eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
458 عکس
127 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 غرب‌شناسی اجتهادی بر بنیان‌های حکمت‌متعالیه (مقدمه‌ای بر بررسی نقش استاد شهید مطهری در تحلیل و نقد مدرنیته) 🔹فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی استاد شهید آیت الله مطهری بزرگترین متفکر دوران معاصر است که برپایه معارف اصیل قرآنی و حکمت متعالیه به شناخت عمیق تمدن غرب و بنیان‌های مدرنیته پرداخته است و تلاش گسترده‌ای داشت تا با وجوه مختلف تمدن غرب و مدرنیته آشنا شود و به تحلیل حکیمانه و نقد و ارزیابی منصفانه‌ی آن بپردازد و تا جامعه‌ی اسلامی را از افراط و تفریط در مواجهه با تجدد و مدرنیته و همچنین علم و فناوری باز دارد و بنیان‌های فلسفی و اجتهادی نسبت اسلام با مقتضیات و نیازهای زمان را فراهم کند و اصول فکری نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی را تفسیر و تدوین کند. 🔹 هیچ کدام از آثار ارزشمند و تاریخ ساز استاد شهید مطهری خالی از تحلیل حکیمانه و نقد منصفانه‌ی بنیان‌ها و نتایج تجدد و مدرنیته نیست. از این رو، عموم آثار ارزشمند و مبتکرانه و خلاقانه‌ی ایشان سازنده‌ی در رویارویی فلسفی و نسبت تمدنی با تفکر و تمدن غربی است. ✔️ مقدمات، تعلیقات و پاورقی‌های مفصل ایشان به کتاب وزین که حقیقتا یک شاهکار بزرگ فلسفی در عصر جدید است ✔️ ✔️ و تحلیل فروبست‌های تمدن غرب و مدرنیته براساس نظریه‌ی فطرت ✔️ ✔️ ✔️ و نقد انسان‌شناسی سقراط، رواقیون، هابز، کانت، نیچه، هایدگر ✔️ ✔️ ✔️ ✔️ ✔️و ده‌ها اثر دیگر 🔸توجه فلسفی ایشان به بیکن، دکارت، روسو، هیوم، کانت، هگل، لامارک، کنت، داروین، مارکس، اسپنسر، دورکیم، راسل، نیچه، ویلیام جیمز، فروید، برگسون، سارتر(ر.ک: علی دژکام، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد مطهری) و همچنین ارائه‌ی تحلیل‌های انتقادی از لیبرالیسم، ناسیونالیسم، مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم از منظر فلسفی، معرفت‌شناسی، فلسفه‌ی دین، فلسفه‌ی اخلاق و فلسفه‌ی اجتماع، تعلیم و تربیت، شخصیتی استثنایی برای ایشان به وجود آورده بود که اعتماد حضرت امام خمینی و علامه‌ی طباطبایی و سایر بزرگان و متفکران انقلاب را در پی داشته است. 🔹بواسطه‌ی همین عمق فکری و گستره‌ی دانشی و تحلیلی ایشان است که حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای ایشان را متفکر، فیلسوف و نظام جمهوری اسلامي ايران معرفی می‌کند و شخصیت او را در این زمینه بی‌بدیل می‌داند و هنوز هم بعد از حدود نیم قرن از شهادت ایشان در تمنای امتداد شخصیت و تفکر استاد شهید مطهری هستند. 🔸اما متاسفانه برخی از اهل منبر و اهل رسانه و تبلیغات که گرایش‌‌های غرب‌ستیزانه دارند و انقلاب اسلامی را در حد نفی مدرنیته و تجدد فرو می‌کاهند به جای مطالعه‌ی آثار و اندیشه‌های استاد شهید و پی بردن به عمق آنها در رسانه‌ها و مکتوبات خود به تفسیرهای غلط و تقلیل‌گرایانه از فیلسوف انقلاب و متفکر جامع ما می‌پردازند و او را در حد یک روشنفکر، پاسخ‌گو به شبهات حزب توده، متکلم مخالف مسیحیت معرفی می‌کنند و به مخاطب طوری القا می‌کنند که دوران فکر و اندیشه‌ی فیلسوف انقلاب و متفکر جامع اسلام، به سر آمده است و باید به افراد دیگری مراجعه کنند تا بتوانند بنیان‌های غرب و مدرنیته را بشناسند و از مکتب انقلاب اسلامی دفاع کنند. 