📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش دهم:
🔹هر حرکت و کنش انسانی را نمیتوان اخلاقی دانست. لذا این پرسش مطرح میشود که پابه و پشتوانه فعل اخلاقی چیست؟ اخلاق در زندگی و جامعه زمانی محقق میشود و به یک عامل تعیین کننده تبدیل میشود که از منطق، پایه و ریشه درست، محکم و مستدل برخوردار باشد و الا به امری تزئینی و شعاری تبدیل میشود به نحوی که بدترین ظلمها و جنایتها به اسم اخلاق انجام پذیرد.
🔸میان #تمایل و #مطالبه فرق وجود دارد. تمایل محصول میل انسان به یک پدیدهی خارجی است در میل نوعی کشش و نیروی جاذبه نهفته است که وقتی پیدا شد انسان را به صورت طبیعی به سوی آن پدیده میکشاند. اما مطالبه محصول اراده و انتخاب انسان است. اراده رابطه انسان با پدیدهها نیست بلکه سنجش و تشخیص مصلحتها و کنترل میلها و ضد میلها همچون تنفر و ترس و مانند آنهاست. از اینرو عمل اخلاقی نه ناشی از تسلط یک میل (مانند عاطفه، شهوت، غضب و ترس) بلکه محصول یک انتخاب و مطالبهی ارادی است که بعد از تمایل و شوق در محیط نفس ناطقه شکل میگیرد.
🔹لذا انسانها دو گونه اند: ۱. متحرک بالاراده و ۲. متحرک بالشوق والمیل. برخلاف حیوان که همیشه متحرک بالمیل است.
🔸متحرک بالاراده نیز دو دسته است: ۱. متحرک بالاراده بر پایه منفعت طلبی، ۲. متحرک بالاراده بر پایه عشق و دلدادگی.
🔹آن دسته ازکنشهای انسان که بر پایههای طبیعی ومعمول زندگی استوار است وبا یک سنجش اولیه انسان به آن اقدام میکند را نمی توان کنش اخلاقی دانست و به تعریف و تمجید از آن و تعظیم و بزرگداشت عامل آن پرداخت. چرا که مقولهای طبیعی است نشانهای از بزرگی و انتخاب ارادی پیچیده از میان چند مسیر متقابل در آن وجود ندارد.
🔸 به طور نمونه انسان به صورت طبیعی در پی رفاه، سود و منفعت بیشتر و گریز از زیان و سختی بیشتر برای خودش است. فعل برآمده از این گرایش و انتخاب، "فعل طبیعی" خواهد بود هرچند اگر دراین فعل سطحی از کمک و خدمت به دیگران هم وجود داشته باشد اما انگیزه وقصد اصلی از فعل رانفع طلبی برآمده از اقتضای طبیعی شکل میدهد. هرچند این فعل از دایرهی فعل اخلاقی خارج است اما في نفسه (لو خلی و طبعه) نه سزاوار تعظیم و تحسین است و نه قابل سرزنش و تنبیه.
🔹 نکته مهم که زیاد مغفول واقع میشود این است که منفعت خواهی و خودخواهی صور و سطوح مختلفی دارد و به اقتضا درک از خود و توسعهی خود، نفعطلبی و خودخواهی هم توسعه مییابد. گاه خود محدود به خود شخصی است که طبیعتا نفع طلبی شخصی قصد کنش و حرکت انسان خواهد بود، اما گاهی خود توسعه یافته و اهل منزل را شامل میشود و آنها نیز در دایره خود تعریف میشوند لذا نفع طلبی هم توسعه مییابد و منافع خانواده نیز جزئی از منافع و مقاصد خود قرار میگیرد. گاه خود در محدوده حزب و گروه تعریف میشود لذا نفع گروهی و حزبی میزان منفعت طلبی و خودخواهی انسان است. اما گاه از این هم فراتر میرود و خود در دایرهی ملیت و جغرافیای سرزمینی معنا میشود طبیعتا دایره نفع طلبی هم توسعه مییابد و فرد خودخواهی و منفعت طلبی خود را در افق منفعت ملی و خود سرزمینی جستجو میکند. همه این صورتها، در دایره (فعل طبیعی) قرار میگیرند که اقتضای طبیعت منفعت طلبی آدمی است. لذا همهی مفاهیم اخلاقی و ارزشی همچون عدالت، آزادی، امانت، نظم، راستی، عفت و مانند آن در پرتو همین طبیعت #منفعتطلبی بازتعریف و در نظام دانایی جایگذاری میشوند. البته چون منفعتطلبی در دایره درک از خود و میزان توسعهی آن قرار دارد، صور مختلفی از منفعت طلبی و کنش برآمده از آن وجود دارد.
🔸 یک نوع از منفعت طلبی ، منفعتطلبی هوشیارانه است که منافع را نه در افق فردی بلکه در افق اجتماعی و نه در کوتاهمدت بلکه در بلندمدت تفسیر میکند. چرا که معتقد است: انسان در زندگی اجتماعی و در ارتباط با دیگران درریک بازه زمانی بلند مدت میتواند به منافع بیشتر دست پیدا کند براین اساس یک سلسله قواعد ارزشی و رفتاری را به صورت قراردادی تعیین میکنند تا با رعایت آنها تضاد و تصادم را به کمترین حد برسانند و امکان دستیابی به سود و منفعت را برای طرفین قرارداد بیشتر کنند.
🔹 درمنطق اخلاق مکرمتمحور نیز خود انسان باید خود را پیدا کند واز طریق بازشناسی شخصیت انسانی واقتضائات وجودی، خود را توسعه دهد وازدایره تنگ وتاریک طبیعت، منفعت وسرزمین خارج شود ودر شعاع بینهایت قرارگیرد تابه بزرگی وکرامت نفس نائل آید. این برآمده از حرکت ارادی مبتنی بر فطرت عشق و دلدادگی به کمال مطلق و زیبایی نامحدود است.
