eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
راه برون رفت از 🔹یکی از شرایط لازم و ضروری برای پیشرفت و توسعه همه جانبه یک کشور بر است. 🔹در منافع عمومی ، رشد و پیشرفت همه افراد در نظر گرفته می شود به همین جهت در مواقع بحرانی، همگان دست در دست یکدیگر می گذارند و مشکل و بحران بوجود آمده را حل می کنند. مثلا هرگاه بحران اقتصادی به هر دلیل در جامعه ایجاد شود همه افراد جامعه با تقلیل توقعات خود و اکتفا به امور ضروری شرایط را برای تنظیم بازار و توزیع عادلانه کالاهای اساسی و غیر اساسی میان همه اقشار مردم فراهم می کنند. 🔹اما بر منفعت عمومی که بلای سبک زندگی ما ایرانیان است موجب دامن زدن به بحرانها و ایجاد مشکلات جدیدتر برای کشور و حکومت است. متاسفانه این امر در پس ذهن عموم ایرانیان ریشه دوانده و برای آن توجیهات فکری و نظری و حتی شرعی هم دست و پا شده است. 🔹بحران امروز اقتصاد ایران، نه فقط منشأ خارجی بلکه ریشه در این فکر و روحیه دارد که مقدم بر است. حتی بهتر است گفته شود ما اصلا درکی از منافع عمومی و منافع ملی نداریم. و اگر کسانی هم گاه از آن دم می زنند بیشتر جنبه تبلیغاتی و اهداف انتخاباتی و سیاسی دارند. حمله مردم به بازار برای احتکار و قبیله گرایی مسئولان در امور اجرایی دو نشانه از این نافهمی منافع عمومی و تقدم منافع شخصی و حزبی و گروهی است. 🔹اگر می خواهیم به درستی و با قدرت با مشکلات و بحرانها روبرو شویم باید ۱. تعریف و درک درست و صحیحی از منافع عمومی داشته باشیم و ۲. حقیقتا به اصل بنیادی بر منافع شخصی معتقد و عامل باشیم. 🔹ای کاش در آموزش و پرورش و منابر و رسانه های ما این مقوله آموزش داده می شد. https://eitaa.com/hekmat121
📌نظریه رفاه بی‌هزینه و بی‌مسئولیت و ساخت فرهنگ سیاسی بخش‌هایی از جامعه ایرانی 🔹 یکی از ابتکارات مدعیان تفکر و چهره‌های سیاسی ایرانی (در جناحهای مختلف) ارائه نظریه "مطالبه‌ی رفاه بدون هزینه و بدون مسئولیت" است که به طور غیر مصرح در اظهارات آنها مطرح شده است و به جامعه القا می‌کنند. به این معنا که با طرح دوگانه‌ی دولت و ملت، به جامعه چنین القا می‌کنند که: اولا یک دوگانه حقیقی و متقابل وجود دارد که یک طرف حکومت و دولت است که متشکل از افرادی خاص با امتیازات ویژه و استثنایی است و طرف دیگر مردم، که سایر افراد جامعه هستند و غیر از افراد درون حکومت و دولتمردان هستند. ثانیا حکومت عهده‌دار تهیه‌ی همه‌ی مقدمات و لوازم ایجاد و تک تک افراد جامعه است و در این جهت باید عهده‌دار اجرای همه‌ی کارها و اقدامات منتهی به رفاه باشد و در این میان مردم هیچ وظیفه و نقشی ندارند و در مسیر پیشرفت و دست‌یابی به رفاه هیچ هزینه‌ای نباید پرداخت کنند. مردم در مقام ذی نفع مطالبه‌گر مطلق‌اند و حکومت در مقام خادم و بدهکار مطلق است. ایجاد شغل و کار، تعلیم و تربیت فرزندان، ازدواج، اقتصاد، مدیریت بازار، به صورت مطلق وظیفه حکومت است و خانواده‌ها، پدر و مادر، اهل شهر و محله هیچ کدام مسئولیتی ندارند. 🔸لذا هیچ نقص و خطا و کم‌کاری نباید از حکمرانان اتفاق بیافتد و اگر نقصی بود و یا خطایی به جهت ناآگاهی و یا اشتباه انسانی هم صورت گرفت بدون تردید جفا و خیانت از سوی حکومت به مردم است و باید پاسخگو باشد. لذا افراد جامعه باید فقط حکومت و دولت‌های غیر همسوی با خودشان را مقصر همه عقب‌ماندگی‌ها و مشکلات بدانند و عليه آنها اعتراض کنند. 