🔹مهمترین کسی که در برابر این جریانات ایستاده‌ است حضرت امام خمینی و آیت الله العظمی خامنه‌ای است که بارها و بارها بر حفظ و مطالعه و ترویج و امتداد آثار و اندیشه‌های استاد شهید مطهری تاکید داشته اند. مهمتر اینکه حضرت آقا هر ساله همه‌ی اقشار جامعه از جمله دانشجویان و معلمان، طلاب و مبلغان، اندیشمندان و عالمان را به مطالعه‌ی عمیق آثار و اندیشه‌های استاد شهید مطهری دعوت می‌کند و بسیار کم به دیکر متفکران انقلاب اسلامی ارجاع داده‌اند. چرا که بهترین شارح برای اندیشه‌های امام خمینی و بهترین مفسر و سخنگو برای انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری است و منصفانه‌ترین تحلیل‌ها و انتقادات را از بنیان‌های فکری و فلسفی مدرنیته و متفکران تمدن غرب ارائه داده است که نه به و تجددگریزی می‌انجامد و نه به و علم‌زدگی منتهی می‌شود. 🔴 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121/1303
📌 نقش غرب‌ستیزان در بی‌اعتمادی مردم 🔸 ابن روزها در جلسات مختلف با بسیاری از جوانان تحصیل کرده، دانشجویان و طلاب، شنیده می‌شود که روحانیت ضد علم و تمدن است و کشور را از تمدن و پیشرفت باز داشته است. هر چند این اظهار نظر در ابتدا بسیار عجیب می‌نماید اما علی‌رغم پیشرفت‌های بزرگ کشور، فضای منبرها و دوره‌های به اسم بصیرت و ... موهم این توهم خطرناک است. 🔹 براساس رصد میدانی، یکی از علل اصلی بدبینی مردم به جریان انقلابی، گسترش توهم و توسط برخی از منبری‌های معروف در لایه‌های مختلف جریان انقلابی و موسسات فرهنگی و مذهبی به اسم فلسفه‌ی ... ، تفکر و علوم نوین، حکمرانی و ... است. 🔸 غرب‌ستیزان بر پایه‌ی مبنای وارداتی از غرب، به نفی حجیت عقل و انکار ارزش علم می‌پردازند و انقلاب اسلامی را صرفا شورشی علیه علم و تمدن جلوه می‌دهند. این افراد به تحریف به عنوان یکی از اصول انقلاب اسلامی و تبدیل آن به و مشغولند و چنین وانمود می‌کنند که تفکر امام خمینی و سایر متفکران مسلمان هم مانند آنها بوده است. لذا مثل آب خوردن تفکر امام خمینی و سایر متفکران اسلامی را تحریف می‌کنند و آن را به غرب_ستیزی و و و و تفسیر می‌کنند. 🔹 رواج و تبلیغ گسترده‌ی این اندیشه‌ی خطرناک در رسانه‌های مذهبی و هیئات مذهبی و حتی در برخی از منبرهای اماکن مقدس، موهم ضدیت انقلاب و حوزویان با علم و تمدن شده است و نسل جوان تحصیل کرده را به انقلابی و آینده‌ی کشور بدبین ساخته است. 🔸امروزه، بسیاری از نسل جوان و تحصیل کرده این احساس را دارد که روحانیت با علم و عقل، پیشرفت و ترقی، رشد اقتصادی و نوگرایی و خلاقیت ضد هستند و راه هرگونه ارتباط با دنیا را بسته‌اند. 🔹 امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) بارها و بارها تذکر دادند که مقدسین، این مارهای خوش خط و خال، مانع بزرگ پیشرفت و پویایی جامعه هستند و همواره موجب انحراف مسیر صحیح و مشغول داشتن مردم به مسائل فرعی هستند. 