم مشارکت اجتماعی در ساخت سرنوشت خویش می‌داند. از این رو، بیشترین تلاش این جریان، اصلاح فرهنگ و شیوه‌های تربیتی و تبلیغاتی جامعه و اهتمام به احیای تفکر اسلامی برای تغییر باطنی مردم و ارتقا وجودی انسان است. در این رویکرد، وجود قانون به تنهایی نمی‌تواند حلال مشکلات جامعه باشد بلکه ارتقا و عمومی مقدم بر هر تغییر و اصلاح ساختاری و قانونی است که در آن مسؤلیت‌پذیری و قانون‌گرایی به یک ارزش و مطالبه جمعی تبدیل شده باشد که پس از آن قانون می‌تواند موثر باشد. در این نگرش، انسان محور تمدن و پیشرفت است و مهمترین راه، تربیت و ارتقا معرفتی و وجودی انسان است. لذا نمی‌توان هویت، سنت و تاریخ را نادیده انگاشت و با حذف و تحریف آن راه ترقی و توسعه را باز کرد. سنت و هویت سرمایه‌ی وجودی هر ملتی است که دل در گرو پیشرفت دارد، اندیشه پیشرفت از آنجایی آغاز می‌شود که توقفی در اندیشه و فلسفه ایجاد شده باشد. پس باید با بازخوانی تاریخی سنت و هویت، عناصر سازنده‌ی آن کشف و عوامل موثر در انحطاط فکری، بازشناسی شود. سپس با تکیه بر سرمایه‌های هویتی و تاریخی، گام در راه نهاد و حرکت کرد. از این‌رو، این جریان کار خود را با فلسفه و الهیات آغاز کرد. سید جمال به عنوان یک فیلسوف متعالیه با بهره گیری از حکمت اسلامی و الهیات اجتماعی قرآنی به تحلیل بحران آگاهی در جامعه اسلامی پرداخت و راه خروج از آن را بازگشت به و معرفی کرد. https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی 📌فلسفه‌ی مسئولیت اجتماعی در حکمت متعالیه (مقدمه‌ای بر بنیان‌های عقلانیت فطری) ✍ سید مهدی موسوی ⭐️ بخش اول... ۱. براساس حکمت قرآنی و فلسفه ی متعالیه، مهمترین سنت الهی و قانون ذاتی حاکم بر جهان طبیعی، این است که اینجا دار تزاحم و تضاد و حرکت است و همه‌ی امور این‌جهانی همواره در حال تغییر و تحوّل و صیرورتند. این امر ذاتی این جهان است و هیچگاه و در هیچ دوره‌ای تبدّل نپذیرد؛ مگر هنگامی که خداوند متعال اراده کند که «یوم تبدّل الارض غیر الارض» و آن پایان این جهان و آغاز قیامت کبری است. ۲. به اراده‌ی الهی، بخشی از رسالت صیرورت، پرورش و ساخت این جهان به انسانِ درحال صیرورت واگذار شده است. (خلافت بر روی زمین) چرا که خداوند متعال انسان را از میان جمیع موجودات برای ایفای این رسالت بزرگ برگزید و او را خلیفه خود بر روی زمین و امانت‌دار خود قرار داد. ۳. به اراده‌ی الهی، همه‌ی انسانها به واسطه‌ی داشتن عقل و اراده، در پرورش و ساخت و بهره‌مندی از این جهان سهیم هستند. در واقع همگان از این حق برخوردارند و اختصاص به هیچ فرد و گروهی ندارد. ۴. سعادت و موفقیت (رشد) انسان در این جهان در گرو پرورش و ساخت خود و همچنین حفظ، امانت‌داری، پرورش و ساختن این جهان و بهره‌برداری و استفاده صحیح از منابع موجود در آن است.(فساد در این جهان نیز موجب فساد در سعادت و زندگی انسان می‌شود.) به همین جهت همه انسانها به اقتضای استعداد و ظرفیت وجودی و به میزان بهره‌مندی از مواهب طبیعی دارای مسئولیت (۱. حفظ و امانت‌داری و ۲. پرورش و بهره‌برداری) هستند و مورد بازخواست قرار می‌گیرند. ۵. اصل این مسئولیت‌مندی انسان قابل واگذاری به غیر نیست و هر فردی خود او باید پاسخگو باشد. چرا که و فعلیت انسانیت انسان و همچنین سعادت و پیشرفت وجودی او در گرو پذیرش این مسئولیت است. «احساس مسئولیت و به تعبیر قرآن استعداد و لیاقت حمل امانت، خود