🔹از مجموع این سخنان استفاده می‌شود که تنها مسئولیت مردم در فرایند رفاه و پیشرفت جامعه، اعتراض به حکومت است و در بقیه موارد باید بنشینند و منتظر خدمات حداکثری دولت باشند. اگر بخشی از این خدمات دیر شد و یا کم وزیاد شد فقط باید اعتراض کنند و هیچ تکلیف و وظیفه ای برای کمک به حکومت و جبران عقب‌ماندگی‌ها ندارند. 🔹این تلقی در فرهنگ عمومی هم منتشر شده است و جا افتاده است و برخی از افراد جامعه هم این انگاره را پذیرفته و به نسل بعدی انتقال داده اند. آنچنان این دوگانه متقابل در جامعه ایرانی نهادینه شده است که اکثر افراد خود را خارج از دولت و طلبکار از دولت می دانند حتی حقوق بگیران دولت و بخصوص کسانی که روزی از مسئولان دولتی بودند و امروز به هر دلیلی در سمت‌های دولتی کلان حضور ندارد اما همچنان از حقوق و مزایای دولتی استفاده میکنند. 🔸از اینرو، در فرهنگ سیاسی بخشهای زیادی از جامعه، اساس رفتارهای اجتماعی و سیاسی است و هیچ درکی از وجود ندارد و این افراد وجود مسئولیت و وظیفه را از خود و سایر مردم نفی کرده اند وحتی نزد آنان بار معنایی منفی پیدا کرده است تا جایی که اگر به نسبت به کار کسی گفته شود «وظیفه ات هست» انگار بزرگترین فحش را به او داده ای. اگر کسی هم کاری انجام میدهد حتی اگر هزینه ان را هم دریافت کند او وظیفه ای نداشته است و صرفا لطفی کرده و بر دیگران منتی دارد. 🔸 در این فرهنگ سیاسی و اجتماعی، افرادجامعه مسئول و پاسخگو در برابر کارها و نقش اجتماعی خود نیستند. مثلا فروشندگی نه یک نقش اجتماعی و پذیرش مسولیت اجتماعی است بلکه یک انتخاب شخصی است و هرکس با هرکه دوست دارد معامله میکند و با دیگری معامله نمی کند و خدمات خود را سلب می کند و هیچ حقی هم ندلرند که از چرایی این عمل او پرسش کنند و او هم به هیچ کسی پاسخگو نیست. ریختن زباله در خیابان، آزار و اذیت همسایه‌ها، بلند کردن صدای ضبط ماشین، عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، بی توجهی به سالخوردگان در مترو و اتوبوس، توهین و دعواهای خیابانی، عدم وجدان کاری و رعایت نظم، بی‌ارزشی وقت و اتلاف سرمایه‌ها و ... و صدها روحیه و کنش دیگر نشانه‌هایی از اعتقاد به نظریه "مطالبه‌ی رفاه بدون هزینه و بدون مسئولیت" است. https://eitaa.com/hekmat121
راه برون رفت از 🔹یکی از شرایط لازم و ضروری برای پیشرفت و توسعه همه جانبه یک کشور بر است. 🔹در منافع عمومی ، رشد و پیشرفت همه افراد در نظر گرفته می شود به همین جهت در مواقع بحرانی، همگان دست در دست یکدیگر می گذارند و مشکل و بحران بوجود آمده را حل می کنند. مثلا هرگاه بحران اقتصادی به هر دلیل در جامعه ایجاد شود همه افراد جامعه با تقلیل توقعات خود و اکتفا به امور ضروری شرایط را برای تنظیم بازار و توزیع عادلانه کالاهای اساسی و غیر اساسی میان همه اقشار مردم فراهم می کنند. 🔹اما بر منفعت عمومی که بلای سبک زندگی ما ایرانیان است موجب دامن زدن به بحرانها و ایجاد مشکلات جدیدتر برای کشور و حکومت است. متاسفانه این امر در پس ذهن عموم ایرانیان ریشه دوانده و برای آن توجیهات فکری و نظری و حتی شرعی هم دست و پا شده است. 🔹بحران امروز اقتصاد ایران، نه فقط منشأ خارجی بلکه ریشه در این فکر و روحیه دارد که مقدم بر است. حتی بهتر است گفته شود ما اصلا درکی از منافع عمومی و منافع ملی نداریم. و اگر کسانی هم گاه از آن دم می زنند بیشتر جنبه تبلیغاتی و اهداف انتخاباتی و سیاسی دارند. حمله مردم به بازار برای احتکار و قبیله گرایی مسئولان در امور اجرایی دو نشانه از این نافهمی منافع عمومی و تقدم منافع شخصی و حزبی و گروهی است. 🔹اگر می خواهیم به درستی و با قدرت با مشکلات و بحرانها روبرو شویم باید ۱. تعریف و درک درست و صحیحی از منافع عمومی داشته باشیم و ۲. حقیقتا به اصل بنیادی بر منافع شخصی معتقد و عامل باشیم. 🔹ای کاش در آموزش و پرورش و منابر و رسانه های ما این مقوله آموزش داده می شد. سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 با جوانان حرف بزنیم 🔹برخی از جوان‌های ایرانی امروز پرسش‌های جدی نسبت به جامعه، سیاست، اقتصاد، صنع
