eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.3هزار دنبال‌کننده
495 عکس
143 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌تغییر مبانی کلام در حوزه‌ها از ظواهر امر اینگونه احساس می‌شود که انجمن کلام حوزه به مدیریت آقایان برنجکار و محمد تقی سبحانی، برنامه‌ی گسترده‌ای را برای ترویج و گسترش جریان ضد فلسفی مشهد (موسوم به تفکیک) در حوزه علمیه قم و شهرستان‌های مختلف طراحی کرده‌اند و درصدد یاریگری گسترده و تغییر مبانی فکری طلاب جوان از بنیان‌های فلسفی به سمت نگرش‌های نواخباری و ایمان‌گرایی غیر حکمی هستند. از آنجا که کلام و الهیات اسلامی بنیان تمدن و علوم اسلامی است و نقش تعیین کننده‌ای در چارچوب نظری و دستگاه محاسباتی افراد جامعه دارد لازم است دلسوزان جریان عقلانیت دینی و حکمت اسلامی تحلیلی از فعالیت‌های گسترده‌ و متنوع این جریان داشته باشند؛ تا ضمن اطلاع از تلاش‌های آنها، زمینه‌ی جدال احسن و گفتگوهای عالمانه و حکیمانه را برای دفاع از بنیادهای حکمت و عقلانیت اسلامی را فراهم کنند. ان‌شاءالله ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 بنیادی‌ترین تفاوت 🔹بنیادی‌ترین تفاوت مکتب فقاهت و اجتهاد با سایر جریان‌ها از جمله اخباری‌گری و چپ اسلامی، مسئله است. جریان اجتهاد بر این اساس استوار است که عقل حجت الهی است و دارای اصول و بدبهیاتی است که شناخت واقعیت و درک حقایق را ممکن می‌سازد و به همین واسطه امکان شناخت هستی و اثبات خدا و باور به وحی و شریعت ممکن می‌شود. بر این اساس، منطق و علم اصول را شرط لازم فهم متون دینی (کتاب و سنت) می‌دانند و به اعتبارات و بنائات عقلا در فهم ضابطه‌مند متن و موضوعات اعتماد می‌کنند. 🔸اما جریان‌های مقابل، حجیت عقل را نفی می‌کنند و راه‌های دیگری را پیشنهاد می‌دهند. 🔹جریان سنتی البته اصل وجود عقل را می‌پذیرد و حتی حجیت آنرا در امور محسوس قبول دارد. اما به جهت اشتباهات مکرر در مباحث دور از حس، حجیت عقل را در امور معقول و فهم کتاب زیر سئوال می‌برد. 🔸اما جریان‌های بر اساس نظریه بر معرفت، عقل را از کاملا از اعتبار ساقط می‌کنند و آن را یک برساخته‌ی نفسانی (حب و بغض ها) و معلول ولایت سیاسی و ساختارهای اجتماعی می‌پندارند. بر این اساس حتی حجیت عقل را در امور محسوس هم نپذیرند و برخی از اهل خطابه منتسب به این جریان، استقلال عقل در شناخت واقعیت‌های محسوس و بدیهیات اولیه را می‌داند. لذا به تغییر منطق و فلسفه و روش‌شناسی معرفت دینی معتقدند. 🔹علی رغم اشتراکات میان جریان اخباری‌گری سنتی و چپ اسلامی در نتایج فکری و نفی حجیت عقل در امور معقول و دینی، نباید این دو جریان را شبیه هم پنداشت. چرا که جریان ، هیچ حقیقتی برای عقل و هیچ اعتبار مستقلی برای دریافت‌های عقلی در هیچ سطحی حتی محسوسات قائل نیستند و با ادعای ، مطلق معرفت‌های آدمی را تابع حب و بغض‌ها و ولایت‌های سیاسی و ساختارهای اجتماعی معرفی می‌کنند و بر این اساس، اصل صدق و کذب و کاشفیت در علوم را نفی می‌کنند و به تقسیم‌بندی سیاسی و اجتماعی اندیشه‌ها و علوم می‌پردازند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1793
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۲ از ۵۰ 🔸 این نگرش عمیق به جریانات و تحولات فکری و اجتماعی با مطالعه‌ی کتاب (انسان و ایمان، جهان‌بینی توحیدی، وحی و نبوت، انسان در قرآن، جامعه و تاریخ و ... ) به تدریج گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شد. هرچقدر بیشتر در این کتاب‌ها غور می‌کردم بیشتر به نقش عقل و ایمان در زندگی انسان و سامان دادن به تصمیمات و فعالیت‌های انسان به عنوان دوبال پرواز و تعالی انسان پی می‌بردم و روشن‌تر می‌شد که هر کدام بدون دیگری ناقص است و به انحراف و التقاط می‌انجامد از این‌رو، دین اسلام، عقلانی‌ترین دین و مکتب برای رشد و تعالی همه‌جانبه‌ی انسان در همه عرصه‌های حیات است؛ چون را به عنوان یک منبع معتبر به رسمیت شناخته است و فهم عمیق وحی و دست‌یابی به ایمان حقیقی را ره‌آورد اجتهاد و توسعه عقل و باور قلبی به حقایق هستی معرفی می‌کند که در قالب یک جهان‌بینی واقع‌نما (رئالیسم) و مکتب جامع ناظر به مصالح و مفاسد واقعی و مبتنی بر ارزش‌های فطری و اصول عقلی و شرعی سامان یافته است. 