یک معیار بزرگ برای شخصیت انسانی و تفاوت انسان اخلاقی با انسان زیست‏شناسی است.» استاد مطهری، یادداشت‏ها، ج ‏4، ص136 ۶. پاسخگویی انسان نه به حرف و کلام بلکه به رشد وجودی و فعلیت انسانیت در اوست. ۷. این مسئولیت به نحو فردی و جزیره‌ای نیست و مفید فایده هم نیست؛ بلکه به نحو جمعی و مشارکتی است. چرا که شبکه‌های از فعالیت‌ها و مسئولیت‌های به هم پیوسته و هم‌افزا موجب آبادانی طبیعت و پیشرفت زندگی انسان می‌شود. همچنان که فساد معلول شبکه‌ای از علل و عوامل به هم پیوسته است که توسط جمع به وجود آمده است. ۸. مسئولیت مفهومی اعتباری است و در شرایط مختلف اعتبار می شود. لذا انواعی از مسئولیت انسانی ممکن است: فردی، خانوادگی و اجتماعی. دو مسئولیت اول ریشه طبیعی و غریزی و محبتی دارد. اما جنس مسئولیت اجتماعی متفاوت است لذا «مسئولیت اجتماعی، انسانی‌ترین مسئولیت‌هاست» مسئولیت‌های اجتماعی نیز بر دو گونه است: الف: مسئولیت‌های همگانی ب: مسئولیت‌های تخصصی. همچنین مسئولیت اجتماعی همگانی به دو قسم تقسیم می‌شود: الف: اخلاقی (الزام درونی) ب: حقوقی (الزام بیرونی) ۹. انسان‌ها در عین اینکه موجود اجتماعی هستند از سلایق و استعدادهای مختلف و سطوح ادراکی متفاوت از موجودات و نیازها برخوردارند از این رو آرمان‌های مختلف و نظام رفتاری متنوع دارند که در بسیاری از امور مشترک موجب اختلاف و درگیری می‌شود. بر اساس «نقش غیرقابل پیش‌بینی افراد و درگیری اراده‌ها بر مبنای آرمان‌ها» فعالیت‌ها و مسئولیت‌های انسان در امور اجتماعی بسیار مشکل و پیچیده و ذوابعاد می‌شود و همواره انسان در معرض آزمون و خطا، ابتلا به گرفتاری و تردید، شکست و پیروزی است. از این رو، ملاک و میزان در مسئولیت اجتماعی ایجاد تعادل و توازن در جامعه است به نحوی که همگان بتوانند به منافع و مصالح خود دست پیدا کنند. بنابراین در میدان تضاد منافع و تزاحم آرمانها توجه دائمی به منافع عمومی و مصالح نوعیه در متن مسئولیت اجتماعی نهفته است. 🛑 ادامه دارد ... https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی 📌 فلسفه‌ی مسئولیت اجتماعی در حکمت متعالیه (مقدمه‌ای بر بنیان‌های عقلانیت فطری) ✍ سید مهدی موسوی ⭐️ بخش دوم ... ۱۰. اشتباه بزرگ یک مکتب فکری این است که وعده بهشت زمینی و زندگی بدون دردسر و بدون ابتلا و شکست، بدون مسئولیت و تکلیف را در این جهان، به پیروان خود وعده دهد. وعده‌ای که هیچ‌گاه در دنیا که دار تزاحم و صیرورت دایمی است محقق نخواهد شد. لذا هرچند در ابتدا برای جلب نظرها و بسیج مردمی کارآمد است اما بعد از مدتی موجب سرخوردگی، ناامیدی و احساس خسارت می‌شود. رسالت یک مکتب متعالی این است که به پیروان خود چگونگی مواجهه‌ی بهتر با ابتلائات و مشکلات و مسئولیت در برابر حوادث را برای رسیدن به یک زندگی مقاوم پیشنهاد دهد. جامعه مطلوب، جامعه‌ی نفی ذاتی طبیعت و از بین رفتن اختلافات و تنوعات و ابتلائات نیست. جامعه‌ی مطلوب و مدینه فاضله، جامعه‌ای است که انسانها به واسطه عقل و ایمان، بهتر می‌توانند ابتلائات و مشکلات و اختلافات را مدیریت مسئولانه کنند. در واقع سعادت حقیقی و پیشرفت واقعی همین رسد عقلانی و معنوی و بلوغ فکری و قلبی در مواجهه‌ی با پیشامدها و حوادث و ابتلائات است. ۱۱. در این میدان کار و رقابت و عرصه‌ی تضادها و هم‌آوردی‌های اجتماعی، حب نفس، میل به راحتی و رفاه شخصی، انسان را به بی‌تفاوتی در