📌 ره آورد سخن با برخی از مردم 🔹 این روزها با برخی از جوان‌ها و مردم که صحبت می‌کنم این نکته بیشتر آشکار می‌شود که آنها فقط خود را طلبکار می‌دانند و نظام را بدهکار. از جمله چیزهایی که مشهود نیست: ۱. و درک درستی از مسئولیت_پذیری و ۲. ترجیح بر منافع شخصی و ۳. شناخت صحیحی از تاریخ ایران (چه بوده‌ایم و چه شده‌ایم) و پر رنگی هویت ملی. و ۴. براساس یک سلسله شنیده‌ها و مشاهدات غیر دقیق و خیالی به تحلیل وقایع و پیشرفت‌ها می‌پردازند و خود را هم علامه دهر در همه علوم و فنون می‌دانند. در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و ورزش و دین نظر می‌دهند بدون آنکه تفاوت آنها را بدانند و یا حتی یک صفحه درباره آنها مطالعه کرده باشند تخصص پیش‌کش. 🔸این هم نشان از فقر فکری و فرهنگی جامعه‌ی ما دارد. یعنی نتوانسته‌ایم: مسئولیت‌پذیری اجتماعی و ترجیح منافع عمومی بر منافع شخصی را به گفتمان عمومی تبدیل کنیم. نتوانسته‌ایم: روایتی جذاب و هنری از تاریخ ایران معاصر را به عموم مردم کوچه و بازار منتقل کنیم. بسیاری نه می‌دانند در گذشته چه بوده‌ایم و نه می‌دانند چه شده‌ایم. یعنی در ایجاد و پرورش کم کاری کرده‌ایم. 🔴 مشکل اصلی جامعه‌ی نبود عقلانیت و درک درست از انقلاب اسلامی، آرمان‌ها و اهداف ان است. شاید بهتر باشد بگویم: تحریف اهداف و آرمان‌های توسط و یکی انقلاب اسلامی را دروازه ورود فرهنگ و صنعت غربی معرفی کرد و معارف اسلام را توجیه‌گر توسعه مادی دانست و نهایتا جامعه ما را از معنویت و عقلانیت دور کرد و بر رحمانیت و تسامح و تساهل پای فشرد. دیگر انقلاب اسلامی را جبهه مقابل علم و تکنولوژی غربی معرفی کرد که با هرگونه رشد و پیشرفت مادی و رفاه مردم مخالف است و جز ستیز و تقابل کاری نداریم. این جریان نیز معنویت و عقلانیت را از جامعه سلب کرد و بر طبل تضاد و درگیری همه‌جانبه کوبید. 🌹 فقط یک راه برای اصلاح مسیر رو به پیشرفت دارم و آن بازگشت دوباره به عقلانیت انقلاب اسلامی و آثار متفکران اصیل انقلاب است و از این همه فیلسوف‌سازی‌، متفکر تراشی و رهبر خوانی این و آن منبری و سخنران و سلبریتی این طرفی و آن طرفی دست برداریم. باز گردیم به افکار ناب امام خمینی، امام خامنه‌ای، شهید مطهری و شهید بهشتی. 🔹جوان و مردم ما بیش از هر زمانی لازم دارند که از این گنجینه ارزشمند و متعالی مطلع شوند و ذهن و جان خود را از انحرافات و التقاط‌های چپ و راست شستشو دهند و به وادی عقلانیت و معنویت حکمی و فقاهتی وارد شدند و از جام مسئولیت بنوشند و به لباس هویت مزّین شوند. https://eitaa.com/hekmat121
📌 هویت ملی از منظر حکمت عملی 🔸 در عصر جدید، عصر تجدد و کثرت، عصر تکنولوژی و رسانه، عصر فردگرایی و منفعت جویی، آنچه جوامع را در برابر تغییرات نابهنجار اجتماعی و هرج و مرج‌های فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بیمه می‌کند است. هویت زیرساخت قدرت و عزت فرد و جامعه و عنصر مهم اتصال_تمدنی است. 