📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۲ از ۵۰
🔸 این نگرش عمیق به جریانات و تحولات فکری و اجتماعی با مطالعهی کتاب #مقدمهای_بر_جهانبینی_اسلامی (انسان و ایمان، جهانبینی توحیدی، وحی و نبوت، انسان در قرآن، جامعه و تاریخ و ... ) به تدریج گستردهتر و عمیقتر میشد. هرچقدر بیشتر در این کتابها غور میکردم بیشتر به نقش عقل و ایمان در زندگی انسان و سامان دادن به تصمیمات و فعالیتهای انسان به عنوان دوبال پرواز و تعالی انسان پی میبردم و روشنتر میشد که هر کدام بدون دیگری ناقص است و به انحراف و التقاط میانجامد از اینرو، دین اسلام، عقلانیترین دین و مکتب برای رشد و تعالی همهجانبهی انسان در همه عرصههای حیات است؛ چون #عقل را به عنوان یک منبع معتبر به رسمیت شناخته است و فهم عمیق وحی و دستیابی به ایمان حقیقی را رهآورد اجتهاد و توسعه عقل و باور قلبی به حقایق هستی معرفی میکند که در قالب یک جهانبینی واقعنما (رئالیسم) و مکتب جامع ناظر به مصالح و مفاسد واقعی و مبتنی بر ارزشهای فطری و اصول عقلی و شرعی سامان یافته است.
🔹بخصوص با کتاب #جامعه_و_تاریخ افق جدیدتری برایم از مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی آشکار شد و موجب شد که لایههای عمیقتری از عناصر جامعه و عوامل محرک تاریخ آشکار شود و با اندیشههای فیلسوفان غربی و بخصوص #مارکسیسم آشنا شوم. این اولین باری بود که با متن یک کتاب اعتقادی و کلامی مواجه شدم که از جامعه و تاریخ بحث میکند و طرح بدیعی برای تبیین فلسفی ماهیت جامعه و فلسفه تاریخ و قواعد تحول و تطور تاریخ ارائه میدهد. انصافا شناخت فلسفی ماهیت تحولات تاریخی و تغییرات اجتماعی به تفسیر استاد مطهری براساس حکمت متعالیه یک نعمت بزرگی بود که در آن دوران نصیبم شد و موجب شد که افراط و تفریط در برابر تحولات تاریخی و تغییرات اجتماعی برحذر باشم. برای این منظور به دنبال الگوی استاد مطهری برای مواجه با تحولات زمانه و نیازها و مقتضیات انسان معاصر بودم.
🔸پس از پرس و جو و انس با آثار استاد مطهری علاوه بر کتاب پانزده گفتار به کتاب عمیق و نوآورانهی #اسلام_و_مقتضیات_زمان (که بعدها به اسلام و نیازهای زمان تغییر نام داد) رسیدم. حقیقتا این کتاب نقش بسیار مهمی در ساختار اندیشهای من داشته و دارد. در این کتاب بود که ارزش و اهمیت دانش فقه و علم اصول فقه و تراث فقیهان و اصولیان برایم آشکار شد و به خطر #اشعری_گری، #اخباری_گری و #نسبیگرایی_اخلاقی بیشتر از گذشته واقف شدم.
🔸با مطالعهی این کتاب و سایر آثار مرتبط از استاد مطهری همچون کتاب خاتمیت، مقاله «اصل اجتهاد در اسلام» و مقالات ابتدایی کتاب بیست گفتار فهمیدم که جریانهای #اشعری_مسلک با نفی حسن و قبح عقلی ارزشهای اخلاقی و #اخباریگری با نفی حجیت عقل و اصل اجتهاد در اسلام، جریانهای بسیار موثری در تغایر و تقابل با عقلانیت جامعه اسلامی (حکمت و فقاهت) بوده و توانستهاند جامعه اسلامی و شیعی را که با حکومت صفویه در مسیر پیشرفت و تکامل قرار گرفته بود، گرفتار امور فرعی و متحجرانه کند و به تضعیف نقش فقاهت و حکمت در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی و تغییر مبانی کلامی و قواعد اصولی دانش فقه بپردازد و به همین سبب فقهای اصولی و مجتهدان از عرصهی فکر و سیاست کنار زده شدند و محدثین و خطبای اخباری جایگزین آنها شدند و همین موجب عقبماندگی فکری و فرهنگی جامعه و تضعیف بنیانهای عقلانی و نظری حکومت صفویه در عرصههای مختلف شد و بالتبع موجب تضعیف حاکمان صفویه و نظریه حکومت و مشروعیت آن شد. لذا دولت صفویه، امکان بسیج مردم برای مقاومت در برابر حملهی سپاه بدوی محمود افغان را نداشت و به بدترین نحو ممکن شکست خورد و مال و ناموس مردم به تاراج رفت، چون ارتباطی با زندگی مردم و واقعیتهای اجتماعی نداشت
🔹 با کتاب #اسلام_و_نیازهای_زمان دوگانههای تجدد یا تحجر، تحول یا سکون، پیشرفت یا پسرفت، خودباوری یا خودباختگی در برابر تمدن غرب و شرق بیشتر برجسته شد و مشخص شد که به سادگی نمیتوان با علم، فناوری و پیشرفتهای تمدن غرب و نظریههای ستیزهجویانه و نسبی گرایانهای شرق مواجهه شد و به #غربستیزی یا #غربگرایی حکم کرد و خطابه خواند؛ بلکه به فهم عمیق از علم و فلسفه اسلامی و روششناسی اجتهاد و همچنین درک عمیق علم و تمدن غربی نیاز است. بدون چنین دستگاه فکری عمیقی نمیتوان حرکت صحیحی داشت.
🔸 این طور فهمیدم که به نظر استاد مطهری، مشکل جریانهای #غرب_ستیز و #غرب_گرا، نداشتن شناخت عمیق از عمق دستگاه حکمت و فقاهت اسلامی و ضعف در درک درست و عقلانی از تحولات بشری و پیشرفتهای علمی و فناورانه در غرب و ریشههای فکری آنها است.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#نقد
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1843