نسبت با دیگران و منفعت طلبی شخصی می‌کشاند و دایره مسئولیت را در حد کسب سود و منفعت شخصی محدود می‌کند. هر چند ممکن است روتوش اخلاقی و قدسی هم بر آن بکشد. در این صورت یک نظام ارزشی، هنجاری و رفتاری شخصی متولد می‌شود. نظامی که محوریت آن را کسب منفعت شخصی، سعادت و موفقیت فردی شکل می‌دهد. در صورت قدسی و دینی آن، رستگاری فردی و بهشت رفتن خود، غایت حاکم و اصلی است و حتی خیرات و صدقات هم به همین جهت است هرچند خیر آن به دیگران هم می‌رسد. در صورت دنیوی آن نیز کسب سود بیشتر در معاملات اقتصادی و روابط انسانی معیار است هر چند اگر لازم باشد که برای رسیدن به این غایت مقداری از سود خود را به عنوان مالیات و یا حق بیمه و امثال اینها به دیگران واگذار کند اما غایت اصلی همان کسب سود شخصی و منافع فردی خود است. ۱۲. اما یک احساس اخلاقی ویژه‌ای در انسان وجود دارد که دایره‌ی مسئولیت اجتماعی را توسعه می‌دهد و انسان را از فردانیت خودساخته خارج می‌کند و به اجتماع و سرنوشت جمعی پیوند می‌زند. نوعی درد و دغدغه اجتماعی دارد و از مشکلات و سختی های دیگران رنج می‌برد و از رشد و خوشحالی آنها خوشحال می‌شود. این واقعیتیی فطری و قطعی و غیر قابل انکار است و هر کس با مراجعه به درون خود و مطالعه‌ی تاریخ بشری می‌تواند نشانه‌های بسیار واضح و روشنی بر این احساس اخلاقی و هم‌سرنوشتی اجتماعی بیابد. ۱۳. منشأ این احساس اخلاقی و پیوند اجتماعی چیست که بدین وسیله آدمی می‌تواند بر حب نفس و رفاه طلبی و منفعت طلبی شخصی خود غلبه کند و منافع عمومی و مصالح نوعیه را هم در قلمرو فعالیت‌ها و برنامه‌های خود لحاظ کند و دایره‌ی مسئولیت اجتماعی خود را وسعت ببخشد. حداقل پنج نظریه مهم در این زمینه وجود دارد که عبارتند از: ۱. قرارداد اجتماعی برای کسب سود بیشتر ۲. حس ملی و تعصبات قومی ۳. وجدان ۴. آرامش درونی ۵. ایمان به خدا و معاد ۱۴. از میان نظریه‌های ذکر شده، آنچه می‌تواند تبیین گر احساس اخلاقی بشر و پشتوانه‌ی مسئولیت اجتماعی باشد ایمان حقیقی و عمیق به مبدا و معاد است. چرا که «مسئولیت یک احساس است، یک وجدان است، به یک معنی یک امر وجدانی و ذهنی است و وابسته به یک سلسله علل دیگر است و به عبارت دیگر وابسته به چندین ادراک دیگر است و آن اینکه یک فرمان (یک امر اعتباری، یک باید از یک مقام مافوق) هست که به من فرمان می‌دهد، مرا مکلف می‌شمارد، ولو آن مقام مافوق، خودش درونی و وجدانی باشد.» استاد مطهری، یادداشت‏ها، ج ‏4، ص135 ۱۵. بر این اساس، «دین برای مسئول‌سازی انسان است و فلسفه بعثت پیغمبران این است که بشر را متوجه مسئولیت‌هایش بکنند و دین نیامده که به بشر تأمین بدهد و از او رفع مسئولیت نماید، بلکه برعکس آمده است که مقام مسئول او را به خودش ارائه دهد. دین منهای مسئولیت، دین منهای دین است.» همان، ص132«هر چیزی می‌تواند به دو شکل جریان یابد: مسئول و غیر مسئول، الّا دین. مثلًا ادب مسئول و ادب غیر مسئول، علم مسئول و علم غیر مسئول، هنر مسئول و هنر غیر مسئول، حتی سیاست مسئول و غیر مسئول، اقتصاد مسئول و غیر مسئول، اما دین غیر مسئول معنی ندارد. ممکن است دین مسئول خود و غیر مسئول از غیر خود فرض شود، اما دین غیر مسئول معنی ندارد زیرا جوهر دین تکلیف، وظیفه، امانتداری، مسئولیت سالم تحویل دادن است.» همان ص133 🛑 ادامه دارد... مطلب بعد: نظریه‌ی فقهی مسئولیت اجتماعی https://eitaa.com/hekmat121