🔹 در جوامع گذشته چون این میزان از تفاوت و تمایز فکری و فرهنگی و مرزکشی‌های جغرافیایی و سیاسی وجود نداشت و انسانها به وحدت نزدیکتر بودند مقوله هویت چندان برجسته نمی‌شد و به راحتی یک فرد از شرق به غرب مهاجرت می‌کرد و با کمترین دغدغه‌ای در جامعه جدید سکنا می‌گزید و با اهل جامعه ارتباط برقرار می‌کرد. اما در زمانه‌ی تجدد و صنعت، انسانها تمایز جوهری یافته‌اند و در کثرت و تفاوت زیست می‌کنند و از وحدت حقیقی فرسنگ‌ها فاصله گرفته‌اند. 🔸 شاکله وجودی و شخصیتی افراد در مناسبات اجتماعی است. براساس حکمت متعالیه چون انسان نوع متوسط است و براساس بینش‌ها، تعلقات، روابط و کنش‌های ناخوداگاه و یا خودآگاه به صورت جوهری ساخته می‌شود هویت هم به تدریج و در متن بینش‌ها، تعلقات، روابط و کنش‌ها ساخته می‌شود و در ادامه مسیر حیات تقویت و یا تضعیف می‌شود. 🔹یکی از اقسام هویت، هویتی است که در نسبت و رابطه‌ی با زادگاه، وطن و جامعه و کشور شکل می‌گیرد که به آن گفته می‌شود. 🔸هویت ملی صرفا مقوله‌ی عارضی، تبلیغی و رسانه‌ای نیست بلکه امر وجودی و هستی‌شناسانه است که به ساخت شاکله و ذات انسان وابسته است. ریشه هویت ملی را در فهم انسان از جامعه و وطن و تعلقات و ارتباطات او با جامعه و ملت می‌بایست جستجو کرد. اگر کسی خود را جزء حقیقی یک کل (جامعه، ملت، کشور) دانست به نحوی که تاریخ گذشته را شناسنامه خود بداند و آینده خود را متعلق به کل تاریخ و جامعه و ملت خود تلقی تعریف کند، فرآیندهای موجود را امکان‌ساز خود و محصولات خود را خروجی آن فرایندها و امکانها تلقی نماید او دارای هویت ملی است. 🔹هویت ملی محصول فرایندی‌ِ مجموعه‌ای از سازوکارهای درونی جامعه به عنوان یک "کلِ فرهنگی" است. محصولی که نه حاصل جمع جبری اجزا جامعه، بلکه رویش نیروی علّی جدید در آن کل است که به صورت ساختاری نرم به سلوک و کنش آحاد جامعه معنا، جهت و نظم می‌دهد. 🔸بنابراین هویت ملی، لایه‌ی زیرین و واقعی همه‌ی کنش‌های بالفعل انسانی است. هر چقدر این لایه زیرین مستحکم‌تر و عمیق‌تر و عمومی‌تر باشد، سایر ساختارهای جامعه و کنش‌های افراد فعال‌تر، پویاتر و سازنده‌تر خواهد بود. 🔹 براساس حکمت عملی و با توجه به توضیحات فوق روشن می‌شود که وطن، صرفا خاک و همچنین ملت فقط جمع جبری افراد در یک محیط جغرافیایی نیست، بلکه آنچه خاک را وطن و جمع افراد را ملت و جامعه می‌کند عنصر عقیده و ایمانِ تعلق آفرین، تعهدزا و مسئولیت آور است که ساخت حقیقی جامعه و روح وطن و ملت است و همه‌ی ساختارهای حقوقی و صنعتی بر آن استوار است. بنابراین هویت ملی برآمده از توجه و تعلق به معانی و ساخت حقیقی جامعه و روح وحدت‌بخش و سازنده‌ی ملت است. 🔸 هر آب و خاکی به اعتبار ساکنان آن و هر جامعه و ملتی به اعتبار ساخت حقیقی و فرهنگی مستقر در بیناذهنیت افراد آن از معنا و حقیقت ممتازی برخوردار است که آن را از سایر سرزمین‌ها و جوامع مستقل و متمایز می‌کند و همین عنصر حقیقی است که سازنده هویت ملی برای آن جامعه است. بر این اساس در تحلیل هویت ملی می‌بایست به معانی مستقر در گذشته فرهنگی و عناصر وحدت‌بخش و تمایزبخش آن جامعه و ملت توجه کرد، البته معانی و عناصری که از دوام و پایایی و پویایی برخوردار بوده باشند و در لایه‌های زیرین فرهنگ و تطورات مختلف تاریخ حضور فعال بوده باشد. 🔹 به طور مثال هویت ملی جامعه‌ی ایرانی را باید در معانی مستقر در میراث فرهنگی و تمدنی ایران جستجو کرد که سازنده‌ی ساخت حقیقی ملت ایرانی و محور وحدت و همبستگی اجتماعی‌اند. سلمان فارسی و نوبختی، فارابی و ابن سینا، بیرونی و شیخ اشراق، خیام و عطار، سعدی و حافظ، سناعی و مولوی، کلینی و صدوق، مفید و طوسی، ملاصدرا و بروجردی، شیخ بهایی و میرعماد، لرزاده و فرشچیان، امیرکبیر و مدرس، مطهری و بهشتی، بهجت و طباطبایی، همت و باکری، کاظمی آشتیانی و فخری‌زاده، سلیمانی و همدانی و هزاران چهره دیگر هر کدام میراث‌داران عناصر وحدت بخش درونی و تمایز دهنده‌ی بیرونی در فرهنگ و تمدن ایرانی هستند. https://eitaa.com/hekmat121/985