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#دستگاه_محاسباتی
#عقلانیت
#کنش_اخلاقی
#منفعتطلبی
#عشق
#عاملیت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌نظریه رفاه بیهزینه و بیمسئولیت
و
ساخت فرهنگ سیاسی بخشهایی از جامعه ایرانی
🔹 یکی از ابتکارات مدعیان تفکر و چهرههای سیاسی ایرانی (در جناحهای مختلف) ارائه نظریه "مطالبهی رفاه بدون هزینه و بدون مسئولیت" است که به طور غیر مصرح در اظهارات آنها مطرح شده است و به جامعه القا میکنند. به این معنا که با طرح دوگانهی دولت و ملت، به جامعه چنین القا میکنند که:
اولا یک دوگانه حقیقی و متقابل وجود دارد که یک طرف حکومت و دولت است که متشکل از افرادی خاص با امتیازات ویژه و استثنایی است و طرف دیگر مردم، که سایر افراد جامعه هستند و غیر از افراد درون حکومت و دولتمردان هستند.
ثانیا حکومت عهدهدار تهیهی همهی مقدمات و لوازم ایجاد #منفعت_شخصی و #رفاه تک تک افراد جامعه است و در این جهت باید عهدهدار اجرای همهی کارها و اقدامات منتهی به رفاه باشد و در این میان مردم هیچ وظیفه و نقشی ندارند و در مسیر پیشرفت و دستیابی به رفاه هیچ هزینهای نباید پرداخت کنند. مردم در مقام ذی نفع مطالبهگر مطلقاند و حکومت در مقام خادم و بدهکار مطلق است. ایجاد شغل و کار، تعلیم و تربیت فرزندان، ازدواج، اقتصاد، مدیریت بازار، به صورت مطلق وظیفه حکومت است و خانوادهها، پدر و مادر، اهل شهر و محله هیچ کدام مسئولیتی ندارند.
🔸لذا هیچ نقص و خطا و کمکاری نباید از حکمرانان اتفاق بیافتد و اگر نقصی بود و یا خطایی به جهت ناآگاهی و یا اشتباه انسانی هم صورت گرفت بدون تردید جفا و خیانت از سوی حکومت به مردم است و باید پاسخگو باشد. لذا افراد جامعه باید فقط حکومت و دولتهای غیر همسوی با خودشان را مقصر همه عقبماندگیها و مشکلات بدانند و عليه آنها اعتراض کنند.
🔹از مجموع این سخنان استفاده میشود که تنها مسئولیت مردم در فرایند رفاه و پیشرفت جامعه، اعتراض به حکومت است و در بقیه موارد باید بنشینند و منتظر خدمات حداکثری دولت باشند. اگر بخشی از این خدمات دیر شد و یا کم وزیاد شد فقط باید اعتراض کنند و هیچ تکلیف و وظیفه ای برای کمک به حکومت و جبران عقبماندگیها ندارند.
🔹این تلقی در فرهنگ عمومی هم منتشر شده است و جا افتاده است و برخی از افراد جامعه هم این انگاره را پذیرفته و به نسل بعدی انتقال داده اند. آنچنان این دوگانه متقابل در جامعه ایرانی نهادینه شده است که اکثر افراد خود را خارج از دولت و طلبکار از دولت می دانند حتی حقوق بگیران دولت و بخصوص کسانی که روزی از مسئولان دولتی بودند و امروز به هر دلیلی در سمتهای دولتی کلان حضور ندارد اما همچنان از حقوق و مزایای دولتی استفاده میکنند.
🔸از اینرو، در فرهنگ سیاسی بخشهای زیادی از جامعه، #منفعت_شخصی اساس رفتارهای اجتماعی و سیاسی است و هیچ درکی از #منافع_عمومی وجود ندارد و این افراد وجود مسئولیت و وظیفه را از خود و سایر مردم نفی کرده اند وحتی نزد آنان بار معنایی منفی پیدا کرده است تا جایی که اگر به نسبت به کار کسی گفته شود «وظیفه ات هست» انگار بزرگترین فحش را به او داده ای. اگر کسی هم کاری انجام میدهد حتی اگر هزینه ان را هم دریافت کند او وظیفه ای نداشته است و صرفا لطفی کرده و بر دیگران منتی دارد.
🔸 در این فرهنگ سیاسی و اجتماعی، افرادجامعه مسئول و پاسخگو در برابر کارها و نقش اجتماعی خود نیستند. مثلا فروشندگی نه یک نقش اجتماعی و پذیرش مسولیت اجتماعی است بلکه یک انتخاب شخصی است و هرکس با هرکه دوست دارد معامله میکند و با دیگری معامله نمی کند و خدمات خود را سلب می کند و هیچ حقی هم ندلرند که از چرایی این عمل او پرسش کنند و او هم به هیچ کسی پاسخگو نیست. ریختن زباله در خیابان، آزار و اذیت همسایهها، بلند کردن صدای ضبط ماشین، عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، بی توجهی به سالخوردگان در مترو و اتوبوس، توهین و دعواهای خیابانی، عدم وجدان کاری و رعایت نظم، بیارزشی وقت و اتلاف سرمایهها و ... و صدها روحیه و کنش دیگر نشانههایی از اعتقاد به نظریه "مطالبهی رفاه بدون هزینه و بدون مسئولیت" است.
#مسئولیت_اجتماعی
#منفعتطلبی
#منفعت_شخصی
#منافع_عمومی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121