🔸 امروز همان مقدسین و مرتجعین دیروز در لباس جدید و با شعار‌های جذاب تمدن‌سازی و حکمرانی، بسیاری از منبرها و رسانه‌های انقلاب اسلامی را فتح کرده‌اند و در مراکز تصمیم سازی کشور نفوذ کرده‌اند و در حال تخریب موریانه وار حکمت و فقاهت انقلاب اسلامی هستند و از وجود اشکالات بنیادین در مکتب امام خمینی و متفکران اصیل انقلاب و پایان ظرفیت آن مکتب و تراث سخن می‌گویند و به طور علنی برخی از اهل التقاط و استحسانات ذوقی را به عنوان جانشین حکمت و فقاهت انقلاب اسلامی معرفی و ترویج می‌کنند. 🔹 فلسفه و تفکر انقلاب اسلامی ایران در معرض یک تحریف پنهان و تخریب تدریجی قرار دارد که غفلت از آن به بهانه‌هایی نظیر استفاده از همه‌ی ظرفیت‌ها و وحدت جبهه‌ای، ... موجبات پشیمانی در آینده را به همراه خواهد داشت. ۱۴۰۲/۱۱/۱۴ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1597
📌 عقلانیت جامع و نفی غرب‌ستیزی ❇️ پاسخی به یک پرسش سلام علیکم ممنون از لطف شما. 🔹تحلیل درست و عمیق از نسبت ما با غرب، علم و صنعت جدید، نیازمند به یک دستگاه فلسفی و نظری قدرتمند است که ابتدا نسبت ما را با هستی، انسان، عقل، معرفت، جامعه و تاریخ روشن کند. بدون این دستگاه فلسفی، این بحث به سرانجام نمی‌رسد. 🔸مهمترین بحث در این زمینه، تفکیک میان از است. ❇️ الف: عقل در حکمت متعالیه و اجتهاد عمیق شیعی، عقل حجت الهی و قوه‌ی ادراک کلیات است که در همه‌ی افراد نوع بشر به ودیعه نهاده شده است و مایز انسان از حیوان است و امکان شناخت واقعیت‌ها را آنگونه که هست و دستیابی به حقایق را دارد و امکان تشخیص صحیح از خطا را دارد. در این نگرش، اراده‌ها تابع عقل و معرفت است و نه بالعکس. براین اساس عقل، حقیقتی است که شرقی و غربی، و همچنین دینی و غیردینی ندارد. بلکه، عقل حقیقت الهی و نور وجودی انسان است و محصولات عقل، یا کاشف از واقع است و در این صورت صادق؛ یا غیر مطابق با واقع است و کاذب خواهد بود. حال فرقی نمی‌کند عالِم مومن باشد یا کافر، غربی باشد یا شرقی؛ قدیمی باشد یا جدید؛ سنتی باشد یا مدرن. بنابراین هر گزاره‌ی علمی در هر فرهنگی یا صادق است و قابل استناد و بهره‌برداری و یا کاذب است و غیر قابل استناد و ناسودمند. ❇️ ب: عقلانیت 🔹 اما ماهیت ، کاملا متمایز از ماهیت است. عقلانیت، دستگاه مفهومی و محاسباتی نظام یافته توسط عالِم است که به تبیین و ارزش‌گذاری مصالح و منافع می‌پردازد و کاملا مبتنی بر نیازها و خواسته‌های فاعل شناسا و جامعه‌ای است که این عقلانیت در آن متولد شده است. عقلانیت ها و ایدیولوژی‌ها جهت‌دار هستند و براساس درکی از مصلحت و منفعت سامان می‌یابد و به سازماندهی وقایع و حقایق و همچنین ساخت اعتباریات و نظریات می‌پردازد. عقلانیت های جهت‌دار، نیز دو گونه است: ۱. عقلانیت محدود و ۲. عقلانیت جامع. 🔸عقلانیت محدود، حیات انسانی را در یک لایه‌ی محدود می‌نگرد و همه امور انسانی را در همان سطح تحلیل و تبیین می‌کند. به طور مثال، عقلانیت مادی، با تقلیل واقعیت انسانی به امر طبیعی و حیوانی، فقط به جوانب وجودی طبیعت انسانی می‌نگرد و از همین منظر، همه‌ی امور انسانی و اجتماعی را معنا می‌کند و نظم می‌دهد. همچنین، عقلانیت باطنی که همه‌ی امور انسانی را تأویل می‌کند و در قلمرو جنبه‌های انفسی معنا می‌کند و نظم می‌دهد. 