بسمه تعالی 📌اصول فلسفه‌ی تاریخ متعالیه بر مبنای عقلانیت فطری (در مکتب امام خمینی) ✍سید مهدی موسوی بخش دوم... ۱۳. زمانه‌ی ما در ادامه‌ی تحول جوهری انسان و تاریخ بشری، عصر تجدد و عقلانیت روشن‌نگری است که در فلسفه‌ی کانت و سه نقد او (نقد عقل محض، نقد عقل عملی و نقد قوه حکم) صورتی فلسفی به خود گرفته است و جمعی نوین از امر غیب و شهود (علم و اخلاق و معنویت) برای خروج از محدودیت‌ها عرضه شد. دراین زمانه‌، علم تجربی وفناوری شاهدبازاری شده است و بر اریکه‌ی قدرت نشسته است و معنویت وحیانی به خفا رفته است و معنویت‌های اجتماعی درقالب ادبیات و سایر صنایع ظریف عرضه شده است که خیال متصل وزیبایی‌شناسی انسان مدرن را سامان داده است. ۱۴. بواسطه‌ی عمومی شدن دانش تجربی و گسترش ابزارهای زندگی و زیبایی‌شناسی تجدد، هر چه بشر جلوتر آمده است از محدودیت‌ها و ارتباطات فردی و جزئی او کاسته شده و بر ارتباطات جمعی و کلان‌تر او افزوده شده است: از قبیله‌گرایی به مدینه‌گرایی و سپس ملی‌گرایی و جهان‌گرایی. ۱۵. زمانه‌ای ما زمانه‌ی جهان‌گرایی(خروج از محدودیت‌ها) است. جهان‌گرایی دو مرحله داشته است: ۱. جهان‌گرایی مبتنی بر قدرت سخت دولت‌های استعمارگر با کنترل‌گری سازمان‌های بین‌المللی، ۲. جهان‌گرایی برآمده از قدرت نرم و شبکه‌ای فرهنگ و رسانه با مدیریت شرکت‌های چندملیتی. ۱۶. آینده از آنِ اندیشه و زبان فطرت انسانی در عمومی‌ترین چهره‌ی آن است. اندیشه و زبانی که بتواند جمع سالم میان غیب و شهود زمانه‌‌ی ما برقرار سازد و معرفت تصویری و عقلانیت بدیعی را عرضه کند که از قدرت توصیف و تبیین بیشتری برخوردار باشد. این نیازمند فلسفه‌ای متعالی است که امتداد اجتماعی و سیاسی داشته باشد. ۱۷. فلسفه‌ی آشکارشده‌‌ی در انقلاب اسلامی و اندیشه‌های امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و شاگردان و شارحان اصیل او در ادامه‌ی نهضت تکاملی انبیای الهی و اولیای معصومین و ظهور فطرت انسانی در تاریخ بشری، آغازی بر ، تعارف انسانی، نزدیکی ملت‌ها و صورتی از تاریخ جدید بشری بر پایه‌ی تعارف انسانی، تبادل فرهنگی و است. محور این عقلانیت، باز تعریف انسان به عنوان است. انسانی که در برابر خود، جامعه، شهر، تاریخ و نهایتا خدا مسئولیت دارد و به میزان اجتماعی در نسبت با و ، خود را معرفی می‌کند و سایر انسان‌ها را بازشناسی و تمجید می‌کند. ۱۸. محور این تفکر، پذیرش مسئولیت مبارزه با جهالت و آشکار کردن جنود عقل از طریق آگاهی بخشی و تنبه فطری و یقظه‌ی بین‌المللی برای بازگشت به فطرت توحیدی است که تعارف هویت‌ها و تبادل فرهنگ‌ها و گسترش مسئولیت جهانی است. ۱۹. جنگ آینده جنگ شناختی میان جنود عقل و جنود جهل در بستر رسانه‌های جمعی در افق‌های جهانی برای گشایش و عبور از فروبست‌های فرهنگی انسان معاصر است. اگر این افقِ نگاه و بنیاد متعالی اندیشه بر کنش‌گران اجتماعی و سیاسی (بخصوص حوزویان و دانشگاهیان) حاکم شود به طور قطع از تنبلی و گوشه‌نشینی به در می‌آیند و اختلافات کوچک و پیش‌پا افتاده را کنار می‌گذارند و در افق جهانی حضور فکری و مسئولانه خواهند داشت. در حال تکمیل ... https://eitaa.com/hekmat121