🔹بخصوص با کتاب افق جدیدتری برایم از مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی آشکار شد و موجب شد که لایه‌های عمیق‌تری از عناصر جامعه و عوامل محرک تاریخ آشکار شود و با اندیشه‌های فیلسوفان غربی و بخصوص آشنا شوم. این اولین باری بود که با متن یک کتاب اعتقادی و کلامی مواجه شدم که از جامعه و تاریخ بحث می‌کند و طرح بدیعی برای تبیین فلسفی ماهیت جامعه و فلسفه تاریخ و قواعد تحول و تطور تاریخ ارائه می‌دهد. انصافا شناخت فلسفی ماهیت تحولات تاریخی و تغییرات اجتماعی به تفسیر استاد مطهری براساس حکمت متعالیه یک نعمت بزرگی بود که در آن دوران نصیبم شد و موجب شد که افراط و تفریط در برابر تحولات تاریخی و تغییرات اجتماعی برحذر باشم. برای این منظور به دنبال الگوی استاد مطهری برای مواجه با تحولات زمانه و نیازها و مقتضیات انسان معاصر بودم. 🔸پس از پرس و جو و انس با آثار استاد مطهری علاوه بر کتاب پانزده گفتار به کتاب عمیق و نوآورانه‌ی (که بعدها به اسلام و نیازهای زمان تغییر نام داد) رسیدم. حقیقتا این کتاب نقش بسیار مهمی در ساختار اندیشه‌ای من داشته و دارد. در این کتاب بود که ارزش و اهمیت دانش فقه و علم اصول فقه و تراث فقیهان و اصولیان برایم آشکار شد و به خطر ، و بیشتر از گذشته واقف شدم. 🔸با مطالعه‌ی این کتاب و سایر آثار مرتبط از استاد مطهری همچون کتاب خاتمیت، مقاله «اصل اجتهاد در اسلام» و مقالات ابتدایی کتاب بیست گفتار فهمیدم که جریان‌های با نفی حسن و قبح عقلی ارزشهای اخلاقی و با نفی حجیت عقل و اصل اجتهاد در اسلام، جریان‌های بسیار موثری در تغایر و تقابل با عقلانیت جامعه اسلامی (حکمت و فقاهت) بوده و توانسته‌اند جامعه اسلامی و شیعی را که با حکومت صفویه در مسیر پیشرفت و تکامل قرار گرفته بود، گرفتار امور فرعی و متحجرانه کند و به تضعیف نقش فقاهت و حکمت در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی و تغییر مبانی کلامی و قواعد اصولی دانش فقه بپردازد و به همین سبب فقهای اصولی و مجتهدان از عرصه‌ی فکر و سیاست کنار زده شدند و محدثین و خطبای اخباری جایگزین آنها شدند و همین موجب عقب‌ماندگی فکری و فرهنگی جامعه و تضعیف بنیان‌های عقلانی و نظری حکومت صفویه در عرصه‌های مختلف شد و بالتبع موجب تضعیف حاکمان صفویه و نظریه حکومت و مشروعیت آن شد. لذا دولت صفویه، امکان بسیج مردم برای مقاومت در برابر حمله‌ی سپاه بدوی محمود افغان را نداشت و به بدترین نحو ممکن شکست خورد و مال و ناموس مردم به تاراج رفت، چون ارتباطی با زندگی مردم و واقعیت‌های اجتماعی نداشت 🔹 با کتاب دوگانه‌های تجدد یا تحجر، تحول یا سکون، پیشرفت یا پسرفت، خودباوری یا خودباختگی در برابر تمدن غرب و شرق بیشتر برجسته شد و مشخص شد که به سادگی نمی‌توان با علم، فناوری و پیشرفت‌های تمدن غرب و نظریه‌های ستیزه‌جویانه و نسبی گرایانه‌ای شرق مواجهه شد و به یا حکم کرد و خطابه خواند؛ بلکه به فهم عمیق از علم و فلسفه اسلامی و روش‌شناسی اجتهاد و همچنین درک عمیق علم و تمدن غربی نیاز است. بدون چنین دستگاه فکری عمیقی نمی‌توان حرکت صحیحی داشت. 🔸 این طور فهمیدم که به نظر استاد مطهری، مشکل جریان‌های و ، نداشتن شناخت عمیق از عمق دستگاه حکمت و فقاهت اسلامی و ضعف در درک درست و عقلانی از تحولات بشری و پیشرفت‌های علمی و فناورانه در غرب و ریشه‌های فکری آنها است. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1843