🔹 اما عقلانیت جامع، عقلانیتی است که هم از دست‌آوردهای علمی و معرفتی طبیعت‌گرایانه استفاده اجتهادی می‌کند و هم از ره‌آورد باطن‌گرایان بهره‌مند می‌شود اما تلاش می‌کند که از این محدودیت‌ها نجات یابد و در افق متعالی و گسترده‌تری، واقعیت‌های چند لایه را ببیند و حقایق چند ساحتی رادر یک شبکه‌ی معرفتی منسجم و هماهنگ ادراک کند و به نفی هیچ لایه‌ای از واقعیت و ساحتی از حقیقت نپردازد. ❇️ ج: عقلانیت انقلاب اسلامی 🔸 باتوجه به مطالب فوق، می‌توان گفت از نوع عقلانیت های جامع و هماهنگ است که به همه‌ی ابعاد وجودی وقایع و ساحت‌های مختلف حقایق توجه دارد و در کنار قرآن و سنت و علوم اسلامی ریشه دار در فرهنگ و تمدن اسلامی از همه‌ی دستاوردهای علمی و عقلی بشریت به نحو حکیمانه و اجتهادی استفاده می‌کند و هیچ معرفت عقلی و گزاره‌ی علمی صادق را به هیچ بهانه‌ای کنار نمی‌گذارد؛ بلکه آنها را تحت عقلانیت توحیدی و در مسیر تحقق حیات طیبه‌ی انسانی، بازخوانی و بازسازی اجتهادی می‌کند. بنابراین عقلانیت انقلاب اسلامی در میانه‌ی دوگانه‌ی جعلی و قرار دارد. براین اساس نه تقلید و التقاط از مکاتب و علوم غربی راهگشای مشکلات جامعه‌ی ماست و نه تحجر، تضاد و ستیز با علم و تمدن درمانگر دردهای ماست. بلکه و اجتهاد عمیق در معارف اسلامی و دستاوردهای بشری می‌تواند فروبست‌ها را بگشاید. ❇️ د: مشکل عقلانیت غربی 🔹 مشکل غرب در بطلان همه‌ی قضایای علمی و معرفتی و صنعتی آن نیست. بزرگترین مشکل در عقلانیت غربی است که بر تحویلی‌نگری و تقلیل گرایی هستی شناختی، انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی استوار است. متفکران غربی، واقعیت را به طبیعت تقلیل داده و انسان رادر سطح حیوان پایین آورده‌اند و از همین منظر، تمام ظرفیت عقل بشری را در کشف ابعاد طبیعی جهان و لایه‌ی حیوانی انسان به کار گرفته‌اند و حقایق زیادی را کشف کرده‌اند و بر ذخیره‌ی دانایی بشریت افزوده‌اند. معرفت‌هایی که در مقام توصیف و تبیین، بسیار مهم و غیرقابل انکارند. اما مشکل این جاست که براساس آن دستگاه ذهنی و عقلانیت حاکم، حکم به حصر واقعیت در جنبه مادی و حیوانی می‌کند و برهمین اساس، توصیه‌های اخلاقی و حقوقی می‌کند که قطعا ناقص و ناکارآمد است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1600
📌 مصائب حوزه در پی یادداشت در بی‌اعتمادی مردم یکی از فضلای فعال فرهنگی مطلبی را متذکر شدند که قابل تامل است. آن مطلب بدین شرح است: سلام جریانی که فرمودید شکل شبه نخبگانی دارد. علاوه بر آن، جریان های عامیانه طب اسلامی و طب سنتی و مشابه های آن (علم هیات و تنجیم و ... که علم جدید را با مبانی عوامانه ای مثل یهودزدگی و فراماسونری و ... به کلی نفی می کنند) که متاسفانه در بین طلاب بسیار رایج شده است به این تلقی که حوزه است، بسیار دامن می زند. این هم مصیبتی است. طلابی که توان و درک کار علمی دینی ندارند، برای کسب رضایت عمومی و کسب احساس کاذب حیات و نشاط وارد این حوزه ها می شوند و ریشه حوزه را می زنند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1601