📌 تلنگر ریشه‌ی همه‌ی مشکلات مزمن جامعه‌ای ایرانی، مضمن (ضمنی) و مخفی در فرهنگ عمومی و نظام اداری جامعه است که در زیر نقاب‌های مختلف قدسی و عرفی، روشنفکری و ... پنهان شده است. تنها درمان همه‌ی مشکلات و دردها، ارزش شدن و محور شدن و در تمام مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی است. «من هستم چون مسئولیت اجتماعی دارم.» https://eitaa.com/hekmat121
📌منشور مسئولیت اجتماعی ✍ دعای مکارم اخلاق امام سجاد (علیه السلام) [دعای بیستم صحیفه سجادیه] اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنِی مَا یشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَی فِی رِزْقِک، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِینِّی بِالْکبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَک وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یدِی الْخَیرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِی الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ. بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست، و گره هر کاری که فکرش مرا به خود مشغول داشته بگشای، و مرا در کاری قرار ده که فردا مرا از آن بازپرسی می‌کنی، و روزگارم را در آنچه از پی آنم آفریده‌ای مصروف دار، و بی‌نیازم گردان و روزیت را بر من وسعت ده، و به چشمداشت مبتلایم مکن، و ارجمندم ساز و گرفتار کبرم مفرما، و بر بندگیت رامم ساز، و بندگی‌ام را به آلودگی خودپسندی تباه مکن، و خیر و نیکی را برای تمام مردم به دست من جاری ساز، و آن را از کدورت منت‌گذاری دور دار، و خوی عالی را به من عنایت فرما، و از فخرفروشی محافظتم کن. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا. بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست، و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مگردان مگر آنکه مرا به همان اندازه نزد خودم پست گردانی، و عزتی آشکار برایم ایجاد مکن مگر که به همان اندازه در باطنم خاکسار سازی. https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی 📌فلسفه‌ی مسئولیت اجتماعی در حکمت متعالیه (مقدمه‌ای بر بنیان‌های عقلانیت فطری) ✍ سید مهدی موسوی ⭐️ بخش اول... ۱. براساس حکمت قرآنی و فلسفه ی متعالیه، مهمترین سنت الهی و قانون ذاتی حاکم بر جهان طبیعی، این است که اینجا دار تزاحم و تضاد و حرکت است و همه‌ی امور این‌جهانی همواره در حال تغییر و تحوّل و صیرورتند. این امر ذاتی این جهان است و هیچگاه و در هیچ دوره‌ای تبدّل نپذیرد؛ مگر هنگامی که خداوند متعال اراده کند که «یوم تبدّل الارض غیر الارض» و آن پایان این جهان و آغاز قیامت کبری است. ۲. به اراده‌ی الهی، بخشی از رسالت صیرورت، پرورش و ساخت این جهان به انسانِ درحال صیرورت واگذار شده است. (خلافت بر روی زمین) چرا که خداوند متعال انسان را از میان جمیع موجودات برای ایفای این رسالت بزرگ برگزید و او را خلیفه خود بر روی زمین و امانت‌دار خود قرار داد. ۳. به اراده‌ی الهی، همه‌ی انسانها به واسطه‌ی داشتن عقل و اراده، در پرورش و ساخت و بهره‌مندی از این جهان سهیم هستند. در واقع همگان از این حق برخوردارند و اختصاص به هیچ فرد و گروهی ندارد. ۴. سعادت و موفقیت (رشد) انسان در این جهان در گرو پرورش و ساخت خود و همچنین حفظ، امانت‌داری، پرورش و ساختن این جهان و بهره‌برداری و استفاده صحیح از منابع موجود در آن است.(فساد در این جهان نیز موجب فساد در سعادت و زندگی انسان می‌شود.) به همین جهت همه انسانها به اقتضای استعداد و ظرفیت وجودی و به میزان بهره‌مندی از مواهب طبیعی دارای مسئولیت (۱. حفظ و امانت‌داری و ۲. پرورش و بهره‌برداری) هستند و مورد بازخواست قرار می‌گیرند. ۵. اصل این مسئولیت‌مندی انسان قابل واگذاری به غیر نیست و هر فردی خود او باید پاسخگو باشد. چرا که و فعلیت انسانیت انسان و همچنین سعادت و پیشرفت وجودی او در گرو پذیرش این مسئولیت است. «احساس مسئولیت و به تعبیر قرآن استعداد و لیاقت حمل امانت، خود یک معیار بزرگ برای شخصیت انسانی و تفاوت انسان اخلاقی با انسان زیست‏شناسی است.» استاد مطهری، یادداشت‏ها، ج ‏4، ص136 ۶. پاسخگویی انسان نه به حرف و کلام بلکه به رشد وجودی و فعلیت انسانیت در اوست. ۷. این مسئولیت به نحو فردی و جزیره‌ای نیست و مفید فایده هم نیست؛ بلکه به نحو جمعی و مشارکتی است. چرا که شبکه‌های از فعالیت‌ها و مسئولیت‌های به هم پیوسته و هم‌افزا موجب آبادانی طبیعت و پیشرفت زندگی انسان می‌شود. همچنان که فساد معلول شبکه‌ای از علل و عوامل به هم پیوسته است که توسط جمع به وجود آمده است. ۸. مسئولیت مفهومی اعتباری است و در شرایط مختلف اعتبار می شود. لذا انواعی از مسئولیت انسانی ممکن است: فردی، خانوادگی و اجتماعی. دو مسئولیت اول ریشه طبیعی و غریزی و محبتی دارد. اما جنس مسئولیت اجتماعی متفاوت است لذا «مسئولیت اجتماعی، انسانی‌ترین مسئولیت‌هاست» مسئولیت‌های اجتماعی نیز بر دو گونه است: الف: مسئولیت‌های همگانی ب: مسئولیت‌های تخصصی. همچنین مسئولیت اجتماعی همگانی به دو قسم تقسیم می‌شود: الف: اخلاقی (الزام درونی) ب: حقوقی (الزام بیرونی) ۹. انسان‌ها در عین اینکه موجود اجتماعی هستند از سلایق و استعدادهای مختلف و سطوح ادراکی متفاوت از موجودات و نیازها برخوردارند از این رو آرمان‌های مختلف و نظام رفتاری متنوع دارند که در بسیاری از امور مشترک موجب اختلاف و درگیری می‌شود. بر اساس «نقش غیرقابل پیش‌بینی افراد و درگیری اراده‌ها بر مبنای آرمان‌ها» فعالیت‌ها و مسئولیت‌های انسان در امور اجتماعی بسیار مشکل و پیچیده و ذوابعاد می‌شود و همواره انسان در معرض آزمون و خطا، ابتلا به گرفتاری و تردید، شکست و پیروزی است. از این رو، ملاک و میزان در مسئولیت اجتماعی ایجاد تعادل و توازن در جامعه است به نحوی که همگان بتوانند به منافع و مصالح خود دست پیدا کنند. بنابراین در میدان تضاد منافع و تزاحم آرمانها توجه دائمی به منافع عمومی و مصالح نوعیه در متن مسئولیت اجتماعی نهفته است. 🛑 ادامه دارد ... https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی 📌 فلسفه‌ی مسئولیت اجتماعی در حکمت متعالیه (مقدمه‌ای بر بنیان‌های عقلانیت فطری) ✍ سید مهدی موسوی ⭐️ بخش دوم ... ۱۰. اشتباه بزرگ یک مکتب فکری این است که وعده بهشت زمینی و زندگی بدون دردسر و بدون ابتلا و شکست، بدون مسئولیت و تکلیف را در این جهان، به پیروان خود وعده دهد. وعده‌ای که هیچ‌گاه در دنیا که دار تزاحم و صیرورت دایمی است محقق نخواهد شد. لذا هرچند در ابتدا برای جلب نظرها و بسیج مردمی کارآمد است اما بعد از مدتی موجب سرخوردگی، ناامیدی و احساس خسارت می‌شود. رسالت یک مکتب متعالی این است که به پیروان خود چگونگی مواجهه‌ی بهتر با ابتلائات و مشکلات و مسئولیت در برابر حوادث را برای رسیدن به یک زندگی مقاوم پیشنهاد دهد. جامعه مطلوب، جامعه‌ی نفی ذاتی طبیعت و از بین رفتن اختلافات و تنوعات و ابتلائات نیست. جامعه‌ی مطلوب و مدینه فاضله، جامعه‌ای است که انسانها به واسطه عقل و ایمان، بهتر می‌توانند ابتلائات و مشکلات و اختلافات را مدیریت مسئولانه کنند. در واقع سعادت حقیقی و پیشرفت واقعی همین رسد عقلانی و معنوی و بلوغ فکری و قلبی در مواجهه‌ی با پیشامدها و حوادث و ابتلائات