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۲ از ۵۰ 🔸 این نگرش عمیق به جریانات و تحولات فکری و اجتماعی با مطالعه‌ی کتاب (انسان و ایمان، جهان‌بینی توحیدی، وحی و نبوت، انسان در قرآن، جامعه و تاریخ و ... ) به تدریج گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شد. هرچقدر بیشتر در این کتاب‌ها غور می‌کردم بیشتر به نقش عقل و ایمان در زندگی انسان و سامان دادن به تصمیمات و فعالیت‌های انسان به عنوان دوبال پرواز و تعالی انسان پی می‌بردم و روشن‌تر می‌شد که هر کدام بدون دیگری ناقص است و به انحراف و التقاط می‌انجامد از این‌رو، دین اسلام، عقلانی‌ترین دین و مکتب برای رشد و تعالی همه‌جانبه‌ی انسان در همه عرصه‌های حیات است؛ چون را به عنوان یک منبع معتبر به رسمیت شناخته است و فهم عمیق وحی و دست‌یابی به ایمان حقیقی را ره‌آورد اجتهاد و توسعه عقل و باور قلبی به حقایق هستی معرفی می‌کند که در قالب یک جهان‌بینی واقع‌نما (رئالیسم) و مکتب جامع ناظر به مصالح و مفاسد واقعی و مبتنی بر ارزش‌های فطری و اصول عقلی و شرعی سامان یافته است. 🔹بخصوص با کتاب افق جدیدتری برایم از مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی آشکار شد و موجب شد که لایه‌های عمیق‌تری از عناصر جامعه و عوامل محرک تاریخ آشکار شود و با اندیشه‌های فیلسوفان غربی و بخصوص آشنا شوم. این اولین باری بود که با متن یک کتاب اعتقادی و کلامی مواجه شدم که از جامعه و تاریخ بحث می‌کند و طرح بدیعی برای تبیین فلسفی ماهیت جامعه و فلسفه تاریخ و قواعد تحول و تطور تاریخ ارائه می‌دهد. انصافا شناخت فلسفی ماهیت تحولات تاریخی و تغییرات اجتماعی به تفسیر استاد مطهری براساس حکمت متعالیه یک نعمت بزرگی بود که در آن دوران نصیبم شد و موجب شد که افراط و تفریط در برابر تحولات تاریخی و تغییرات اجتماعی برحذر باشم. برای این منظور به دنبال الگوی استاد مطهری برای مواجه با تحولات زمانه و نیازها و مقتضیات انسان معاصر بودم. 🔸پس از پرس و جو و انس با آثار استاد مطهری علاوه بر کتاب پانزده گفتار به کتاب عمیق و نوآورانه‌ی (که بعدها به اسلام و نیازهای زمان تغییر نام داد) رسیدم. حقیقتا این کتاب نقش بسیار مهمی در ساختار اندیشه‌ای من داشته و دارد. در این کتاب بود که ارزش و اهمیت دانش فقه و علم اصول فقه و تراث فقیهان و اصولیان برایم آشکار شد و به خطر ، و بیشتر از گذشته واقف شدم. 🔸با مطالعه‌ی این کتاب و سایر آثار مرتبط از استاد مطهری همچون کتاب خاتمیت، مقاله «اصل اجتهاد در اسلام» و مقالات ابتدایی کتاب بیست گفتار فهمیدم که جریان‌های با نفی حسن و قبح عقلی ارزشهای اخلاقی و با نفی حجیت عقل و اصل اجتهاد در اسلام، جریان‌های بسیار موثری در تغایر و تقابل با عقلانیت جامعه اسلامی (حکمت و فقاهت) بوده و توانسته‌اند جامعه اسلامی و شیعی را که با حکومت صفویه در مسیر پیشرفت و تکامل قرار گرفته بود، گرفتار امور فرعی و متحجرانه کند و به تضعیف نقش فقاهت و حکمت در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی و تغییر مبانی کلامی و قواعد اصولی دانش فقه بپردازد و به همین سبب فقهای اصولی و مجتهدان از عرصه‌ی فکر و سیاست کنار زده شدند و محدثین و خطبای اخباری جایگزین آنها شدند و همین موجب عقب‌ماندگی فکری و فرهنگی جامعه و تضعیف بنیان‌های عقلانی و نظری حکومت صفویه در عرصه‌های مختلف شد و بالتبع موجب تضعیف حاکمان صفویه و نظریه حکومت و مشروعیت آن شد. لذا دولت صفویه، امکان بسیج مردم برای مقاومت در برابر حمله‌ی سپاه بدوی محمود افغان را نداشت و به بدترین نحو ممکن شکست خورد و مال و ناموس مردم به تاراج رفت، چون ارتباطی با زندگی مردم و واقعیت‌های اجتماعی نداشت 🔹 با کتاب دوگانه‌های تجدد یا تحجر، تحول یا سکون، پیشرفت یا پسرفت، خودباوری یا خودباختگی در برابر تمدن غرب و شرق بیشتر برجسته شد و مشخص شد که به سادگی نمی‌توان با علم، فناوری و پیشرفت‌های تمدن غرب و نظریه‌های ستیزه‌جویانه و نسبی گرایانه‌ای شرق مواجهه شد و به یا حکم کرد و خطابه خواند؛ بلکه به فهم عمیق از علم و فلسفه اسلامی و روش‌شناسی اجتهاد و همچنین درک عمیق علم و تمدن غربی نیاز است. بدون چنین دستگاه فکری عمیقی نمی‌توان حرکت صحیحی داشت. 🔸 این طور فهمیدم که به نظر استاد مطهری، مشکل جریان‌های و ، نداشتن شناخت عمیق از عمق دستگاه حکمت و فقاهت اسلامی و ضعف در درک درست و عقلانی از تحولات بشری و پیشرفت‌های علمی و فناورانه در غرب و ریشه‌های فکری آنها است. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1843
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۱۷ از ۵۰ 🔹 از نکات بسیار مهم و قابل توجهی که از مطالعه‌ی عمیق آثار استاد شهید مطهری به دست آمد این است که ایشان در عین حال که با دقت فلسفی به فهم و بررسی فلسفه‌های غربی می‌پردازد و نقدهای جدی و بنیانی به آنها دارد و همچنین به نقد جریان‌های غرب‌گرای راست و چپ می‌پرداخت و را بزرگترین آفت گروه‌ها و جامعه‌ی اسلامی معرفی می‌کرد اما هیچ‌گاه به و منتهی نشد و هیچ گاه حکم به تکفیر و تحریم اندیشه‌های غربی و شرقی صادر نکرد و هیچ شخصی را از مطالعه‌ی عمیق و اجتهادی آثار متفکران و فیلسوفان غربی منع نکرد بلکه مطالعه‌ی بخشی از آن را برای روحانیون، اساتید و طلاب از اوجب واجبات معرفی می‌کرد.(ر.ک: جامعه و تاریخ در قرآن) برخلاف برخی از جریانات چپ اسلامی که علیرغم استفاده حداکثری خود از اندیشه‌های سوسیالیستی و منطق هگلی و مارکسیستی و استفاده از آن در دین‌شناسی و تجدیدنظرطلبی در بنیان‌های حکمی و فقهی، به نفی مطلق غرب و تحریم و تکفیر آن می‌پردازند و طلاب و روحانیون و مسئولان کشور را از مطالعه‌ی هرگونه کتابهای غربی (البته فقط لیبرال و سرمایه‌داری) باز می‌دارند. 🔸اگر به آثار و اندیشه‌های متفکران انقلاب اسلامی به درستی مراجعه شود روشن می‌شود که و موجود در جریانات چپ اسلامی، هیچ نسبتی با اندیشه اسلامی و عقلانیت الهی ندارد بلکه محصول نگرش‌های ستیزه جویانه‌ی سوسیالیستی و منطق دیالکتیکی و‌ کل‌گرایی برآمده از تمدن غرب است که در واقع شورش بخشی از غرب علیه بخش دیگر آن است. 