است. ۱۱. در این میدان کار و رقابت و عرصه‌ی تضادها و هم‌آوردی‌های اجتماعی، حب نفس، میل به راحتی و رفاه شخصی، انسان را به بی‌تفاوتی در نسبت با دیگران و منفعت طلبی شخصی می‌کشاند و دایره مسئولیت را در حد کسب سود و منفعت شخصی محدود می‌کند. هر چند ممکن است روتوش اخلاقی و قدسی هم بر آن بکشد. در این صورت یک نظام ارزشی، هنجاری و رفتاری شخصی متولد می‌شود. نظامی که محوریت آن را کسب منفعت شخصی، سعادت و موفقیت فردی شکل می‌دهد. در صورت قدسی و دینی آن، رستگاری فردی و بهشت رفتن خود، غایت حاکم و اصلی است و حتی خیرات و صدقات هم به همین جهت است هرچند خیر آن به دیگران هم می‌رسد. در صورت دنیوی آن نیز کسب سود بیشتر در معاملات اقتصادی و روابط انسانی معیار است هر چند اگر لازم باشد که برای رسیدن به این غایت مقداری از سود خود را به عنوان مالیات و یا حق بیمه و امثال اینها به دیگران واگذار کند اما غایت اصلی همان کسب سود شخصی و منافع فردی خود است. ۱۲. اما یک احساس اخلاقی ویژه‌ای در انسان وجود دارد که دایره‌ی مسئولیت اجتماعی را توسعه می‌دهد و انسان را از فردانیت خودساخته خارج می‌کند و به اجتماع و سرنوشت جمعی پیوند می‌زند. نوعی درد و دغدغه اجتماعی دارد و از مشکلات و سختی های دیگران رنج می‌برد و از رشد و خوشحالی آنها خوشحال می‌شود. این واقعیتیی فطری و قطعی و غیر قابل انکار است و هر کس با مراجعه به درون خود و مطالعه‌ی تاریخ بشری می‌تواند نشانه‌های بسیار واضح و روشنی بر این احساس اخلاقی و هم‌سرنوشتی اجتماعی بیابد. ۱۳. منشأ این احساس اخلاقی و پیوند اجتماعی چیست که بدین وسیله آدمی می‌تواند بر حب نفس و رفاه طلبی و منفعت طلبی شخصی خود غلبه کند و منافع عمومی و مصالح نوعیه را هم در قلمرو فعالیت‌ها و برنامه‌های خود لحاظ کند و دایره‌ی مسئولیت اجتماعی خود را وسعت ببخشد. حداقل پنج نظریه مهم در این زمینه وجود دارد که عبارتند از: ۱. قرارداد اجتماعی برای کسب سود بیشتر ۲. حس ملی و تعصبات قومی ۳. وجدان ۴. آرامش درونی ۵. ایمان به خدا و معاد ۱۴. از میان نظریه‌های ذکر شده، آنچه می‌تواند تبیین گر احساس اخلاقی بشر و پشتوانه‌ی مسئولیت اجتماعی باشد ایمان حقیقی و عمیق به مبدا و معاد است. چرا که «مسئولیت یک احساس است، یک وجدان است، به یک معنی یک امر وجدانی و ذهنی است و وابسته به یک سلسله علل دیگر است و به عبارت دیگر وابسته به چندین ادراک دیگر است و آن اینکه یک فرمان (یک امر اعتباری، یک باید از یک مقام مافوق) هست که به من فرمان می‌دهد، مرا مکلف می‌شمارد، ولو آن مقام مافوق، خودش درونی و وجدانی باشد.» استاد مطهری، یادداشت‏ها، ج ‏4، ص135 ۱۵. بر این اساس، «دین برای مسئول‌سازی انسان است و فلسفه بعثت پیغمبران این است که بشر را متوجه مسئولیت‌هایش بکنند و دین نیامده که به بشر تأمین بدهد و از او رفع مسئولیت نماید، بلکه برعکس آمده است که مقام مسئول او را به خودش ارائه دهد. دین منهای مسئولیت، دین منهای دین است.» همان، ص132«هر چیزی می‌تواند به دو شکل جریان یابد: مسئول و غیر مسئول، الّا دین. مثلًا ادب مسئول و ادب غیر مسئول، علم مسئول و علم غیر مسئول، هنر مسئول و هنر غیر مسئول، حتی سیاست مسئول و غیر مسئول، اقتصاد مسئول و غیر مسئول، اما دین غیر مسئول معنی ندارد. ممکن است دین مسئول خود و غیر مسئول از غیر خود فرض شود، اما دین غیر مسئول معنی ندارد زیرا جوهر دین تکلیف، وظیفه، امانتداری، مسئولیت سالم تحویل دادن است.» همان ص133 🛑 ادامه دارد... مطلب بعد: نظریه‌ی فقهی مسئولیت اجتماعی https://eitaa.com/hekmat121