🔹این حس از عقلانیت و اندیشه‌ی متعالی اسلام، بعد از انس زیاد با آثار استاد برای هر انسان هم به وجود می‌آید؛ یعنی به سنت‌ها و علوم اسلامی و هویت و ارزش‌های تاریخی خود باور و اعتماد داری و به هیچ وجه از اصالت‌ها و سرمایه‌های علمی خود دست بر نمی‌داری و به نقد عمیق و اجتهادی غرب می‌پردازی اما با کینه و نفرت، تحریم و تکفیر، توهین و ناسزا با آنها مواجه نمی‌شوی؛ بلکه درصدد بهره‌گیری اجتهادی و حکیمانه خواهی بود. به اعتقاد استاد شهید مطهری، جامعه هم همین گونه است. برخی از جوامع به نحو التقاطی از سایر جوامع استفاده می‌کند و در آن هضم می‌شود، برخی متحجرانه مانع هرگونه ارتباط و بهره‌گیری می‌شوند و به ایستایی و توقف مبتلا می‌شوند، اما برخی از جوامع فعال و پویا به نحو اجتهادی و حکیمانه و منصفانه با سایر جوامع بشری ارتباط سازنده و تبادل فرهنگی دارند و از میراث و تجارب سایر جوامع استفاده می‌کند و به بالندگی و پویایی خود می‌افزاید: «ملاک اینکه ما یک تمدن را التقاطی بدانیم- یعنی ماهیت جداگانه برایش قائل نباشیم- یا اصیل بدانیم چیست؟ هیچ تمدنی نیست که از تمدنهای دیگر استفاده نکرده باشد ولی استفاده کردن‏ها دو جور است. یک تمدن که استفاده می‌کند مثل بعضی از طلبه‏‌هاست که همه معلوماتش محفوظاتی است که از این و آن گرفته است، ولی یک تمدن دیگر خودش مثل یک موجود زنده‌ای است که از مواد موجود تغذیه می‌کند، ممکن است از هزار ماده تغذیه کند ولی بالاخره خودش حیات مستقل دارد و از مواد بیرونی به عنوان ماده غذایی استفاده می‌کند نه اینکه مجموع آنها را کنار هم گذاشته و اسمش شده تمدن؛ و این اختلاف در کیفیت استفاده، بستگی دارد به روح تمدنها. اگر روح تمدنی با تمدنهای دیگر تفاوت داشته باشد ماهیت جداگانه‌ای دارد و اگر نه، نه. در مورد روح تمدنها گفته‌اند مثلاً تمدن یونانی یک تمدن عقلی است یعنی بیشتر به فلسفه بستگی دارد، به هر قسمتش نگاه کنید بالاخره به فلسفه ختم می‌شود. تمدن اسلامی را تمدن مذهبی و معنوی می‌دانند. تمدن روم راتمدن هنری، وهمچنین.» (نقدی بر مارکسیسم،م.آثار، ۱۳، ص۸۰۴) 🔸«در جامعه ما سه طبقه وجود دارد: طبقه‏‌ای که بیشتر اظهار علاقه به دینداری می‌کنند- و در جامعه ما که جامعه اسلامی است بیشتر اظهار علاقه به اسلام می‌کنند- وفکر می‌کنند که لازمه مسلمانی ودینداری این است که به پدیده‌های جدید وتغییراتی که در زمان پیدا می‌شود با نظر بدبینی نگاه کنیم و آنها رابه چشم اموری که بر ضد دین به وجود آمده است ببینیم. ... در نقطه مقابل، یک عده دیگر قرار دارند که به نام تمدن و توسعه علم و مقتضیات زمان پیوند خودشان را با دین و حقایق دینی بریده‌‏اند. اینها از هر چیزی‏ که بوی قدمت بدهد گریزانند و از نظر این طبقه کلمه «قدمت» که به معنی سابقه زمانی بیشتر داشتن است، مساوی است با کهنگی، ... ما دراینجا که خود راپاسدار معارف اسلامی می‌دانیم باید یکی از وظایف خودمان رااین بدانیم که ازروی مبانی دقیق علمی، فلسفی، اجتماعی و مطالعات زیاد تاریخی، این راه را درمیان این دو دسته مفرط و مفرّط، در جامعه مشخص کنیم.»(پانزده گفتار،۳۴-۴۸) 🛑 ادامه دارد... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1876